محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845078357
اولین نسخه برای زدودن رذائل تقوای الهی است/ محبوبترین بنده خدا
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: پای درس اخلاق آیت الله قرهی؛
اولین نسخه برای زدودن رذائل تقوای الهی است/ محبوبترین بنده خدا
شناسهٔ خبر: 2508751 یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۴
دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی
آیت الله قرهی دردرس اخلاق اخیر خود گفت: اوّلین نسخه برای زدودن رذائل، تقوای الهی است محبوبترین بنده خدا آن بندهای است که پروردگار عالم، او را در پیکار با نفس خودش یاری کند. به گزارش خبرگزاری مهر،سیصد و ششمین جلسه درس اخلاق آیتالله قرهی با موضوع مراقبه که در محل مهدیه القائم المنتظر(عج) برگزار شده است متن آن برای علاقمندان در پی می آید. :چهره بندگی و تجلّی فضائل، در زدودن رذائل است! بیان شد: اگر انسان، نفس را به خوبی نشناسد و نداند که اوّل، باید رذائل از وجودش، پاک شود؛ هیچ موقع به فضائل، نیکیهای حقیقی و کرامات ذوالجلال و الاکرام ورود پیدا نمیکند.چهره بندگی و تجلّی فضائل در زدودن رذائل است. اگر آینه قلب، دچار غبار، آلودگی و بدبختی شود؛ معلوم است چهره حقیقی انسانیّت، یعنی آن مقام حقیقی فضائل دیده نمیشود.لذا بیان کردیم: بشر باید وجودش را از این رذائل پاک کند، تا حقیقت خودش را دریابد. اولیاء خدا تمثیل زدند و فرمودند: تا پلشتیها، پلیدیها و زشتیها پاک نشود، ولو آرایشی هم داشته باشی، نه تنها آن آرایش، نمودی ندارد، بلکه تخریب هم میشود. لذا انسان در ابتدا باید درمان شود. اسّ و اساس درمان هم از بین بردن رذائل است.لذا تبیین فرمودند: اگر کسی جدّی بخواهد از حال کوری دربیاید و بینا شود، باید رذائل خود را از بین ببرد، «وَ مَنْ کَانَ فِي هٰذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً» [۱]. اعمی بودن به رذائل است.درون پر از مریضی، تعفّن در دهان، کرْم به وجود انسان افتاده، حالا بخواهد یک لایه پودر یا کِرِم بزند، خودش را خوب جلوه بدهد! مریضی از درون، او را دارد میخورد و این کار، فایدهای ندارد. رذائل هم همین حال را دارد. فضائل، درست نمیشود، إلّا به از بین بردن رذائل.تنها راه برای الهی شدن انسانبرای همین بیان کردیم: پیامبر عظیمالشّأن(ص) فرمودند: حال این قلب باید تغییر کند، «لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحومُونَ على قُلوبِ بَني آدَمَ لَنَظَرُوا إلَى المَلَكوتِ» [۲]. این «لَنَظَرُوا» محقّق نمیشود، إلّا به این که احاطه رذائل، از قلب برچیده شود. اگر این حال به وجود آمد و وضع انسان، وضع الهی شود؛ آنوقت تغییر پیدا میکند. راهش فقط از بین بردن رذائل است.قلبی که در آن، یک گناه وارد شود، معلوم است اجازه ورود خدا را نمیدهد. اجازه ورود به حبّ به خوبیها را نمیدهد. لذا فرمودند: «إنّ لِرَبِّكُم فى أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبداً» [۳]. در ایّام عمر، با این که انسان به رذائل، گرفتار میشود، غفلت میکند و بیچاره میشود، امّا پروردگار عالم، نفحاتی را برای انسان قرار میدهد که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: خودتان را در معرض آن قرار بدهید که عاملی برای پاک کردن رذائل شود. یکی از آن نفحات هم همین مجالس وعظ است.محبوبترین بنده خدا کیست؟ آنوقت اگر اینطور شد، انسان به علم حقیقی هم میرسد. چرا تزکیه، مقدّم است؟ دلیل و برهان آن، این است: خصوصیّت مقدّم بودن تزکیه بر علم، این است که اگر انسان، چیزی را هم نمیداند، پروردگار عالم به او مرحمت میکند، «يُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» [۴]، خدا به شما یاد میدهد، قبل از این که اصلاً چیزی را بدانید. این لطف پروردگار عالم به انسان، به علّت تغییر حال او در خروج رذائل است. لذا نکته بسیار مهم در این مسئله که اولیاء خدا میفرمایند: اوّلین مرحله، تخلیّه و بعد تحلیّه است، این است که انسان، لطف خدا را هم در این مسئله میبیند. مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبنابیطالب(ع) نکتهای را به زیبایی در نهجالبلاغه بیان میفرمایند. میفرمایند: «إنّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّه ِ إليهِ عَبدا أعانَهُ اللّه ُ على نفسِه» [۵]، «إنَّ»، «إنَّ» تحقیقیّه است؛ یعنی یقینی و حتمی است. همانا بهترین و محبوبترین بندگان نزد خداوند «أحَبِّ عِبادِ اللّه»، آن بندهای است که پروردگار عالم، او را در پیکار با نفس خودش یاری کند. یعنی اوّل، کاری کند که رذائل، پستیها، پلشتیها و زشتیها از درون پاک شود و از بین برود.اولیاء خدا مثال زدند، فرمودند: در آن ظرفی که سگ، لیس زده؛ لبن نابی هم بریزید، آن لبن دیگر قابل خوردن نیست، بلکه مبتلاست. نفسی که سگ درون، آن را لیس زده باشد، یعنی سرشار از رذائل باشد؛ ورود فضائل هم در او، به همین حال است و نجس است. امّا اگر این ظرف وجود، پاک شد و از رذائل، خالی شد و آن را طاهر کردید، آن موقع است که شفافیّت آن فضائل، در درون شما، معلوم میشود. تا این سگ درون، أعدی عدوّ، نفس، وجود انسان را با رذائل گرفتار کند؛ «أعدي عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتى بَينَ جَنبَيكَ» [۶]، اگر خوبی هم کنیم، موقّتی است و بعد، همان خوبی هم نجس میشود و نمودی نخواهد داشت. مجالس وعظ؛ یکی از اعانتهای خداوند به بندگانش استاگر توفیق پیدا کردی در مجالس وعظ شرکت کنی، باید بدانی از ناحیه خداست. البته همانطور که در جلسه قبل هم بیان کردم، بینی و بین الله دور بنده را باید خط قرمز بکشید. چه کنیم!؟ اولیاء خدا رفتند، آیتالله خوشوقت، آیتالله حقّشناس، آیتالله مشکینی و دیگر بزرگان رفتند و کار به تیمّم رسیده، هر چند تیمّم هم باید «صعیدا» باشد، چه کنیم!؟ گرفتاریم! خدا گواه است همانطور که بارها بیان کردم، بحث اخلاق را خطاب به نفس خودم میگویم. از همان زمان که به من امر کردند بحث اخلاق را داشته باشیم، با خداوند عهد بستم که به نفس خودم خطاب کنم، حالا هر کسی هم که مانند من بیچاره گرفتار است، استفاده کند. امّا این را بدانید خود این نوع محالس، لطف و عنایت خداست.حضرت در این روایت میفرمایند: «إنّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّه ِ إليهِ عَبدا أعانَهُ اللّه ُ على نفسِه»، «أحبّ»، باب أفعلالتّفضیل است، ما یک محبوب داریم، یک محبوبتر و یک محبوبترین که دیگر بالاتر از آن نداریم. حالا میفرمایند: محبوبترین بندگان، نزد خدا، آن کسی است که خدا او را یاری و کمک میکند که اوّل، کاری که میکند رذائل را از بین ببرد.ملّا محسن فیض کاشانی در ذیل این روایت، بیان میفرمایند: یکی از اعانتهای پروردگار عالم، مجالس الهی و تزکیه است که انسان در آنها شرکت کند و این، لطف خداست. پروردگار عالم، انسان را یله و رها نگذاشته، فلذا لطف میکند و انسان را به این مجالس میکشاند. اصلاً حضور در این نوع مجالس (البته همانطور که بینی و بین الله بیان کردم، جز بنده که دور مرا خط قرمز بکشید)، لطف خداست. چون خدا بندگانش را دوست دارد و میخواهد آنها را کمک کند که این نفس را بشناسند و ردائل را متوجّه شوند و با نفس و رذائل مبارزه کنند تا فضائل، جلوه کند. تجلّی فضائل در وجود انسان، موقعی است که نفس از رذائل، پاک شود و سگ درون، به هلاکت برسد و مغلوب شود و عقل سلیم، نفس را طاهر کند.فضائل احمقانه! مثلی عیسیبنمریم(ع) دارد که خیلی زیباست. حضرت عیسی(ع) به حواریّون میفرمایند: اگر خانهای، آتش گرفته باشد و دود، همه آنجا را فراگرفته باشد و دیواره آن سیاه شده باشد، آنوقت تو بیایی در این خانه، اشیاء زیبا قرار بدهی، چه فایدهای دارد!؟ آیا این کار، کار احمقانهای نیست؟ !لذا عیسیبنمریم(ع) مثال میزند و به حواریّون خودش میگوید: آن کسی که درونش پر از رذائل باشد و این بیت و خانه قلبش به دست شیاطین، احاطه شده باشد؛ حالا دو کار خیر هم انجام بدهد؛ مثل این است که شخصی بیاید و در خانهای که آتش گرفته و پر از دود است، اشیاء زیبا قرار دهد که در حقیقت احمقها این کار را میکنند. برای همین اول کاری که باید انجام دهی، این است که رذائل را پاک کنی و خانه را دودزدائی کنی. حالا یک رنگی بزنی و تغییر حالی به آن بدهی و بعد اسباب را بیاوری که آن اسباب تجلّی یابد و نمایان شود. وقتی رذائل از درون انسان رفت، فضائل خودش را نشان میدهد و إلّا فضائل به هیچ عنوان خودش را نشان نمیدهند و این نکته بسیار مهم است.جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظــر توانی کرد«لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحومُونَ على قُلوبِ بَني آدَمَ لَنَظَرُوا إلَى المَلَكوتِ» این غبار را بردار، فضائل را میبینی. همه گرفتاریهای ما سر همین مطلب است که کوردلی برایمان به وجود آمده است. اولیاء الهی، کوردلی را به عنوان رذائل گفتند. جلسه گذشته بیان کردیم که فرمودند: منظور از اعمی در آیه «وَ مَنْ کَانَ فِي هٰذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً»، کسی است که کوردل باشد. وقتی این رذائل، انسان را، کور کند، دیگر فضائل را نمیبیند. لذا اوّلین راه این است که بتواند دل خودش را به از بین بردن رذائل زنده کند.احیاء قلب و عقل در گرو زدودن رذائلامیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبنأبیطالب(ع) میفرمایند: «قد أحيا عَقلَهُ وأماتَ نَفسَهُ، حتّي دَقَّ جليلُهُ، ولَطُفَ غليظُهُ، وبرَقَ لَه لامعٌ كثيرُ البَرقِ، فأبانَ لَه الطَّريقَ، وسلكَ بهِ السَّبيلَ، وتَدافَعَتهُ الأَبوابَ إلي بابِ السَّلامَةِ وَدارِ الإِقامَةِ، وثَبَتَت رِجلاهُ بِطُمَأنينَةِ بَدَنِهِ فى قَرارِ الأمنِ والرّاحَةِ بِمَا استَعمَلَ قَلبَهُ وأَرضَي رَبَّهُ» [۷] - همانا خرد خويش را زنده گردانْد و نفس خود را ميرانْد، چندان كه اندام درشت او، نزار شد و خشونت و درشتىاش، به لطافت گراييد. درخشندهاى پر نور بر وى تابيد و راه را برايش روشن ساخت و او را در راه راست به پيش راند و از درى به درى برد تا به در سلامت كشاند و خانه اقامت و دو پاى او در قرارگاه ايمنى و آسايش، استوار گرديد، به آرامشى كه در بدنش پديدار گرديد، بدانچه دل خود را در آن به كار بُرد و پروردگار خويش را راضى گرداند -خدا علّامه سیّد محمدحسین حسینی طهرانیرا رحمت کند، ایشان ذیل این مطلب چند نکته بیان میکنند. میفرمایند: آقا سیّد هاشم حدّادآن مرد الهی و عظیمالشّأن و آن عارف بالله میفرمودند: آیتالله قاضیفرمودند: از عبارت «قد أحيا عَقلَهُ وأماتَ نَفسَهُ»، معلوم میشود گناه و رذائل، اوّل کاری که میکند، این است که عقل سلیم را از بین میبرد.بعد فرمودند: منظور از عبارت «قد أحيا عَقلَهُ» - عقلش را احیاء کند - «ردّ رذائله» است؛ یعنی موقعی عقل، احیاء میشود و عقل، عقل است که انسان رذائل را از بین ببرد و از وجودش بیرون کند و إلّا عقل او احیاء نمیشود و انسان به آن، عقل سلیمی که خیلیها دنبالش میگردند، نمیرسد.حضرت در جای دیگری میفرمایند: «مَن أحيا قَلَبهُ». علّامه مجلسیمیفرمایند: پدرم (علّامه مجلسی اوّل، محمّدتقی مجلسی فرمودند: «ما الفرق بین القلب و العقل»، فرمودند: «إنّ العقل، سلمٌ لقلبه و القلب، حلمٌ لعقله» عقل، میسازد و در قلبش، دوست درست میکند و قلب هم بردبار میشود. لذا منظور از «من أحیا قلبه» و «من أحیا عقله»، همین است. بعد هم در نتیجهای که تبیین میکنند، میفرمایند: «لا فرق بینهما» هیچ فرقی بین این دو نیست. چرا؟ «لأنّهما عجینٌ، عجینٌ له و هو عجینٌ عجینٌ له» برای این که این دو، عجین بر هم هستند؛ یعنی یکی شدند.گاهی اینطور است دیگر، مثل روح و جسم. اولیاء خدا میگویند: گاهی روح و جسم طوری یکی میشوند که دیگر گویی یکی هستند. ما همین حال را میبینیم دیگر، مثل مطلبی که در باب الفاظ میگویند، میگویند: لفظ، قالب برای معناست، امّا لفظ چنان عجین با معنا میشود که تا خود آن معنا را میبینی، لفظش یادت میافتد. مثلاً تا لیوان را ببینی، اسم لیوان در ذهنت میآید. یا تا اسم لیوان را میگویی، شکل و شمایل آن در ذهنت میآید. حالا در مورد عقل و قلب هم میگویند این دو با هم عجین شدند و هیچ فرقی ندارند. گر چه یکی برای دیگری، سلم است و دیگری برای دیگری، حلم است.به فضل الهی در جلسات بعد نکات آنچه را که اولیاء و عرفا بیان کردند، عرض میکنیم، منتها اصل بر این است که بدیها را بیرون کنیم که اگر اینطور شود، «أماتَ نَفسَهُ» نفس دون، حالش، حال مرگ می شود و می میرد؛ یعنی دیگر کارائی ندارد و نمی تواند فریب بدهد.تقوای الهی؛ دوای درد وجود آلوده به رذائلما فعلاً داریم سبک و طریق را عرض میکنیم و بعد به فضل الهی ورود پیدا خواهیم کرد. لذا یکی از راههایی را بیان میکنیم که چه کنیم احیاء قلب بشود؟ چه کنیم نفسمان را بکشیم؟ چه کنیم توفیق داشته باشیم رذائل را بیرون کنیم؟ باز خود امیرالمؤمنین(ع) بیان میفرمایند: یکی از مطالب، همان تقوای الهی است.می فرمایند: «إنَّ تَقوَى اللّه ِ دَواءُ داءِ قُلوبِكُم، و بَصَرُ عَمى أفئِدَتِكُم، و شِفاءُ مَرَضِ أجسادِكُم، و صلاحُ فَسادِ صُدُورِكُم، و طَهورُ دَنَسِ أنفُسِكُم، و جَلاءُ عَشا أبصارِكُم» [۸] - همانا تقواى خدا، داروى بيمارى قلبهاى شماست و بينايى كورى دلهاى شما و شفاى بيمارى جسمهايتان و باعث اصلاح تباهى سينههاى شما و پاككننده آلودگى جانهاى شما و جلادهنده تاريكى چشمهاى شما -اولیاء خدا راجع به تقوا میگویند: تقوا معانی مختلف و زیادی دارد، «کلمة واحدة تدلّ علی معان مختلفة». یکی از معانیای که برای آن، بیان کردند، این است که خودت را همیشه و همیشه در محضر خدا ببینی و در ضمن این که در جامعه و با مردم هستی و مراوده داری، امّا هیچ موقع احساس نکنی بین مردمی؛ چون ترس از خدا داری. ترس از خدا هم یعنی ترس از جدایی از او.حال دائمی با پروردگار عالم بودن؛ یعنی در خانه با همسر و فرزندانت هستی؛ در محیط کار، با همکاران خود هستی؛ در حوزه با دوستان طلبهات هستی؛ در دانشگاه و خوابگاه، با اساتید و همکلاسیهایت هستی و ...، امّا میدانی همه رفتنی هستند و هیچ کس به تو کاری ندارد. همانطور که تو رفتنی هستی، هیچ کدام دوای قلب تو نیستند. دوای درد من و تو که رذائل درون قلبمان هست، تقوای الهی است.پس یکی از معانی تقوا، نگاه دائمی به پروردگار عالم است که بدانیم او ناظر ماست و ما در محضر پروردگار عالمیم. این را باور کنیم که عالم، محضر پروردگار عالم است، البته نه اینکه رهبانیت بگیریم و از مردم دور بشویم. اتّفاقاً در مردم هستیم، با هم هم خوب هستیم، رفیق هستیم، دلسوز هم هستیم، امّا در همان دلسوزی، باید بدانیم که او به درد نمیخورد و تو هم به درد او نمیخوری، ما هیچ کدام به درد هم نمیخوریم. وقتی محشر و قیامت میشود، غوغاست و هیچکدام به درد هم نمیخوریم.ملّا محمّدمهدی نراقیآن عارف بالله، صاحب کتاب جامعالسّعادات، نکته زیبایی را در آن کتاب طاقدیس شریفشان تبیین میکند که حسب روایات شریفه است و ایشان، آن را تبدیل به شعرش کردهاند. ایشان بیان میفرمایند: فردای قیامت، موقعی که انبیاء وارد محشر میشوند، خود انبیاء هم در اوّلین مرحله، به یاد هیچ کس نیستند و فقط به یاد خود هستند، از بس فضای محشر، وحشتناک و وضع بسیار بد است.«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» [۹] آنجا که کسی نمیتواند فرار کند. مگر کسی میتواند از محشر فرار کند!؟ معنی این آیه را میگویند: یعنی همه از هم فراری هستند، هیچ کس یاد کسی نیست. ذیل این آیه شریفه، حسب روایات شریفه بیان میشود: اولیاء الهی هم فرار میکنند؛ یعنی هیچ کس، یاد هیچ کسی، حتّی رفیق جون جونیاش هم نیست. «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» [۱۰]، چرا لفظ «زلزله» را تبیین میکند!؟ اولیا خدا میگویند: معلوم است، برای این که بشر در دنیا زلزله را دیده. یک موقع اگر یک حادثه ناگوار مانند زلزله پیش بیاید، پیش بیاید، هر کس به طور طبیعی و ناخودآگاه، اوّل به یک سمتی فرار میکند، حالا بعد از چند لحظه یادش میافتد که بچّه یا فلان رفیقم که پیش من بود، کجاست؟ امّا در آن لحظه اوّل، ناخودآگاه، هر کسی نفس خودش را می خواهد نجات بدهد. فردای قیامت هم همین حال را دارد و هر کس گرفتار خودش است.نسخهای برای بیرون کردن رذائل از وجود لذا اوّلین نسخه در باب زدودن رذائل در وجود، این است که بدانی دائم تنهایی. چکار کنم که رذائل را بتوانم ترک کنم؟ بدان آن چهره و جمالی که امروز نعوذبالله چشمت به آن میافتد، دست تو را نمیگیرد، بلکه فردا علیه تو هم میشود. کما اینکه اصلاً اعضاء و جوارحمان هم علیه ما میشوند.یکی از اولیاء خدا که خدا رحمتش کند، عجیب بود، گاهی برای تنبّه ما - این را خود من دیده بودم و نقل قول نیست - جلوی وقتی جلوی آینه میایستاد، ضمن اینکه محاسنش را شانه میکرد، به چشمانش نگاه میکرد و میگفت: ای خائن! بعد میگفت: تو هم دهانت را ببند، تو هم خائنی. مگر نمیگویند فردای قیامت، دست شهادت میدهد، پا شهادت میدهد، گوش شهادت میدهد، همه اعضاء و جوارح علیه خود ما قیام میکنند. ای وای که با اینها چه کردیم! خود اینها علیه ما شهادت میدهند، آن وقت چه انتظاری داریم دیگری کمکمان کند!؟ تازه آن جمال میآید علیه ما میگوید: او، من را فریب داده است، همان لبخندی که زد، باعث فریب من شد.لذا اوّلین راه برونرفت از رذائل این است که انسان قلب را به تقوای الهی، احیا کند. امیرالمؤمنین میفرمایند: دوای مرض قلبهایمان، تقواست «إنَّ تَقوَى اللّه ِ دَواءُ داءِ قُلوبِكُم». تقوا؛ یعنی بدانی خدا همیشه هست و دارد تو را میبیند. بترسید! پس وقتی میخواهید بترسید و همیشه او را ببینید، باید از دیگران ببرید. همه این قربانت برم و فدایت بشوم و ...، دروغ است.فردای قیامت، جز یک عدّه از اولیاء خدا که آنها دیگر به مقام شفاعت رسیدند، همه از هم فراری هستیم. پس از همین جا فرار کنیم. چگونه فرار کنیم؟ یعنی به هم توجّه نکنیم؟ خیر، اتّفاقاً در جامعه باشیم «لارهبانیة فی الاسلام»، امّا باور کنیم که عملمان را نباید برای کسی انجام بدهیم که به آن، اخلاص میگویند.ریا؛ یعنی عمل برای غیر. حالا من عمل را برای غیر انجام بدهم که چه شود!؟ حالا یک بهبه هم بگیرم که چه بشود!؟ همین که امروز بهبه میگوید، اگر یک خطا از من و تو ببیند، عذر میخواهم فردا به ما اَه اَه میگوید. همین که امروز، درود و سلام میگوید، یک خطا از من و تو ببیند، فردا به ما مرگ هم میگوید. دلخوشیمان به این چیزها نباشد. کوچکترین خطای من و تو را به تعبیر امروزیها بلد و بزرگنمایی می کنند و تمام آن خوبیها که تا دیروز می گفتند که چاکرم و چنینم و چنانم، همه، از بین میرود. تازه مترصّد به این بوده که یک خطا از من و تو ببیند، حالا آن را دائم بزرگ کند و بگوید: آقا! چه می گویی!؟ اینطور و آنطور است!پس بدان که باید تقوای قلوب داشته باشی؛ چون این دوای درد است. لذا اوّلین مرحله برای از بین بردن رذائل، ورود به تقواست. امیرالمومنین نسخه عملی داده است که اگر خواستید از رذائل خروج پیدا کنید، راهش فقط تقوی الله است که دردهای دل شما را از بین می برد، عامل میشود این چشمی که کور شده شفا بگیرد، بصیرت بگیرد و دوباره باز بشود.ابنسیرین، خود را به رذائل ظاهری آلوده ساخت، تا مبتلا به رذائل حقیقی نشود! داستان ابنسیرین را شنیدید، او یک شاگرد بزّاز بود. ما عند الاولیاء دو نوع جهل داریم. جهل أولی و جهل عظمی. اتّفاقاً در روایات هم داریم که جهل دو نوع است: یکی جهل در مقابل علم و یکی جهل در مقابل عقل (اصول کافی، جلد اوّل، باب عقل و جهل را ببینید). جهل أولی، جهل در مقابل سواد است، امّا جهل عظمی، جهل در مقابل عقل است. ابنسیرین، جهل أولی داشت که البته آن هم بد است و انسان آن را هم نباید داشته باشد. امّا به واسطه این که جهل عظمی را نداشت، از جهل أولی هم رهانیده شد.یک شاگرد بزّاز بیسوادی بود که قد رشیدی داشت، چهار شانه بود و سیمای بسیار زیبایی داشت. وقتی به او نگاه میکردند، دیگر نمیخواستند چشم از او بردارند. امّا خودش میداند همه اینها، عاریه است و لطف خدا شامل حالش شده است.آن زن چندین مرتبه آمد و پارچه خرید. هر بار به بهانهای به مغازه میرفت. دید اینطوری نمیشود، شیطان به او کمک کرد (وقتی کسی شیطانی شود، شیطان هم کمکش میکند) و به این فکر افتاد که یکباره چند طاقه بخرد. بعد به آن مغازهدار گفت: من نمیتوانم بیاورم، بفرست شاگردت بیاورد. ابنسیرین بیچاره هم خبر ندارد موضوع چیست، پارچهها را آورد، زن هم در خانه را باز کرد که پارچهها را درون اتاق بگذارد، تا رفت درون اتاق بگذارد، زن درب حیاط را بست و ابنسیرین یک موقع دید او که با چادر و حجاب و ... بود، همه اینها را باز کرد و عریان جلوی او ایستاده است. وحشت کرد، تا خواست پا به فرار بگذارد، زن به او گفت: اگر کام من را ندهی، فریاد میزنم و میگویم: تو میخواستی این کار را بکنی.ابنسیرین از پروردگار عالم کمک خواست که مبتلا به رذائل درونی نشود، لذا رذائل ظاهری دنیا را به صورت مالید و درون دلش گفت: خدایا کمکی کن، من تا به حال خیانت نکردهام! خدا کمکش کرد. به زن گفت: باشد، منعی ندارد، تا تو بساطی آمده کنی، من هم به بیتالخلاء (دستشویی) بروم و بیایم.به دستشویی رفت، معمولاً توالتهای قدیم بزرگ بود. شاید در بعضی روستاها هنوز هم آنگونه باشد که مدفوع را به عنوان کود انسانی جمع میکنند و برای درختان و ... میبرند. او دستش را به آنها زد و کثافات را به سر و صورت و لباسش مالید (عذر میخواهم اصلاً انسان حالش به هم میخورد به مدفوع خودش هم دست بزند، حالا بیاید به مدفوع دیگران دست بزند!) و بیرون آمد، این زن نگاه کرد دید عجب کثیفی شده، گفت: گم شو فلان فلان شده، در را باز کرد و او را پرت کرد و گفت: احمق! برو بیرون.این جمالی که تا لحظه پیش داشت برایش میمرد، حالا که دید با این چهره هست، از او دلزده شد. من هدفم از بیان این داستان اینجاست که خود ابن سیرین میگوید: وقتی بیرون آمدم، فهمیدم حالم دارد یک حال دیگر میشود. او هنوز گندابه به صورتش است، امّا در درون، گندابه ندارد. رذائل ظاهری به صورت و لباسش است، امّا در قلب، رذائل ندارد. نگفت: خدا! تو که میبینی من گیر افتادم، دیگر چه کنم!؟ میخواهد آبروی من را ببرد، من علیرغم میل باطنام انجام میدهم، بعد توبه میکنم. بلکه گفت: خدایا! من تا به حال آلوده نشدم، کمکم کن از این به بعد هم آلوده نشوم! برای همین پروردگار عالم عنایت کرد. خیلی میخواهد که تصمیم بگیری دستت را در آن کثافات مدفوع کنی و به سر و صورتت بمالی. اصلاً از بوی کثافات حال انسان بهم میخورد، حالا او آن را با اشتیاق به سر و صورت خود میزند که مبتلای به آن کثافت حقیقی نشود؛ چون میداند کثافت حقیقی، آن است و این، با آب شسته میشود و میرود. لذا میگویند: ضمن که از قبل دارای جمال بسیار زیبا، قد رشید و خوش سیما بوده، از آن به بعد هم به جمالش اضافه میشود که بوی عطر می گیرد. به گونهای که هر جا میرود، بوی عطرش به مشام میرسد.مثل همین علّامه سیّد محمّدحسین حسینی طهرانیکه وقتی سر قبر شریفشان در مشهد الرضا بروید، به خصوص روزهای جمعه، بوی عطر از قبرشان بیرون میزند. استثناء هم ندارد و همیشه، به خصوص روزهای جمعه، قبرشان بوی عطر میدهد.ابنسیرین هم هر جا میرود، بدون اینکه به خودش عطر بزند، بوی عطر میدهد؛ گویی دیگر این بدن معطّر شده است. حالا شما حساب کنید که این جمال و بوی عطر چقدر از افراد را میتواند جذب کند، امّا این ابن سیرین دیگر چنان حال معنوی دارد که دیگر هرکسی، او را می دید، یاد خدا میافتاد و یاد نفس و شهوت نمی افتاد.پروردگار عالم به او تعبیر خواب را عنایت میکند و همچنین او را از جهل صغری هم نجات میدهد و هندسه به او یاد میدهد. لذا آن شاگرد بزّاز بی سواد، یک عالم میشود. چرا؟ چون فهمید رذایل است که همه چیز را خراب میکند. فلذا مبتلای به رذایل درونی نشد. البته ابنسیرین این کار را نکرد که تعبیر خواب یاد بگیرد، یا بوی عطر بگیرد؛ بلکه این کار را کرد تا رذایل، درونش ورود پیدا نکند؛ چون از رذایل وحشت داشت.اولیاء خدا برای فضائل کاری نمی کنند، بلکه برای از بین رفتن رذائل کار می کنند و فضائل به خودی خود می آید! لذا نکته مهم این است که آیتالله مولوی قندهاریفرمودند: آیتالله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانیمیفرمودند: اگر رذایل از بین برود، تازه معانی فضایل مشخّص میشود. اولیاء خدا برای فضائل کاری نمیکنند، بلکه برای از بین رفتن رذائل کار میکنند و فضائل به خودی خود می آید.جمله خیلی زیبایی است: اولیاء خدا برای فضائل کار نمیکنند، بلکه کار میکنند که رذیله نداشته باشند و پروردگار عالم، خودش آنها را به فضائل مزیّن میکند. اوّل دغدغه عبد خدا، بنده الهی، این است که من رذایل نداشته باشم؛ یعنی دنبال فضائل نیستند و فضائل خودش میآید. امّا اگر دنبال فضائل باشند و یادشان برود که باید رذایل را بیرون کنند، فضائل هم فضائل نمیشود. بلکه تازه شیطان هم یک مواقعی فریبشان میدهد و تصوّر میکنند که نعوذبالله دارای مقامی هستند و گرفتار میشوند.در جلسه گذشته بیان کردم که بعضی از اولیاء خدا از استغفارشان هم استغفار میکردند و میگفتند: ما از استغفارمان هم میترسیم، استغفار مان هم استغفار نیست. این، خیلی معنی دارد؛ یعنی استغفار را برای خودشان، فضیلت نمیدانستند.لذا این که خدای متعال توفیق داده من دائمالذّکر باشم، فضیلت نیست. فضیلت، آن موقعی است که من بتوانم رذیلهای نداشته باشم و پروردگار عالم بگوید: ای بنده من، این اعضاء و جوارحی را که به امانت به تو دادم، خراب نکردی و مبتلای به رذائل و گناهش نکردی. برای همین است که بهترین نکته اولیاء خدا این است که پروردگار عالم به آنها بگوید: بنده من! تو وقتی وارد محشر شدی، رذایل نداری. کما این که یک روایتی در کلمات المکنونه ملّامحسن فیض کاشانیاست که در جلسه بعد بیان میکنم که وقتی بندگان خدا وارد میشوند، این «ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ» [۱۱] یک معنایش این است که پروردگار عالم میفرماید: من دیدم وجود تو از رذئل در امنیت است. اگر این حال بشود چه حالی است و اولیاء خدا برای همین، کار میکنند.لذا م یفرمایند: «و بَصَرُ عَمى أفئِدَتِكُم»، با تقوای الهی، چشمتان باز میشود، «و شِفاءُ مَرَضِ أجسادِكُم» و شفای بیماریهایتان میشود، «و صلاحُ فَسادِ صُدُورِكُم» و اصلاح فساد سینه میشود. یعنی اگر در سینهتان رذائل باشد، نفستان، نفس حقّ نیست.من نمی خواهم بگویم اولیاء خدا برای اینها این کارها را میکنند، امّا یک دعایی است که بعضی از اسماء ملائکه الهی در آن هست، گاهی آیتالله مولوی قندهاریآن دعا را میخواندند. ایشان میفرمودند: من در صحن امیرالمومنین دیدم که آیت الله قاضی داشتند این دعا را می خواندند که خدا پرده را از گوش من برداشت و برای این که بدانم چنین مطلبی هست، نه اینکه بدانم خودم کسی هستم، (اولیاء خدا را ببینید که چقدر قشنگ حرف می زنند و خودشان غرّه به نمیروند، عبد خدا این است)، شنیدم که وقتی هر یک از این ملایکه را میخواند، آن ملک میگفت: نعم، لبیک یا عبدالله، نعم لبیک یا عبدالله.می فرمودند: اتّفاقاً وقتی بعضی از آنها با اشتیاق بیشتری، این را میگفتند، آقا در دعا توقّف میکردند و من فهمیدم که آقا میگذارند اینها صحبتشان تمام شود و بعد فلانی را صدا بزند.البته همانطور که بیان کردم اولیاء خدا این را برای خودشان فضیلت نمیدانند، بلکه پروردگار عالم به آنها عنایت میکند. آنها هم کار نمی کنند که به این چیزها برسند، بلکه کار میکنند که رذیله نداشته باشند، تا پروردگار عالم امضاء کند که بنده من هستی.لذا ملائکه الهی موظّفند در برابر عبد الهی بگویند: نعم، لبیک، بله، بله، ای عبد خدا! بگو چه میخواهی. این حال را ببینید! لذا ذیل همین مطلب هست که وقتی فساد سینهها از بین میرود، «و طَهورُ دَنَسِ أنفُسِكُم» این پلیدیهای نفس و رجس هم از بین میرود. «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت»، دنسها از بین میرود و روشنایی پرده چشمتان زیاد میشود، یعنی یک نورافکنی هست که شما را جلو میبرد و خیلی از چیزها را میبینید. امیرالمؤمنین(ع) اینها را میفرمایند که اگر درون را از رذایل، پاک کنی، چنین میشود که این، کار اولیاء است.پس عزیز دلم! باید بکوشیم که اوّل و آخر (نه اوّل تنها - این هم نکته قشنگی است باید از اوّل تا آخر بکوشی - ) فقط و فقط رذایل را از درونمان پاک کنیم.معلوم است که خودمان به تنهایی نمیتوانیم و باید یاریمان کنند. یکی از طرقی که میشود یاری گرفت، وجود آقا جانمان، عین الله الناظره است. لذا بیان کردم که هرشب، با حضرتش حرف بزنیم و این را دائم به خودمان تذکار بدهیم که باید با آقا جانم حرف بزنم که اگر هرشب با آقا جانمان حرف بزنیم، به یک سال نشده، خودمان حالمان عوض میشود.شب که میخواهی خلوت کنی، بگو: آقا جان! وضعم خراب است، دستم را بگیر، به مادر پهلو شکستهات دستم را بگیر. آقا جان به مادر خیلی علقه دارد... د. بگو: آقا جان نمیخواهم قلب شما را به درد بیاورم، ولی چه کنم که کارم گیر است، .... ...........................................پی نوشتها [۱]. إسراء/ ۷۲.[۲]. بحار الأنوار : ٧٠/٥٩/٣٩.[۳]. كنز العمّال : ٢١٣٢٤ .[۴]. بقره/ ۱۵۱.[۵]. نهجالبلاغه، خطبه ۸۷.[۶]. تنبيه الخواطر : ١/٢٥٩.[۷]. نهج البلاغه، خطبه: ٢٢٠ .[۸]. نهج البلاغه، خطبه: ۱۹۸ .[۹]. عبس/ ۳۴ و ۳۵ و ۳۶.[۱۰]. زلزله/ ۱.[۱۱]. حجر/ ۴۶.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]
صفحات پیشنهادی
توکل بر خداوند و توسل به حضرت ولی عصر(عج) راه حل تفوق بر مشکلات است
جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴ ۰۴ آیت الله حسین وحید خراسانی از مراجع تقلید در دیدار حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رییس جمهوری ضمن تشکر از زحمات رییس جمهوری و دولت تصریح کرد شما یکی از بهترین روسای جمهوری هستید و البته با مشکلات طاقت فرسایی روبرو می باشید به گزارش خبرگزاری دانشجویبازیکن پارسه با خوشحالی بعد از گلش به آبادانیها بیاحترامی کرد خدابندهلو: اصلاً مربی دروازهبانهای پارسه را
بازیکن پارسه با خوشحالی بعد از گلش به آبادانیها بیاحترامی کردخدابندهلو اصلاً مربی دروازهبانهای پارسه را ندیدم که بخواهم با وی درگیر شومبازیکن تیم فوتبال نفت آبادان گفت برخلاف صحبتهای مربی دروازهبانهای پارسه من اصلاً وی را ندیدم که بخواهم با او درگیر شوم به گزارش خبرنگانسخه جدید تارنمای موسسه «اشراق و عرفان» راهاندازی شد
رونمایی از تارنمای مؤسسه آیتالله اعرافی نسخه جدید تارنمای موسسه اشراق و عرفان راهاندازی شد شناسهٔ خبر 2499510 سهشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲ ۴۶ دین و اندیشه > اندیشکده ها تارنمای موسسه اشراق و عرفان بازسازی شد و در قالبی جدید با امکاناتی بیشتر راهاندازی شد به گزارش خبرنگامعاون آموزش نیروی زمینی سپاه پاسداران: شهید عبدالهی شهادت را با التماس از خدا گرفت
معاون آموزش نیروی زمینی سپاه پاسداران شهید عبدالهی شهادت را با التماس از خدا گرفتمعاون آموزش نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت شهید عبدالهی شهادت را با التماس از خدا گرفت به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز به نقل از روابط عمومی سپاه عاشورا سردار علیاکبر پورجمشیدیان در آیین بزرگخدا به اهل بهشت چه خواهد داد؟
حدیث خدا به اهل بهشت چه خواهد داد آنگاه خداى جبّار بر آنان مىنگرد مىگويد اى دوستانم و اهل طاعتم و ساكنان بهشتم در جوار من هان شما را از چيزى با خبر كنم كه از آنچه كه در آنيد بهتر است به گزارش سرویس دینی جام نیوز امام سجّاد عليهالسلام در حدیثی می فرممدیر آموزش و پرورش شهرستان خدابنده خبر داد حضور 99 دانشآموز خدابندهای در رقابتهای علمی کشور
مدیر آموزش و پرورش شهرستان خدابنده خبر دادحضور 99 دانشآموز خدابندهای در رقابتهای علمی کشورمدیر آموزش و پرورش شهرستان خدابنده از حضور 99 دانشآموز خدابندهای در رقابتهای علمی کشور خبر داد علی اسدی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان اظهار داشت رقابت الم- 155 نوعروس شهرستان خدابنده جهیزیه دریافت کردند
155 نوعروس شهرستان خدابنده جهیزیه دریافت کردند زنجان - ایرنا - مدیر کمیته امداد امام خمینی ره شهرستان خدابنده از پرداخت 155 مورد جهیزیه به نوعروسان تحت پوشش این نهاد خبر داد غدیر خلجی روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود 10 ماهه امسال 155 مورد جهیزیه به نو عروس های شنشست فطرت برگزار میشود/معرفی بهترین تقریر فطرت برای معرفت خدا
نشست فطرت برگزار میشود معرفی بهترین تقریر فطرت برای معرفت خدا شناسهٔ خبر 2500656 چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶ ۵۸ دین و اندیشه > اندیشکده ها به همت مجمع عالی حکمت اسلامی نشست علمی فطرت با حضور کارشناسان پنج شنبه ۷ اسفندماه در این مجمع برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر به هچرا خداوند در قرآن واژة تدبّر را فقط در مورد قرآن به كار برده است؟
واژة تدبّر كه چهار مورد در قرآن آمده 1 وتنها در مورد قرآن به كار رفته است و در مورد اشياء ديگر به كار نرفته ولي واژة فكر هم در مورد قرآن به كار رفته وهم در مورد غير قرآن دربارة قرآن آنجا كه ميفرمايد وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهوعده این بهشتو خدا به ما داده، بنده عشق زینب(س) همه جوره آزاده + صوت
وعده این بهشتو خدا به ما داده بنده عشق زینب س همه جوره آزاده صوت به مناسبت میلاد فرخنده بانوی عشق حضرت زینب کبری س مولودی با صدای مجید بنیفاطمه را میشنوید به گزارش گروه چند رسانهای باشگاه خبرنگاران به مناسبت میلاد فرخنده بانوی عشق حضرت زینب کبری س مولودی با عنوانرئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خدابنده خبر داد حضور 10 شاعر خدابنده ای در جشنواره «شکوه شکیبایی»
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خدابنده خبر دادحضور 10 شاعر خدابنده ای در جشنواره شکوه شکیباییرئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خدابنده از شرکت 10 تن از شاعران شهرستان خدابنده در جشنواره شکوه شکیبایی خبر داد محمد برجی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان در مورد برصندوقی: خدابندهلو مرا زد و بیهوش شدم
صندوقی خدابندهلو مرا زد و بیهوش شدم مربی دروازهبانهای پارسه تهران گفت مجید خدابندهلو بازیکن تیم فوتبال نفت آبادان مرا زد و بیهوش شدم خبرگزاری فارس رضا صندوقی در پایان دیدار تیمهای پارسه و نفت آبادان درخصوص درگیری های پایان بازی و بیهوش شدنش اظهار داشت بعد از بازی واردرئیس کتابخانههای عمومی شهرستان خدابنده خبر داد برگزاری مسابقه کتابخوانی «لبیک یا رسول الله(ص)» در خ
رئیس کتابخانههای عمومی شهرستان خدابنده خبر دادبرگزاری مسابقه کتابخوانی لبیک یا رسول الله ص در خدابندهرئیس کتابخانههای عمومی شهرستان خدابنده از برگزاری مسابقه کتابخوانی لبیک یا رسول الله ص در کتابخانههای عمومی خدابنده خبر داد سید مهدی موسوی امروز در گفتوگو با خبرنگار فبازیکن نفت بطری آب را به سمت گیجگاهم پرتاب کرد صندوقی: خدابندهلو مرا زد و بیهوش شدم/ پزشکان میخواستند مرا ب
بازیکن نفت بطری آب را به سمت گیجگاهم پرتاب کردصندوقی خدابندهلو مرا زد و بیهوش شدم پزشکان میخواستند مرا به CCU منتقل کنند مربی دروازهبانهای پارسه تهران گفت مجید خدابندهلو بازیکن تیم فوتبال نفت آبادان مرا زد و بیهوش شدم به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس رضا صندوقی درسعیدی: طلبه بسیجی حافظ حدود الهی است
پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۱۹ تولیت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه س با بیان اینکه طلبه بسیجی حافظ حدود الهی است گفت طلبه بسیجی نمیتواند به امر به معروف بیتفاوت باشد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه قم حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد سعیدی در جمع طلاب و روحانیبیمه رازی به قهرمانی رسید/ مداح و خدابنده بهترین شدند
جام بین الملی فجر تکواندو بیمه رازی به قهرمانی رسید مداح و خدابنده بهترین شدند هشتمین دوره رقابت های بین المللی تکواندو جام فجر بانوان با قهرمانی تیم بیمه رازی ایران عصر سه شنبه 28 بهمن ماه در تهران به پایان رسید به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران هشتمین دوره مسابقات بینآشنایی با آیوهان فردریش کلوکر الهیدان و نخستین محقق حوزه اوستا
آشنایی با آیوهان فردریش کلوکر الهیدان و نخستین محقق حوزه اوستا شناسهٔ خبر 2501827 شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۸ دین و اندیشه > اندیشمندان یوهان فردریش کلوکر الهیدان و دینشناس و نخستین محقق آلمانی حوزه اوستا که دارای تألیفاتی در حوزهٔ اوستا و دین ایرانیان و آخرین اثر وی زند-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها