واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: بهترین و آموزنده ترین داستان عالم!
آدمیت یوسف، او را به آنجا رساند که اگر دنیا جمع شوند و بخواهند کسی را اینقدر عزیز کنند که یوسف عفت و آدمیتش او را عزیز کرد، نمی توانند
انسان دو بعد دارد و تمایل به خوبی و بدی ها در وجود او موج می زند و و میل به خوبی و کمال در هر فطرتی وجود دارد تا آنگاه که میل به بدی، پلیدی را بر وجود او حاکم کندآیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق خود الگویی را برای ما ترسیم می کنند که بتوانیم امیال بد خود را سرکوب کرده و راه های گریز نفس و شیطان را ببندیم و به تأسی از آن محبوب خدا شویم.
«یکی از بزرگان غربی یک جمله دارد که جمله خیلی شیرین است. می گوید من می خواهم برای خودسازی تو یک مقایسه کنم؛ مقایسه زلیخا با یوسف. می گوید زلیخا خانمی بود که هرچه یک خانم بخواهد، او داشت. جوانی و زیبایی و سلطنت و بالاخره مال و جاه و مقام، اما یک چیز نداشت و آن آدمیت بود. بعد می گوید زلیخا به دست خودش به اندازهای خودش را پست کرد که اگر همه دنیا جمع می شدند و می خواستند کسی را این قدر ذلیل کنند، نمی توانستند که زلیخا خود را به دست خود ذلیل کرد. بعد می گوید: اما یوسف هر چه یک مرد می خواست نداشت و حتی خودش هم مال خودش نبود. برادرهای حسود او را فروختند به قول قرآن به ثمس بخس. می خواستند او را بکشند و نشد و وقتی می خواستند او را از سر خود کوتاه کنند به ثمن بخس فروختند.
در آن می گوید این یوسف مقام و جاه و پول نداشت و حتی خودش هم از زلیخا بود، اما یک چیز داشت و آن آدمیت و عفت بود. آدمیت یوسف، او را به آنجا رساند که اگر دنیا جمع شوند و بخواهند کسی را اینقدر عزیز کنند که یوسف عفت و آدمیتش او را عزیز کرد، نمی توانند. معلوم است که مشکل است. اگر جوان ها بخواهند به جایی برسند، باید یوسف وار کار کنند.
استاد عزیز ما علامه طباطبائی«رضوان الله تعالی علیه» در المیزان می فرماید: 24 زمینه برای گناه یوسف بود که اگر یکی از این زمینه ها برای کسی باشد، بعید است که گناه نکند. اما با بودن 24 زمینه برای گناه، یوسف فرار می کند.آن خانم بی عفت هم او را دنبال می کند، اما بالاخره یوسف به جایی می رسد. در وقتی که پدر با برادرها آمدند و پدر را در پیش خودش روی تخت سلطنت نشاند و برادرها بر او سجده کردند، قرآن از قول حضرت یوسف می فرماید: پدر جان! این تعبیر خواب توست.
جوان ها! نمی دانم و نمی شود و نمی توانم در قاموس انسان راه ندارد.اگر بخواهید می شود و اگر بخواهید، می دانید و اگر بخواهید، حتماً می توانید و باید بخواهید و باید بدانید و باید بدانید که می توانید. باید یوسفوار در مقابل صفات رذیله قد علم کرد. همه صفات رذیله هم همین است. حال قرآن به شهوت جنسی مثال می زند و حسادت برادرها را مثال می زد و در ضمن تکبر و اسراف و تجمل گرایی زن های آن روز را مثال می زند، اما همه صفات رذیله چنین است. اینکه گفتم یک ساعت خودسازی از هفتاد سال عبادت بالاتر است، برای این است که مشکل است.
و این قرآن بهترین وسیله خودسازی است ، اگر این قرآن را سر لوحه زندگی قرار دادیم و با آن مأنوس شدیم خیلی از این امیال به خطا رفته ما درست می شود. این داستان حضرت یوسف علیه السلام راه هرگونه توجیهی در مقابل کوتاهی ها را بر ما می بندد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: سوگند به نفس و آن حکمت والایی که آن را به وجود آورده و تنظیم نموده و طرق انحراف و تقوی را به آن نفس القاء نموده است. قطعاً رستگار شد کسی که آن را تزکیه کرد و ساقط و مأیوس گشت کسی که آن را آلوده نموده و حقیقت آن را پوشاند.» تبیان
یکشنبه 23 فروردین 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]