محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845072147
گفتگوهای ایدئولوژیک خون انقلاب است/ حقیقت انقلاب را بازخوانی کنیم - اخبار ایران و جهان |
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: جامعهشناسی انقلاب اسلامی در گفتگو با مصطفی مهرآئین؛
گفتگوهای ایدئولوژیک خون انقلاب است/ حقیقت انقلاب را بازخوانی کنیم
شناسهٔ خبر: 2491455 چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۸
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
دکتر مهرآئین، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی گفت: خون انقلاب اسلامی ایران، گفتگوهای ایدئولوژیک بوده است. باید برگردیم و انقلاب ایران را بازخوانی کنیم و ببینیم این انقلاب چه حقیقتی را بر ما آشکار کرده بود. به گزارش خبرنگار مهر، انقلاب، بیش از آنکه یک تغییر و جابجایی در نظام های سیاسی باشد یک تحول عمیق فرهنگی و اجتماعی است. از این حیث مطالعات انقلاب اسلامی و به طور خاص جامعه شناسی انقلاب، سویه های فرهنگی و اجتماعی انقلاب را مورد کاوش قرار می دهند. انقلاب اسلامی ایران نیز از جمله انقلاب های بزرگی است که نه تنها در مناسبات داخلی ایران بلکه بر معادلات جهان نیز تأثیر گذار بوده است. به همین دلیل پژوهشگران علاقمند به مطالعه تحولات اجتماعی و انقلاب ها، انقلاب اسلامی ایران را از جهات مختلفی مورد بررسی قرار داده اند.به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با دکتر مصطفی مهرآئین، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی گفتگویی تفصیلی انجام داده ایم. مهرآیین دکتری در جامعه شناسی سیاسی دارد. وی که اکنون مدیریت موسسه مطالعاتی رخداد تازه را برعهده دارد، در حدود ده سال در گروه جامعه شناسی انقلاب پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی مشغول به کار بوده و تدریس درس هایی همچون نظریه های جامعه شناسی و جامعه شناسی جنبش های اسلامی را بر عهده داشته است. رساله ارشد و دکتری وی هر دو در حوزه تحلیل فرهنگی انقلاب ایران جای می گیرند.*به بهانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی میخواستیم فراتر از کلیشههای رایج، درباره جامعه شناسی انقلاب و اندیشمندانی که به انقلاب اسلامی پرداخته اند گفتگو کنیم. شما به عنوان کسی که در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در این زمینه کار کردید و صاحب تألیف و پژوهش در زمینه انقلاب هستید، بفرمایید اساساً چرا انقلاب اسلامی برای پژوهشگران خارجی جذابیت دارد و آنها با چه انگیزهای به سراغ تحلیل انقلاب اسلامی میآیند؟به نام خدا. دلایل متفاوت و متعددی برای توضیح چرایی رشد مطالعات انقلاب اسلامی وجود دارد. در سطحی ترین لایه، مقتضیات سیاسی- امنیتی نظام بینالملل و نیاز کشورهای قدرتمند به شناخت مقتضیات انقلاب و کنترل سیاست جهانی منجر به شکوفایی و رشد مطالعه انقلاب شد. این مسأله البته بیشتر در پیوند با مسأله اسلام است تا صرف انقلاب ایران. از میان چهار سنت فرهنگی عمده جهانی؛ یعنی آئین کنفوسیوس، هندو، اسلام و مسیحیت، سنت فرهنگی اسلام دارای نافذترین نقش در سیاست معاصر است. نقش نافذ و فراگیر سنت فرهنگی اسلام در سیاست معاصر و پیامدهای بعدی آن مثل احیاء جنبش های اسلامی مبارز و وقوع انقلاب اسلامی ایران باعث افزایش توجه جوامع قدرتمند غربی به شناخت پدیده اسلام و هدایت منابع مالی، سیاسی و فکری به سمت مؤسسـات تحقیقاتی، دانشگاه ها و محافل علمی جهت انجام این کار شده است.*این موسسات خصوصی بودند یا دولتی؟همه آنها وابسته به دانشگاهها و دولتهای غربی بودند که انتظار از آنها این است که روشن کنند وضعیت جهان اسلام چگونه است. جالب است که دیگر سادهترین این حوزهها که به تعبیری خیلی نزدیکی هم دارد به بحث انقلاب، حوزه مطالعات زلزله است. حتی در آن حوزهها هم علوم اجتماعی داشت وارد میشد. دقیقاً زمانی که مطالعات زلزله آغاز شد اصلاً دلیلش این بود که میگفتند اگر اتحاد جماهیر شوروی به جهان غرب حمله کند، واکنش مردم چه خواهد بود؟ پرسششان این بود که اگر این اتفاق از طریق حمله اتمی شوروی در آمریکا بیفتد، آیا مردم عقلانی رفتار خواهند کرد یا نه؟ و جالب است که به این نتیجه رسیده بودند که نزدیکترین پدیدهای که میتواند عظمت حمله اتمی شوروی به آمریکا را شبیهسازی کند، زلزله است. برای همین تحقیقات در این حوزه گسترش پیدا کرد. میبینیم که اصولاً این تحقیقات و این بحثها از حوزه امنیتی و دفاعی ریشه میگیرد. در همین اسرائیل ۳۰ مرکز ایرانشناسی وجود دارد. جالب است که ما در کشور خودمان یک مرکز این چنینی هم نداریم. اما در دانشگاههای غربی مراکز تحقیقاتی متعددی تأسیس شد که به صورت تخصصی درباره این مسائل پژوهش میکردند.از میان چهار سنت فرهنگی عمده جهانی؛یعنی آئین کنفوسیوس، هندو، اسلام و مسیحیت، سنت فرهنگی اسلام دارای نافذترین نقش در سیاست معاصر استبرنارد لوئیس، اسلام شناس برجسته، در جملاتی که حاکی از تعجب و حیرت است، در اشاره به نقش سیاسی اسلام در جهان امروز می گوید: نقش سیاسی اسلام در جهان امروز از دیدگاه یک ناظر جدید غربی امری غیرعادی و نامتعارف است. در جهان جدید، اندیشه مذهبی پدیدهای پوچ و بیمورد است. اما در مورد اسلام پوچ و بیمورد نبوده است. این تفاوت از کجا ناشی میشود؟
یکی دیگر از نویسندگان غربی به نام چریل بنارد در توجیه لزوم شناخت جریانهای ایدئولوژیک موجود در جهان اسلام و حمایت از اندیشههای اسلامی همسو با منافع جهان غرب می گوید: امروزه جهان اسلام بر سر ارزشها، هویت و جایگاه خویش در جهان امروز به گونهای درگیر کشمکشهای درونی و بیرونی است. هر یک از طرف های رقیب در این کشمکش با تفسیر و برداشت ستیزهجویانه خویش در تلاش برای سلطه سیاسی و فکری بر طرف دیگر است. این کشمکشها برای جهان غرب هزینههای جدی و الزامات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی در بردارد. می بینید که بر وجوه امنیتی تأکید می کند.نقش سیاسی اسلام در جهان امروز از دیدگاه یک ناظر جدید غربی امری غیرعادی و نامتعارف است. در جهان جدید، اندیشه مذهبی پدیدهای پوچ و بیمورد است. اما در مورد اسلام پوچ و بیمورد نبوده است این مهم است برای امنیت جهان غرب بالاخص آمریکا که ببیند هر کدام از این جنبشها از چه ویژگیهایی برخوردار است و سازگارترین این جنبشها با جهان غرب کدام است که از جنبشهای سازگار حمایت کنیم. بنارت این بحث را مطرح میکند که سازگارترین جنبشها با جهان غرب جنبشهای فکری هستند که با لیبرالیسم سازگاری بیشتری کند.به همیننحو، آیرا ماروین لاپیدوس در مقدمه کتاب خود با عنوان «جنبشهای اسلامی معاصر از چشمانداز تاریخی» می گوید: همچون یک باد بیابانی که به صورتی غیرمنتظره و ناگهانی شروع به وزیدن میکند و آرام میگیرد، جنبش احیا اسلامی به مدتی کوتاه اندیشه و آگاهی ما را به خود معطوف ساخت و سپس فراموش شد. اگرچه میدانیم جنبش احیا اسلامی پدیدهای بسیار مهم است، نمیتوانیم بگوییم این پدیده چگونه پدیدهای است و چرا دارای اهمیت میباشد. نخستین واکنش ما در مقابل این جنبش ناشی از منافع و علائق استراتژیک ما بود. وقوع انقلاب ایران باعث بروز نگرانیهای فراوان و گاه اغراقآمیز در خصوص به وجود آمدن یک آشوب جهانی شده بود، آشوبی که تنها میتوانست به سود اتحاد جماهیرشوروی باشد و به منافع آمریکا و کشورهای همپیمانش ضرر برساند. در برخی محافل، نگرانیهای اغراقآمیز اولیه جای خود را به امیدها و خوشبینیهای اغراقآمیز بعدی در این خصوص داد که میتوان از اسلام برای سست و متزلزل ساختن منافع شوروی در آسیای مرکزی و جاهای دیگر سود جست. برای یک لحظه کابوس به وجود آمدن یک قدرت ناشناخته جهان سومی خواب را از چشم همگان ربود. این ترس و امیدها با ارزیابیهای واقعبینانهتری از وضعیت جهان اسلام و خاورمیانه همراه گردید.اینها فکر میکردند که این انقلابها، پاسخی است به اتحاد جماهیر شوروی. به همین دلیل خوشحال بودند از اینکه این اتفاق افتاد چون فکر میکردند این طوفان پاسخی است به کمونیسم. اما بعد بلافاصله احساس کردند که به تهدیدی برای جهان غرب تبدیل شد.*گفتید که مسائل امنیتی، سطحیترین و ظاهریترین دلیل معطوفشدن پژوهشها به انقلاب اسلامی بود. در لایههای عمیقتر چه چیز مطالعات انقلاب اسلامی را گسترش داد؟دلیل دیگرِ گسترش مطالعات انقلاب، اصلاً خود جدی تر شدن تحقیقات علوم اجتماعی در جهان بود. در کنار این نکته باید توجه کرد انقلاب ایران یک ویژگیای داشت و آن اینکه که با یک تحول خاص در علوم اجتماعی جهان همراه بود و آن رشد علوم اجتماعی تفسیرگرا در دنیای غرب بود. یعنی جامعهشناسیای که بیشتر جامعهشناسی قارهای بود. حالا چرا این اتفاق اهمیت داشت؟ اهمیتش این بود که دیده بودند انقلاب ایران با تحلیل های پوزیتیویستی قابل توضیح نیست که شما میبینید اوج آن در تجدید نظری است که اسکاچیول در کتاب خودش میکند و مقالهای مینویسد با عنوان نقش ایدئولوژی شیعی در انقلاب اسلامی ایران. اگرچه باز هم نقش ایدئولوژی شیعی را به شکلی ساختاری تحلیل میکند ولی نقش ایدئولوژیها را می پذیرد. قبل از این انقلابها، چندان به نقش ایدئولوژی توجه نمیشد. پس، انقلاب ایران همراه شد با رشد علوم اجتماعی گفتمانی و تفسیرگرا که اوج آن حضور خود شخص میشل فوکو در ایران است و آن تعبیراتی که از انقلاب ایران دارد مانند ایران روح یک جهان بیروح و ...پس دلیل دیگر رشد مطالعه انقلاب ایران، تقارن شکوفایی جامعهشناسی «تفسیری» در فضای علوم اجتماعی اروپا و آمریکا با وقوع انقلاب اسلامی ایران بود. چون اندیشه دینی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد فرهنگ از نقش عمدهای در بروز آن برخوردار بود و عالمان علوم اجتماعی حامی مطالعات «تفسیری» را از یافتن نمونه ای که به تأیید دیدگاههای آنها در خصوص نقش فرهنگ، اندیشه و معنا در شکلگیری پدیدههای اجتماعی میپرداخت، ذوق زده کرده بود.دلیل دیگرِ گسترش مطالعات انقلاب، اصلاً خود جدی تر شدن تحقیقات علوم اجتماعی در جهان بود. در کنار این نکته باید توجه کرد انقلاب ایران یک ویژگیای داشت و آن اینکه که با یک تحول خاص در علوم اجتماعی جهان همراه بود و آن رشد علوم اجتماعی تفسیرگرا در دنیای غرب بود. یعنی جامعهشناسیای که بیشتر جامعهشناسی قارهای بود. حالا چرا این اتفاق اهمیت داشت؟ اهمیتش این بود که دیده بودند انقلاب ایران با تحلیل های پوزیتیویستی قابل توضیح نیست وقوع انقلاب اسلامی زمینهساز تولید تحقیقات و مطالعات فرهنگی- جامعهشناختی بسیاری شد که سعی در نشان دادن «بنیانهای ایدئولوژیک» این تحول سیاسی- اجتماعی مهم و اثبات نقش فرهنگ و ایدهها در حیات اجتماعی معاصر داشتند. علی میرسپاسی در خصوص اهداف مطالعه خود با عنوان «تأملی در مدرنیته ایرانی» مینویسد: «انواع گفتمانهای به ظاهر علمی ـ همچون نظریههای توسعه، مارکسیسم علمی، مدرنیزاسیون ـ با اصرار به صحت «عینیتگرایی»، موجب نادیده انگاشتن نقش ایدهها و نهادهای مهمی در جامعه ـ همچون دین و روشنفکران ـ میشوند. من به نقد روش معمول در علوم اجتماعی و پیشفرضهای آن پرداختهام. عینیتگرایی، مانعی جدی برای رسیدن به تصویری همه جانبه و روشن از تحولات اجتماعی است. واقعیات انقلاب ایران نشان داد که برای هیچ تحول اجتماعیای، راهی از پیش تعیینشده و منطقی وجود ندارد. اذعان به این که فرهنگ مهم است، یا این که ایدهها میتوانند جامعه را تغییر دهند، کافی نیست. ایدهها، ایدئولوژیها و تصورات فرهنگی واقعیتهای اجتماعی را پدید میآورند و بر این اساس، باید که مورد توجه اهل نظر قرار بگیرند و در تحلیلهای فرهنگی آنها جای مهمی را به خود اختصاص دهند. این کتاب ثمره تلاش مشتاقانه من برای فرا رفتن از تفسیرهای صرفاً ساختاری در تحلیل امور اجتماعی و فرهنگی است؛ و نیز، جدی گرفتن ایدهها، گفتمانها و تصورات فرهنگی.
فرزین وحدت از جمله دیگر محققانی است که کوشیده مطالعه خود درباره «رویارویی فکری ایران با مدرنیت» را بر مبنای «رویکرد فرهنگی» به انجام رساند. او رویکرد اصلی پژوهش خود را چنین شرح میدهد: رویکرد اصلی این کتاب، رویکردی فرهنگی است، زیرا بر اساس دیدگاهی که در این جا ارائه میشود، عامل فکری و فرهنگی پیشزمینه اساسی تغییرات لازم به سوی دنیای مدرن را تشکیل میدهد. این بدان معنا نیست که نقش عوامل دیگر، از جمله نقش عامل ساختاری و مادی، را میتوان در فرآیند ورود به جهان جدید نادیده گرفت، اما به دلایل مختلف، که مهمترین آنها اهمیت و اولویت نسبی عامل فرهنگی است، در این کتاب بحث مفصلی درباره عوامل ساختاری و مادی به عمل نیامده است.دلیل دیگر، نارضایتی فزاینده مسلمانان از وضعیت خود در جهان مدرن و به وجود آمدن این اعتقاد در میان آنها بود که یکی از شرایط اصلی گذار از این وضعیت، ارزیابی تجربه نسلهای پیشین متفکران مسلمان از مدرنیته و بازاندیشی در دریافت آنها از تجدد و نسبت آن با اسلام است. این عامل باعث اقبال محققان جوامع اسلامی به بررسی تحولات سیاسی بزرگ، همچون مشروطه و انقلاب اسلامی و جریانهای فکری موثر در ایجاد وضعیت فعلی آنها شد.*به عنوان نمونه چه کسانی به این موضوع پرداختند؟به عنوان مثال، اسحاق موسیالحسینی که کتابی دارد با عنوان «اخوانالمسلمین؛ بزرگترین جنبش اسلامی معاصر» می گوید: جنبشهای اسلامی، جدا از نقاط ضعف و قوتشان، تأثیر بسیاری بر تاریخ معاصر جوامع اسلامی گذاشتند. از این رو، باید به مطالعه چنین جنبشهایی پرداخت. جنبشهای اسلامی، بخشی از تاریخ معاصر ما میباشند. مطالعه درباره این برهه زمانی کمک خواهد کرد تا از رهگذر آموختن درسهایی بسیار نقاط ضعف و قوت خود و پیشینیان خود را بدانیم و نتیجتاً در آینده نقش صحیحتری به عهده داشته باشیم.به شکلی مشابه، حسن قاضیمرادی در توضیح هدف پژوهش خود درباره «نوسازی سیاسی در عصر مشروطه ایران» مینویسد: گذر از جامعه سنتی به جامعه متجدد، طولانی شدن این دوره گذار در ایران و نیز علل طولانی شدن گذار که هر چند از نخستین شرکتکنندگان آن بودهایم اما دست کم در برخی زمینهها در مراحل نخستین آن واماندهایم را می باید از جنبههای مختلف بررسی کرد. در پاسخ به این الزام بود که تحلیل چگونگی مواجهه ایرانیان با موضوع گذار به جامعه متجدد و یا تجدد (مدرنیته) را در حوزه اندیشه سیاسی به عنوان هدف پژوهش برگزیدم. آجودانی در توضیح اهداف مطالعه خود با عنوان «علما و انقلاب مشروطیت ایران» نیز مینویسد: علمای دین که از جمله مهمترین گروههای اجتماعی ایران بودند در رویارویی با مشروطیت و چالش میان سنت و تجدد، از خود واکنشهای مختلفی را نشان دادند. شناخت هرچه صحیح تر و نقد چگونگی و چرایی مواضع فکری و عملکرد علما در عصر مشروطیت ایران، از آن رو که مواضع مهمترین رهبران سنتی جامعه ایران در برابر تفکر جدید و فعالیتهای تجددطلبانه در عصر مشروطیت، و ماهیت و چگونگی تداوم اندیشه سیاسی سنتی در میان گروهی از علما و تحول اندیشه سیاسی سنتی در میان گروهی دیگر از علما را نشان میدهد، از اهمیت فراوانی برخوردار است.یک اتفاق دیگر هم افتاده بود که بیشتر کمک کرد به مطالعه انقلاب ایران و آن این بود که در آن سالها و سالهای پس از انقلاب تعداد زیادی دانشجوی ایرانی به خارج از کشور رفتند و در رشتههای علوم انسانی مشغول به تحصیل شدند.کسانی مثل منصور معدل، میثاق پارسا، مهران کامروا و حسین بشیریه. نخبگان زیادی از ایران رفته بودند که اینها در پروژههای دکتریشان دوست داشتند مباحث مربوط به کشور خودشان را دنبال کنند و یکی از جذابترین موضوعاتی که انتخاب میکردند، بحث انقلاب اسلامی ایران بود. به همین دلیل شما میبینید که پایاننامههای زیادی در دوره دکتری نوشته شده که عمدتاً مربوط به انقلاب ایران هستند. در واقع، یکی از دلایل رشد این تحقیقات، خود نمونههای برتر تحقیق بود؛ نمونههای شایستهای از تحقیقات اتفاق افتاد که خیلیها را تشویق کرد این الگوها را تکرار کنند.یکی دیگر از تحولاتی که در آن دهههای خاص اتفاق افتاده بود تحت تأثیر اهمیت فرهنگ و نظامهای معنایی در زندگی اجتماعی، رشد علومی از قبیل انسانشناسی و مردمشناسی بود. حداقلش این است که ما در این حوزه یک تحقیق داریم از مایکل فیشر به نام «از مباحث مذهبی تا انقلاب» که می توان آن را شرح انسان شناسانه انقلاب ایران دانستدر آن بحث رشد علوم اجتماعی تفسیری این نکته را فراموش کردم که یکی دیگر از تحولاتی که در آن دهههای خاص اتفاق افتاده بود تحت تأثیر اهمیت فرهنگ و نظامهای معنایی در زندگی اجتماعی، رشد علومی از قبیل انسانشناسی و مردمشناسی بود. حداقلش این است که ما در این حوزه یک تحقیق داریم از مایکل فیشر به نام «از مباحث مذهبی تا انقلاب» که می توان آن را شرح انسان شناسانه انقلاب ایران دانست. فیشر دقیقاً در این کتاب سعی کرد با یک رویکرد انسانشناسانه انقلاب ایران را بررسی کند و تمام دغدغهاش هم این بود که روحانیت وقتی در حوزهها کنار هم مینشستند، شروع میکردند درباره حکومت غاصب بحث میکردند. اینکه حکومت غاصب، حکومت بر حقی نیست و حکومت حق نائب امام زمان است و باید دست مرجعیت شیعه باشد. همزمان با این بحثها متفکری به نام شریعتی ظهور کرده بود که به تفسیر اسلام از منظر پارادایم عاشورا و طرح تشیع انقلابی پرداخته بود. پیوند این دو مبحث، یعنی غصب حکومت و از آن طرف تعبیر انقلابی از تشیع، باعث تحریک اجتماعی شد و انقلاب ایران شکل گرفت.اینها مجموعه دلایلی بود که به طور کلی میتوان گفت باعث شد به این تحقیقات دامن زده شود. اما خوب دلایل جزئیتری هم وجود داشت. مثل اینکه ما بخواهیم تاریخ انقلاب را بنویسیم. برای جوانان، تاریخ جوامع اسلامی را ساده توضیح بدهیم به مردم کشورهای خودمان.*یک سئوالی که وجود دارد این است که علی الظاهر «انقلاب» پدیدهای است که باید ذیل دانش سیاسی تحلیل شود ولی جالب است که به نظر میرسد کمتر ذیل دانش سیاسی و بیشتر در حوزه جامعهشناسی به انقلاب پرداخته شده است. چرا این اتفاق افتاده است و چرا پرداختن به انقلاب در دانش سیاسی فقیرتر است؟دلیلش به ماهیت این علوم برمیگردد. علوم سیاسی اصولاً مسألهاش دولتهاست و ناظر به دولت است و مسائلی که بر دولت میگذرد. طبعاً دولتها همیشه یکی از متغیرهای جدی در بحث انقلابهاست. اما خوب تحلیلگران علوم سیاسی انقلابها به آن بنیانهای اجتماعی نمیتوانند برسند که چه اتفاقاتی در جامعه میافتد الا اینکه رو کنند به جامعهشناسی سیاسی. جامعهشناسی خوب این برتری را بر علوم سیاسی دارد که از مبنا شروع میکند و نهاد سیاست هم از منظر جامعهشناسان یک نهاد اجتماعی است. درواقع هر تحلیل علوم اجتماعی به نوعی درگیر مسأله دولت است ولی اما هر تحقیق علوم سیاسی در حوزه انقلابها لزوماً به بحث جامعه نخواهد پرداخت.*قبل از اینکه سئوالات دیگر را بپرسم، میخواهم بدانم شما به عنوان یک پژوهشگر انقلاب، انقلاب را یک مفهوم تاریخی و یک اتفاق تاریخی میدانید که در برههای از زمان اتفاق افتاده و تمام شده است؟ یا نه انقلاب را پدیدهای مستمر میدانید؟ به عبارت دیگر نگاه در زمانی دارید به انقلاب یا نگاهی همزمانی؟ کدام نگاه در تبیین مفهوم انقلاب به واقع نزدیکتر است؟ببینید به لحاظ تئوریک، آن چیزی که ما به عنوان انقلاب میشناسیم طبعاً پدیدهای است که به طور خاص در تاریخ مشخص و در مکان و زمان شخص اتفاق میافتد. یعنی در یک برهه زمانی و در یک مکان خاص جامعه ای ناراضی است و با شورش نارضایتیاش را اعلام میکند. این شورش باعث درگیری با نظام سیاسی حاکم میشود. نظام سیاسی هم در مقابل میایستد و شروع میکند به سرکوب کردن. کشتار راه میافتد و در نهایت میرسیم به فروپاشی، به فروپاشی نظام سیاسی. اگر دقت کنید در همین قصه سادهای که من گفتم دو، سه نکته نهفته است؛ و آن اینکه ما حتماً در انقلابات، بسیج اجتماعی داریم، نکته بعد اینکه در انقلابها حتماً خشونت وجود دارد. نکته سوم اینکه در انقلابها، فروپاشی دولتها طبعاً وجود دارد. در انقلابها همیشه ایدئولوژیها هم حضور دارند.اگر از منظر تئوریهای علوم اجتماعی نگاه کنیم خوب طبعاً انقلاب تعریفی اینگونه خواهد داشت. البته همین پدیده هم در طول یک مدت زمان به وقوع پیوسته و یک رخداد لحظهای نبوده است و قطعاً قبل از آن وقایعی به وقوع پیوسته تا به انقلاب منجر شده است. خود انقلاب ایران، وقوع نهاییاش شاید شش ماه هم نشد. ولی ما تاریخ انقلاب را از گذشته شروع میکنیم. حداقلش این است که مطابق گفتار رسمی، انقلاب ایران از خرداد ۴۲ آغاز میشود. از منظر علوم اجتماعی فرآیندهای اجتماعی وجود دارد که منجر به یک رخداد و یک حادثه می شود و طبعاً بعد از انقلابها هم نظامهای سیاسی شروع میکنند به نظمسازی و نهادینه شدن. طبعا این فرآیند هر روز اتفاق نمی افتد. اگر اینگونه بود که باید هر روز شاهد انقلابها می بودیم و هر روز باید ساختار فرو بپاشد. انقلاب، پدیدهای است استثناء بر قاعده نظم اجتماعی.
*اما به نظر میرسد که این تعریف، تعریفی تقلیلگرایانه از انقلاب است چرا که ما هنوز از انقلابی بودن دم میزنیم. انقلابی بودن، پس از گذشت ۳۶ سال از واقعه انقلاب به چه معناست؟ شاید این تقلیل به این دلیل اتفاق میافتد که انقلاب را در وجوه سیاسی آن و تغییر و تحولاتی که در ساختار سیاسی اتفاق میافتد خلاصه میکنیم.ببینید این بحثها در خود انقلاب ایران طرح شده و هنوز هم هست. یک وقت شما میگویید جامعه بر علیه نظام سیاسی حاکم شورش میکند. با یک ایدئولوژی، بسیجی اجتماعی اتفاق میافتد و یک نظام سیاسی سرنگون میشود و نظام دیگری جایگزین میشود. اما باید ببینیم وقتی یک انقلاب اتفاق میافتد در ایدئولوژی آن انقلاب و در آرمانها و اهدافش چه ادعاهایی طرح شده است و آن ادعاها قبل و بعد انقلاب چه نسبتی با انقلاب دارند؟دورکیم میگفت جامعه اگر بخواهد ممکن شود تجلیاش، شکلگیری نظم اجتماعی در قالب نهادهاست. از نگاه دورکیمی و نگاه کارکردگرا ما در جامعه نیازهای متفاوتی داریم. مبنای جامعه پاسخ به نیازهاست. در پاسخ به این نیازها، نهادها تاسیس میشود. پارسونز میگفت یکی از مهمترین نیازهای جامعه تعریف آرمانهای آن است. چه نهادی به آن پاسخ میدهد؟ پارسونز میگفت فرهنگ به آن پاسخ میدهد. فرهنگ نهادی است که شکل میگیرد تا اهداف و آرمانهای جامعه را تعریف و حفظ کند.نیاز بعدی درونی کردن این اهداف و آرمانهاست. بیش از آنکه ما در جامعه زندگی کنیم، جامعه باید در ما زندگی میکند. ما مکانی هستیم برای حیات جامعه. مائیم که بستر زندگی اجتماعی هستیم. از طریق فرآیند جامعهپذیری این در ما درونی میشود. خود نهاد اجتماع این را ممکن میکند.کالای نهاد فرهنگ دانش، معرفت، آرمان، آرزو و اهداف است و مکانیسم خلق و مبادله آن گفتگو می باشد. کالای نهاد اجتماع عاطفه است که روابط انسانی آن را در ما درونی میکند. این روابط خود بر دو دسته است؛ روابط گرم و سرد، روابط گرم مانند عشق و احساسات و روابط سرد هم مانند روابط حوزه اقتصاد. نیاز بعدی سازگاری با محیط برای استخراج منابع و زنده نگه داشتن خود است. این نوع نیاز را نهاد اقتصاد پاسخ میدهد. نیاز دیگر، نیاز به تحقق آرمانها و اهداف است. نهاد سیاست این هدف را محقق میکند. پس سیاست آرمانها و اهداف را فقط ممکن میکند و تحقق می بخشد. تعریفش در فرهنگ اتفاق میافتد، در جامعه در ما درونی و نهادینه میشود. اقتصاد منابع لازم برای حفظ، نگهداری و حیات را ممکن میکند و سیاست، اهداف و آرمانها را محقق میکند.چه زمانی در جامعه انقلاب اتفاق میافتد؟ زمانی که در این کارکردها اختلال ایجاد شود. وقتی این نهادها دچار اختلال شوند. جامعه، مستعد انقلاب میشود. یکی از مهمترین دلایل وقوع انقلاب ایران از نگاه بسیاری از متفکران اختلافی بود که بین سطح فرهنگ و سطح اقتصاد و سیاست وجود داشت. یعنی اسلوبی که در اقتصاد و سیاست ما دنبال میشد در تضاد با آن چیزی بود که در فرهنگ دنبال میشد. نظام سیاسی، آرمانها و اهدافش را مبتنی بر انگارههای وارداتی مدرن پیش میبرد ولی آرمانها و اهداف جامعه چیز دیگری بود. مانند اسلامخواهی یا حتی جنبههای چپگرایانهای مانند عدالتخواهی و گرایش به عدالت یا حتی جنبه لیبرالیستی آن که آزادی بود. یعنی نظام سیاسی پهلوی نه تنها با آرمانها و اهداف سنتی جامعه فاصله داشت، در تحقق آرمانهای مدرناش هم دچار مشکل بود.یکی از مهمترین دلایل وقوع انقلاب ایران از نگاه بسیاری از متفکران اختلافی بود که بین سطح فرهنگ و سطح اقتصاد و سیاست وجود داشت. یعنی اسلوبی که در اقتصاد و سیاست ما دنبال میشد در تضاد با آن چیزی بود که در فرهنگ دنبال میشدپس از هر سه منظر آرمانهای سنتی و مذهبی، آرمانهای عدالتخواهانه چپ و آرمانهای لیبرالیستی دچار مشکل بود. انقلاب اتفاق میافتد، انقلابی که گروه های متفاوت با آرمانهای متفاوت در آن دخیل اند. اما در کنار همه این گفتمانها، گفتمان برتر، گفتمان دینی بود و آن بود که جامعه را سمت و سو میداد. به طور خاص هم گفتمان نوگرایی دینی یعنی گفتمان کسانی مانند مطهری، شریعتی، بازرگان و برجستهترینشان هم که خود امام است. اینها کسانی هستند که تعبیراتی از اسلام دارند که میتواند وارد سیاست و اقتصاد و ... شود. اما بعد از انقلاب، این ایدئولوژی تبدیل میشود به نظم اجتماعی و تبدیل میشود به ساختار و سیستم. ساختاری که باید بتواند جامعه را ببرد به سمت تحقق آرمانها و اهدافی که در ایدئولوژی انقلاب طرح شدهاند. از این منظر بله، همه انقلابهای جهان، انقلابی باقی ماندهاند. به شرطی که بعد از انقلاب آن سیاست و اقتصادی که تأسیس میشود درواقع هدف خودش را تحقق همان اهداف انقلاب بداند.هنوز که هنوز است جهان غرب دارد همان آرمانها ی انقلاب فرانسه یا انقلاب روشنگری را دنبال میکند. از این منظر بله ایرادی ندارد میتوانیم بگوییم انقلابها پدیدهای دائمی و مستمرند. بالاخره حاکمان سیاسی و متولیان و رهبران انقلاب دوست دارند، انقلاب در ذهن مردم زنده بماند. این یعنی همان زنده نگه داشتن آرمانها و اهداف انقلاب. تاسیس فرهنگی یک نظام سیاسی با تاسیس قانونی آن فرق دارد. تاسیس فرهنگی یک نظام زمانی ممکن میشود که این آرمانها دائما در ذهن مردم جامعه زنده بمانند و باز تولید شوند تأسیس فرهنگی یک نظام سیاسی با تأسیس قانونی آن فرق دارد. تأسیس فرهنگی یک نظام زمانی ممکن میشود که این آرمانها دائماً در ذهن مردم جامعه زنده بمانند و باز تولید شوند. برای همین سعی میشود تا تمام مکانیسمهایی که در تولید فرهنگ دخیل هستند در خدمت آرمان انقلاب قرار گیرند. همه این مکانیسمها را دعوت میکنیم به بازتولید گفتمان انقلابی. اما ببینید آن چیزی که باعث پویایی آن ایدئولوژی انقلابی شد و به آن قدرت بخشید که برود به سمت انقلاب، وجود گزارههای متکثر و رقیب بود. اساساً حیات یک ایدئولوژی و معنای یک مفهوم و گزاره وابسته به وجود گزارهها و معانی رقیب است. اصلاً معنا یک امر سلبی است. اتفاقی که متأسفانه بعد از انقلاب ما اتفاق افتاد این بود که ما فرآیند منازعه ایدئولوژیک را پایان بخشیدیم و این یک آسیب بزرگ مترتب بر انقلاب اسلامی است. پایان بخشیدن به فرآیند منازعه ایدئولوژیک و بردن جامعه به سمت تک صدایی آسیب انقلاب ماست. شما ممکن است بگوئید نه اینگونه نیست و این همه کتابهای مختلف از مکاتب مختلف فکری منتشر میشود، اما منازعه ایدئولوژیک به معنای خلق جهانها و جزیرههای متفاوت فرهنگی نیست. ما الان جزیرههای متفاوت فرهنگی داریم. بله شکی در آن نیست اما اینها جزیرههای متفاوتاند که از هم دور افتاده اند و صرفاً به لحاظ زمانی و مکانی در کنار یکدیگرند و گرنه هیچ پیوند مفهومی و نظری با یکدیگر ندارند. آن چیزی که میتوانست اینها را به هم پیوند بدهد گفتگوی بین این جریانهای فرهنگی است.*چنان که قبل از انقلاب و حین انقلاب و بعد از انقلاب این گفتگوها و منازعات وجود داشت.خون انقلاب ایران همین گفتگوهای ایدئولوژیک بوده است. آن منازعات ایدئولوژیک فهم دیگری به انسان ایرانی درباره مرگ و زندگی و انسان و حکومت و ... داد و نوع بینش انسان ایرانی را عوض کرد بله و اصلاً همین منازعات و گفتگوها حیات انقلاب بود. خون انقلاب ایران همین گفتگوهای ایدئولوژیک بوده است. آن منازعات ایدئولوژیک فهم دیگری به انسان ایرانی درباره مرگ و زندگی و انسان و حکومت و ... داد و نوع بینش انسان ایرانی را عوض کرد. همان بینش متمایزی که خلق شده بود آرزوی تازهای را بر جامعه عارض کرد که آن آرزو از درون نظام سیاسی پیشین استخراج نمیشد و تحقق پیدا نمیکرد. البته باید توجه داشت این آسیب را نمیتوان به تصمیمات شخصی تقلیل داد و این مسأله به صورت ساختاری بر جامعه ما عارض شده است. شاید یکی از مسائلی که باعث شد این فرآیند در جامعه ما متوقف شود، خود پدیده جنگ بود. چون جنگ پدیدهای نیست که در آن نیازمند منازعه ایدئولوژیک باشیم، بلکه برعکس جنگ نیازمند وحدت ایدئولوژیک است. اما بعد از جنگ توقع این بود که در دورانی که ما باز شروع کردیم به نهادسازی و دولتسازی این فرآیند منازعه ایدئولوژیک باید باز احیا میشد که هنوز احیا نشده و ما همچنان شاهد جزیرههای پراکنده فرهنگی هستیم که با هم گفتگو ندارند.یکی هم اینکه فضایی در جامعه ما شکل گرفته است که من نمیدانم اسمش را چه باید گذاشت. اینکه گویی ما همگی مجبور و ملزم به تکرار گفتمان رسمی هستیم و این درواقع ما را به سمت و سویی میبرد که ریشه مسائل دیگر ماست. این گرایش به همگون شدن و یکدستی و ندیدن اختلافات و کتمان تکثر ما را به سمت نوعی همبستگی مکانیکی برده است. جامعه امروز ما به زبان دورکیم دارای نوعی همبستگی مکانیکی است که مبتنی بر شباهت ارزشهاست و این نظم با آرمانهای بلند این انقلاب که خلق یک جامعه پویا و پرنشاط و امید آور برای انسان معاصر بود در تضاد است. اگر اینگونه پیش برویم با یک انسداد کامل مواجه خواهیم شد.
شاید یکی از مسائلی که باعث شد این فرآیند در جامعه ما متوقف شود، خود پدیده جنگ بود. چون جنگ پدیدهای نیست که در آن نیازمند منازعه ایدئولوژیک باشیم، بلکه برعکس جنگ نیازمند وحدت ایدئولوژیک است .اما بعد از جنگ توقع این بود که در دورانی که ما باز شروع کردیم به نهادسازی و دولتسازی این فرآیند منازعه ایدئولوژیک باید باز احیا میشد حالا فارغ از این بحث، ما یک رویکرد دیگری داریم که رویکرد دوست داشتنی و جذابی است که آن هم متأسفانه رها شده و مغفول مانده است و آن رویکرد کسانی مانند «لیلی عشقی» است که کتاب «انقلاب ایران، زمانی غیر زمانها» را مینویسد. این شیوه تحلیل، تحلیلی کاملاً عرفانی از انقلاب اسلامی است. در این تعبیر، انقلاب ایران، صرف یک اتفاق سیاسی و اجتماعی نیست؛ یعنی در واقع شما برای فهم حقیقت انقلاب باید بروید به سمت اندیشههای کسی مانند ابن عربی یا ملاصدرا. در این فاز، انقلاب ایران انقلابی صرفاً در جهان سیاست و اجتماع نیست، بلکه انقلاب ایران را باید در پیوند با نیروهایی ورای جامعه درک کرد و باید آن را حاصل عمل خداوند بدانیم. جالب است که در تمام پدیدههای عظیم که اتفاق میافتد این تعبیر وجود دارد. مثلاً در تحلیل پدیده زلزله که از پدیده های عظیم طبیعی است با وجود سه پارادایم روبروییم: ۱ـ حاصل عمل خداوند ۲ـ حاصل عمل طبیعت ۳ـ ماحصل عمل جامعه. تعبیر عرفانی یعنی انقلاب را حاصل عمل رازگون خداوند دیدن. در این پارادایم که انقلاب اسلامی را امری ماورایی میبیند نیز دو نوع نگاه وجود دارد؛ یکی اینکه خداوند میخواهد بندگانش را عقوبت کند و اینها نشانه آخرالزمان است. نگاه دیگر اینکه خداوند با این اتفاقات فرصتی فراهم میکند برای رجوع بندگان به خودش و فرصتی برای تجدید دین و برای اینکه مردم یک بار دیگر به یاد خداوند بیفتند. به اعتقاد افرادی همچون لیلی عشقی اگر از منظر فلسفه و عرفان اسلامی به انقلاب اسلامی نگاه کنیم، حاصل عمل خداوند و یک حرکت جوهری در عالم است. یک تحول درونی در بطن هستی است. گویی سناریویی برای این هستی نوشته شده است و گوشهای از این هستی وقوع انقلاب ایران است.خداوند با این اتفاقات فرصتی فراهم میکند برای رجوع بندگان به خودش و فرصتی برای تجدید دین و برای اینکه مردم یک بار دیگر به یاد خداوند بیفتند. به اعتقاد افرادی همچون لیلی عشقی اگر از منظر فلسفه و عرفان اسلامی به انقلاب اسلامی نگاه کنیم، حاصل عمل خداوند و یک حرکت جوهری در عالم استابن عربی معتقد بود حتی خلقت رسولالله جزئی از سناریوی این هستی بوده. محمد(ص) یعنی تجلی حکمت محمدی که سناریوی اصلی خلقت است. به این تعبیر انقلاب ایران جزئی از آن حکمت محمدی(ص) است و تجلی بخش آن حکمت است. این تعبیر از انقلاب ایران البته در پیوند جدی با شخصیت مذهبی رهبر آن یعنی امام خمینی است. در این تعبیر فرض بر آن است که امام انسانی خود ساخته و عارفی بزرگ بوده که قادر است به نظم هستی جهتی دوباره ببخشد. در اینجا داستان زندگی امام(ره) از اهمیت خاصی برخوردار می شود. کنش ها و سخنان او هم اهمیت پیدا می کنند. مثلاً گفته می شود پیش بینی های امام نشانی بر بزرگی و عظمت روحی اوست که در انقلاب ایران تجلی یافت. بنا به این تعبیر از انقلاب ایران امام نقشی خضرگونه پیدا می کند. او دو تا پیشبینی کرد و هر دو درست از آب درآمد؛ یکی گفت شاه باید برود که رفت یکی هم گفت که سرنوشتی مهیب در انتظار صدام است که خوب اتفاق افتاد. در این تعبیر، انقلاب ایران هدفی فراتر از تأسیس یک نظم سیاسی به نام جمهوری اسلامی را دنبال می کند و این نظام سیاسی مقدمه آن اتفاق عظیم است. سوالی که ما اکنون در مقابل خود داریم این است که آیا ما واقعاً در جهت تحقق این آرمان حرکت می کنیم؟برگردیم به بحث؛ اهداف و آرمانهای ما انسانها تعیینکننده معنای زندگی ماست. اگر فرض کنیم هدف ما در انقلاب عدم وابستگی بوده است؛ یا کمک به مستضعفین بوده است؛ یا ظلم ستیزی ابوذروار بوده است. اگر اینها ایدئولوژیهای انقلاب باشند باید آنها را در ذهن مردم زنده نگاه داریم. باید سینما و شعر و ادبیات انقلاب خلق شود. در تعبیر لیلی عشقی از انقلاب، ما زمان را به شکل خطی فهم نمیکنیم بلکه زمان را همانگونه که ابن عربی فهم میکرده است میفهمیم. زمان یک زمان الهی است. زمان، زمانی است که هر لحظه ممکن است گسسته شود.مثلا آقای آوینی با همین پارادایم داشت کار هنری میکرد. اما وقتی اینها را وارد ذهن جامعه میکنیم باید به الزاماتش وفادار باشیم. مشاهده میکنیم که از یک طرف تلاش میشود آرمانهای انقلاب در اذهان جامعه باز تولید شود اما از طرف دیگر ما دست به توسعه میزنیم. فرآیند توسعه پیچیدگیها و الزامات خاص خودش را دارد و در جای دیگری تعریف شده و مبتنی بر آرمانهای دیگری است. پس ما در وضعیتی گرفتار میشویم که دو نوع آرمان داریم. یکسری آرمانهای برآمده از انقلاب و یکسری آرمانهای برآمده از پروژههای سیاسی و اجتماعی ناشی از فرآیند توسعه. اینجاست که ما با بحران مواجه میشویم. همانطور که گفتم سیاست وظیفهاش تعریف آرمان نیست، وظیفهاش تحقق آرمانهاست. متأسفانه الان شاهدیم که وظیفه سیاست هم شده است تعریف آرمانها و اهداف در حالی که آرمانها و اهداف را باید در فرهنگ تعریف کنیم و این با زنده نگه داشتن پویاییهای فرهنگی امکان دارد.*پس شما معتقدید انقلابی ماندن و انقلابی بودن به معنای باز تولید مستمر آرمانهای انقلاب در حوزه فرهنگ است. به این ترتیب، نمیتوان از انقلابی بودن تعبیری ساختارشکنانه به معنای دریدایی داشت که مدام فرو بریزیم و دوباره بنا کنیم. اما برای فهم بهتر مفهوم انقلاب شاید بهتر باشد مفهوم متضاد یا دیگری آن را بشناسیم. دیگری انقلاب چیست؟ انقلاب و انقلابی بودن در برابر چه چیزی است؟ علیالظاهر دیگری انقلاب محافظهکاری است. رهبر انقلاب هم عبارتی دارند که میگوید محاظهکاری قتلگاه انقلاب است. جالب است که مفهوم محافظت از انقلاب شاید کمی پارادوکسیکال به نظر برسد یعنی ما باید در انقلابی ماندن محافظهکار باشیم. شاید انقلابی بودن به این معناست که ما هیچ وقت راضی به موضع موجود نباشیم و درجا نزنیم.ببینید انقلاب ایران اصلاً یک پارادایم جدید را میخواست طرح کند و اصلاً به دنبال نفی دیگری سازی بود و ادعایش این بود که ما نباید دیگری بسازیم. اتفاقاً من فکر میکنم یکی از آسیبهای انقلاب همین است که در فاز دیگری سازی افتاده است.*یعنی معتقدید دیگری سازی همان کاری است که غرب انجام میدهد و اگر ما هم دیگری سازی کنیم این کار همان شرقشناسی وارونه است؟دقیقاً. انقلاب ایران نفی این ماجراها بود. انقلاب ایران بیش از آنکه دنبال دیگری سازی باشد، میگفت که فرآیند دیگری سازی جهان را برده به سمت تخاصم و ما نه شرقی هستیم و نه غربی. نه شرقی و نه غربی به معنای تخاصم با شرق و غرب نبود؛ به معنای این بود که ما، ماحصل مشترک همه انسانها و بشریتایم. ما میخواهیم حاصل جمع بشریت باشیم و میخواهیم اتفاقاً همه این دوگانهسازیها را نفی کنیم که اتفاقاً این کاملاً رویکرد دریدایی است. نفی غرب و شرق، نفی توسعه و عدم توسعه، نفی اروپا و آفریقا، نفی استثمارگر و استثمار شده. انقلاب در پی این بود که تمام این معادلات را به هم بریزد و بگوید مهمتر از همه اینها، ما موجودی الهی هستیم و بنده خداوندیم و آن چیزی که برای ما مهم است تحقق وعده الهی و خلیفه الهی بودن است. ما میخواهیم یک نظمی بنا کنیم که در آن انسانها همگی مبدل شوند به عبد خداوند. ما در جهان با نفی خداوند روبرو بودیم و انقلاب ایران، نفی نفی خداوند بود.*خوب باز میتوان گفت که ما میخواهیم دوگانهسازیها و دیگریسازیهای انحرافی را کنار بگذاریم و بگوییم اگر هم دوگانهای وجود دارد، دوگانه خدا و شیطان و دیگری حق و باطل است.نفی غرب و شرق، نفی توسعه و عدم توسعه، نفی اروپا و آفریقا، نفی استثمارگر و استثمار شده. انقلاب در پی این بود که تمام این معادلات را به هم بریزد و بگوید مهمتر از همه اینها، ما موجودی الهی هستیم و بنده خداوندیم گفتم اینها بیشتر بحثهای الان است. بحث ما در انقلاب بیش از آنکه بحث حق و باطل شد. بحث تحقق حق است. چون کل عالم از نگاه کسانی مانند امام جایگاه حق است. ما امام را باید در ساحت تفکر خودش که تفکر عرفانی است، بفهمیم. چون ورای همه این تناقضات و منازعات و این تکثرها، حق است. ما باید ورای این دوگانه ها بایستیم. انقلاب اسلامی بنیانش بر معنا، عرفان و فرهنگ است. آدمهایی که انقلابی شدند در دانشگاه انقلابی نشدند. بنیان فرهنگی انسان ایرانی، تفکر شیعی است. در آن بنیان و در آن نظم اجتماعی چه چیزی ممکن بوده است؟ در آن نظم سنتی، حافظ و سعدی، قرآن و نهجالبلاغه، تسبیح و مسجد، محراب و عبادت و گریه و دعا بوده است. از اینها چه نگاهی نسبت به انسان و طبیعت بیرون میآید؟*بله این نگاه شما نگاهی توحیدی به انقلاب است اما آیا واقعاً میشود هیچ دیگریای تعریف نکرد؟ به هر حال در برابر همین نگاه توحیدی هم شرک وجود دارد. امام و شریعتی هم دوگانهسازی میکنند، تشیع صفوی، تشیع علوی، اسلام ناب، اسلام آمریکایی، فقر و غنا.بله درست است اما فراموش نکنیم اینها عوامل انقلاباند نه آرمان انقلاب. ایدئولوژی انقلاب ایران پاسخی است به همین موقعیتها و عوامل. انقلابیون معتقد بودند این موقعیتها، موقعیتهای انسانی نیست و ما باید ورای این موقعیتها قرار بگیریم. اینجاست که من معتقدم از نگاه کسی مانند امام(ره) دیگری وجود ندارد. او در پی خلق جهانی است که دیگریها در آن منتفی شوند. نه گفتن انقلاب ایران به هر آن چیزی که در جهان اتفاق میافتاد، جهان دیگری خلق میکند. نه شرقی، نه غربی. اما قرار هم نیست که در نه گفتن باقی بمانیم. قرار بود که از رهگذر این نه گفتن یک بله بزرگ به هستی بگوییم و آن یک تلاش فلسفی، تمدنی و اخلاقی است. برای همین هم است که افرادی مانند فوکو را به خود جذب میکند. چون آنها میاندیشیدند که پاسخ بحرانهای جهان غرب را باید در اینجا جستجو کنند. آرمان انقلاب ایران نفی دیگریسازی و نفی تک ساحتی شدن انسان بود و نفی توسعه در عدم پیوند با طبیعت بود. نفی توسعهگرایی مبتنی بر استثمار بود. نفی بردن جهان به سمت تخاصم و سلاحهای اتمی بود. ولی متأسفانه ما خودمان درگیر همین بازیها هستیم و نیازمند آن هستیم که یک بار دیگر برگردیم و انقلاب ایران را بازخوانی کنیم و ببینیم این انقلاب چه حقیقتی را بر ما آشکار کرده بود که ما آنقدر قدرتمند شدیم و الان چقدر با آن حقیقت فاصله داریم. گفتگو از محمدالیاس قنبری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
صفحات پیشنهادی
برگزاری نشست «بررسی و نقد دیدگاه جان فورن درباره انقلاب اسلامی» - اخبار ایران و جهان |
برگزاری نشست بررسی و نقد دیدگاه جان فورن درباره انقلاب اسلامی شناسهٔ خبر 2487582 پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۰۴ دین و اندیشه > اندیشکده ها نشست بررسی و نقد دیدگاه جان فورن درباره انقلاب اسلامی ۱۸ بهمن ماه در سالن اجتماعات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره برگزار میشودنشست بررسی و تحليل هويت ادبيات انقلاب اسلامی برگزار میشود - اخبار ایران و جهان |
نشست بررسی و تحليل هويت ادبيات انقلاب اسلامی برگزار میشود شناسهٔ خبر 2490865 یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹ ۵۲ دین و اندیشه > اندیشکده ها نشست علمی بررسی و تحليل هويت ادبيات انقلاب اسلامی دوشنبه ۲۰ بهمن ماه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر بهقلوب همه آزادگان با انقلاب اسلامی است/ وهابیت صدای ناهماهنگ جهان اسلام - اخبار ایران و جهان |
اندیشمند یمنی در گفتگو با مهر قلوب همه آزادگان با انقلاب اسلامی است وهابیت صدای ناهماهنگ جهان اسلام شناسهٔ خبر 2474201 یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸ ۳۹ دین و اندیشه > اندیشمندان استاد اصول فقه دانشگاه صنعا گفت قلوب ما و همه آزادگان جهان با انقلاب اسلامی است و تنها صدایی که ناهمنقش فرهنگی شهید باهنر در انقلاب از دیگر نقشهای ایشان پررنگتر بود - اخبار ایران و جهان |
فرزند شهید باهنر نقش فرهنگی شهید باهنر در انقلاب از دیگر نقشهای ایشان پررنگتر بود شناسهٔ خبر 2488019 پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲ ۰۷ دین و اندیشه > اندیشمندان میثم باهنر گفت پدر پیش از انقلاب تمرکزشان بر روی کتب درسی بود و مبارزه با فساد و طاغوت زمان از جمله مباحثی بود که در کنشست تبیینی متفاوت از انقلاب اسلامی ایران برگزار میشود - اخبار ایران و جهان |
نشست تبیینی متفاوت از انقلاب اسلامی ایران برگزار میشود شناسهٔ خبر 2488903 شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۰۶ دین و اندیشه > اندیشکده ها جلسه تببینی متفاوت از انقلاب اسلامی ایران به همراه نقد و بررسی کتاب تاملاتی بر انقلاب فرانسه ادموند برک ۲۱ بهمن ماه برگزار می شود به گزارش خبرگزاریانقلاب اسلامی تبديل جاهليت به عقلانيت بود/ انقلاب امانتی الهی است - اخبار ایران و جهان |
آیت الله جوادی آملی انقلاب اسلامی تبديل جاهليت به عقلانيت بود انقلاب امانتی الهی است شناسهٔ خبر 2490828 یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹ ۱۷ دین و اندیشه > اندیشمندان جوادی آملی گفت تنها حضور ما در راهپيمايی ۲۲ بهمن ۹۳ کافی نيست انشاءالله هم ما علاوه بر اینکه در اين راهپيمایی باشنشست«نقد و بررسی کارنامه تاریخنگاری انقلاب اسلامی» برگزار میشود - اخبار ایران و جهان |
در خانه اندیشمندان علوم انسانی نشست نقد و بررسی کارنامه تاریخنگاری انقلاب اسلامی برگزار میشود شناسهٔ خبر 2487492 چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴ ۱۱ دین و اندیشه > اندیشکده ها کارگروه تاریخ و باستانشناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی نشست نقد و بررسی کارنامه تاریخنگاری انقلابپیش بینی امام صدر از سقوط شاه چند سال قبل از انقلاب - اخبار ایران و جهان |
پیش بینی امام صدر از سقوط شاه چند سال قبل از انقلاب شناسهٔ خبر 2485617 سهشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵ ۱۴ دین و اندیشه > اندیشمندان این انقلاب بیگمان شاه را ـ اگر سرِ عقل نیاید ـ سرنگون خواهد کرد و به عقیدۀ من شاه به سبب غرور خود و با توجه به عوامل بینالمللی که گذر زمان آنها ربيانيه كميته قرآن ستاددههفجر بهمناسبت سیوششمين سالگرد پیروزی انقلاب - اخبار ایران و جهان |
بيانيه كميته قرآن ستاددههفجر بهمناسبت سیوششمين سالگرد پیروزی انقلاب شناسهٔ خبر 2474839 سهشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹ ۴۵ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی رويكرد جمهوری اسلامی در دفاع از مظلومان جهان از ابتدای انقلاب به عنوان يك اصل قرآنی همواره مورد توجه بوده است كه در رأس آنها مخاطره نگاری انقلاب با نگاهی به آثار محسن کاظمی در سرای اهل قلم - اخبار ایران و جهان |
خاطره نگاری انقلاب با نگاهی به آثار محسن کاظمی در سرای اهل قلم شناسهٔ خبر 2492125 دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۳ دین و اندیشه > اندیشکده ها نشست خاطره نگاری انقلاب با نگاهی به آثار محسن کاظمی روز سه شنبه ۲۱ بهمن ماه با حضور محسن کاظمی سعید علامیان و علی اله سلیمی از ساعت ۱۴در«انقلاب اسلامی؛ چالشهای گفتمانی و آینده» برگزار میشود - اخبار ایران و جهان |
انقلاب اسلامی چالشهای گفتمانی و آینده برگزار میشود شناسهٔ خبر 2491822 دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۲۸ دین و اندیشه > اندیشکده ها نشست علمی انقلاب اسلامی چالشهای گفتمانی و آینده به مناسبت دهه فجرو پیروزی انقلاب اسلامی به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار می شوانتشار پرونده انقلاب بزرگ در وبسایت سوره اندیشه - اخبار ایران و جهان |
انتشار پرونده انقلاب بزرگ در وبسایت سوره اندیشه شناسهٔ خبر 2489169 شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲ ۴۹ دین و اندیشه > سایر پرونده انقلاب بزرگ تلاشی است در جهت فهم ماهیت انقلاب اسلامی است که به همت وبسایت سوره اندیشه منتشر شده است به گزارش خبرگزاری مهر اگرچه پدیدههای بزرگ و وقایعتحول شگرف کنونی در فلسفه اسلامی مرهون انقلاب امام خمينی(ره) است - اخبار ایران و جهان |
آیتالله مصباح یزدی تحول شگرف کنونی در فلسفه اسلامی مرهون انقلاب امام خمينی ره است شناسهٔ خبر 2489007 شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۴۹ دین و اندیشه > اندیشمندان عضو خبرگان رهبری گفت علامه طباطبایی و شهيد مطهری حق عظيمی بر جامعه اسلامی و فلسفه اسلامی دارند و به برکت وجود اين دو بزانتشار کتاب «امام خمینی رهبر انقلاب ایران» به زبان ژاپنی در توکیو - اخبار ایران و جهان |
انتشار کتاب امام خمینی رهبر انقلاب ایران به زبان ژاپنی در توکیو شناسهٔ خبر 2491831 دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳ ۴۸ دین و اندیشه > اسلام در جهان کتاب امام خمینی رهبر انقلاب ایران تألیف کنجی تومیتا بهعنوان یکصدمین کتاب تاریخ جهان از سوی انتشارات یاماکاوا منتشر و روانه بازاندیشه امام(ره) نیاز بشر زمانه ماست/ نقش عرفان امام(ره) در انقلاب - اخبار ایران و جهان |
بهرام دلیر در گفتگو با مهر اندیشه امام ره نیاز بشر زمانه ماست نقش عرفان امام ره در انقلاب شناسهٔ خبر 2487196 جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸ ۳۵ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی استاد خارج حوزه علمیه قم با بیان اینکه یگانه اندیشه ای که می تواند در راستای حفظ منافع ملی و حفظمسلمانان نگاهی مرزی و قومی به انقلاب اسلامی نداشته باشند - اخبار ایران و جهان |
وابسته فرهنگی ایران در مزارشریف مسلمانان نگاهی مرزی و قومی به انقلاب اسلامی نداشته باشند شناسهٔ خبر 2490874 یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲ ۵۶ دین و اندیشه > اسلام در جهان مسئول خانه فرهنگ ایران در مزارشریف گفت مسلمانان باید اختلافات جزیی را کنار گذاشته و نگاهی مرزی و قومی به انقلتاریخ شفاهی زنان سیاسی و مبارز در دوران پهلوی دوم و انقلاب اسلامی - اخبار ایران و جهان |
تاریخ شفاهی زنان سیاسی و مبارز در دوران پهلوی دوم و انقلاب اسلامی شناسهٔ خبر 2482046 دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲ ۲۴ دین و اندیشه > اندیشکده ها فائزه توکلی گزارشی از تاریخ شفاهی زنان فعال سیاسی و اجتماعی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۸۵-۱۳۴۲ می دهد به گزارش خبرگزاری مهر گزا-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها