واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ماهيت و چيستي تقوا
نویسنده : تنظيمكننده: جواد اسكندري
يكي از اساسيترين مفاهيم ديني و قرآني كه در كلام علما هم بسيار مورد توجه و تأكيد قرار گرفته و گاهي اساس تربيت ديني شناخته ميشود، مفهوم «تقوا» است. اگر معناي دقيق و اصلي تقوا به عنوان يك كليدواژه ديني مشخص نشود، آنگاه نصايح علما و توصيههاي آنان به تقوا، آنگونه كه بايد سودبخش نخواهد بود. در اين نوشته بخشهايي از جلد پنجم كتاب «آشنايي با قرآن كريم» استاد مطهري با همين موضوع انتخاب و تنظيم شده است. ترجمه ناكامل از كلمه تقوا تقوا را گاهي در ترجمهها به «ترس» و گاهي به «اجتناب» ترجمه ميكنند و اگر بعد از آن «خدا» ذكر شده باشد، ميگويند يعني از خدا بترسيد، و اگر «معصيت» ذكر شده باشد، ميگويند معنايش اين است كه از معاصي اجتناب كنيد. ولي مفهوم كلمه تقوا نه اجتناب است و نه ترس. البته تا حدي ملازم با اين دو هست، يعني هر جا كه تقوا باشد خشيت الهي هم هست و هر جا كه تقوا باشد اجتناب از معاصي هم هست. ولي خود اين لغت معنايش نه اجتناب است و نه ترس. حضرت امير (ع) در خطبه 112 ميفرمايند: «تقواي الهي سبب اجتناب از معاصي و سبب ترس از خدا ميشود» يعني اجتناب از معصيت و ترس از خدا را به عنوان دو لازم براي تقوا ذكر كرده نه عين تقوا. معناي تقوا به عنوان يك حالت روحي و معنوي تقوا از ماده «وَقْي» است. وقي يعني نگهداري. تقواي از معاصي در واقع معنايش «خودنگهداري» است. متقي باش يعني خودنگهدار باش. خود اين، يك حالت روحي و معنوي است كه از آن تعبير به «تسلط بر نفس» ميكنند. اينكه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل و ايمانش بر خواهشها و هوسهايش تسلط داشته باشد به طوري كه بتواند خودش خودش را نگه دارد، اين نيروي خودنگهداري اسمش تقوا است. «تقواي از گناه» معنايش اين است كه خود را نگه دار از اينكه گرفتار گناه شوي و «تقواي از خدا» معنايش اين است كه خود را نگه دار از اينكه گناه كني و در اثر گناه كردن در معرض خشم الهي قرار بگيري. معادل فارسي تقوا هميشه گفته ميشود تقواي الهي داشته باشيد، لغتي در زبان فارسي وجود ندارد كه به جاي كلمه «تقوا» بگذاريم ولي با يك جمله اين معنا قابل بيان است، در واقع تقوا «خود را نگهداري كردن» است. به اين معنا كه انسان خود بر خود مسلط باشد و اين نشان ميدهد كه انسان دو «خود» دارد، يك خودش خود حقيقي است و خود ديگرش ناخود است، و در واقع تقوا تسلط خود است بر ناخودي كه انسان آن ناخود را خود ميداند. تقوا در نهجالبلاغه در نهجالبلاغه تعبيراتي درباره تقوا هست كه از جنبه رواني بسيار لطيف و عالي است. در خطبه 189 ميفرمايد: «فَصونوها وَ تَصَوَّنوا بِها» يعني تقوا را نگه داريد و خود را به وسيله تقوا حفظ كنيد. خيلي عجيب است! شما تقوا را نگه داريد و تقوا شما را نگه دارد. آيا اين دوْر است؟ نه. مثل اين است كه انسان لباس را نگه ميدارد و لباس انسان را. انسان لباس را نگه ميدارد از اينكه گم شود يا دزد ببرد و لباس انسان را نگه ميدارد از اينكه سرما يا گرما بخورد. اين دو با هم منافات ندارند. ميفرمايد شما تقوا را نگه داريد و تقوا شما را نگه دارد. در خطبه 289 حضرت ميفرمايند: «شما را سفارش ميكنم به اينكه از خدا براي رسيدن به تقوا كمك بخواهيد و از تقوا براي رسيدن به خدا كمك بگيريد.» معناي حقيقي تقوا شايد اين حديث را مكرر خوانده باشيم كه پيغمبر اكرم (ص) از جايي عبور ميفرمودند، ديدند عدهاي از جوانان مسلمين از اين راه كه سنگ بزرگي را بلند ميكردند، مشغول زورآزمايي هستند، فرمودند: از همه شما قويتر آن فردي است كه وقتي شهوت و طمعش به هيجان درميآيد بتواند بر آن مسلط باشد، و آن كسي است كه وقتي بر چيزي خشم ميگيرد بتواند بر خشم خودش مسلط باشد. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ هَواهُ» از همه مردم شجاعتر كسي است كه بر هواي نفسش غالب باشد. پس روح تقوا همان خودنگهداري است. اگر انسان بتواند بر نفس خودش در آن حد مسلط باشد كه بر جبن خودش مسلط باشد، بر بخل و حسد و خشم و طمع و آز و حرص خودش مسلط باشد، اين اسمش تقوا است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]