تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دانشمندان وارثان پيامبران هستند
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820600186




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سالروز رحلت حضرت امیر‌المونین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
سالروز رحلت حضرت امیر‌المونین
ام ‏البنین همسر امام علی(ع) و مادر گرامی حضرت اباالفضل العباس(ع) سه سال پس از عاشورا سال 64 ق در مدینه درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.

خبرگزاری فارس: سالروز رحلت حضرت امیر‌المونین



به گزارش خبرگزاری فارس،‌ پس از آنکه امیر‌المؤ‌منین على بن ابى طالب علیه السلام به سوگ پاره تن و ریحانه رسول خدا محمد بن عبد الله صلى الله علیه و آله یعنى سرور زنان عالمیان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه شهیده راه ولایت و امامت نشست، برادرش عقیل بن ابى طالب علیه السلام را که آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برایش همسرى از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیرى براى مولا به ارمغان آورد که سالار شهیدان حسین بن على علیه السلام را در کربلا یارى کند. (101)
عقیل، ام‌البنین کلابیه علیه‌السلام را براى حضرت على علیه السلام برگزید که قبیله و خاندانش، بنى کلاب، در شجاعت بى‌مانند بودند. (102) بنى کلاب از حیث شجاعت و دلاورى در میان عرب زبانزد بودند، ولبید درباره آنان چنین سروده است ما بهترین زادگان عامر بن صعصعه هستم و کسى بر این ادعا خورده نمى گرفت . الو براء، همبازى نیزه ها (ملاعب الاءسنة )، که در عرب در شجاعت مانند او را ندیده بود، از همین خاندان است. (103)
حضرت امیر‌المؤمنین علیه‌السلام این انتخاب از پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدرام البنین سلام الله علیه فرستاد. پدر، خشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و او نیز با سر بلندى و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندى همیشگى بین وى و مولاى متقیان على‌بن ابى‌طالب‌علیه السلام برقرار شد. امام علیه السلام در همسر عقلى سترگ ، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى مى داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمت او کوشید. ام البنین ، و دو سبط پیامبر صلى الله علیه و آله  
ام البنین بر آن بود که جاى خالى مادر آنها را در زندگى دو سبط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دو ریحانه رسول خدا صلى الله علیه و آله و دو سرور جوانان بهشت ، امام حسن و امام حسین علیه السلام ، پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال خود زد.
فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مى دیدند، و رنج فقدان مادر را کمتر احساس مى کردند. ام البنین سلام الله علیه ، فرزندان دخت گرامى رسول اکرم صلى الله علیه و آله را بر فرزندان خود که نمونه هاى والاى کمال بودند مقدم مى داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى کرد.
تاریخ جز این بانوى پاک کسى را به یاد ندارد که به اصطلاح فرزندان هووى خود را بر فرزندان خویش مقدم بدارد. لیکن ام البنین سلام الله علیه توجه به فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله را فریضه اى دینى مى شمرد، زیرا خداوند متعال در کتاب خود همگان را به محبت آنان دستور داده (104)،و آنان امانت و ریحانه رسول خدا صلى الله علیه و آله بودند (105). ام البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و در این راه از بذل آنچه در توان داشت دریغ نورزید.
گویند همان روز که پاى در خانه مولا علیه السلام گذاشت ، حسنین علیه السلام هر دو مریض بوده و در بستر افتاده بودند. اما عروس تازه ابو طالب علیه السلام به محض آنکه وارد خانه شد خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادرى مهربان به دلجویى و پرستارى آنان پرداخت (106). چنانکه گفته مى شود خود نیز پس از چندى به مولا پیشنهاد داد که به جاى فاطمه ، که اسم قبلى واصلى وى بوده ، او را ام البنین صدا زند، تا حسنین علیه السلام از ذکر نام اصلى او توسط مولا علیه السلام به یاد مادر خویش ، فاطمه زهرا سلام الله علیه ، نیفتاده و در نتیجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعى نگردد و رنج بى مادرى آنها را آزار ندهد اهل بیت علیه السلام ، و ام البنین سلام الله علیها  
محبت بى شائبه ام البنین سلام الله علیه در حق فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله و فداکاریهاى فرزندان او در راه سید الشهداء علیه السلام ، در تاریخ بى پاسخ نماند. اهل بیت عصمت و طهارت در احترام و بزرگداشت آنان کوشیدند و از قدردانى نسبت به آنان چیزى فرو گذار نکردند.
شهید که از فقهاى قله پوى شیعه است ، مى گوید: ام البنین سلام الله علیه از زنان با فضیلت و عارف به حق اهل بیت علیه السلام بود. وى محبتى خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستى آنان کرده بود. آنان نیز براى او جایگاهى والا و موقعیتى ارزنده قائل بودند. زینب کبرى سلام الله علیه پس از رسیدن به مدینه به محضرش شتافت و شهادت چهار فرزندش را تسلیت گفت . چنانکه در اعیاد نیز، براى اداى احترام ، به محضرش ‍ مشرف مى شد.
رفتن نواده رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله ، شریک نهضت حسینى و قلب طپنده قیام امام حسین علیه السلام یعنى زینب کبرى علیه السلام ، نزد ام البنین سلام الله علیه و تسلیت گفتن شهادت فرزندان برومندش ، نشان دهنده منزلت والاى ام البنین سلام الله علیه نزد اهل بیت علیه السلام است . ام البنین سلام الله علیها واسطه فیض الهى  
این بانوى بزرگوار نزد مسلمانان جایگاهى ویژه دارد، و بسیارى از انان معتقدند او را نزد خداوند منزلتى والاست و اگر دردمندى او را به درگاه حضرت بارى تعالى شفیع و واسطه قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد. لذا به هنگام سختیها و درماندگیها، این مادر فداکار را شفیع خود قرار مى دهند. البته بسیار هم طبیعى است که ام البنین سلام الله علیه نزد پروردگار مقرب باشد تا زیرا وى فرزندان پاره هاى جگر خود را خالصانه در راه خدا و استوارى دین حق تقدیم داشته است . (107) در خلال کراماتى که در بخش سوم کتاب حاضر آمده ، با جلوه هایى از مقام والاى ام البنین سلام الله علیه در عالم معنا آشنا خواهیم شد. بنابراین ام البنین است و چهار پسر، ولی ام البنین در کربلا نیست، در مدینه است. آنان که در مدینه بودند که از سرنوشت کربلا بی خبر بودند به این زن، مادر این چند پسر که تمام زندگی و هستیش همین چهار پسر بود خبر رسید که هر چهار پسر تو در کربلا شهید شده اند. البته این زن، زن کامله ای بود، زن بیوه ای بود که همه پسرهایش را از دست داده بود. گاهی می آمد در سر راه کوفه به مدینه می نشست و شروع به نوحه سرائی برای فرزندانش می کرد.
تاریخ نوشته است که این زن، خودش یک وسیله تبلیغ علیه دستگاه بنی امیه بود. هر کس که می آمد از آنجا عبور بکند، متوقف می شد و اشک می ریخت. مروان ابن حکم که یک وقتی حاکم مدینه بوده و از آن دشمنان عجیب اهل بیت است، هر وقت می آمد از آنجا عبور کند، بی اختیار می نشست و با گریه این زن می گریست. این زن، اشعاری دارد و در یکی از آنها می گوید:
لا تدعونی ویک ام البنین *** تذکرینی بلیوث العرین
کانت بنون لی ادعی بهم *** و الیوم اصبحت و لا من بنین
(منتهی الامال ج 1 ص 386، ابصار العین فی انصار الحسین علیهم السلام ص 31 )
مخاطب را یک زن قرار داده می گوید: ای زن، ای خواهر! تا بحال اگر مرا ام البنین می نامیدی بعد از این دیگر ام البنین نگو، چون این کلمه خاطرات مرا تجدید می کند، مرا بیاد فرزندانم می اندازد. دیگر بعد از این مرا به این اسم نخوانید. بله در گذشته من پسرانی داشتم ولی حالا که هیچیک از آنها نیستند. رشیدترین فرزندانش جناب ابوالفضل بود و بالخصوص برای جناب ابوالفضل، مرثیه بسیار جانگدازی دارد، می گوید:
یا من رای العباس کر علی جماهیر النقد *** و وراه من ابناء حیدر کل لیث فی لبد
انبئت ان ابنی اصیب براسه مقطوع ید *** ویلی علی شبلی امال براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منه احد (همان مدرک)::
ای کسی که عباس را دیدی که بر دسته های گوسفندان چون شیر حمله می کرد و در پشت سر او فرزندان حیدر مانند شیران ژیان ایستاده بودند به من گزارش داده اند که پسرم در حالی که دستش جدا شده بود ضربه به سرش اصابت کرد وای بر من که به سر پسرم ضربه عمود فرود آمد ولی اگر شمشیر در دست تو بود کسی جرات نزدیک شدن به تو را نداشت. پرسیده بود که پسر من، عباس شجاع و دلاور من چگونه شهید شد؟ دلاوری حضرت ابوالفضل العباس از مسلمات و قطعیات تاریخ است. او فوق العاده زیبا بوده است که در کوچکی به او می گفتند قمر بنی هاشم، ماه بنی هاشم، در میان بنی هاشم می درخشیده است. اندامش بسیار رشید بوده که بعضی از مورخین معتبر نوشته اند هنگامی که سوار بر اسب می شد، وقتی پایش را از رکاب بیرون می آورد، سر انگشتانش زمین را خط می کشید، بازوها بسیار قوی و بلند، سینه بسیار پهن داشت. می گفت که پسرش به این مفتیها کشته نمی شد. از دیگران پرسیده بود که پسر من را چگونه کشتند؟ به او گفته بودند که اول دستهایش را قطع کردند و بعد به چه وضعی او را کشتند. آن وقت در این مورد مرثیه ای گفت. می گفت ای چشمی که در کربلا بودی! ای انسانی که در صحنه کربلا بودی!، آن زمانی که پسرم عباس را دیدی که بر جماعت شغالان حمله کرد و افراد دشمن مانند شغال از جلوی پسر من فرار می کردند.
یا من رای العباس کر علی جماهیر النقد *** و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد
پسران علی پشت سرش ایستاده بودند و مانند شیر بعد از شیر، پشت پسرم را داشتند، وای بر من، به من گفته اند که بر شیر بچه تو، عمود آهنین فرود آوردند. عباس جانم، پسر جانم، من خودم می دانم که اگر تو دست در بدن می داشتی، احدی جرات نزدیک شدن به تو را نداشت

94/01/14 - 15:17





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن