تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805343864




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان»مجموعه‌ای متوازن ارائه نمی‌کند


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در نقد و بررسی کتاب «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان»؛
«فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان»مجموعه‌ای متوازن ارائه نمی‌کند

محمدمهدی اردبیلی


شناسهٔ خبر: 2500802 پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۰
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها

محمد مهدی اردبیلی در نقد کتاب «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان» بیان کرد: علی‌رغم تمام ارزش‌هایش نتوانسته چنانکه شاید و باید مجموعه‌ای متوازن را در قالب یک کل واحد و منسجم ارائه دهد. به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان» نوشته دکتر موسی اکرمی عصر سه شنبه در موسسه فرهنگی شهر کتاب تشکیل شد که در این نشست دکتر محمد مهدی اردبیلی به نقد این کتاب پرداخت و سخنان خود را بدین صورت آغاز کرد: ابتدا لازم است اشاره کنم که نقد و بررسی اساتید توسط شاگردان کاری بسیار دشوار است و مانند راه رفتن بر لبۀ تیغ است. از یک سو، اگر نقد بیش از حد تند شود، ناسپاسانه است و اگر نقد بیش از حد کند شود، دیگر نه نقد بلکه تعارف خواهد بود. اما به هر حال من این کتاب را کتابی جدی می‌دانم.  به این دلیل که آن را جدی می‌دانم توقعم از آن بالاست. اگر این کتاب «مجموعه مقالات آقای دکتر اکرمی دربارۀ فلسفه و سیاست» نام داشت، بسیاری از انتقاداتم را مطرح نمی‌کردم، اما اکنون که نام کتاب و همچنین مقدمۀ آن، اشاره به یک کلیت منسجم و هدفمند دارد، از آنجا که پروژۀ شخصی خود من به نحوی با پرژۀ کتاب همسوست، آن را جدی می‌گیرم و در نتیجه نسبت به آن با سختگیری بیشتری واکنش نشان می‌دهم. در بخش نخست سخنانم به سه نوع نقد کلی دربارۀ کتاب خواهم پرداخت: ۱) نقد فرم کتاب؛ ۲) نقد پیوستار استدلالی کتاب؛ و ۳) نقد رویکرد انتهایی کتاب. در پایان سخنانم نیز به چند نکتۀ منحصر به فرد و قابل دفاع کتاب اشاره خواهم کرد.وی در نقد فرم کتاب گفت: کتاب مجموعه‌ای از مقالات است. این کثرت فی‌نفسه ایراد محسوب نمی‌شود، اما زمانی که مشاهده می‌کنیم نگارنده بنا داشته کل این مقالات و نوشته‌ها را در قالب یک کل واحد انسجام ببخشد، آنگاه باید دید که آیا این انسجام محقق شده است یا خیر؟ به نظر من در این چیدمان نوعی عدم توازن به چشم می‌خورد. اولا نوعی تشتت به لحاظ نثر و ترمینولوژی مشاهده می‌شود که البته طبیعی است و محصول شکل‌گیری تدریجی کتاب است. اما نقد من صرفا به فرم محدود نمی‌شود. به نظرم این شکل‌گیری تدریجی و تغییرات نظر مولف در طول زمان ۱۳ سالۀ نگارش مقالات، منجر به تشتت در موضع و رویکرد هم منجر شده است. برای مثال در جایی مشاهده می‌کنیم که مولف رویکردی هایدگری-گادامری اتخاذ می‌کند و این در حالی است که مثلا پیش‌تر، اطلاق واژۀ «تعبیر» را بر علم جایز نمی‌داند و از «شناخت» سخن می‌گوید که گویی علم را به ورای تعبیر می‌برد و رویکردی شبه‌پوزیتیوستی اتخاذ می‌کند. این تشتت به طور ویژه در نظام ارجاع‌دهی نیز قابل مشاهده است.اردبیلی افزود: اگر بنا بود این اثر صرفاً مجموعه‌ای از مقالات باشد، ذکر منابع جداگانه در انتهای هر فصل قابل توجیه بود، اما حال که این اثر مدعی انسجام است، به نظرم بهتر می‌بود که کل منابع در انتهای کتاب ذکر می‌شد و شیوۀ ارجاع‌دهی برای کلی کتاب به صورت یکسان و استاندارد اعمال می‌شد. علاوه‌ براین قدرت و غنای فصول دارای توازن لازم نیستند. برای مثال فصول مربوط به مابعدالطبیعۀ کانت یا فصل مربوط به جان رالز از جمله فصول بسیار قوی کتابند که به روشنی نشان‌دهندۀ اشراف نگارنده به موضوع و تلاش وی برای ایده‌پردازی‌ هستند. اما از سوی دیگر، مثلا فصلی به هگل اختصاص داده شده است که بسایر دم‌دستی نگاشته شده است و بیشتر شبیه گزارشی ژورنالیستی از کتاب فلسفۀ هگلِ استیس است و حتی بعضا مطالبی را به هگل نسبت می‌دهد که بیشتر به شلینگ و «فلسفۀ وحدت» او مربوطند. این فصل که کمتر از ۱۰ صفحه هست، ۲۱ تیتر مجزا دارد که خود نشان‌گر سرفصل‌وار بودن آن است. در یک کلام، این کتاب علی‌رغم تمام ارزش‌هایش نتوانسته چنانکه شاید و باید مجموعه‌ای متوازن را در قالب یک کل واحد و منسجم ارائه دهد.این محقق در بخش دیگری از سخنانش به نقد سیر استدلالی کتاب پرداخت و گفت: نقد دیگر من بر سر حرف اضافۀ «تا» در عنوان کتاب است: فلسفه از تعبیر جهان «تا» تغییر جهان. در واقع ادعای کتاب این است که از بطن تعبیر جهان یا نوعی تاریخ تفکر بشری آغاز کرده و نهایتا به نوعی تغییر راه می‌برد. اما مباحث مطرح شده در بخش تغییر جهان (یعنی مباحث مربوط به ۱۱ سپتامبر، فلسفۀ عدالت رالز، محیط زیست و بایسته‌های گفت‌وگو و ...) مستقیما، منطقاً و ضرورتاً از دل مباحث مطرح در بخش نخست منتج نمی‌شوند. اینکه بخش «تعبیر جهان» قبل از بخش «تغییر جهان» آمده است، لزوما به معنای پیوند درونی این فصول و درنتیجه تحقق «تا»ی مذکور نیست.اردبیلی در نقد رویکرد انتهایی به کتاب تصریح کرد: نقد آخر من بیشتر به رویکرد کلی نگارنده در بخش انتهایی کتاب مربوط است که من آن را نوعی خوشبینیِ رومانتیک می‌نامم.  اولا به نظر می‌رسد که نگارنده تغییر را به طور کلی صرفا به نوعی «حفظ وضعیت» فروکاسته است. دغدغه نگارنده صرفا رفع مخاطراتی مانند جنگ، قحطی، نابودی محیط زیست، بیماری، مخاطرات برون زمینی، نابودی منابع و ... است. اولا مسالۀ اصلی این است که بعد چه؟ آیا انسان قرار است فقط خود را محدود به  رفع مخاطرات طبیعی کند؟ ثانیا، خود مارکس که نویسنده به تزهایش ارجاع می‌دهد، دریافته بود که نمی‌توان به وضعیتی آرمانی رسید، مگر با نفی تام و تمام وضعیت فعلی. یعنی نمی‌توان یک نظام سرمایه‌داری مهربان داشت، بلکه مساله بر سد خود نظام سرمایه‌داری حاکم بر جهان است. مارکس در آن یازده تز دربارۀ فویرباخ، صراحتا بحث تعبیر و تغییر را به صورت دیالکتیکی با مفهوم «پراکسیس» رفع می‌کند که یک عملِ مشخصاً انقلابی است.وی در ادامه تاکید کرد: همچنین در انتهای کتاب شاهد نوعی خوشبینی هستیم. من خودم هم به بشر خوشبینم و البته چاره‌ای جز خوشبینی ندارم. اما بین خوشبینی در مقام انگیزۀ ذهنی و خوشبینی در مقام تاکتیک تفاوت وجود دارد. این مساله زمانی هویدا می‌شود که در ابتدای کتاب حدود ۱۰۰ صفحه به قانون اساسی آرمانشهر یا زمینشهر اختصاص دارد. این قانون سرشار از تبصره‌ها و ماده‌های آزاداندیشانه است. اما مشکل اینجاست که راهکار رسیدن به آن تبیین نشده است. سخن از تغییر جهان و امکان آرمانشهر است و به یکباره ما در میانۀ قانون اساسی آرمانشهر رها می‌شویم. صرفنظر از برخی تعارضات درونی، اکثر ما شاید تمام این قوانین را قبول هم داشته باشیم و حتی شاید بتوان آنها را به عنوان هدف یا دورنما معرفی کرد. اما مسالۀ اصلی ما نه نگارش قانون آرمانی، بلکه پاسخ به این پرسش است که «اکنون چه باید کرد؟». به نظرم این کتاب این پرسش مذکور را بی‌پاسخ رها کرده است و فقدان اصلی آن اتفاقا خود پراکسیس در مقام نفی دیالکتیکیِ انضمامی وضعیت ماست.اردبیلی تصریح کرد: پس از بیان این سه انتقاد لازم است چند نکته هم دربارۀ صفات منحصر به فرد این کتاب بگویم. اولا این کتاب، اثری به شدت جسورانه است. ما به اینگونه جسارتها نیاز داریم، هم نسل آقای اکرمی و هم نسل قبل از آنها که محافظه‌کارتر است و هم حتی نسل ما جوان‌ها که علی‌رغم تمام شعارها و فریادها اتفاقا هنوز فاقد جسارت لازم است. جسارت به معنی شعار دادن نیست، جسارت یعنی شما نظرات کلی‌تان را در قالب ۶۰۰ صفحه منتشر کنید و در معرض نقد عموم قرار دهید. ثانیاً، این اثر به شدت دغدغه‌مندانه نگاشته شده است. در جای جای این اثر، حتی موارد مورد انتقاد، بازهم نمی‌توان دغدغه نگارنده مبنی بر تلاش برای گذار به «جهانی بهتر» را کتمان کرد. دغدغۀ آرمانگرایانه نویسنده قابل تحسین است، آن هم در زمانی که همواره شعار «مرگ آرمانها» و فروکاستن مطالبات به موارد جزئی و محدود مطرح است. ثالثاً، این اثر جهانشمول است.وی افزود: به بیان دیگر این کتاب تلاش کرده تا به جزئیات‌ و هویت‌های کاذب قومی، نژادی، دینی، طبقاتی، زبانی و ... محدود نشود. نگارنده می‌داند که آزادی یک نفر، یعنی آزادی همگان و درنتیجه نسخه‌ای برای همۀ بشریت می‌پیچد. رابعاً، نویسنده در عین حال که دغدغۀ جهانی دارد، اما از خطرات و تبعات جهانی‌سازی موزاییکی آگاه است و آن را مورد انتقاد قرار می‌دهد. خامساً نگارنده هنوز به فلسفه به عنوان مجرایی برای حل مسائل و مشکلات امیدوار است، آن هم در زمانه‌ای که فلسفه به عنوان علمی زائد و حتی اخیراً به مثابۀ «دشمنِ» سیاست یا جامعه‌شناسی معرفی می‌شود. سادساً، خصلت دیگر این اثر تلاش نگارنده برای تبیین و تعریف اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده است. نویسنده کوشیده تا هرجا که واژه‌ای را به کار برده، حتما تعریف یا توضیحی مفهومی، موضوعی یا لغوی از آن ارائه دهد تا مخاطب در میانۀ واژه‌های مبهم گرفتار نشود.این پژوهشگر فلسفه در پایان سخنانش تاکید کرد: نهایتاً به نظر می‌رسد این اثر به انسان امیدوار است، این امید هرچند رومانتیک است، اما امیدی است که همۀ ما چاره‌ای نداریم جز همدلی با آن. بدون این امید ما فقط باید دستهایمان را برای تسلیم بالا بیاوریم. من شخصا امیدوارم این اثر گامی نخستین از مسیری مشخص باشد که بعدها توسط خود ایشان یا دیگران پیگیری شود که البته این پیگیری و تعهد پیش از هر چیز با نقد آن ممکن می‌شود.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن