تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده‏اند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849221645




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

میثم؛ مردی در آرزوی شهادت


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مردی در آرزوی شهادت
عروج
میثم تمار و خبردار شدن وی از شهادتش‏ فیلمی از مزار میثم شهیدبرای كسی كه مرگ را عبور به دنیایی وسیعتر كه رنگ ابدیت و جاودانگی دارد می‏شناسد، ‏اگر كارش نیكو و ایمانش متعالی باشد، انتقال به آن دنیای خوب، سعادتی عظیم است; ‏به خصوص اگر پایان عمرش در این دنیا به صورت «شهادت‏»  باشد، كه حیات طیبه جاوید را ‏در كنار صالحان و پیامبران و در جوار رضایت پروردگار به ارمغان می‏آورد. ‏میثم، پیش از شهادت از آن با خبر بود و آن را از مولایش علی(ع) شنیده بود. ‏امام به میثم تمار گفت: چه خواهی كرد آن روز، كه فرزند ناپاك بنی‏امیه - عبیدالله زیاد از تو ‏بخواهد كه از من تبری و بیزاری بجویی؟ ‏میثم گفت: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهم كرد! ‏امام: در غیر این صورت، به دارت آویخته و تو را می‏كشند. ‏میثم گفت: صبر و بردباری خواهم كرد، این در راه خدا چیزی نیست... ‏نه یك بار، بلكه بارها، علی -علیه السلام - سرنوشت «شهادت بر سر عقیده و ایمان‏» را كه ‏در انتظار میثم تمار بود، به او یادآوری می‏كرد و میثم نیز بدون وحشت و هراس، خود را ‏برای آن «میلاد سرخ‏» مهیا می‏كرد. ‏این كه میثم، از شهادت خویش، خبر داشت و حتی جزئیات آن را هم از زبان مولایش شنیده ‏بود، دلیل دیگری بر عظمت روح و ظرفیت ‏بالا و قدرت ایمان او بود. ‏ به «شهادت‏» سوگند! ‏ترس از مرگ كه در مردم هست ‏و همی پندارند مرگ را غول هراس انگیزی ‏روی این علت هست كه ندارند امیدی روشن... ‏به پس از مردن خویش. ‏زین جهت، ترسانند ‏ورنه آن شیعه پاك اندیشی كه زگفتار خدا و زكردار علی ‏گشته دریا دل و غران و صبور ‏چه هراسش از مرگ؟ ‏مرگ در راه هدف یا كه از كشته شدن! ‏و جز این نیست كه یك فرد شهید زنده‏ای جاوید است ‏زنده‏ای در دل اعصار و قرون....» (1) ‏ میثم، با این روحیه بالا و شهادت طلب، مدافعی بزرگ از حریم حق و خط ولایت ‏بود. پس از ‏شهادت امیرالمؤمنین(ع) گاهی برای زیارت به مدینه می‏آمد، و از امام حسن و امام حسین(ع) ‏جدا می‏ماند. مردم كوفه و مدینه پذیرای سخنان میثم بودند و زبان حقگو و فضیلت‏گستر میثم، ‏همواره در هرجا به نشر و بیان فضایل علی(ع) گویا بود، تا كوشش دشمنان امام در پنهان ‏ساختن فضیلتهای آن حضرت، كمتر به نتیجه برسد. این، سفارش خود امام به میثم بود كه ‏فضایلش را نشر دهد. ‏صالح - یكی از فرزندان میثم - نقل كرده است كه: پدرم گفت: روزی در بازار بودم، «اصبغ ‏بن نباته‏» یكی از یاران علی(ع) نزد من آمد و با حالتی شگفت‏زده گفت: ای وای... میثم! از ‏امیرمؤمنان سخنی دشوار و عجیب شنیدم. ‏گفتم: چه شنیدی؟ ‏گفت: شنیدم كه می‏فرمود: «حدیث و سخن اهل‏بیت، بسیار سنگین و دشوار است، و آن را جز ‏فرشته‏ای مقرب یا پیامبری صاحب رسالت ‏یا بنده مؤمنی كه خداوند، دلش را برای ایمان آزموده ‏است، توان تحملش را ندارد و به درك عمق آن نمی‏رسد.» ‏فوری برخاسته، خدمت ‏حضرت علی(ع) رفتم و از او نسبت ‏به كلامی كه از «اصبغ‏» شنیده ‏بودم، توضیح خواستم. حضرت، تبسمی كرد و فرمود: بنشین! ای میثم! آیا هر صاحب دانشی ‏می‏تواند هرعلمی را حمل كند و بار آن را بكشد؟! خداوند وقتی به فرشتگان گفت كه می‏خواهم ‏در زمین، جانشینی قرار دهم، فرشتگان گفتند: خدایا آیا كسی را در آن قرار می‏دهی كه فساد ‏كند و خون بریزد؟ آن گاه با اشاره‏ای به داستان حضرت موسی و خضر و سوراخ كردن آن ‏كشتی و كشتن آن غلام فرمود: پیامبر ما در روز غدیرخم دست مرا گرفت و فرمود: «خدایا! ‏هركه را من مولایش بودم، علی مولای اوست.» ولی جز اندكی كه خداوند، نگاهشان داشت، ‏آیا دیگران این كلام پیامبر را به دوش كشیدند و فهمیده و عمل كردند؟ پس بشارت‏باد بر شما! ‏كه با آنچه از گفته پیامبر حمل كردید و به آن متعهد ماندید، خداوند به شما امتیازی بخشید كه ‏به فرشتگان و رسولان نداد. پس بدون پروا و گناه فضیلت ما و كار بزرگ و شان والای ما را ‏به مردم بازگویی كنید! (2) ‏در آن عصر خفقان كه نشر و پخش فضایل علی(ع) جرم محسوب می‏شد و ممنوع بود، میثم، ‏رهنمود ارزنده‏ای از آن حضرت فراگرفته، كوشید تا پای جان به آن عمل كند. ‏میثم، با خبری كه امام، به او داده بود، می‏دانست كه پس از شهادت مولا او را گرفته و بر ‏شاخه نخل به دار خواهند كشید; حتی آن درخت را هم می‏دانست. ‏گاهی هنگام عبور از كنار آن درخت، علی(ع) به او می‏فرمود: ای میثم! تو بعدها با این ‏درخت، ماجراها خواهی داشت... این رخت‏خرما را به چهار قسمت، تقسیم كرده و تو را از ‏قسمت چهارم به دار می‏آویزند. از این رو، میثم، خیلی وقتها پیش درخت آمده و در كنارش ‏نماز می‏خواند و می‏گفت: مباركت‏باد ای نخل! مرا برای تو آفریده‏اند و تو برای من روییده‏ای ‏و همواره به آن نخل نگاه می‏كرد. (3) ‏روزی كه ابن زیاد، حاكم كوفه شد، هنگام ورود به شهر، پرچمش به شاخه‏ای از آن درخت ‏نخل، گیر كرد و پاره شد. ابن زیاد از این پیش آمد، فال بد زد و دستور داد كه آن را بریدند. ‏نجاری آن را خرید و به چهار قسمت درآورد. میثم به فرزندش صالح گفت: نام من و پدرم را ‏بر چوب آن نخل، حك كن! ‏صالح می‏گوید: نام پدرم را آن روز بر آن چوب، نوشتم. وقتی ابن زیاد، پدرم را به دار ‏آویخت، پس از چند روز، چوبه دار را دیدم، همان قسمتی از آن نخل بود كه نام پدرم را بر آن ‏نوشته بودم!.... (4) ‏1. جواد محدثى، اسیر آزادى بخش، ص‏46، قطعه «به شهادت سوگند». ‏2. بحار الانوار، ج‏20، ص‏383. ‏3. شرح ابن ابى الحدید، ج‏2، ص‏292; شیخ مفید، ارشاد، ج‏1، ص‏324. ‏4. رجال كشى، ص‏85.‏ر.ك: جواد محدثى ؛ آشنایى با اسوه‏ها - میثم تمار ‏ 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن