واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روز زن، یعنى نگاه درست و مبتنى بر منطق به زنان، که نیمى از جمعیت بشر را تشکیل مىدهند؛ آن هم نیمى که اگر نگاه کاوشگر انسان بخواهد نقش آن را با نقشهاى دیگر مقایسه کند، خواهد دید که نقش این نیم، حساسترین، ظریفترین، ماندگارترین و مؤثرترین نقشها در حرکت تاریخ انسان و در سیر بشریت به سوى کمال است. زن دختر خدا زن را اینگونه آفریده. اگر بناى آفرینش انسان و جهان را به دو بخشِ کارهاى ظریف و ریزهکارى و بخشِ کارهاى مستحکم - و به تعبیر سازندگان بناها، سفتکارى - بگذاریم، بخش اول که ظریفکارىها و ریزهکارىها و رشته رشته پروردن احساسات و عواطف بشر است، در اختیار زن است. گناه بزرگ تمدن مادى، تضعیف و گاهى به فراموشى سپردن این نقش است. هرجا سخن از تضعیف خانواده است، نقش این بخشِ مهم نادیده گرفته شده. هرجا سخن از بىاعتنایى به هنر مادرى و هنر تربیت فرزند در آغوش پُر مهر و محبت مادر است، این نقش نادیده گرفته شده. تکریم زن از جانب اسلام اسلام به معناى واقعى زن را تکریم کرده است. اگر روى نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تکیه مىکند، یا روى نقش زن و تأثیر زن و حقوق زن و وظایف و محدودیتهاى زن در داخل خانواده تکیه مىکند، بههیچوجه به معناى این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعى و دخالت در مبارزات و فعالیتهاى عمومى مردم منع کند. عدهاى بد و یا کج فهمیدند؛ یک عدهى مغرض هم از این کجفهمى استفاده کردند؛ کأنّه یا باید زن، مادر خوب و همسر خوبى باشد یا باید در تلاشها و فعالیتهاى اجتماعى شرکت کند؛ قضیه اینطورى نیست؛ هم باید مادرِ خوب و همسر خوبى باشد، هم در فعالیت اجتماعى شرکت کند. فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) مظهر چنین جمعى است؛ جمع بین شؤون مختلف. زینب کبرى نمونهى دیگر است. زنهاى معروف صدر اسلام و زنهاى برجسته، نمونههاى دیگرند؛ اینها در جامعه بودند و حضور داشتند. زن در داخل خانواده، عزیز و مکرّم و محور مدیریت درونى خانواده است؛ شمع جمع افراد خانواده است؛ مایهى انس و سکینه و آرامش است. کانون خانواده - که حوضچهى آرامش زندگىِ پُرچالش و پُرتلاش هر انسانى است - به وجود زن آرام مىگیرد و سکینه و اطمینان پیدا مىکند. آن وقت نقش او به عنوان همسر، به عنوان مادر، به عنوان دختر خانواده، هر کدام یک فصل طولانى در تکریم دارد. صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مىاندیشد و مىگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مىشود صدّیق ارزش فاطمه زهرا (س) به چه چیزی است ؟ ارزش فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) به عبودیت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) نبود، او صدیقهى کبرى نبود. صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مىاندیشد و مىگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مىشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبرى است؛ یعنى برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمىکرد، صدّیقهى کبرى نمىشد. اساس آدمیت در بندگی است ! اساس، بندگى خداست. نه فقط فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمهى فضائل همهى معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) قطرههایى هستند از دریاى وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛ اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت به او عطا شد . حضرت فاطمه زهرا در زیارت حضرت زهرا عرض نمىکنیم: «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک»؟ در علم خداى متعال معلوم است که عمل من و شما چیست. ما در مقابل گناه و هوس و پول و نام نیک قرار مىگیریم؛ آیا بهخاطر بهدست آوردن اینها حاضریم از شرف و ایمان و تکلیفِ خود و امر و نهى الهى دربارهى خود صرفنظر کنیم یا نه؟ این اختیار ماست. چه راهى را انتخاب خواهیم کرد؟ وقتى گفتن سخنى براى انسان ضرر مادى دارد، وقتى حرکتى هوسهاى گناهآلود انسان را برآورده مىکند، ما سر دو راهى قرار مىگیریم. کدام راه را انتخاب خواهیم کرد؟ راه هوس و گناه و پول را، یا راه پاکدامنى و تقوا و بندگى خدا را؛ یکى از این دو را انتخاب خواهیم کرد. انتخاب و اختیارِ ماست، اما خداى متعال مىداند که ما چه راهى را اختیار خواهیم کرد؛ این در علم الهى هست. فاطمه، كلمة الله بود در موضوع قواى علمى، وقتى سخن از تعلیم اسماء است، خداوند آن را به انسانیت انسان واگذار مىكند. وبه هنگام طرح قصه آدمسلام الله علیه مىفرماید: «فتلقى آدم من ربه كلمات» ؛ سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دریافت نمود. در تبیین وتفسیر كلمات آمده است كه منظور انوار عترت طاهره است، بدین معنا كه انوار عترت طاهره همان مقامات علمى است كه حضرت آدمسلام الله علیه آن را تلقى كرد وزمینه نجات او فراهم گردید ودر این میان همانطور كه حضرت امیرسلام الله علیه در مجموعه عترت قرار دارد، حضرت زهرا هم در آنجا مىتابد واین كه فاطمه زهراصلوات الله علیها معروف ومشهور شده، نه براى آن است كه، زن تنها در حضرت زهرا خلاصه شده استبلكه به این دلیل است كه آن حضرت دیگران را تحت الشعاع قرار داده است. به عنوان مثل معصومین دیگر نیز مانند حضرت امیرسلام الله علیه، معروف نیستند واگر در عرف بخواهند مثل ذكر بكنند، به حضرت على... مثل مىزنند. در صورتى كه همه ائمه نور واحدند. همانطورى كه در بین معصومین، امیرالمؤمنینصلوات الله علیه معروف والگو شده است، در بین زنان هم حضرت فاطمه زهراصلوات الله علیها اشتهار یافته است وگرنه زنان فراوانى بودند كه هم از عصمتبرخوردارند وهم از كمال متعارف وفوق متعارف، ولیكن علت این كه حضرت زهرا در بین زنان معروف شده همان علتى است كه بدان سبب، حضرت على... در بین ائمه معروف شده است. پس مراد از لفظ كلمات در آیه شریفه «فتلقى ادم من ربه كلمات» اسماء الهى است وبارزترین مصداق اسماء الهى، عترت طاهرهاند كه در بین آنان، فاطمه زهراصلوات الله علیها مىدرخشد. خداى متعال مىداند که فاطمهى زهرا در دوران زندگى چگونه انتخاب و اختیار خواهد کرد و چگونه قدم خواهد برداشت. عبودیت خدا معیار است. این شد براى ما خط روشن مقام مریم (س) نتیجه ی عفت و پاکدامنی او بود اگر شما انسانى هستید که این قدرت در شما وجود دارد که در مقابل کوهى از ارزشهاى مادى و برآورندهى هوسها محکم بایستید و تکان نخورید، خداوند براى شما شایستگىهایى در نظر مىگیرد. «و مریم ابنة عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا»؛ خداى متعال بیهوده به مریم اینقدر لطف نمىکند. این، کلام قرآن است. او با همهى وجود پاکدامنى خود را حفظ کرد، لذا شایستهى این شد که مادر عیسى شود. حضرت یوسف در عین جمال و جوانى و برخوردارى از عزت مادى در خانهى عزیز مصر، روى هوس خود پا گذاشت؛ لذا شایستهى مقام والایى شد که خدا به او داد؛ یعنى پیغمبرى. خدا این را مىداند که این بنده چنین جوهرى دارد و اینچنین ارادهى خود را صرف راه او خواهد کرد؛ لذا براى او مسؤولیتهاى بزرگ و سنگین دیگرى - که هر کدام باز به نوبهى خود اجرهاى بزرگى دارد - در نظر مىگیرد. «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة»؛ خداى متعال مىداند که فاطمهى زهرا در دوران زندگى چگونه انتخاب و اختیار خواهد کرد و چگونه قدم خواهد برداشت. عبودیت خدا معیار است. این شد براى ما خط روشن. من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمهى زهرا نتیجهاش باید این باشد که ما را به عبودیت الهی نزدیک کند . گروه دین تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]