تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815606970




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شعبده باز گستاخ


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شعبده باز گستاخ
شعبده باز گستاخ نويسنده:محمد محمدي اشتهارديمنبع:داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام) شعبده بازي از هند نزد متوكل آمد، تردستي هاي عجيبي از خود نشان داد كه متوكل حيران گرديد، متوكل كه از هر فرصتي مي خواست بر ضد امام هادي (ع) استفاده كند، و با پف كردن ، نور خورشيد خدا را خاموش نمايد، به شعبده باز گفت : اگر طوري كني در مجلسي عمومي ، حضرت هادي (ع) را شرمنده كني ، هزار اشرفي به تو جايزه مي دهم . شعبده باز گفت : سفره غذا را پهن كن و قدري نان تازه نازك در سفره بگذار، و مراكنار آن حضرت بنشان ، به تو قول مي دهم كه حضرت هادي (ع) را نزد حاضران ، سرافكنده و شرمنده سازم . متوكل مغرور، سفره اي با غذاهاي رنگارنگ گسترد، و عده اي از رجال را دعوت كرد، از جمله امام هادي (ع) را ناگزير كنار آن سفره آورد. مهمانان مشغول خوردن غذا شدند، مقداري نان دراز كرد تا بردارد، هماندم شعبده باز كاري كرد كه نان به جانب ديگر پريد، امام هادي (ع) دست به طرف نان ديگر دراز كرد، باز آن نان به سوي ديگر پريد، و حاضران خنديدند، اين حادثه چند بار تكرار شد و موجب خنده حاضران گرديد. امام هادي (ع) به توطئه زير پرده ، آگاه شد، خشمگين گرديد، در آنجا متكائي بود كه صورت شير در پارچه آن كشيده بودند، امام هادي (ع) بر همان صورت دست نهاد و فرمود: قم فخذ هذا: بر خيز و اين شعبده باز را بگير همان صورت به شكل شيري در آمد و به شعبده باز حمله كرد و او را بلعيد، سپس به جاي اولش ، به همان صورت و نقش شير در پارچه متكاباز گشت . متوكل در آن مجلس ، آنچنان ترسيد و وحشت زده شد كه بي هوش شده و از رو بر زمين افتاد، و حاضران در مجلس از ترس گريختند. بعد متوكل به دست و پاي امام هادي (ع) افتاد و عاجزانه درخواست كرد كه كاري كنيد آن شعبده باز برگردد، امام هادي (ع) به او فرمود: اين كار نشدني است ، آيا تو دشمنان خدا را مي خواهي بر اولياء خدا مسلط كني ؟. و ديگر آن شعبده باز ديده نشد.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن