تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نابودى جوانانتان را آرزو نكنيد ، گرچه بدى‏هاى بسيار در آنان باشد، زيرا آنان با ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825953953




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سنگین ترین اندوه عالم/ جان جهان ز پیکر هستی جدا شده


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


در سوگ آل الله؛
سنگین ترین اندوه عالم/ جان جهان ز پیکر هستی جدا شده
گفتی، صحیفه و قلمی بیاورند تا راه و رسم هدایت را به فرمانت در آن بنگارند؛ امّا به بهای گمراهی امّت، از امر تو سرباز زدند و از وصیت بازت داشتند؛ اما برای آنان‏که ضمیرشان سرشار از عطر نبوّت است، حقیقت، آشکارترین است. چه نیازشان به صحیفه ‏ای و قلمی؟!



  در روزگاری که «کرامت انسانی» به تاراج «قومیّت» می‏رفت
در آن زمان که «عبودیت» را عفریت «جهالت»، به برهوت «شرک» رانده بود و شکوفه‏ های «عاطفه»، ناشکفته در گور «نخوت» دفن می‏شدند و شعر و شراب و شهوت، متاع بازار «عکاظ» بود، آمدی؛ با دست‏ هایی از بوی بهشت
با نگاهی به وسعت عشق و تبسّمی به زیبایی محبت
و هدیه ‏ای آوردی، به گران‏قدری «توحید».
و چه پُر بها بود لحظه‏ های با تو بودن!
بردباری تو، مرهم زخم ‏های دیرینه ما بود، کلامت، شفای دردِ نادانی ما، دست هایت سایه‏ بان بی یاوری، و هستی‏ ات، بهانه آفرینش ما. و امروز، یارانت تلخ ‏ترین جرعه‏ ها را از ظرف زمان می‏نوشند و سنگین ‏ترین اندوه عالم را بر شانه‏ های دل می‏کشند.
نبودنت، بینش ‏های نهان شده نفاق را بر جگر سوخته خاندانت می‏نشاند.
فقدان تو، فرصت فوران فتنه ‏های کمین گرفته در پس پوسته ‏های تظاهر است.
دردآور است که ثمر سال ‏ها جَهد و جهاد تو، به ارزانی، گرفتار چنگال طمع می‏شود و وجدان‏ های خفته در آغوش عافیت خواهی را، فریاد بیدارگر وارثانِ بر حق تو به انصاف و عدالت می‏خواند، امّا پاسخی جز نگاه ‏های سنگین و بی اعتنا و پژواک سکوت مرگ بار بی عملی نمی‏گیرد.
باکی نیست؛ روز داوری در پیش است و پروردگارت بر مرصاد ستمگران.
گفتی، صحیفه و قلمی بیاورند تا راه و رسم هدایت را به فرمانت در آن بنگارند؛ امّا به بهای گمراهی امّت، از امر تو سرباز زدند و از وصیت بازت داشتند؛ اما برای آنان‏که ضمیرشان سرشار از عطر نبوّت است، حقیقت، آشکارترین است. چه نیازشان به صحیفه ‏ای و قلمی؟!
اینان بر لوح دل نگاشته ‏اند که «علی علیه ‏السلام با حق است و حق با علی علیه ‏السلام است.» این باوردارانِ آگاه، به بصیرت، «شهود» کرده ‏اند که «امیر»شان کیست و نشانه جانشینش چیست.
حقیقتی را که در نگاه تو آشکار بود، در آینه چشمان مرتضی به تماشا گرفته‏ اند. چنین است که خنّاس شک و تردید را به ایمانشان دسترس نیست؛ به شمار اندکند، امّا به حق باوری بسیار.
درود بر تو ای پیام آور راستی، که آن‏چه شرط بلاغ بود، به جای آوردی و هرچه آزار روزگار، بر خود هموار کردی!
درود بر تو که خُلق عظیمت، مکارم اخلاق را به تمامت رساند!
زیان کارند آنان‏که بر میراث تو، بر کتاب وحی و عترت پاکت، ستم روا داشتند و فرجام نیک، از آن پرهیزکاران است.   ***   صوت/ سید مهدی میرداماد/ روضه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)   ***   در مصیبت رسول خدا (ص)   گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است   ***  

 
ملائک، بر سر و سینه زنان، در اطراف حجره محقر رسول خدا صلی الله علیه و آله طواف می کنند و به فاطمه که غریبانه در گوشه ای اشک می ریزد، تسلیت می گویند. حسن و حسین علیهماالسلام ، صورت بر سینه رسول خدا صلی الله علیه و آله گذارده، بی اختیار اشک می ریزند. آن سوتر، علی مرتضی علیه السلام با چشمانی پر اشک، سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به دامن گرفته، زیر لب می گوید: «اِنّا للّه ِ وَ اِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»؛ ای حبیب قلب های ما! با رفتنت مصیبتی بر ما وارد شده و چه عظیم است...     احادیثی از رسول اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) چهار کس اند که من در روز رستاخیز شفاعت آنان کنم: آن که فرزندان مرا گرامی دارد٬ و آنکه نیاز های آنان را برآورد و آنکه برای برآوردن نیازهای آنان به هنگام درماندگی در کارهایشان بکوشد و کسی که آنان را با دل و زبانش دوست بدارد. البحار ٢٧/٧٨     هر کس برادر گرسنه ی خود را غذا دهد خداوند او را از خوراکهای پاکیزه ی بهشت بخوراند٬ و هرکس برادر تشنه ی خود را سیراب کند خداوند او را از شراب ناب مهره شده[ بهشت] بنوشاند٬ و هرکس خدمتکاری برای برادر خود قرار دهد٬ خداوند از پسرکان جاودان [بهشتی] به خدمت او گمارد و وی را در کنار دوستان پاک خود جای دهد. البحار ٧٧/١٩٢     یاد خداوند عزوجل عبادت است٬ یاد من هم عبادت است٬ یاد علی هم عبادت است٬ و یاد امامان از نسل او نیز عبادت است. الاختصاص ٢۴۴     هر که برعهده گیرد حاجتی از حوائج دنیوی کوری را٬ و به دنبال آن رود تا خداوند حاجت را به دست او بر آورد٬ خداوند تبرئه نامه ای از نفاق و براتی از آتش به او می فرماید [و نیز] هفتاد حوائج دنیای او را برآورد و پیوسته در رحمت خداوندی باشد تا برگردد. من لا یحضره الفقیه ۴/١۶     بدانید که همه ی شما سرپرست و رعیت دار هستید و همگان درباره ی رعیت و زیر دستان خود بازخواست می شوید. فرمانروا٬ زیر دست مردم است و نسبت به رعیت خود باز خواست  می شود؛ مرد٬ سرپرست خانواده ی خویش است و درباره ی آنها باید پاسخگو باشد؛ و زن٬ سرپرست خانه و فرزندان شوهر خود است و درباره ی آنها باید پاسخ دهد. صحیح مسلم ٣/١۴٢٩     بنده٬ هر چه در عبادت ضعیف باشد٬ با اخلاق نیک خود٬ در آخرت به درجات بزرگ و منزلهای والا دست می یابد. المحجه البیضاء ۵/٩٣     زیرک ترین شما کسی است که بیشتر از دیگران به یاد مرگ باشد٬ و دوراندیش ترین شما آماده ترین شما برای آن است. البحار ٧٧/١٧۶     برتری عالم بر عابد همچون برتری من بر کمترین شماست. و خداوند عزّوجلّ  و فرشتگان او و اهل آسمانها و زمینها – حتی مورچه در لانه اش و حتی ماهی – دریا بر کسی که به مردم خوبی می آموزد درود می فرستد. کنزالعمال ١٠/١۴۵     شش چیز را برای من به عهده گیرید٬ من برای شما بهشت را به عهده می گیرم: هرگاه سخن گفتید دروغ مگویید٬ هرگاه وعده دادید خلف وعده نکنید٬ هرگاه امین تان دانستند خیانت نورزید٬  چشمتان را [از حرام ]فرو بندید٬ شهوت خویش را حفظ کنید و دست و زبان خود را نگه دارید. امالی الصدوق ٨٢     هان! مباد که ترس از مردم مانع از آن شود که مردی حقی را که می داند، بر زبان آورد. بدانید که برترین جهاد سخن حق گفتن در برابر سلطان ستم پیشه است. کنزالعمال ١۵/٩٢٣     هرکه در جستجوی رشته ای از دانش برآید تا با آن خود یا آیندگان را اصلاح نماید٬ خداوند به شمار ریگهای ریگستان برایش پاداش نویسد. کنزالعمال ١٠/١۶١    

    دلی که در آن چیزی از حکمت نباشد٬ مانند خانه ای مخروبه است٬ پس دانش بیاموزید  و بیاموزانید و ژرفنگر وپژوهشگر باشید و نادان نمیرید٬  زیرا خداوند عذر نادانی را نمی پذیرد. کنزالعمال ١٠/١۴٧     رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: هر که خداوند متعال به او نعمتی ارزانی دارد باید خداوند متعال را حمد و ستایش گوید و هر که گمان برد روزی اش به تاخیر افتاده از خداوند آمرزش بخواهد و هر که امری وی را اندوهگین سازد بگوید : لا حَولَ ولاقُوَّهَ الاّ بالله. عیون اخبار الرضا 2/46     ستمگر را سه نشانه است زیر دست خود را از طریق زور مقهور می کند. فرا دست خود از طریق  نافرمانی به ستوه می آورد و پشتیبان ستمگران است. البحار ٧٧/۶۴     شایسته ترین مردم کسی است که در پی اصلاح مردم باشد٬ و بهترین مردم کسی است که مردم از او نفع و بهره برند. البحار ٧٧/١١٢     در بهشت اتاق هایی است که بیرون آنها از درونشان دیده می شود و درونشان از بیرونشان. در این اتاقها کسانی از امت من ساکن می شوند که نیکو سخن بگویند٬ اطعام کنند، سلام را رواج دهند٬ به روزه گرفتن ادامه دهند و شب هنگام که مردم خفته اند٬ آنان نماز بگزارند. الکافی ٢/١۶۵     در میان واپسین امتم مهدی ظهور می کند. خداوند به او باران عطا می کند٬ زمین گیاهش را بر می رویاند بیت المال را برابر تقسیم می کند٬ دامها و چارپایان زیاد میشوند و امت سربلند و بزرگ می شود. کنزالعمال ١۴/٢٧٣     اگر برادر مسلمانت عیبی از تو بداند و به آن تو را سرزنش کند٬ تو به واسطه ی عیب و گناهی که از او می دانی سرزنشش مکن تا برای تو پاداش باشد و بر او گناه. تحف العقول ٣٢٠     هیچ چیزی با چیزی جمع نشد که برتر از جمع شدن بردباری با دانش باشد. الخصال ۴     هنگامی که بنده از بستر خواب گوارایش در حالی که هنوز چشمانش خواب آلود است بر می خیزد٬ تا پروردگار عزّوجلّ را با نماز شبش خشنود سازد٬ خداوند به این بنده بر فرشتگان خود مباهات کند و فرماید: آیا بنده ی مرا نمی بیند که از خواب نازش برخاسته برای نمازی که من بر او واجب نکرده ام ؟!گواه باشید که من او را بخشودم. البحار ٨٧/١۵۶     قیامت بر پا نمی شود تا زمانی که زمین از ستم و دشمنی آکنده شود٬ آن گاه مردی از خاندان من قیام کند و زمین را ٬همچنان که از ظلم و جور آکنده شده٬ از عدل و داد پر کند. کنز العمال ١۴/٢٧١     محبوب ترین آفریده ها نزد خداوند، جوان نورس و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی خود را در راه خدا و فرمانبری او خرج کند. این کسی است که خداوند به او بر فرشتگان فخر می کند و می گوید: این به راستی بنده من است. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دار الحدیث، 1416 ق، ج5، ص 9.   *** صوت/ رهبر معظم انقلاب/ ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌ وآله از مردم   ***   به راستی و بنا به فرمایش حضرت امیر در زندگانی نبی مکرم اسلام برای ما نشانه هایی است که ما را به زندگی راستین رهنمون می سازد واز زشتی ها و عیبهای دنیا جدا می نماید. چه نیکوست که وداع با ایشان را از کلام همان بزرگمرد بیاوریم که سخن از دل برآمده هر مسلمان مومنی است: " پدر ومادرم فدایت باد . با مرگ تو رشته ای برید که در مرگ جز تو کس چنان ندید . پایان یافتن دعوت پیامبران وبریدن خبرهای آسمان ، چنانکه مرگت دیگر مصیبت زدگان را به شکیبایی واداشت وهمگان را در سوگی یکسان گذاشت . و اگر نه این است که به شکیبایی امر فرمودی و از بیتابی نهی نمودی اشک دیده را با گریستن بر تو به پایان می رساندیم ، و درد همچنان بی درمان می ماند و رنج واندوه هم سوگند جان ، واین زاری وبی قراری در فقدان تواندک است . لیکن مرگ را باز نتوان گرداند و نه کس را از آن توان رهاند . پدر ومادرم فدایت، ما را در پیشگاه پروردگارت یادآر و در خاطر خود نگاه دار.   خدا می داند این غم جانکاه چقدر بر سینه امیر المونین علیه السلام تنگی می کند که حضرتش به هنگام تطهیر و غسل بدن پاکیزه پیامبر (ص) اینگونه دردمندانه ناله سر می دهد که: پدر و مادرم بفدای تو باد ای رسول خدا همانا با مرگ تو رشته ای از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی بریده شد که با مرگ دیگران ( سایر پیامبران ) بریده نگردید . . .   اگر امر به شکیبائی و نهی از ناله و فریاد و فغان نفرموده بودی ، هر آینه ( در فراق تو ) سرچشمه های اشک چشم را ( با گریه بسیار ) خشک می کردیم ، و درد و غم پیوسته ، و حزن و اندوه همیشه باقی بود ، و خشکی اشک چشم و دائمی بودن حزن و اندوه در مصیبت تو کم است ، ولی مرگ چیزی است که بر طرف نمودن آن ممکن نبوده و دفع آن غیر مقدور است . پدر و مادرم به فدای تو باد ، مارا نزد پروردگارت بیاد آورده و در خاطر خویش نگهدار.
نهج البلاغه، خطبه 235
    ***   صوت/ محمود کریمی/ روضه امام حسن مجتبی علیه السلام   ***     پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دل هاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت.   ***   در مصیبت امام حسن مجتبی (ع)   تا زهر هلاهل به حسن(ع) کارگر افتاد / گویی به تمام جگر او شرر افتاد بالا چو بیاورد به تشتی همه ی زهر / ای وای که خون جگرش در نظر افتاد زینب چو به احوال برادر نگه انداخت / نالید و ز او اشک روان از بصر افتاد اطفال صغیرش همه نالان و غمین‌اند / قاسم به فغان بر روی نعش پدر افتاد بردند که دفنش کنند خانه ی جدش / از تیر عدو بر بدن او اثر افتاد گردید کفن سرخ ز خون بدن او / گویی به شفق چهره ی قرص قمر افتاد از ماتم خونین حسن(ع) شاه کریمان / در جنت حق مادر او خون‎جگر افتاد    

    حلم امام حسن (علیه‌السلام) امام حسن (علیه‌السلام) و سایر امامان (علیه‌السلام) فرهیخته و تربیت‏شده مكتب قرآن بودند، چنان كه در روایت آمده: كنیزی شاخه گلی را به امام حسن (علیه‌السلام) اهدا نمود، آن حضرت او را آزاد كرد، انس بن مالك به آن حضرت عرض كرد: «آیا شما برای یك شاخه گل ناچیز، او را آزاد كردید؟»   امام حسن (علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «ادبنا الله تعالی... ; خداوند ما را چنین تربیت كرده است.» آن جا كه می‏فرماید: «اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها; هنگامی كه كسی به شما تحیت گوید، پاسخ او را به طور بهتر، یا همان گونه بدهید.» (1) پاسخ بهتر همان آزاد كردن او است.» (2)   حلم امام حسن (علیه‌السلام) از آیات قرآن نشات گرفته بود، از جمله از این آیه كه خداوند می‏فرماید: «... ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینك و بینه عداوة كانه ولی حمیم; ناپسندی را با نیكی دفع كن، كه ناگاه خواهی دید همان كس كه میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.» (3)   خصلت‏ حلم امام حسن (علیه‌السلام) در حدی بود كه مروان یكی از دشمنان پركینه خاندان رسالت، كه امام حسن (علیه‌السلام) را بسیار رنج داد و آزرد، گفت: «این كارها را با كسی انجام دادم كه حلم و خویشتن‏داری او با كوه‏ها برابری می‏كند.» (4) به عنوان نمونه نظر شما را به فراز تاریخی زیر جلب می‏كنیم: پیر مردی ناآگاه از اهالی شام در مدینه، امام حسن (علیه‌السلام) را سوار بر مركب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویی كرد، وقتی كه فارغ شد، امام حسن (علیه‌السلام) كنار او آمد، و بدو سلام كرد، و در حالی كه لبخندی بر چهره داشت‏به او فرمود: «ای پیرمرد! گمانم غریب هستی، و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت كنی از تو خوشنود می‏شویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا می‏كنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی می‏كنیم، اگر كمك برای باربرداری از ما بخواهی، بار تو را برمی‏داریم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می‏نماییم، اگر برهنه باشی، تو را می‏پوشانیم، اگر نیازمند باشی تو را بی‏نیاز می‏كنیم، اگر گریخته باشی به تو پناه می‏دهیم. اگر حاجتی داری آن را ادا می‏نماییم، اگر مركب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت‏بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امكانات بسیار داریم.»   هنگامی كه آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر انقلابی امام حسن (علیه‌السلام) را شنید، آن چنان دگرگون شد كه اشك از چشمانش جاری گردید و گفت: «گواهی می‏دهم كه تو خلیفه خدا در زمینش هستی، خداوند آگاه‏تر است كه مقام سالت‏خود را در وجود چه كسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوض‏ترین افراد در نزد من بودید، ولی اینك تو محبوب‏ترین انسان‏ها در نزد من هستی!»   سپس او به خانه امام حسن (علیه‌السلام) وارد شد، و مهمان آن بزرگوار گردید، و پس از مدتی در حالی كه قلبش سرشار از محبت‏خاندان رسالت‏بود، از محضر امام حسن (علیه‌السلام) بیرون رفت. (5)    

    فراموش نمی‏كنم هنگامی كه حضرت امام خمینی - قدس سره - در اوایل پیروزی انقلاب در قم تشریف داشتند، روزی جمعی از چماق به دستان بدخواه، از خانه‏ای بیرون آمده و با شعار و داد و فریاد نزدیك بیت امام آمدند، امام اگر اشاره‏ای می‏كرد، مردم به آنها حمله كرده و آنها را تار و مار می‏كردند، ولی امام در عین شجاعت و صلابت‏بی‏نظیری كه داشت، در این مورد صلاح اسلام را در حلم و صبر انقلابی دید، با حلم كم نظیری، سكوت كرد، و قریب به این مضمون فرمود: «كاری به آنها نداشته باشید، مساله به مرور زمان حل خواهد شد.»   همان گونه كه امام فرموده بود; مساله به طور طبیعی حل شد. آری گاهی حلم و صبر انقلابی، این گونه پی‏آمدی درخشان دارد، و كارسازتر از عكس‏العمل‏های دیگر خواهد بود.   امام حسن (علیه‌السلام) در عصر حكومت‏خودكامه معاویه، در وضعیتی قرار گرفت كه اگر صلح تحمیلی را (كه به معنای آتش بس و متاركه جنگ موقت، مشروط به شرایط بود) نمی‏پذیرفت، و با خصلت والای حلم و صبر انقلابی، با آن برخورد نمی‏كرد، كیان تشیع در خطری عظیم، و جان همه شیعیان در معرض نابودی جدی قرار می‏گرفت. از این رو، در پاسخ به معترضان فرمود: «وای بر شما! شما نمی‏دانید كه من چه كرده‏ام، سوگند به خدا پذیرش صلح من برای شیعیانم بهتر است از آنچه خورشید بر آن می‏تابد و غروب می‏كند....» (6)   شاید بر همین اساس بود كه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با بینش جهانی و پیش بینی وسیعی كه داشت، در‌شان امام حسن (علیه‌السلام) فرمود: «لو كان العقل رجلا لكان الحسن; (7) اگر عقل، خود را به صورت مردی نشان دهد، آن مرد، حسن (علیه‌السلام) است.»   1) نسأ (4) آیه 86. 2) مناقب آل ابی‏طالب، ج‏4، ص‏18. 3) فصلت (41) آیه 34. 4) منتهی الآمال، ج‏1، ص‏171. 5) كشف الغمه، ج‏2، ص‏135; بحار، ج‏43، ص‏344. 6) بحار، ج‏44، ص‏19 «والله الذی عملت‏خیر لشیعتی مما طلعت علیه الشمس او غربت.» 7) فرائد السمطین، ج‏2، ص‏68.     وصیت نامه حضرت امام حسن مجتبی خطاب به برادرشان امام حسین علیه السلام اين است آنچه وصيت مي کند بدان حسن بن علي به برادرش حسين بن علي: وصيت مي کند که گواهي دهد معبودي جز خداي يکتا نيست که شريک ندارد، او پرستش مي کند او را بدان جهت که شايسته پرستش است، شريکي در سلطنت ندارد و سرپرستي از خواري براي او نيست، و براستي که هر چيزي را او آفريده و بخوبي و به طور کامل اندازه گيري آن را مقدر فرموده، و شايسته ترين معبود، و سزاوارترين کسي است که او را ستايش کنند، هر که فرمانبرداري او کند راه رشد را يافته، و هر کس که نافرمانيش کند به گمراهي و سرگشتگي افتاده و هر کس به سوي او بازگردد راهنمايي گشته است.
من تو را سفارش مي کنم اي حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذري، و از نيکوکارشان بپذيري، و براي آنها جانشيني و پدري مهربان باشي، و ديگر آنکه مرا کنار رسول خدا دفن کني که من به او و خانه او شايسته تر از ديگران هستم...
و اگر از اين کار مانع شدند و جلوگيري کردند، من تو را به حق قرابت و نزديکي که خدا براي تو قرار داده و قرابتي که با رسول خدا داري سوگندت مي دهم که اجازه ندهي در اين راه به خاطر من به اندازه خوني که از حجامت گرفته مي شود خون ريخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را ديدار کنيم و شکايت خود به نزد او بريم، و آنچه از اين مردم پس از وي بر سر ما رفته به او گزارش کنيم..."
اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد.
و در روايت شيخ مفيد(ره) اينگونه آمده که پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:" فاذا قضيت فغمضني و غسلني و کفني و احملني علي سريري الي قبر جدي رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردني الي قبر جدتي فاطمة بنت اسد رضي الله عنها فادفني هناک، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انکم تريدون دفني عند رسول الله(ص) فيجلبون في ذلک، و يمنعونکم منه، و بالله اقسم عليک ان تهريق في امري محجمة دم".
" چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و مرا در تابوت و به سوي قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا ديداري با او تازه کنم، سپس به سوي قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضي الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن، و زود است بداني اي برادر که مردم گمان کنند شما مي خواهيد مرا کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپاريد، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيري کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتي خون ريخته شود."     ***         عالم آل محمد، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام امام علی‌بن موسی‌الرضا(علیه السلام) از لحاظ علمی منزلت بالایی داشتند و از بیست و چند سالگی در مدینه به فتوا می‌نشستند (ذهبی، 1409 – 1401ق، ج9، ص 388-387).   آن حضرت در حرم پیامبر(صلی الله و علیه) می‌نشستند و هرگاه کسی از علمای مدینه در مسئله‌ای در می‌ماند،‌ همگی به امام اشاره می‌کردند و مسائل خود را از ایشان می‌پرسیدند و امام هم به آن‌ها پاسخ می‌گفتند. (طبرسی، 1417ق، ج2، ص64).   امام رضا(علیه السلام) در هر شهری از مدینه تا مرو که اقامت می‌کردند، مردم پیش او می‌رفتند و درباره مسایل دینی خود سؤال می‌کردند. (ابن بابویه، 1404 ق، ج2، ص196). ایشان پیوسته با قرآن مأنوس بودند، آن را به دقت می‌خواندند و در آیات آن تدبر می‌کردند و می‌اندیشیدند که درباره چه چیز و در چه وقت نازل شده است. گفتار، ‌پاسخ و مثال‌های آن حضرت همه برگرفته از قرآن کریم بود. (ابن بابویه، 1404 ق، ج2، ص193).
در ادامه به نمونه‌ای از این روایات اشاره می‌شود: ـ وحشتناک‌ترین حالتی که آدمی دارد سه موقع است: روزی که متولد می‌شود و از شکم مادر بیرون می‌آید و دنیا را می‌بیند، روزی که می‌میرد و آخرت و اهل آن را می‌بیند و روزی که مبعوث می‌شود و احکامی را مشاهده می‌کند که در سرای دنیا ندیده است.   به درستی که خداوند عزّوجل در این سه موقع بر یحیی(علیه السلام) سلام فرستاده و ترس او را ایمنی بخشیده است و فرمود: «و سلام علیه یوم وُلد و یوم یَموت و یوم یُبعث حیّاً» ]مریم، 15[ نیز در این سه موقع بر خویش سلام کرده است و فرمود: «والسلام علی یوم وُلدت و یوم اَموت و یوم اُبعث حیّاً» ]مریم، 33[ (ابن بابویه، 1378ق، ج1، ص257؛ مجلسی، 1404ق، ج6، ص158)    

    درخواست شهید باقری از امام رضا علیه السلام در یکی از سفرهایی که شهید باقری به مشهد داشت، از امام رضا(ع) طلب شهادت کرده بود. همان سفری که همراه آقای رضایی رفته بودند و حرم را بخاطر آقای رضایی خلوت کرده بودند.   در آن خلوت حرم، او حرف هایش را زده بود. حتی آقای واعظ طبسی، دعای حفاظت امام رضا (ع) را به او داده بود.   وقتی برگشت پرسیدم: «از آقا چه خواستی؟» جواب داد: «رفتم پیش امام رضا (ع) خواستم و حالا هم منتظر هستم.»   با این حرف لبخندی روی لب هایش نشست و یک حلقه اشک در چشمانش. مجموعه خاطرات شهید باقری       *** یک نفر عاشقانه می آمد، نفس کوچه ها معطر بود
روی گلدسته ها اذان می ریخت ، زائری در افق شناور بود   چند متری جلوتر آمد و بعد، رو به روی سپیده زانو زد
در مقام ((رضا)) گرفت آرام ، ((شاهدِ)) ایستگاه آخر بود   چشمهایش به سمت در چرخید ، با نگاه غریب گفت آقا
اشک او دانه دانه می غلطید ، صاف و ساده شبیه مرمر بود   دست و پایش هنوز می لرزید ،حس او را کسی نمی فهمید
گنبد زردو صحن گوهرشاد، محو دارالشفای خاور بود   گفت آقا غریبه ام اینجا، جان فرزند و مادرت زهرا
زخم انگور داشت چشمانش ، رنگ و رویش شبیه ساغر بود   از غریبی ِ ضامن آهو، بغض هفت آسمان ترک برداشت
نم نمک قطره قطره می بارید، چهره ی آسمان مکدر بود   چشمهای زمین به سوز آمد، پشت افلاک، از غمش خم شد
آنچه بر روزگار آمد از، فهم و اداراک ها فراتر بود سالگرد شهادت آقا، پا برهنه نجیب و دریا زاد
روبه دروازه های مشرق و نور، موجهایی پر از کبوتر بود   سید مهدی نژاد هاشمی   ***   صوت/ حسن خلج/ شهادت امام رضا علیه السلام     دعای امام رضا علیه السلام برای حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یونس بن عبدالرحمان از امام رضا(ع) روایت کرده است که آن حضرت به دعا براى صاحب الزمان(ع) امر مى فرمود و یکى از دعاهاى ایشان براى آن حضرت چنین بود:   پروردگارا
بر محمّد و خاندانش درود فرست، و از دوستت، خلیفه ات، حجّتت بر خلقت، و آن زبانى که معرف توست و گویاى حکمت تو، و آن چشم بیناى تو در میان مخلوقاتت، و گواه بر بندگانت ... بزرگمرد مجاهد کوشا، بنده پناهنده به تو، دفاع کن.   خداوندا!
او را از شرّ آنچه آفریدى و پدید آوردى و ایجاد نمودى و پروراندى و تصویر نمودى در امان دار، و او را از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ، و از بالا و پایین محافظت فرما، آنگونه که هر که در حفاظت تو باشد ضایع نشود.
در وجود او، پیامبرت را، و وصى پیامبرت را، و پدرانش را؛ پیشوایانت و ارکان دینت را که درود تو بر تمامى آنان باد حفظ نما و او را در امانت خودت که هرگز ضایع نشود، و در همسایگى ات که مورد تعرّض قرار نگیرد، و در نگهدارى و حمایت خودت که مورد ظلم واقع نشود، قرار ده.   خدایا!
او را به امان محکمت در امان دار، که هر که در آن قرار گیرد، هرگز شکست نخورد، و او را درحمایت خودت که هر که در آن باشد ظلم نبیند قرار ده، و او را به یارى برترت یارى ده، و به قدرتت توانایش کن، و فرشتگانت را پشت سر او قرار ده.   بارالها!
دوست دار هر که او را دوست دارد، و دشمن دار هر که با او بستیزد، و زره محکمت را بر او بپوشان، و فرشتگانت را گرداگرد او قرار ده.   پروردگارا!
او را به برتر از مقامى که عدالت گسترانِ از پیروان پیامبرانت را به آن مقام رساندى، برسان.   خداوندا!
شکاف ها را با او پر کن، گسستگى ها را به او پیوسته دار، ظلم را به او بمیران، عدالت را نمایان ساز، و زمین را به عمر طولانى اش زینت بخش، و او را با یارى تأیید کن، و با بیم نصرت نما، و براى او گشایشى آسان قرار ده، و از جانب خودت براى او برهانى قاطع بر دشمنت و دشمنش مقدّر کن.   بارالها!
او را قائم منتظر قرار ده، و پیشوایى که به او مانع ظلم مى شوى و او را با یارى قدرتمند و پیروزى نزدیک توانا کن، و او را وارث شرق و غرب جهان که برکتشان دادى قرار ده، سنّت پیامبرت را به او زنده کن، تا هیچ حقّى را به خاطر ترس از مخلوقى پنهان ندارد، یاورش را نیرو ده، و دشمنانش را خوار، و هر که با او بستیزد و مکر کند نابود کن.   بارالها!
سرکشان کافر و سالارانشان و ریش سفیدانشان و یاورانشان را نابود ساز، و سرکردگان گمراهى و بدعت گذاران و سنّت شکنان و تقویت کنندگان باطل را درهم شکن، سرکشان را به او خوار فرما، و کافران و منافقان و بى دینان را به دست او نابود کن، ... هر وقت و هر جا که باشند ... در شرق و غرب زمین، در خشکى و دریا، در دشت و کوه، تا هیچ جنبنده اى از آنان را زنده نگذارى ، و نشانى از ایشان برجاى ننهى.   بارالها!
او همان بنده توست که بر غیب او را امین دانستى، و او را از [ارتکاب گناه] نگاه داشتى، وبه دورى او ازبدی ها حکم فرمودى، و از هر پلیدى او را پاکیزه نمودى و از هر چرکى او را دور کردى و از دو دلى او را در امان داشتى.   بارالها!
در روز قیامت و روز وقوع آن بلاى بزرگ براى او گواهى مى دهیم که گناهى انجام نداده، و معصیتت را مرتکب نشده، و فرمانبرى ات را ضایع ننموده، و پرده اى را ندریده، و بایسته اى را تبدیل نکرده، و آیین تو را تغییر نداده است، و او امام هدایتگر، هدایت شده، پاکیزه، باتقوا، وفا کننده و پسندیده پاک مى باشد.   بارالها!
پس بر او و پدرانش درود فرست و به او و فرزندان و خاندان و نسل و امّت و تمامى پیروانش، آنچه روشنى چشم و شادمانى او را در بردارد عطایش کن، و فرمانروایى او را در تمام مکان ها، دور و نزدیک، بر قدرتمداران و فرمانبران [آن نواحى] بگستران، تا حکم او بر تمامى احکام غالب و هر باطلى را با حقّ او نابود سازى.
بارالها!
به دست او ما را به راه هدایت و بزرگ و میانه اى ببر که تندرو بسوى او بازگردد و دنباله رو به آن برسد.   بارالها!
ما را بر فرمانبرى او نیرو، و بر همراهى او راست بگردان، و به متابعت او بر ما منّت گذار، و ما را در حزب او، که قیام کنندگان به امرت، و صبرکنندگان به همراهش، و آنان که با خیرخواهى براى او جویاى خشنودى اند، قرار ده، تا این که در روز قیامت ما را در زمره یاوران و پشتیبانان و تقویت کنندگان حکومتش محشور گردانى.   بارالها!
بر محمّد و خاندانش درود فرست، و این را از طرف ما براى خودت، در حالى که از هر شک و شبهه و خودنمایى و شهرت طلبى بدور باشد، قرار ده، تا بر غیر از تو بر آن اعتماد نکنیم، و قصدى جز تو نداشته باشیم، و ما را در جایگاه او وارد کن، و در بهشت همراه او قرار ده، و ما را در کار او به دلتنگى و خستگى و سستى و پراکندگى مبتلا مساز، و ما را از کسانى قرار ده که از آنان براى یارى دینت کمک گرفته و به آنان ولیّت را عزیزمى گردانى، و به جاى ما گروه دیگرى را برنگزین چه این که این کار بر تو آسان و بر ما بسیار گران و دشوار است، وتو بر هر کار توانایى.
بارالها!
بر والیان عهدش درود فرست، و ایشان را به آرزوهایشان برسان، و عمرشان را طولانى ساز و آنان را یارى ده، و براى او آنچه از امر دینت را به آنان نسبت داده اى به نهایت برسان، و ما را پشتیبانان آنان و یاوران دینت قرار ده، و بر پدران پاکیزه اش و پیشوایان هدایتگر درود فرست.   بارالها!
ایشان معدن هاى سخنان تو، و خزینه داران علم تو، و حاکمان امر تو، و بندگان خالص تو، و بهترین مخلوقات تو، و دوستانت و فرزندان دوستانت، و برگزیدگانت و فرزندان برگزیدگان تواند که درود و رحمت و برکاتت بر تمامى آنان باد.   بارالها!
(درود و رحمتت بر) همکاران او در کارش، و یاورانش در فرمانبریت، کسانى که آنان را سنگر و سلاح او، و پناهگاه و مورد علاقه او قرار داده اى، آنانى که از خانواده و فرزندان جدا شدند، و جلاى وطن کردند، و بستر راحت را ترک گفتند. از تجارتشان دست شستند، و از روزى خود کاستند، و در جایگاه هایشان دیده نشدند، بى آنکه از شهرشان رفته باشند، و با بیگانگانى که در کارشان یاریشان مى کنند هم‌قسم شدند، و با نزدیکانى که آنان را از کارشان بازمى داشتند مخالفت کردند، و بعد از روى گرداندن و دورى از یکدیگر با هم ائتلاف کردند، و آنچه که ایشان را به برخوردارى از بهره هاى گذراى دنیایى مى رساند جدا کردند.   بارالها!
ایشان را درجایگاه استوارت و در پناه خودت قرار ده، وهرگونه گرفتارى را که از جانب دشمنان متوجّه آنان مى باشد، از ایشان دور کن، و بر کفایت و پشتیبانى و یارى دادن به آنان بیفزاى، آن مقدار که ایشان را در فرمانبریت کمک کنى، و به حق ایشان، باطل آنان را که درصدد خاموش ساختن نور تو مى باشند از بین ببر، و بر محمّد و خاندانش درود فرست و به ایشان تمامى آفاق زمین و کرانه هاى آن را از دادگرى و داد و بخشایش و فزونى پر کن، و به بزرگوارى و بخششت و آنچه بر بندگانت به دادگریت منّت گذاردى، از آنان تشکّر کن، و از پاداشت آنچه درجاتشان را بالا مى برد برایشان ذخیره کن، چه آنچه تو بخواهى انجام مى دهى، و آنچه اراده کنى حکم مى کنى ، چنین باد اى پروردگار جهانیان. برگرفته از بحارالانوار، جلد۹۳، صفحه ۳۳۰    


لینک

لینک

لینک

لینک


۳۰/۰۹/۱۳۹۳ - ۰۰:۰۶




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن