تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر بنده اى بر همان چيزى كه در درون داشته و با آن از دنيا رفته، برانگيخته مى شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798602307




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انقلاب اسلامی، پروژه جهانى‏ شدن و مسئله مهدویت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
انقلاب اسلامی، پروژه جهانى‏ شدن و مسئله مهدویت
انقلاب اسلامی ایران برای پرهیز از آسیب‌های جهانی شدن و مستقر کردن جهانی با الگوهای دینی باید بتواند: اولاً از میزان آسیب‌های جهانی شدن بر خود بکاهد و در مرحله بعد باید بکوشد از سد جهانی شدن بگذرد تا زمینه‌های استقرار حکومت مطلوب جهانی را که همان حکومت مهدوی است فراهم سازد.

خبرگزاری فارس: انقلاب اسلامی، پروژه جهانى‏ شدن و مسئله مهدویت



بخش اول چکیده جهانى شدن یا جهانی‌سازی، بسیارى از کشورها را دچار مشکل کرده است؛ زیرا جهانى شدن به مفهوم گسترش اقتصاد، فرهنگ و سیاست امریکایی در پهنه جهان است. از این‌رو، جهانى شدن با هدف تضعیف حاکمیت و اقتدار کشورها و سرانجام براى از بین بردن واحدها یا کشورهاى کوچک، یا استحاله یا ادغام آن‌ها در جهان غرب به کار گرفته شده است. البته نمى توان فرصت هایى را که جهانى شدن پدید مى آورد انکار کرد، ولى این فرصت ها در مقابل تهدیدها و مشکل‌ها، اندک و ناچیزند. به عبارت دیگر، جهانى شدن عبارت است از رقابت بى قید و شرط در سطح جهان که براى کشورهاى غنى، درآمد بیش‌تر و براى کشورهاى فقیر، فقر بیش‌تر به همراه مى آورد. از همین‌رو، فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا مى گوید: «جهانى شدن، گرسنگى، مرض و درماندگى را به دنبال دارد» و جیمز گراف اندیشمند غربى بر آن است که جهانى شدن، چهره شیطانى دارد نه انسانى. چهره شیطانی جهانی شدن چه آثار زیان‌باری بر انقلاب اسلامی و حکومت برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی دارد؟ در انقلاب اسلامی چه رابطه‌ای میان آسیب‌پذیری از جهانی شدن و مسئله مهدویت می‌توان ترسیم نمود؟ گمان نگارنده آن است که رویکرد مهدوی می‌تواند مانع از آسیب‌های جهانی شدن بر کشور ایران شود. واژگان کلیدی: ایران، انقلاب اسلامی، جهانی شدن (جهانی‌سازی)، امریکا و مهدویت. مقدمه مقاله حاضر، بر چند مفروض بنا شده است:_ جهانی شدن همان جهانی‌سازی است، ولی با دو نام متفاوت. لذا در مقاله پیش‌رو، این دو به یک معنا به کار رفته است؛_ جهانی شدن یا جهانی‌سازی بیش از آن‌که دارای آثار مثبت و سازنده برای جهانیان باشد، تولیدکننده پیامدهای زیان‌بار است؛ _ چون جهانی شدن، آثار زیان‌بار فراوانی دارد، مقابله با آن، طبیعی، ضروری و اجتناب‌ناپذیر است؛ _ جهانی شدن، بیش‌تر از فرهنگ سلطه‌جویانه امریکایی سرچشمه می‌گیرد و از این‌رو، بیش‌تر از سوی آنان هدایت و مدیریت می‌شود؛_ نتیجه چند مفروض پیشین، مفروض دیگری است؛ آن‌که نمی‌توان با نگاه خوش‌بینانه به جهانی شدن نگریست. در تلاش برای یافتن پاسخ به پرسش‌های فوق، نخست آثار زیان‌بار جهانی شدن در ابعاد فرهنگ، امنیت، اقتصاد و سیاست بر انقلاب اسلامی بررسی می‌شود، پس از آن راهبردها و استراتژی‌های پیش‌روی انقلاب اسلامی در رودررویی با جهانی شدن به میان‌ می‌آید تا آن‌گاه راهکار و تاکتیک مبارزه با آن با رویکرد مهدوی مطرح می‌شود. آثار فرهنگى، امنیتى، اقتصادى  و سیاسى  جهانى  شدن  بر ایران انتخاب چهار گزینه فرهنگ، امنیت، اقتصاد و سیاست به آن معنا نیست که همه ابعاد زیان بار جهانى  شدن را محدود به آن ها کنیم، بلکه این گزینش به آن دلیل صورت گرفته که اولاً، مهم ترین ابعاد جهانى شدن را تشکیل مى دهند و ثانیاً جهانى شدن هم‌اینک در این چهار عرصه بیش‌تر شناخته مى شود. الف) فرهنگ فرهنگ امریکایى در نهاد جهانى شدن قرار دارد. فرهنگ امریکایى خود را برترین فرهنگ مى داند و درصدد است به شیوه ها و ابزار مختلف، خود را فرهنگ مسلط جهانى بنمایاند. اندیشه سلطه‌جویانه فرهنگ امریکایى، تأثیرات زیان‌بار زیر را در جوامع انسانى و ایران مى گذارد: 1. رهبرى فرهنگی: فرهنگ امریکایى در پى دست‌یابى به رهبرى فرهنگی جهانى است. این فرهنگ، در بستر روشن‌گرى اروپایى شکل گرفته، ولى امروزه تفسیرى کاملاً امریکایى پیدا کرده است. فرهنگ امریکایى نگاه تک‌بعدى یا مادى گرایانه به انسان دارد. بر این پایه، در حوزه رهبرى فرهنگی امریکایى، همه تجزیه و تحلیل ها در حیطه فن‌آورى مادى صورت مى گیرد و همه دل‌مشغولى ها به بهینه سازى و بهره ورى این‌دنیایى محدود است. به علاوه، رهبرى فرهنگی یا هژمونیک امریکا، به معناى محدودسازى انتخاب براى غیرامریکاییان است و به همین دلیل، فرهنگ امریکایى نقش پالایشگاهى پیدا مى کند. در این صورت، تنها اوست که مى گوید چه چیزى خالص و درست یا نادرست و ناخالص است.  این سلطه جویى فرهنگى با موانعى چون فرهنگ انقلاب اسلامى مواجه است که درصدد ایفاى نقش جهانى بر اساس دو پایه مادیت و معنویت است. جدال بین این دو فرهنگ جهان نگر، از بدو پیروزى انقلاب اسلامى آغاز شده و با طرح پروژه جهانى سازى دوچندان شده است. (دهشیار، 1379: 457) 2. معناسازى فرهنگى: یکى از ابعاد جدال مقدس بین فرهنگ انقلاب اسلامى و فرهنگ جهانى سازان امریکایى، در معناسازى فرهنگى است. گاه فرهنگ به معنای نظام معنادهنده است. بنابراین معنا، فرهنگ در پى نظارت بر دیگران است. براى نظارت بر دیگران، فرهنگ امریکایى مى کوشد ارزش هاى همسو و همگن با امریکا را در کشورهاى اسلامى و ایران پدید آورد. در صورت تحقق این همسویى، تفسیر واحدى از پدیده هاى پیرامونى بین مردم و مسئولان دو کشور صورت مى گیرد و این آغاز تأثیرگذارى و تأثیرپذیرى فرهنگى است. یکى از راه هاى معناسازى فرهنگى، هویت زدایى فرهنگى است. مسخ تاریخى یا هویت زدایى تاریخى یعنى پاک سازى گذشته افتخارآمیز و فراهم آوردن اسباب بی‌توجهی به آینده از ذهنیت یک ملت و محصور شدن و محصور کردن آن در زمان حال و به مسائل روزمره (روزمرگى). ملت بى تاریخ یا برخوردار از گسل تاریخى، مجذوب ایده هاى دیگران مى شود و بر پایه تفسیر غیربومى به ارزیابى حوادث مى پردازد. خلاصه این‌که در سه حوزه معرفت، قدرت و اخلاق، به پذیرش سلطه فرهنگى غرب تن مى دهد. (همو: 459) 3. جنگ تمدنى و فرهنگى: امریکا با بهره گیرى از ابزار رسانه اى در جهت منزوی  کردن کشورهاى مخالف خود چون ایران عمل مى کند. چامسکى از منتقدان دولت امریکا در این‌باره مى گوید: خبر نشست غیرمتعهدها در کلمبیاى 1379 (اجلاس کلمبیا) و اعلامیه پایانى اجلاس، در مطبوعات امریکا منتشر نشد؛ زیرا همان گونه که امریکا پیش بینى مى کرد، در اعلامیه پایانى اجلاس، به کارگیرى اصطلاح دفاع از حقوق بشر براى مداخله در امور داخلى کشورها، محکوم شد و آن را نوعى استفاده ابزارى از حقوق بشر براى نظارت بر کشورهاى مخالف دانستند. با این وصف، چگونه امریکا مى خواهد با تمدن ها و فرهنگ‌ها به گفت و گو بپردازد، در حالى‌که حاضر نیست حرف ملت هاى غیرمتعهد را که هشتاد درصد جمعیت جهان را تشکیل مى دهند، بشنود؟ به عقیده چامسکى تا زمانى که جنوبى ها آرامند، کسى به فکر آنان نخواهد بود. مثال دیگر وى براى اثبات سخنانش آن است ‌که آموزش و آموختن نظریه تکاملى داروین در ایران ممنوع نیست، ولى این اقدام در کانزاس قدغن است. البته اگر افرادى در امریکا عقیده دارند که نظریه داروین درست نیست، این حق آن‌هاست، اما آن‌ها حق ندارند، عقیده خود را به دیگران تحمیل کنند. (چامسکی، 1379: 12) 4. غربى سازى فرهنگى: غرب با جهانى سازى، غرب به دنبال غربى سازى فرهنگى جهان و ایران است. آن‌ها درصددند ایرانیان از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شوند؛ هرچه دارند بر زمین نهند و هرچه فرنگى ها مى گویند، بر دوش گیرند. جهانى سازان غربى القا مى کنند پیروى از فرهنگ غرب، تنها راه نجات یا دست‌یابى به توسعه است.  از این‌رو، ایرانیان مى خواهند در زندگى شخصى و اجتماعى از آداب غربى استفاده کنند و همان گونه که زمانى سعید نفیسى مطرح کرد، به تغییر الفباى فارسى به لاتین بپردازند. آنان سفارش می‌کنند که مرزها را بردارید، دیوارها را جمع کنید و دلار را برگزینید. (ولایتی و دیگران، 1380: 80)  آن‌ها براى رسیدن به غربى سازى ایران و جهان، به تولید و تجارت جهانى کالاهاى فرهنگى بیش از پیش توجه دارند. برای مثال، تجارت جهانى کالاهاى فرهنگى غربى در سال هاى 1980 تا 1991 (1359 تا 1370) سه برابر و از 67 میلیارد دلار به دویست میلیارد دلار رسید. در سال‌هاى 1991 تا 1996 (1370 تا 1375) تعداد رستوران هاى مک دونالد از 12418 به 21022 عدد در سراسر جهان رسید و در این مدت، تعداد شرکت‌هاى الکترونیکى چندملیتى از چهارده به هفده و مؤسسات مخابراتى از دو به پنج شرکت افزایش یافت که اغلب در صنایع سرگرمى سازى مشغولند، یعنى شیوه تولید در فرآیند جهانى سازى از عرضه کالاهاى صنعتى ارزان به کالاهاى فرهنگى ارزان گراییده است. کالاهاى فرهنگى ارزان، گسترش‌دهنده تفکر سرمایه دارى و سمبل فرهنگى غرب است. (همو: 83) ب) امنیت جهانى شدن نتوانسته و نمى تواند امنیت داخلى و خارجى ایران را به‌طور بنیادى و اساسى زیر و رو کند، ولى تأثیر جهانى شدن در امنیت ایران را نباید نادیده گرفت. در واقع، ایران هم باید تهدیدهاى سنتى علیه امنیت خود را جدى بگیرد و هم باید به تغییرات و خطراتى توجه کند که تحولات نوین در عرصه جهانى علیه آن ایجاد مى کند. برخى از این تغییرات جدید که جهانى شدن را برانگیخته است، عبارتند از: 1. پیدایى محیط جدید الکترونیکى و اطلاع‌رسانى؛ اقتصاد در جهانى شدن به سوى اقتصاد مبتنى بر تولید اطلاعات و فن‌آورى پیشرفته سوق یافته است. سرمایه گذارى در تولید دانش و اطلاعات، عرصه جدیدى در رقابت‌هاى نظامى پدید آورده است. برای مثال، اسرائیل غاصب که با اغلب کشورهاى خاورمیانه از جمله ایران بر سر مسئله مرزهاى آرمانى مشکل دارد، اقتصاد خود را در دو دهه گذشته به سوى اقتصاد مبتنى بر تولید اطلاعات و فن‌آورى مدرن رایانه اى سوق داده است و با استفاده از دانش جدید به طراحى جدید امنیتى علیه کشورها و ایران دست زده است. در محیط جدید الکترونیکى، اهمیت اطلاع رسانى و انتقال کارآ و سریع اطلاعات، ابعاد ارتباطى امنیت را برجسته کرده و موجب پیدایی بازیگران تازه شده است. مثلاً شبکه الجزیره، به یکى از اصلى ترین منابع تعیین و تأمین اطلاعات و نیز به یکى از مهم ترین بازیگران در عرصه تصمیم گیرى سیاسى و امنیتى در منطقه و گاه جهان تبدیل گردیده است. (سجادپور، 1379: 556) 2. بازیگران و تهدیدهاى امنیتى جدید: در محیط جدید جهانى، ابزار سنتى قدرت دگرگون شده، به گونه اى که امنیت دیگر تنها در کنار لوله تفنگ تأمین نمی‌شود، بلکه توانایى هاى مختلف در عرصه هاى اقتصادى، ارتباطى و... آن را تأمین  می‌کند. برای مثال، آثار جهانى شدن اقتصاد، اقتصاد کشورهاى آسیایى را با بحران و امنیت آنان را با مشکل مواجه کرده است. البته آن‌چه باعث شده ایران و کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس، آثار منفى جهانى شدن را در عرصه اقتصاد و امنیت حس نکنند، اتکا بر درآمدهاى نفتى و تسکین و تحمیل این درآمدها بر اقتصاد داخلى است. با این حال، در همین وضعیت کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس و شوراى همکارى خلیج فارس، على رغم رویکرد غیرامنیتى، شدیداً متغیرهاى امنیتى ایران را برانگیخته‌اند، به شکلى که این کشورها که تا دیروز تهدید امنیتى براى ایران نبوده اند، در دو دهه گذشته به تهدید جدید امنیتى علیه ایران تبدیل شده اند. با توسعه موج جهانى شدن، این کشورها، بیش از گذشته به ابزارهاى تهدید یا جهانى سازى علیه ما مبدل شده اند و از این‌رو، درصددند کشورهاى مخالف جهانى سازى چون ایران را مرعوب یا مطیع کنند. (همو: 558) 3. تضعیف حاکمیت خارجى ایران: عمده ترین پیامد سیاسى امنیتى جهانى شدن، تضعیف و به چالش کشیدن حاکمیت دولت هاست. جهانى شدن به ناتوانى دولت‌ها در تأمین رفاه عمومى و این مسئله به ایجاد شکاف بین دولت و ملت مى‌انجامد. شکاف چنان زیاد می‌شود که درّه بحران پدید مى آید. آن‌گاه بستر ناامنى فراهم می‌شود و دست یابى به توسعه غیرممکن مى گردد. از این‌رو، امروزه عوامل تهدیدکننده امنیت، از حوزه اقتدار دولت خارج شده و بُعد جهانى به خود گرفته است. از این‌رو، مقابله با تهدیدات امنیتى نسبت به گذشته سخت تر شده، به‌گونه اى که مقابله با عوامل تهدید کننده اى چون ایدز، پارگى لایه اُزن و... دیگر کار یک دولت نیست. البته مى توان با حرکت به سوى تأسیس اتحادیه هاى جمعى منطقه اى در برابر این بحران ها ایستاد. (بیگدلی، 1380: 4) 4. تهدید علیه دموکراسى: گسترش بیش از پیش شرکت هاى چندملیتى از دیگر ابعاد جهانى شدن است. این شرکت‌ها که بر فضاى عمومى جهان سایه افکنده اند، در صورت به خطر افتادن منافعشان یا به منظور سود بیش‌تر به اقدامات غیردموکراتیک در کشورهاى جهان دست مى زنند و در صورت لزوم علیه دموکراسى حاکم بر این کشورها وارد عمل مى شوند. البته گاه نیز جناح هاى سیاسى حاکم بر کشورهایى چون ایران، براى رسیدن به پیشرفت هاى صنعتى، مجبورند یا مایلند خارج از ضوابط و نهادهاى دموکراتیک چون مجلس، با این شرکت‌ها قراردادهایى منعقد کنند و براى حفظ مشروعیت سیاسى خود، آن را از نگاه مردم دور نگاه  دارند، اما تجربه پس از جنگ جهانى دوم نشان داده که عملکرد شرکت‌هاى چندملیتى، گسترش جهانى فقر را در پی دارد. همچنین، جهانى  شدن به افزایش سرمایه گذارى خارجى می‌انجامد، سرمایه گذاران خارجى براى کسب سود بیش‌تر، دست‌مزدهاى ناچیزی به کارگران مى پردازند.  این امر به گردش فقر بیش‌تر و کاهش سطح رفاه عمومى کارگران و در نتیجه، شورش هاى اجتماعى می‌انجامد. سازمان ملل متحد در این باره گزارش داده که ترویج اقتصاد آزاد به ناامنى هاى فرهنگى در ملل ضعیف دامن زده است. (بیگدلی، 1380: 6)  هربرت مارکوزه فرآیند دیگرى از تهدید دموکراسى به وسیله جهانى شدن را ترسیم مى کند. به اعتقاد او، جهانى شدن به اشاعه ارزش هاى امریکایى ختم مى شود که در آن نگرش انتقادى به پدیده هایى چون حکومت وجود ندارد. بنابراین، اشاعه این ارزش‌ها، نوعى تسلیم پذیرى در برابر حکومت هاى دیکتاتورى را در فرد پدید مى آورد. (مارکوزه، 1359: 204) پس گسترش فقر به افزایش اعتراضات و آن گاه به شکل گیرى احزاب سیاسى و دموکراتیزه کردن کشور مى انجامد، ولى چنین دموکراسى هایى به علت ریشه داشتن در فقرى که اجانب پدید مى آورند، غیرواقعى و نمایشى است. ج) اقتصاد جهانى شدن اقتصاد بیش از آن‌که براى ایران فرصت ایجاد کند، تهدید مى آفریند و ایران را به انزواى اقتصادى مى اندازد. تضعیف موقعیت ایران در زمینه تجارت جهانى، سرمایه گذارى خارجى، صنعت جهان گردى و... به دلایل زیر است: 1. مخاطرات جهانى شدن در تجارت خارجى ایران: جهانى  شدن که از سال هاى آغازین دهه 1370 شمسی (1990میلادی) رشد پرشتابى یافت، موجب کاهش رشد تجارت ایران شد. با گسترش عملى ایده جهانى  شدن، تنزل رشد تجارتى ایران نیز تشدید مى شود. در دهه هفتاد اغلب صادرات ایران از نظر ارزش ریالى و حجمى با کاهش و واردات با افزایش مواجه بوده است.  از این‌رو، کاهش نرخ رشد صادرات غیرنفتى ایران در فاصله سال هاى 1372تا 1376 به منفى 2/5 درصد، جاى شگفتى ندارد، حتى صادرات سرانه کشور در 1376 پایین تر از بسیارى از کشورهاى در حال توسعه بود. البته به روند این کاهش ها، عوامل داخلى اقتصادى چون ضعف بنیه تولیدى، تغییر قوانین اقتصادى، بروکراسى و تشریفات، کاهش سهم فن‌آورى، فعال نبودن مراکز پژوهشى، مشکلات حمل و نقل و... را باید افزود، ولى سهم عوامل داخلى در مقایسه با عوامل شیطانى خارجى، چون ایجاد موانع غیر تعرفه اى، تحریم هاى اقتصادى، اخذ مالیات هاى اضافى، مخالفت مستمر امریکا با عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى اندک است. (جعفری، 1380: 141) 2. جهانى  شدن و بى میلى سرمایه گذارى خارجى در ایران: میزان سرمایه گذارى مستقیم خارجى در ایران، در دهه هفتاد شمسی اغلب کم و منفى بوده است. این امر در حد زیادی ناشى از تشویق دولت هاى خارجى به انتقال سرمایه داخلى به خارج و مخالفت با سرمایه گذارى خارجى در ایران بوده است.  بنابراین، در این مورد هم نقش عوامل خارجى بیش‌تر از عوامل داخلى است، از جمله نقش تحریم هاى همه‌جانبه امریکا علیه ایران، بسیار تعیین‌کننده ارزیابى مى شود. این مخالفت ها به آن جهت صورت مى گیرد که اگر سرمایه گذارى خارجى درست انجام شود، آثار منفى استقراض خارجى را برطرف مى کند و مانع از استقراض خارجى جدید مى گردد. سرمایه گذارى خارجى مى تواند در گسترش اشتغال، تربیت نیروى انسانى ماهر، افزایش کارایى تولید، رشد بهره ورى و سرانجام تقویت بنیه اقتصادى کشور مؤثر شود. البته در عمل برخلاف شعار آزادى سرمایه گذارى خارجى، بخش اعظم سرمایه گذارى در کشورهاى ثروتمند جهان انجام مى گیرد و قلیلى از کشورهاى جهان سوم از آن بهره مند شده اند، آن هم به میزان اندک. این به آن معناست که جهان سومى ها به حال خود رها شده اند و این رهاشدگی در عصر جهانی شدن (جهانی‌سازی) افزایش می‌یابد. ( جعفری، 1380: 145) 3. تلاش براى کاهش درآمدهاى توریستى ایران: ایران یکى از ده کشور جهان از نظر دارا بودن جاذبه هاى گردش گرى است. مراکز دینى، آثار باستانى، جلوه هاى طبیعى و... به جاذبه هاى کم نظیر گردش گرى ایران افزوده است، اما از لحاظ جذب گردش گر، ایران در مقام هفتادمین کشور جهان قرار دارد. ایران از نظر در آمدهاى صنعت گردش گرى، در رتبه هشتاد و نهمین کشور جهانى جاى مى گیرد! این مسئله در حد بسیاری به موانع ادارى، سیاسى و تبلیغى برمى گردد که جهان غرب علیه ایران به راه انداخته است. البته نقش عوامل داخلی هم جای توجه دارد، ولی نقش دستگاه هاى تبلیغى و رسانه هاى گروهى غرب در ارائه چهره بد، نامطلوب، پلید و شیطانى از ایران، انقلاب اسلامى و اسلام شیعى هم برجسته و مؤثر بوده است. این اقدام نه تنها به کاهش گرایش توریسم به ایران انجامیده، بلکه به افزایش مهاجرت ها یا سفرها و انتقال پول و سرمایه ایرانیان به خارج کشور مدد رسانده است. برای مثال، در 1376 رقم گردش گران در سطح دنیا 613 میلیون نفر و درآمدهاى ارزى آن 444 میلیارد دلار، ولى در ایران، این رقم به 764 هزار نفر و 352 میلیون دلار بود. در عوض، در همین سال، حدود 000/400/1 ایرانى به کشورهاى خارجى سفر کرده اند. (جعفری، 1380: 149) 4. افزایش تهدیدات علیه نفت و گاز ایران: با پایان جنگ سرد، رقابت بر سر گسترش تجارت و دسترسی آسان تر به انرژى و کانون هاى تولید آن (خاورمیانه، خلیج فارس و دریاى خزر) شدت یافت. به دیگر بیان، طرح نظم نوین امریکا با حمله به عراق در 1991 عملیاتى شد و کشمکش سال هاى آغازین هزاره سوم میلادى بین عراق و امریکا، جهانى  شدن (جهانی‌سازی) به رهبرى امریکا را سرعت بیش‌ترى بخشید.  از اهداف این جنگ و گریزها، نظارت و دخالت مستقیم بر بازار نفت و قیمت گذارى و نظارت آن است. این مسئله از نظر آنان با افزایش رو به رشد نیازمندى هاى غرب به نفت، اجتناب ناپذیر است. به همین دلیل، با کاهش قدرت ملى روسیه و پیدایش ملى گرایى و استقلال کشورهاى جدید در حوزه دریاى خزر، حضور شرکت هاى بزرگ نفتى غربى به منطقه افزایش یافت. در این شرایط، امیدى به اوج گیرى اختلافات امریکا و روسیه هم نمى رود تا فضایى براى بیرون‌رفت ایران از فشارهاى غرب فراهم شود، بلکه غرب مى کوشد روسیه را به شکل هاى مختلف، به سوى خود جذب کند. پذیرش عضویت روسیه در گروه کشورهاى صنعتى جهان که عملکرد و اهداف آن، با عملکرد سایر اعضا تفاوت معنادارى ندارد، در همین راستا تفسیر می‌پذیرد و البته وابسته بودن اقتصاد ایران به نفت که قیمت آن در بیرون از مرزهاى ملى مشخص مى شود، یک تهدید است که اینک بیش از گذشته، دست مایه سردمداران جهانى شدن علیه ایران شده است. (جعفری، 1380: 154) 5. فشار براى حذف یارانه ها در ایران: یکى از جلوه هاى جهانى شدن (جهانی‌سازی)، سازمان تجارت جهانى است و این سازمان، متولى تعیین حد و مرزهاى تجارت و مقررات تجارى بین المللى به شمار مى رود. از توصیه هاى جدى سازمان تجارت جهانى به کشورهاى متقاضى عضویت، حذف یارانه هاى آشکار و پنهان است، در حالى که در هیچ کشور جهان، یارانه ها به کلى حذف نشده است، مثلاً در همه دنیا قاعده آن است که براى کاهش آلودگى محیط زیست، به بخش حمل و نقل عمومى یارانه بپردازند، ولى این سازمان و حتى بانک جهانى، خواهان حذف یارانه ها در ایرانند، اما گاه با حذف یارانه ها، ممکن است مردم گرسنه بمانند، بمیرند یا به شورش دست بزنند. هیچ یک از این‌ها برای سازمان تجارت جهانی که از بازوهای جهانی شدن (جهانی‌سازی) به شمار می‌رود مهم نیست. جالب آن‌که غربى ها که شعار اقتصاد آزاد را در فرآیند جهانى  شدن سر مى دهند، نه به رقابت منصفانه اقتصادى دست می‌زنند و نه عدالت اقتصادى را اجرا می‌کنند، بلکه حاصل اقتصاد غربى برای جهان‌سومی‌ها، فقر بیش‌تر و رکود افزون تر بوده است. (ولایتی و دیگران، 1380: 79) 6. جلوگیرى از صدور فن آورى پیشرفته به ایران: کشورهاى غربى از صدور دانش فنى به ایران مخالفت مى کنند و از مشارکت ایران در عرضه فن آورى تولید، بازاریابى توزیع و فروش محصولات صنعتى ناخشنودند. آنان مایل نیستند با افزایش قیمت نفت، ایران به رشد اقتصادى بیش‌تر دست یابد و درصددند با افزایش قاچاق مواد مخدر به ایران، امنیت اجتماعى ایران را که شرط اساسى در توسعه اقتصادى است به هم بزنند. به طرق مختلف فرار مغزها و جذب آن را تعقیب مى کنند، و این به معناى تهى کردن ایران از نیروى کارآمد براى ساختن اقتصادى پویا به شمار مى رود. شرکت و کشورهاى خارجى طرف قرارداد یا مایل به همکارى با ایران را تحت فشار قرار مى دهند. البته هیچ یک از اقدامات فوق، تازگى ندارد، ولى بر شدت آن در یک و نیم دهه گذشته افزوده شده، یعنى از زمانى که نخست نظم نوین جهانى و سپس جهانى  شدن به سردمدارى امریکا مطرح و تعقیب شده است. (ولایتی و دیگران، 1380: 80) د) سیاست در سلسله مراتب قدرت نظام بین الملل، ایران را از گروه کشورهاى «متوسط» به شمار مى آورند. «متوسط» به کشورهایى گفته مى شود که هم بر مسائل داخلى تأثیر مى گذارند و هم بر مسائل منطقه اى، در حالى که انقلاب ایران حتى در سطح جهان هم تأثیر گذارده است. البته این به معناى آسیب‌ناپذیرى ایران در فرآیند جهانى  شدن نیست. 1. ستیز با استقرار نظم جدید اسلامى: سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران در تضاد با جهانى  شدن است؛ زیرا اصول و اهداف سیاست خارجى ایران عبارتند از:_ تلاش در جهت برقرارى حکومت جهانى اسلام؛_ حمایت از مستضعفان جهان در قبال مستکبران؛_ دفاع از حقوق مسلمانان در سراسر جهان؛ (محمدی، 1366: 37) _ اجراى سیاست نه شرقى و نه غربى و...، در حالى که امریکا با عنوان سردمدار جهانى سازى، تنها در پى برقرارى حکومت جهانى به رهبرى مسیحیت دولتى امریکایى است، حمایت از مستضعفان را مردود و مذموم مى داند، مسلمانان جهان را تروریسم مى شمارد و هر کس با او همراه نباشد، علیه خود می‌شمارد. بنابراین، هر یک از اصول و اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران در تناقض آشکار با جهانى سازى به سبک و شیوه غربى است. علاوه بر این، جمهورى اسلامى ایران، نظام حاکم بر جهان را نظامی غیرعادلانه، زورگر، غارت گر مى شناسد که اصلاً براى معنویت و عقلانیت الهى و آسمانى ارزشى نمی‌نهد. در عوض، انقلاب اسلامى به دنبال استقرار نظمى جدید است که در آن، مادیت و معنویت هم سنگ و هم آهنگ پیش مى روند. امریکا براى استقرار ایده جهانى شدن خود به مقابله با اندیشه غیرزمینى انقلاب اسلامى آمده است. با توجه به این در چند دهه پس از انقلاب اسلامى، با وجود وقوع رفتارهاى گوناگون در سیاست خارجى، تغییر مبنایى در سیاست خارجى ایران اتفاق نیفتاده است. در این راستا، افزودن سه اصل عزت، حکمت و مصلحت به تدبیر مقام معظم رهبرى به مجموعه اصول سیاست خارجى، به معناى تقویت سیاست خارجى ایران به شمار مى رود.(فاخری، 1379: 578) 2. غیرایدئولوژیک سازى سیاست خارجى ایران: جهانى  شدن (جهانی‌سازی)، تعداد بازیگران ملى و منطقه اى را افزایش مى دهد که حاصل آن، تجزیه قدرتى خواهد بود که پیش از این، مقاومت بیش‌ترى در برابر سیاست هاى یک سویه جهانى سازان داشت. در این شرایط جدید، جهانى سازان با توجه به امکانات مالى و ارتباطى وسیعى که در اختیار دارند، کشورهایى چون ایران را وامى دارند که از شعارهاى ضداستکبارى خود دست بردارند و نیز، موانع بى شمارى را براى کاهش امکانات توزیع ارزش هاى جهانى انقلاب اسلامى ایجاد مى کنند.  همچنین، از جابه‌جایی مفهوم شرق و غرب با شمال و جنوب خوددارى مى کنند؛ به آن جهت که عبارت شمال و جنوب یک مفهوم باارزش اقتصادى‌تر است، اما عبارت شرق و غرب از اهمیت ایدئولوژیک و فرهنگى تر برخوردار است. جهانى سازان از ترویج اصطلاح دارالکفر و دارالاسلام بیمناکند و ترجیح مى دهند که به جاى آن، همان اصطلاح سنتى و کم تأثیرتر مسلمانان و غیر مسلمانان به کار رود. تصمیم سازان و تصمیم گیران جهانى شدن از گسترش مفاهیمى چون مستضعفان و مستکبران نگرانند و درصددند آن را با اصطلاحات کم‌خطرترى مانند کشورهاى مرکز و پیرامون پر نمایند. به هر روى، مقابله آشکار و روبه رشد با ارزش هاى سیاسى متأثر از انقلاب اسلامى به معناى مخالفت غرب با صدور انقلابى ارزش هاى جهان اسلام و به بیان دیگر، به مفهوم غیرایدئولوژیک کردن سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران است. در صورت غیرایدئولوژیک شدن سیاست خارجى ایران، ایران به جاى اصالت دادن به مصالح اسلامى در سیاست خارجى، تنها به منافع ملى توجه خواهد کرد. ( فاخری، 1379: 579) 3. ایجاد نگرش اقتصادى به تحولات بین المللى در نظام سیاسى کشور: محور برنامه ریزى و برنامه‌سازى جهانى شدن یا جهانى‌سازى، اقتصاد و امور مالی است. البته این به معناى آن نیست که جهانى شدن تنها داراى ابعاد اقتصادى، تجارى و مالى است، ولى بیش‌ترین ابعاد جهانى شدن در اقتصاد ظهور یافته، مؤسسات اقتصادى بین المللى در عرصه اقتصاد فعال تر بوده و شرکت هاى چندملیتى، اغلب اقتصادى اند یا با انگیزه هاى اقتصادى فعالیت مى کنند. به همین دلیل، نگرش اقتصادى به تحولات بین المللى و در تجزیه و تحلیل امور سیاسى و دیپلماسى از ملزومات جهانى شدن به شمار مى آید.  به هر روى، نقش تجارت خارجى در حمایت مالى از سیاست خارجى را نمى توان نادیده گرفت. از این‌رو، آن دو را مکمل هم مى دانند و به ترکیب آن ها، دیپلماسى تجارى نام مى نهند. همچنین باید توجه داشت که مردان سیاست در چرخه دموکراتیک غرب با حمایت هاى مالى گسترده بنگاه هاى مالى به قدرت مى رسند و لذا در دوره تصدى گرى سیاسى، ناچار به تبعیت از خواسته هاى پشتیبان مالى خود هستند. خلاصه این‌که مسائل فوق، منطق اقتصادى را در سیاست خارجى دامن مى زند و سیاست خارجى را به سوى هماهنگى و مشارکت با بخش اقتصادى سوق مى دهد. در این راستا، پیش‌قراولان جهانى‌سازى مى کوشند دیدگاه هاى دستگاه سیاست‌گذارى خارجى ایران را بر منافع اقتصادى استوار سازند. در این صورت، تشابه فراوانى بین تصمیم گیرى هاى سیاست خارجى ایران و غرب پدید خواهد آمد. (فاخری، 1379: 577) 4. همسان سازى حقوق بشر(؟!): کلینتون ریاست جمهورى دهه نود امریکا، در یک سخنرانى در سازمان ملل متحد، حقوق بشر را ودیعه‌ای الهى نامید که به همه انسان ها ارزانى شده تا از این موهبت الهى در سراسر جهان یک‌نواخت یکسان است. به نظر مى رسد مراد وى از یکى بودن حقوق بشر در همه جهان آن بود که باید این حقوق، امریکایى باشد. به این دلیل، آن ها ارزش هاى دیگر را نمى پذیرند و آن ارزش هاى بومى، ملى و مذهبى را با هیاهوى تبلیغاتى به حاشیه مى رانند.  البته گاه نیز مساعى دیگر مکاتب حقوقى در جدال با مکتب حقوقى مسیحیت دولتى امریکایى به پیروزى انجامیده است. اگر مقاومت کشورهاى اسلامى و واتیکان نبود، آن ها در یکى از کنگره هاى اجتماعى سازمان ملل متحد که هم در پکن و هم در کپنهاگ برگزار شد، ازدواج دو مرد و دو زن با همدیگر را به منزله قانون بین المللى تصویب مى کردند.  بنابراین، حقوق بشر در فرآیند جهانى شدن، مفهوم امریکایى دارد و بر این پایه، بارها امریکایى ها و سازمان هاى بین‌المللى که امریکا در آن نفوذ فراوانی دارد، وضعیت حقوق بشر در ایران را محکوم کرده اند، در حالى که کم‌تر اتفاق افتاده که امریکا و سازمان هاى مذکور وضعیت اسف بار حقوق بشر در دوره پهلوى دوم را محکوم کرده باشند و اینک نیز به رغم تعرض پى در پى و عمیق به حقوق بشر در فلسطین اشغالى، هیچ‌گاه اسرائیل غاصب در نزد امریکاى جنایت‌کار محکوم نشده و مهم تر از آن، تضییع حقوق بشر سیاهان و سرخ‌پوستان امریکایى، عمداً از نگاه سیاست‌مداران آن کشور و سازمان هاى مسئول بین‌المللى مخفى مانده است. (ولایتی و دیگران، 1379: 92) 5. ترویج ارزش هاى سیاسى امریکایى: آلبرایت، مجرى سابق سیاست خارجى امریکا، با حضور آقاى هایدر در حکومت ائتلافى اتریش که در انتخابات آزاد و دموکراتیک برگزیده شد، مخالفت ورزید؛ تنها به آن علت که هایدر با سیاست هاى امریکا موافق نبود. این مسئله نشان مى دهد که امریکا مى کوشد سیاست مداران هماهنگ که با ارزش هاى سیاسى آن کشور را ترویج، تقویت و تثبیت نماید. چنین نگرشى در درون مرزهاى امریکا هم وجود دارد. برای مثال، على‌اکبر ولایتى، وزیر امور خارجه سال هاى جنگ مى گوید: از پرز دکوئیار، دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، در جریان مذاکره ایران و عراق پرسیدم، در انتخابات ریاست جمهورى امریکا، دکاکیسِ یونانى‌الاصل رأى مى آورد یا بوش پدر؟ او گفت: امریکایى ها به کسانى که رنگ مو، پوست و چشم شان مثل من و توست، رأى نمى دهند، این ها به بوش رأى مى دهند که چشم هایش سبز است. دکوئیار غربى و مسیحى که در رأس بزرگ ترین سازمان بین‌المللى قرار دارد، بر این باور بود که در جهانى شدن امریکایى، هیچ چیز غیر امریکایى وجود ندارد. بر این اساس، امریکایى ها، بعد از انقلاب اسلامى، تنها از آن دسته جریانات سیاسى حمایت کرده اند که به ارزش هاى دموکراتیک امریکا معتقد بوده اند. این حمایت ها در دوره موسوم به جهانى شدن (جهانی‌سازی) شدت یافته، تا حدى که بوش پسر، رسماً از جریان سیاسى خاصى در ایران پشتیبانى نموده است. هدف امریکا آن است که از طریق حمایت هاى سیاسى از سیاست‌مداران متمایل به ارزش هاى سیاسى امریکایى، نظام جمهورى اسلامى برآمده از انقلاب اسلامی را استحاله کند یا تغییر دهد. (ولایتی و دیگران، 1379: 93) منابع 1. آقایی، مهدى، «ایران، فرصت هاى منطقه اى و جهانى شدن» هفته نامه پگاه حوزه، ش50 ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 4/3/1381ش. 2. بهروز لک، غلام‌رضا، «مهدویت و جهانى  شدن»، کتاب نقد، ش24 و 25، تهران، پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پاییز و زمستان 1381ش. 3. بیگدلی، على، «جهانى شدن و امنیت ملى ایران»، فصل‌نامه امنیت، ش21 و 22، تهران، دانشگاه امام حسین(ع)، بهار 1380. 4. تافلر، آلوین، جابه‌جایى قدرت، ترجمه: شهین‌دخت خوارزمى، تهران، سیمرغ، 1374ش. 5. جعفری، اصغر، «جهانى شدن اقتصاد و جایگاه ایران»، فصل نامه پژوهش ها و سیاست هاى اقتصادى، ش20، تهران، وزارت اقتصاد و امور دارایی، زمستان 1380ش. 6.  جعفری، محمدتقى، تکاپوگر اندیشه ها، به اهتمام: عبدالله نصرى، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1376ش. 7. چامسکى، نوام، «ایران و فرآیند جهانى شدن»، روزنامه حیات نو، تهران، بخش خصوصی، 6/11/1379. 8. حکیمی، محمد، «جهانى سازى اسلامى، جهانى سازى غربى»، کتاب نقد، ش24 و 25، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پاییز و زمستان 1381ش. 9. حنفی، مفضل بن عمر، توحید المفضل، قم، نشر داوری، چاپ دوم، بی‌تا. 10.  دهشیار، حسین، «جهانى شدن: تک‌هنجارى طلبى ایالات متحده امریکا»، فصل‌نامه سیاست خارجى، ش2، تهران، وزارت امور خارجه، تابستان 1379ش. 11.  دهشیری، حمید رضا، «ایران و جهانى شدن، تهدیدها و فرصت ها»، فصل‌نامه مصباح، ش37، تهران، دانشگاه امام حسین(ع)، بهار 1380ش. 12.  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، «جهانى شدن و ارزش‌هاى دینى»، مجموعه مقالات جهانى شدن و دین، قم، دبیرخانه دین‌پژوهان کشور، 1382ش. 13.  رهدار، احمد، «جهانى شدن و خروج از تاریخ»، هفته نامه پگاه حوزه، ش90، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 10/12/1381ش. 14.  زاهدانی، زاهد، «جهانى شدن و ادیان الهى»، مجموعه مقالات جهانى شدن و دین، قم، دبیرخانه دین‌پژوهان کشور، 1382ش. 15.  سجادپور، محمدکاظم، «جهانى شدن و امنیت خارجى جمهورى اسلامى ایران»، فصل نامه سیاست خارجى، ش2، تهران، وزارت امور خارجه، تابستان 1379ش. 16.   سجادی، عبدالقیوم، «اسلام و جهانى  شدن»، کتاب نقد، ش24 و 25، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پاییز و زمستان 1381ش. 17.  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، «جهانى شدن؛ چالشى بر مفاهیم ملى»، هفته‌نامه پگاه حوزه، ش45، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 31/1/1382ش. 18.  سید نورانی، محمدرضا، «جهانى شدن، کشورهاى در حال توسعه و ایران»، دو ماه‌نامه سیاسى _ اقتصادى، ش155 - 156، تهران، روزنامه اطلاعات، مرداد و شهریور 1379ش. 19.  شیرخانی، على، «آینده‌باورها و اعتقادات دینى در پروسه جهانى شدن»، هفته‌نامه پگاه حوزه، ش80، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 30/9/1381. 20.  فاخری، مهدى، «جهانى  شدن و سیاست خارجى، با تأکید بر جمهورى اسلامى ایران»، فصل‌نامه سیاست خارجى، ش2، تهران، وزارت امور خارجه، تابستان 1379ش. 21.  مارکوزه، هربرت، انسان تک‌ساختى، ترجمه: محسن مؤیدى، تهران، نشر پایان، 1359ش. 22.  محمدی، منوچهر، اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، تهران، امیرکبیر، 1366. 23.  ولایتى، علی‌اکبر و دیگران، «فرآیند جهانى شدن، آثار و پیامدهاى آن»، ماه‌نامه معرفت، ش44، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مرداد 1380ش. مرتضی شیرودی منبع: فصلنامه مشرق موعود شماره 17 ادامه دارد...

93/11/30 - 00:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن