تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس سنت نيكويى را بنا نهد، اجرى برابر اجر همه عمل‏كنندگان به آن عمل تا روز قي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842814570




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اتحاد ملی وانسجام اسلامی در پرتو وحی و امامت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
اتحاد ملی وانسجام اسلامی در پرتو وحی و امامت
هم خداوند سبحان در آیات نازل شده بر پیامبرش بر وحدت و اخوت و الفت مؤمنان و مسلمانان تأکید داشتند و هم سیره و سنت پیشوایان دین اسلام در مقام اندیشه و استراتژی به آن پرداختند.

خبرگزاری فارس: اتحاد ملی وانسجام اسلامی در پرتو وحی و امامت



بخش اول چکیده اتحاد ملی و انسجام اسلامی را می‌توان با دو رویکرد درون‌دینی و از منظر وحی و امامت و نیز رویکرد تاریخی بررسی کرد. این نگاشته، ضمن بیان انواع وحدت مطلق، وحدت مصلحتی و وحدت معقول به تفسیر و تبیین آیات قرآنی همچون آیه اطاعت الهی، آیه اختلاف زبان‌ها و رنگ‌ها، آیه اعتصام به حبل الهی، آیه ولایت مؤمنان و سپس با رویکرد تاریخی به سیره ولایت و وحدت اسلامی و معرفی امامت به عنوان عنصر اصلی انسجام اسلامی اشاره و در پایان نمونه‌هایی از تاریخ اسلام و عصر نبوی و علوی و خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس و دولت عثمانی و دولت صفوی به عنوان نقش و کارکرد دولت‌ها در وحدت و اختلاف در جامعه اسلامی بیان شده است. مقدمه بحث از وحدت و اتحاد میان مسلمانان، مقوله جدیدی نیست. سیره  وسنت نبوی و علوی براین رویکرد استوار بوده است که میان اهل اسلام، وحدت و انسجام برقرار شود و چالش‌‌های آن‌‌ها به حداقل برسد. مقام معظم رهبری نیز با توجه به این سیره حسنه و سنت دینی، به مسئولان نظام ومردم، ضرورت اتحاد وانسجام را گوشزد کردند. این مقاله، درصدد است مسأله اتحاد ملی وانسجام اسلامی را از منظر درون‌دینی و تاریخی بررسی کند. پیش از هرچیز باید تصویر روشنی از این دو مقوله، یعنی اتحاد ملی و انسجام اسلامی داشته باشیم. مقصود از اتحاد ملی این است که مسلمانان با وجود تفاوت‌‌های قومی و قبیله‌ای، باید از همدلی واحدی برخوردار باشند ومصالح ملی خود را فدای اختلافات قومی نکنند. در ایران، عربیت وبلوچ وکرد و لر بودن باید در راستای منافع ملی باشد. انسجام اسلامی نیز با فرض تفاوت‌‌های مذهبی که درجهان اسلام است شکل می‌گیرد؛ بنابراین، توصیه به اتحاد ملی وانسجام اسلامی، درصدد نفی تفاوت‌های مذهبی و ملی نیست؛ بلکه می‌خواهد بر وحدت ملی و اسلامی تأکید کند. به تعبیر دیگر، وحدت سنی و شیعی مقصود است، نه وحدت تسنن و تشیع. قضیه وحدت اسلامی را هم می‌توان در حوزه تاریخ اسلام مورد پژوهش قرار داده و هم در تاریخ معاصر اسلام و ایران مطالعه کرد. این مقاله، درصدد است با بهره‌گیری از برخی آیات قرآن و عنصر امامت وگزارش اجمالی از تاریخ اسلام، به ضرورت اتحاد ملی وانسجام اسلامی اشاره کند.  انواع وحدت ادیان توحیدی ابراهیمی، بر مبنای اعتقاد به وجود خداوند یگانه پایه‌ریزی شده است؛ همان خدایی که مبدأ و مقصد حرکت انسان در وصول به کمال، قرار دهنده عقل و وجدان در ذات انسان‌‌‌ها و فرستنده پیامبران الهی برای ارشاد مردم است. امت اسلامی با توجه به گرایش به وحدت مبدأ و معاد، باید برای حفظ وحدت اعتقادی، به وحدت اجتماعی گرایش داشته باشند. علامه جعفری سه نوع وحدت را برای امت اسلامی مطرح می‌کند و یکی را ترجیح می‌دهد. این سه نوع وحدت عبارتند از: وحدت مطلق، وحدت مصلحتی و وحدت معقول. وحدت مطلق عبارت است از اتفاق نظر در همه عقاید و معارف و احکام اسلامی با همه اصول و فروع آن‌ها. این‌گونه وحدت با نظر به آزادی اندیشه وتعقل در خصوصیات وکیفیات و انتخاب دلایل در عناصر واجزای اصلی عقاید و احکام دین اسلام، به قدری بعید است که می‌توان گفت امکان ناپذیر است. وحدت مصلحتی، از جبر عوامل خارج از حقیقت و متن دین پیش می‌‌آید و در مواقعی لازم می‌آید که آن عوامل، جوامع اسلامی را در خطر اختلال قرار داده‌‌اند. توقع این‌که وحدت مصلحتی عارضی بتواند فرقه‌‌ها ومذاهب اسلامی را از هماهنگی واتحاد همیشگی و معقول برخوردار سازد، انتظاری نابجا است. وحدت معقول، وحدت مطلوب میان امت اسلامی است و عبارت است از قرار دادن متن کلی دین اسلام برای اعتقاد همه جوامع مسلمان و برکنار کردن عقاید شخصی و فرهنگ محلی وخصوصیات آرا  و نظریات مربوط به هر یک از اجزای متن کلی دین که مربوط به تعقل واجتهاد گروهی یا شخصی است.  تحقق این نوع وحدت، هیچ مانع شرعی و عقلی ندارد. هر متفکر آگاه از منابع اولیه اسلام و طرز تفکر امامان معصوم علیهم السلام وصحابه عادل ومتقی وتابعان حقیقی آنان، می‌داند که پیروی از متن کلی دین، با تکاپو و اجتهاد برای فهم خصوصیات وکیفیت انتخاب دلایل، امری ضروری است.[1] آیات قرآن و وحدت اسلامی وحی الهی، یکی از مهم‌ترین منابع کشف ضرورت اتحاد ملی وانسجام اسلامی است. خداوند سبحان، در آیات فراوانی به این امر مهم تأکید کرده است. نگارنده در این مقال نمی‌خواهد به استقصای همه آیات وحدت و هم‌گرایی بپردازد؛ ولی به برخی از آن‌‌ها اشاره خواهد کرد. آیه اطاعت الهی یکی از آیاتی که بر وحدت اسلامی و مقابله با اختلافات قومی و دینی توصیه وتأکید می‌کند، آیه سوره مبارک انفال است: (وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ)[2]؛ و از خدا و پیامبرش فرمان برید، و با یکدیگر نزاع و اختلاف مکنید که سست و بددل می‏شوید، و قدرت و شوکتتان از میان می‏رود. و شکیبایی ورزید که خدا با شکیبایان است. این آیه شریف به خوبی و با دلالت آشکاری بر ضرورت وحکمت وحدت حکایت می‌کند واین‌که اگر بخواهید از نزاع واختلاف بپرهیزید، باید از خدا و پیامبرش تبعیت کنید؛ یعنی انسجام و پذیرش اسلام، به اتحاد ملی و وحدت قومی مدد می‌رساند. همچنین اگر می‌‌خواهید شوکت و قدرت خود را مستمر سازید، باید به وحدت و انسجام پناه ببرید. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریف می‌فرماید: ظاهر سیاق آیه مذکور بر اطاعت دستوری دلالت دارد که از ناحیه خدا و رسول، درباره امر جهاد و دفاع از حریم دین و گوهر اسلام صادر می‏شود و آیات جهاد و دستورات نبوی مشتمل بر آن است مثل این‌که باید اول اتمام حجت کنند، و در حین جنگ متعرض زن و فرزند دشمن نشوند و بدون اطلاع دشمن بر ایشان شبیخون نزنند؛ و همچنین احکام دیگر جهاد. و (وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ) یعنی با نزاع و کشمکش در میان خود اختلاف میفکنید، و در نتیجه خود را دچار ضعف اراده مسازید. و عزت و دولت یا غلبه بر دشمن را از دست مدهید؛ چون اختلاف، وحدت کلمه و شوکت و نیروی شما را از بین می‏برد. (وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِین) یعنی همواره برابر مصائب و ناملایمات جنگی که دشمن به وسیله آن تهدیدتان می‏کند، ملازم خویشتن‏داری و زیاد کردن یاد خدا و اطاعت او و رسولش باشید، و حوادث و سنگینی بار اطاعت، شما را از جای نکند و از پا درنیاورد، و لذت معصیت و عجب و تکبر شما را گمراه نسازد.[3] بنابراین اگر مسلمانان به سبب تفاوت‌های قومی ومذهبی، به جان یکدیگر بیفتند، از دشمن غفلت کرده و باعث ضعف اراده می‌شوند. آیه اختلاف زبان‌‌ها ورنگ‌ها آیه دیگری که بر اتحاد ملی وانسجام اسلامی دلالت دارد، آیه مربوط به آفرینش آسمان‌ها و زمین و اختلاف زبان‌ها ورنگ‌ها است. خداوند سبحان در این آیه شریف می‌فرماید: (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ انّ فی ذلک لایات للعالِمین...)‌[4] و از نشانه‌های الهی، آفرینش آسمان‌ها و زمین و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌های شماست. به تحقیق در این، نشانه‌هایی برای آگاهان است. علامه طباطبایی، مراد از اختلاف زبان‌ها را به اختلاف واژه‌‌ها برمی‌گرداند، زیرا برخی، از واژه‌‌های عربی و عد‌ه‌ای از واژه‌‌های فارسی و دسته‌ای از واژ‌ه‌‌های اردو استفاده می‌کنند، همان‌گونه که عد‌ه‌ای، زرد پوست و برخی سرخ پوست هستند. البته شاید اختلاف زبان‌ها به اختلاف لهجه‌‌ها باشد.[5]  بنابراین همان‌گونه که آفرینش آسمان‌ها و زمین و جهان کبیر، آیات الهی به شمار می‌آیند، آفرینش زبان‌های مختلف ونژاد‌ها و رنگ‌های گوناگون، آیات الهی محسوب می‌شوند و وقتی تفاوت‌های عالم وآدم، آیت الهی باشند، نباید باعث تعارض و مانع وحدت وانسجام گردند. مرحوم طبرسی رحمه الله علیه در تفسیر این آیه شریف می‌فرماید: و از جمله نشانه‏‌های توحید پروردگار، خلقت آسمان‌ها و زمین و چیزهایی است که بین آن‌‌ها است، از عجایب مخلوقات؛ مانند ستارگان درخشان و آفتاب و ماه و حرکت آن‌‌ها بر اصول و نظام معین و آنچه از عجایب که روی زمین بوده، از انواع جماد و نبات و حیوان، همه دلیل بر توحید پروردگار است. مراد از اختلاف زبان‌ها این است که خداوند، آن‌‌ها را از نظر شکل و اندازه و ترکیب به نحوی آفریده است که نغمه‏‌ها و صدا‌های گوناگونی دارند، تا آنجا که صدای دو برادر، به یکدیگر مشتبه نمی‌شود، نیز گفته شده مراد، اختلاف در لهجه‏‌ها و لغات است؛ مانند عربی، فارسی، ترکی و نحو آن و هیچ یک از نوع حیوانات، به اندازه نوع انسانی، متفاوت سخن نمی‌گویند. اگر این لغات توقیفی ـ از طرف پروردگار ـ باشد، پس او از ابتدا چنین کرده است، و اگر از طرف بندگان باشد نیز او اسبابش را فراهم نموده است. رنگ‌هایتان را نیز مختلف خلق کرده است؛ لذا ملتی سفید پوست و ملت دیگر زرد و سومی به رنگ سفید تیره‌اند و دیگر اقوام و ملل که هر یک بر اساس نظام خلقت به رنگی خلق شده‏اند. این از نشانه‏‌های خلقت بدیع پروردگار و از عجایب قدرت و حکمت او می‌باشد، تا جایی که با آن همه کثرت افراد انسان‌ها حتی دو نفر از یک آب و خاک به شکل هم نمی‏باشند.[6]                       آیه اعتصام به حبل الهی یکی دیگر از آیات وحدت که به صراحت تمام بر اتحاد ملی و انسجام اسلامی امر کرده است، آیه  مبارک سوره آل عمران است: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْ‌ها کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)[7] و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت علیهم السلام‏] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن‏] با یکدیگر دشمن بودید؛ پس میان دل‏‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد؛ در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، ولی شما را از آن نجات داد. خدا، این گونه نشانه‏‌های [قدرت، لطف و رحمت‏] خود را برای شما روشن می‏سازد، تا هدایت شوید. مفسران در معنای «حبل اللَّه» چند دیدگاه را مطرح کرده‌اند: 1.  بنابر دیدگاه ابو سعید خدری و عبد الله و قتاده و سدی، مراد از حبل الله، قرآن است؛ 2. به گفته ابن عباس و ابی زید، مراد، دین اسلام است؛ 3. مقصود از حبل الهی، امامان علیهم السلام هستند. ابان بن تغلب از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند که فرمود: ما آن حبل اللَّه هستیم که خدا فرمود: (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً). مرحوم طبرسی بر این باور است که بهتر است آیه را به همه این معانی حمل کنیم و مؤید آن، روایتی است که ابوسعید خدری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود: (ایها الناس انی قد ترکت فیکم حبلین ان اخذتم بهما لن تضلوا ابدا...) ای مردم! من دو ریسمان محکم برای شما یادگار نهاده‏ام که اگر به هر دوی آن‌‌ها چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد. یکی، از دیگری بزرگ‌تر است و آن، کتاب خدا قرآن است که از آسمان به زمین کشیده شده و دیگری عترت و اهل بیت من. این دو از هم جدا نخواهند شد، تا بر حوض ]کوثر[ بر من در آیند. واما مقصود از «وَ لا تَفَرَّقُوا» این است که از دین خدا پراکنده نشوید که درباره آن، به اجتماع و ائتلاف بر طاعت حق مأمور شده‌‏اید و بر آن ثابت بمانید (از ابن مسعود و قتاده). و گفته‏اند: یعنی از گرد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله پراکنده مشوید (از حسن) و گفته‏اند: یعنی از قرآن جدا مشوید یعنی عمل به آن را ترک نکنید. مقصود از (وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ) این است که نعمت حق را که بین دل‌هایتان پس از دشمنی الفت انداخت، به‌خاطر داشته باشید. گفته‏اند: مراد آیه شریف جنگ‌هایی بود که 120 سال بین اوس و خزرج طول کشیده بود، تا وقتی که خداوند، به‌ وسیله اسلام بین دل‌های ایشان الفت انداخت و کینه‏‌های گذشته را نابود ساخت. مراد از این مطلب، جنگ‏‌های طولانی است که میان مشرکان عرب وجود داشت (از حسن). مراد و معنای آیه این است که منت و نعمت‌های خدا را به وسیله اسلام و ائتلاف و رفع نزاع‌های موجود بین خودتان حفظ کنید. نفع این کار در همین دنیا به شما بر‌می‌گردد، علاوه بر ثواب عظیمی که در آخرت نصیب شما خواهد شد. دشمن هم بودید و بین دل‌هایتان الفت انداخت، به این که شما را اطراف پرچم اسلام گرد آورد و بغض و کینه‏‌ها را از قلوبتان برداشت.[8] آیه ولایت مؤمنان یکی از دستورات که قرآن وروایات برآن تأکید کرده است، اثبات ولایت مؤمنان و نفی ولایت کافران و مشرکان است. این حقیقت، بدون وحدت اسلامی میسر نیست. به تعبیر دیگر، زمانی کفار ومشرکان می‌توانند بر جهان اسلام ولایت سیاسی و اقتصادی و علمی بیابند که مسلمانان، اتحاد ملی و انسجام اسلامی را از دست بدهند. به آیات ذیل توجه فرمایید: 1. (یَا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا)[9]‌ای کسانی که ایمان آورده‏اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولی و تکیه‏گاه خود قرار ندهید. آیا می‌خواهید برای خداوند به زیان خودتان حجتی آشکار پدید آید؟ خداوند سبحان، در این آیه شریف، مؤمنان را از این‌که به ولایت کفار وسرپرستی آن‌‌ها بپیوندند و ولایت مؤمنان را ترک کنند، باز می‌دارد. سپس آیه شریف دوم مسأله را تعلیل می‌کند به تهدید شدیدی که از ناحیه خدای تعالی متوجه منافقان شده است. این بیان و تعلیل، معنایی جز این نمی‌تواند داشته باشد که خدای تعالی ترک ولایت مؤمنان و قبول ولایت کفار را نفاق دانسته و مؤمنان را از وقوع در آن برحذر می‌دارد.[10] 2. (یَا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)[11] ای کسانی که ایمان آورده‏اید! یهود و نصارا را ولی ]و دوست و تکیه‏گاه خود[ انتخاب نکنید و کسانی از شما که با آنان، دوستی کنند، از آن‌‌ها هستند. خداوند، جمعیت ستمکاران را هدایت نمی‏کند. اقتضای دوستی نکردن با یهود ونصارا، وحدت اسلامی است. متأسفانه مسلمانان در این زمان، به‌ جای وحدت اسلامی و همکاری با یکدیگر، ولایت یهود ونصارا را پذیرفته و بدون حمایت از مردم فلسطین و لبنان و عراق، ظلم یهودیان را توجیه می‌کنند. به حکم این آیه شریف، هر مسلمانی که یهودیان و مسیحیان را دوستان خود بداند و از آن‌‌ها کمک بخواهد، در زمره آن‌‌ها خواهند بود. این تعبیر، تأکیدی از جانب خداوند سبحان بر وجوب اجتناب از مخالفت در دین است.[12]  نکته قابل توجه این است که ذکر یهود ونصارا در این آیه، از باب نمونه است و تمام کفار ومشرکان ومعاندان ومخالفان وسایر مذاهب باطل و اهل بدعت وضلالت در این حکم مشترکند.[13] درباره نزول این آیه و دو آیه بعد نقل کرده‏اند: بعد از جنگ بدر، عبادة بن صامت خزرجی خدمت پیامبر رسید و گفت: «من، هم‌پیمانانی از یهود دارم که از نظر عده زیاد و از نظر قدرت نیرومندند. اکنون که آن‌‌ها ما را به جنگ تهدید می‏کنند و حساب مسلمانان از غیر مسلمانان جدا شده است، من از دوستی و هم پیمانی با آنان برائت می‏جویم. هم‌پیمان من، تنها خدا و پیامبر او است». عبد اللّه بن أبی گفت: «ولی من، از هم‌پیمانی با یهود برائت نمی‏جویم؛ زیرا از حوادث مشکل می‏ترسم و به آن‌‌ها نیازمندم» پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «از آنچه در مورد دوستی با یهود بر عباده می‏ترسیدم، بر تو نیز می‏ترسم ]وخطر این دوستی و هم پیمانی برای تو از او بیشتر است[». عبداللّه گفت: «چون چنین است، من هم می‏پذیرم و با آن‌‌ها قطع رابطه می‏کنم». آیه نازل شد و مسلمانان را از هم‌پیمانی با یهود و نصارا برحذر داشت.[14] (وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)[15] و خداوند دل‌های مؤمنان را به هم مهربان کرده و الفت داد. اگر تو با انفاق و بخشش تمام ثروت روی زمین، می‌خواستی قلوب آن‌‌ها را با هم الفت بدهی، میسر نمی‌شد؛ اما خداوند، بین آن‌‌ها اتحاد و اتفاق و الفتی ایجاد کرد. او عزتمند و حکیم است. نویسنده تفسیر آسان بر این باور است که مرجع ضمیر کلمه «قُلُوبِهِمْ»، مؤمنان است که در آیه قبل می‏باشد. کلمه مؤمنان عمومیت دارد؛ یعنی شامل کلیه مهاجران و انصار، قبیله اوس و خزرج می‌شود. این قبایل و طوایف یاد شده قبلا کافر بودند؛ ولی جمله مورد بحث، آن زمان را یادآوری می‌کند که ایمان آوردند و پیامبر اسلام را یاری کردند. جنگ و ستیز بین عرب قبل از اسلام و خشم قلبی آنان به گونه‌ای شدید و طولانی بود1 که خدای توانا در آیه مورد بحث، الفت دادن بین قلوب ایشان را یکی از قدرت‏نمایی‏‌های خود معرفی کرده است. سالیان دراز میان طایفه اوس و خزرج در مدینه جنگ و خون‌ریزی رواج داشت و سینه‏‌های آنان، مالامال کینه و عداوت بود. آن چنان که هیچ کس باور نمی‌کرد روزی آنان دست دوستی و محبت به سوی هم دراز کنند و در یک صف قرار گیرند؛ ولی خداوند قادر متعال، این را در پرتو اسلام و در سایه نزول قرآن انجام داد. نه تنها اوس وخزرج که از طایفه انصار بودند چنین کش‏مکش را داشتند، بلکه یاران مهاجر پیامبر که از مکه آمده بودند نیز پیش از اسلام با هم الفت و دوستی نداشتند و چه بسا سینه‏هایشان از کینه‏‌های یکدیگر پر بود. اما خداوند همه آن کینه‏‌ها را شست و از میان برد؛ به طوری که از 313 نفر رزمنده جنگ بدر که حدود هشتاد نفر از مهاجران و بقیه از انصار بودند، ارتشی کوچک، اما یک پارچه و نیرومند، متحد و متفق به وجود آمد که دشمن قوی‌پنجه خود را درهم شکستند. شدت عصبیت و لجاجت عرب قبل از اسلام را همین بس که جمله ذیل را به پیامبر عالی قدر اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرماید: اگر تو آنچه را که موجودی زمین است برای ایجاد صلح و سازش و محبت و مودت بین قبایل عرب به مصرف می‌رساندی، باز هم موفق نمی‏شدی، ولی تنها کسی و تنها قدرتی که توانست و می‌تواند بین این‌گونه قلوب، الفت و مهربانی ایجاد نماید، ذات مقدس پروردگار است؛ زیرا فقط خدا است که عزتمند و حکم‌فرمای مطلق می‌باشد. او است که می‌تواند توفیق هدایت و سعادت را به انسان عطا کند و قلب او را به طریق حق راهنمایی فرماید (وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).[16] جمله (فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ) از دیدگاه نویسندهبیان‌السعادة در موضع تعلیل است؛ بنابر این که استیناف بیانی باشد، و مقصود، یاری او به وسیله فرشتگان است. در صورتی که آن‌‌ها با تمسّک به صلح، قصد خیانت داشته باشند، خداوند می‏تواند بین شما و خائنان طوری الفت ایجاد کند که جنگ انجام نپذیرد؛ به گونه‌ای که اگر هر چه در زمین است به آن‌‌ها انفاق می‏کردی، نمی‏توانستی در دل‌های آن‌‌ها الفت ایجاد کنی، زیرا تصرّف در دل‌ها به دست خدا است و نه به دست بشری و نه به دست نبوی تو است. بعضی گفته‏اند: این آیه در باره انصار نازل شده است؛ چون بین اوس و خزرج همیشه جنگ و خون‌ریزی بود که به وسیله اسلام بین آن‌ها الفت و محبّت برقرار شد. «إِنَّهُ عَزِیزٌ» زیرا او بس مقتدر است و چیزی نمی‏تواند مانع تحقّق مقصود او شود.[17] نویسنده تفسیر منهج الصادقین در شرح این آیه می‌نویسد: دل‌های ایشان، یعنی اوس و خزرج که میان ایشان صد و بیست سال تعصب و ستیزه بودی و همواره به قتل و غارت هم اشتغال می‌نمودند. حق‌تعالی به برکت تو دل‌های ایشان را با یکدیگر الفت داد و اتحاد تمام میان ایشان متحقق شد. این از معجزات آن حضرت بود (لَوْ أَنْفَقْتَ) اگر خرج می‌کردی به جهت اصلاح احوال ایشان (ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً) همه آنچه در زمین است از متاع و مال (ما أَلَّفْتَ) تالیف نمی‌دادی و قادر نبودی بر الفت دادن (بَیْنَ قُلُوبِهِمْ) میان دل‌های ایشان، از غایت عداوت و نهایت کینه و ستیزه که با هم داشتند (وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ) و لیکن خدای به حکم بالغه خود، الفت داد میان ایشان؛ چه او مقلب القلوب است به هر چه خواهد (إِنَّهُ عَزِیزٌ) به درستی که او قادر و غالب است که هر چه خواهد، کند (حَکِیم).‏[18] برخی مفسران بر این باورند که آیه شریف، دستوری است از خداوند به پیغمبر اکرم که اگر کفار به صلح با مسلمانان مایل شدند، قبول فرماید از خدعه و مکر آن‌‌ها و نترسد که بخواهد مسلمانان را اغفال نمایند، تا از جنگ دست بکشند و خودشان به تدریج تجدید نیرو کنند و بی‏خبر حمله کنند و به لطف الهی توکل فرماید درباره مسلمانان؛ چون خداوند اقوال بندگان را شنوا است و به نیّات آن‌‌ها دانا است و پیغمبر خود را مؤید فرموده است به نصرت بر کفار و اتحاد اهل ایمان که آن‌‌ها جماعت انصارند که مرکّب از دو قبیله اوس و خزرج بودند؛ چنانچه در مجمع و قمی رحمه الله علیه از امام باقر علیه السلام نقل کرده و بین این دو قبیله در زمان جاهلیت همیشه نزاع و جدال و خونریزی شدید بود و به برکت وجود ختمی مرتبت و قبول اسلام مبدل به کمال الفت و مودت و اتحاد گردید و عداوت آن‌‌ها به قدری شدید بود که اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله تمام اموال روی زمین را صرف اصلاح بین آن‌‌ها می‌نمود ممکن نبود با یکدیگر دوست و مهربان شوند؛ ولی خداوند، به ید قدرت خود این عمل را انجام داد که موجب حیرت خلق شد؛ چون مقلب القلوب او است. عزت و قدرت و توانگری و توانایی بر هر امری از امور از آن او و اجرای آن بر وفق علم و حکمت به نحو اکمل و اتم مخصوص به ذات اقدس او است؛ پس او است کافی از برای دفع مکر هر مکار و غدر هر غدار و قمی رحمه الله علیه فرموده: آیه اول منسوخ است به قول خداوند: (و لا تهنوا و تدعوا الی السّلم و انتم الاعلون) و بعضی گفته‏اند: منسوخ است به قول خداوند (اقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم) و قول خداوند (قاتلوا الّذین لا یؤمنون) و به نظر حقیر منسوخ نیست؛ چون با هیچ یک از آن آیات منافات ندارد؛ زیرا آیه اول از آیاتی که ادعای ناسخیّت آن‌‌ها شده است، بر منع از پیشنهاد صلح از طرف مسلمانان دلالت دارد و این، با قبول پیشنهاد از طرف کفار که مدلول آیه است که ادعای منسوخیت آن شده است، منافات ندارد[19] و دو آیه دیگر دستور حرب است با کفار حربی و منافی با تجویز صلح لدی الاقتضاء و معاهده و ذمّه نیست و در کافی و عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که پرسیدند: «سلم چیست؟» فرمود: «دخول در امر ما» و ارجاع ضمیر مؤنّث به آن در قول خداوند به اعتبار حمل بر نقیض آن است که حرب است یا به اعتبار معنای مسالمت است. قمی رحمه الله علیه از امام باقر علیه السلام نقل کرده است: «کسانی که اراده خدعه داشتند، قومی از قریش بودند که با آن حضرت بودند» و معلوم است مراد امام علیه السلام منافقان این امّتند که بر حسب ظاهر، سابقان در اسلام بودند.[20] نویسنده تفسیر روشن در این‌باره می‌فرماید: تفرّق و تنازع، به حال ائتلاف و انس و مهربانی و اتّفاق در آورده، و همه یکدست و با برنامه واحد در پیشرفت مادّی و معنوی کوشیده، و یار و همراه یکدیگر باشید. و بدون این برنامه الهی هرگز نمی‏توانستید چنین اتّفاق و وحدت و برابری و مهربانی‌ای را به دست بیاورید؛ اگرچه هرچه در اختیار داشتید و بلکه همه اموال دنیا را خرج می‏کردید. البتّه آنچه مشکل است، ائتلاف قلوب و اتّفاق از باطن است. این معنا، تنها از راه اعتقاد و وابستگی قلبی و ایمان به خدای واحد و آیین حق و پیروی از واقعیّت پیدا می‏شود. هرگز برنامه‏‌های مادّی چنین اثری را نبخشیده، و بلکه اثر امور مادی پیدایش اختلاف و تخاصم و تنازع باشد. آری؛ عالم مادّه (مال و عنوان و ملک و مقام و لذایذ دیگر) همه و همه موجب تخاصم و تنازع و اختلاف باشد؛ زیرا وسعت و گشایشی در آن‌‌ها نیست که خواسته‏‌های همه را برآورده کند، قهراً برخورد شدید پیدا شده، و تنازع در به دست آوردن آن‌‌ها ظاهر خواهد شد. و چون زمینه و استعداد کامل در عالم مادّه نیست. ناچار قابل ائتلاف و تجمّع و توافق تمام نباشد؛ اگرچه همه اموال دنیا را در راه به دست آوردن این هدف انفاق کنند. و أمّا عزیز و حکیم بودن خداوند متعال: عزّت عبارت است از برتری و غالب بودن و آن، در مقابل ذلّت است که نسبت به دیگری پایین‏تر و پست‏تر باشد. عزّت مطلق در مقابل همه موجودات، برای خداوند متعال است که همه عوالم و موجودات، مقابل نور عظمت و نفوذ قدرت و مشیّت او خاضع تمام و فانی صرف هستند. واقعیّت و حق اقتضا می‏کند که همه از جان و دل، مقابل او تسلیم و مطیع خالص شوند، و به جز او هدفی نداشته و به غیر از برنامه او برای خود برنامه‌ای انتخاب نکنند. حکیم، از مادّه حکمت و حکم و به معنای فرمان قاطع و نظر دقیق و یقینی است، در معارف و احکام باشد یا در امور دیگر. چون عزّت و تفوّق توأم با حکم و نظر دقیق باشد، از هر جهت مورد پسند و مطلوب بوده، و کوچک‌ترین نقطه ضعف و جای نگرانی و اختلال نخواهد بود.[21] (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)[22] همانا مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس بین برادرانتان صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید؛ باشد که مشمول رحمت او شوید. شریف لاهیجی در تفسیرش، به نقل از اصول کافی روایتی از ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام می‌آورد که آن حضرت فرمود: المؤمن أخ المؤمن لأبیه وأمه لأن اللَّه عزوجل خلق المؤمنین من طینة الجنان و اجری فی صورهم من ریح الجنة فلذلک هم اخوة من أب و أم؛که هر مؤمن برادر پدر و مادری مؤمن دیگراست؛ به ‌واسطه آن که حق تعالی اهل ایمان را از طینت بهشت خلق کرده و در صورت آن‌‌ها از ریح جنت دمیده است؛ بنابراین، ایشان برادر یکدیگرند از جانب پدر و مادر. و فی محاسن البرقی عن ابی حمزة الثمالی عن ابی جعفر علیه السلم قال: المؤمن اخ المؤمن لابیه و امه و ذلک ان اللَّه تبارک و تعالی خلق المؤمن من طینة جنان السماوات و اجری فیهم من ریح روحه فلذلک هو اخوه لابیه و امه. وفی بصائر الدرجات عن ابی عبد اللَّه علیه السلام ان اللَّه خلق المؤمنین من نوره و صبغهم فی رحمته و اخذ میثاقهم لنا بالولایة علی معرفته یوم عرفهم نفسه فالمؤمن اخ المؤمن لابیه و امه ابوه النور و امه الرحمة. و در بعضی از تفاسیر آیات احکام دیده شده است که آیه مذکور دلالت می‌کند بر وجوب اصلاح میان مؤمنان که با یکدیگر مقاتله کنند و بر وجوب قتال با جمعی از مؤمنان که تعدی و ستم کنند بر جمعی دیگر از ایشان در مقاتله.[23] مولوی نیز در شرح إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة می‌نویسد: و العلماء کنفس واحده؛ خاصه اتحاد داوود و سلیمان و سایر انبیا علیهم السلام که اگر یکی از ایشان را منکر شوی، ایمان به هیچ نبی درست نباشد. این، علامت اتحاد است که یک خانه از آن هزاران خانه ویران کنی، آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند که لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ و العاقل یکفیه الاشاره. این خود از اشارت گذشت: گر چه برناید به جهد و زور تو   لیک مسجد را بر آرد پور تو کرده‏ی از کرده‏ی تست‌ای حکیم   مؤمنان را اتصالی دان قدیم‏ مومنان معدود لیک ایمان یکی   جسمشان معدود لیکن جان یکی‏ غیر فهم و جان که در گاو و خر است   آدمی را عقل و جانی دیگر است‏ باز غیر جان و عقل آدمی   هست جانی در ولی آن دمی‏ جان حیوانی ندارد اتحاد   تو مجو این اتحاد از روح باد گر خورد این نان نگردد سیر آن   ور کشد بار این نگردد او گران‏ بلکه این شادی کند از مرگ او   از حسد میرد چو بیند برگ او جان گرگان و سگان هر یک جداست   متحد جان‌های شیران خداست‏ جمع گفتم جان‌هاشان من به اسم   کان یکی جان صد بود نسبت به جسم‏ همچو آن یک نور خورشید سما   صد بود نسبت به صحن خانه‏ها لیک یک باشد همه انوارشان   چون که برگیری تو دیوار از میان‏ چون نماند خانه‏‌ها را قاعده   مومنان مانند نفس واحده‏[24] پی نوشت [1] . احمد موثقی، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، ج 1، مقدمه استاد محمدتقی جعفری، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1370، ص28-30 . [2] . انفال (8): 48. [3] . سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقرموسوی همدانی، ج9، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374، ص126. [4] .روم (30): 22. [5] . همو، المیزان فی تفسیر القران، ج16، ص167. [6] . امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: جمعی از محققان، ج‏19، انتشارات فراهانی، تهران، بی‌تا، ص 118. [7] . آل عمران (3): 103. [8] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 189-190. [9] . نساء (4): 144. [10] . المیزان، ج5، ص 192؛ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ج2، دارالکتب الاسلامیه، بی‌جا، 1384، ص472؛ فضل‌بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج1، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1377، ص683. [11] . مائده (5): 51. [12] . جوامع الجامع، ج2، 86. [13] . سیدعبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج4، انتشارات اسلام، تهران، 1378ش، ص392. [14] . احمدعلی بابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1382، ص 524 . [15] . انفال (8): 63. [16] . محمدجواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج‏6، انتشارات اسلامیه، تهران، 1398ق، ص: 155-156. [17] . سلطان محمد گنابادی، بیان السعادة فی مقامات العبادة، ترجمه رضاخانی و حشمت‌الله ریاضی، ج‏6، انتشارات پیام نور، تهران، 1372ش، ص 73. [18] . ملا فتح‌الله کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج‏4، ص 216. [19] . محمد ثقفی تهرانی، تفسیر روان جاوید، انتشارات برهان، تهران، 1398ق، ج‏2، ص 547. [20] . همان، ج‏2، ص 546. [21] . تفسیر روشن، ج‏10، ص: 10ـ 11. [22] . حجرات (49): 10. [23] . محمدبن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، دفتر نشر داد، تهران، 1373ش، ص 219. [24] . مثنوی‏معنوی، دفتر چهارم، ص574. عبدالحسین خسروپناه ماهنامه انتظار موعود - شماره 23 ادامه دارد/  

93/10/03 - 02:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن