تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804675486




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

همسايگانى كه با هم انس نمى ‏گيرند


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


حکایت عبرت آموز؛
همسايگانى كه با هم انس نمى ‏گيرند
زمين چه بسيار بدن ارجمند و صاحب رنگ شگفت ‏آورى را خورده است كه در دنيا متنعّم به نعمت و خوشگذرانى و بزرگوارى بوده است.




به گزارش سرویس دینی جام نیوز، اميرالمؤمنين عليه السلام براى عبرت گرفتن از گذشتگان مى ‏فرمايد:

اهل گورستان همسايگانى هستند كه با هم انس نمى ‏گيرند و دوستانى كه به ديدار يكديگر نمى ‏روند، نسبت‏ هاى آشنايى بينشان كهنه و سبب‏ هاى برادرى از آن‏ها بريده شده است، با اين كه همه در يك جا جمع اند تنها و بى كسند و در عين اين كه دوستان هم بودند از هم دورند، براى شب صبح و براى صبح شب نمى‏ شناسند، هر يك از شب و روز كه در آن كوچ كرده‏اند برايشان هميشگى است.

سختى‏ هاى آن جهان را سخت‏تر از آنچه مى ‏ترسيدند مشاهده كردند و آثار آن جهان را بزرگ‏تر از آنچه تصور مى‏ نمودند ديدند، اگر بعد از مرگ به زبان مى‏ آمدند، نمى‏ توانستند آنچه را به چشم ديده و دريافته ‏اند بيان كنند، اگر چه نشانه ‏هاى آنان ناپديد شده و خبرهايشان قطع گرديده، ولى چشم‏ه اى عبرت‏پذير، آنان را مى‏ نگرد و گوش‏هاى خرد از آن‏ها مى ‏شنود كه از راه غير گويايى يعنى به زبان عبرت مى ‏گويند:

آن چهره‏ هاى شكفته و شاداب بسيار گرفته و زشت شد و آن بدن‏هاى نرم و نازك بى ‏جان افتاده، جامه‏هاى كهنه و پاره و كفن پوسيده در برداريم و تنگى گور ما را سخت به مشقت انداخته، وحشت و ترس را به ارث برديم و منزل‏هاى خاموش به روى ما خراب شد.

اندام نيكوى ما نابود و صورت‏هاى خوش آب و رنگ ما زشت و اقامت ما در قبور ترسناك طولانى شد، از اندوه، رهايى و از تنگى، فراخى نيافتيم!

زمين چه بسيار بدن ارجمند و صاحب رنگ شگفت ‏آورى را خورده است كه در دنيا متنعّم به نعمت و پرورده خوشگذرانى و بزرگوارى بوده، هنگام اندوه به شادى مى ‏گراييده و به جهت بخل ورزيدن به نيكويى و حرص به كارهاى بيهوده و بازيچه، چون مصيبت و اندوهى به او وارد مى ‏گشت متوجّه لذت و خوشى شده خود را از اندوه منصرف مى ‏نمود، پس در حالى كه او به دنيا و دنيا به او مى ‏خنديد، در سايه خوشى زندگانى كه همراه با بسيارى غفلت بود، ناگهان روزگار او را با خار خود لگدكوب كرد و قوايش را درهم شكست و از نزديك ابزار مرگ و علل موت به سويش نگاه مى‏ كرد، پس او به اندوهى آميخته شد كه با آن آشنا نبود و با رنج پنهانى همراز گشت كه پيش از اين آن را نيافته بود و بر اثر بيمارى ‏ها ضعف و سستى بسيار در او به وجود آمد، در اين حال هم به بهبودى خود انس و اطمينان كامل داشت و هراسان رو آورد به آنچه اطبّا او را به آن عادت داده بودند از قبيل علاج گرمى به سردى و برطرف شدن سردى به گرمى، پس داروى سرد، بيمارى گرمى را خاموش نساخت و بلكه به آن افزود و داروى گرم بيمارى سردى را بهبودى نداده، جز آن كه آن را به هيجان آورده سخت كرد، با داروى مناسب كه با طبايع و اخلاط درآميخت مزاج معتدل نگشت مگر آن كه طبايع هر دردى را كمك كرده مى ‏افزود، تا اين كه طبيب او سست شد و از كار افتاد و پرستارش او را فراموش كرد و زن و فرزند و غمخوارش از بيان درد او خسته شدند و در پاسخ پرسش كنندگان حال او گنگ گشتند و نزد او از خبر اندوه ‏آورى كه پنهان مى‏ نمودند با يكديگر گفتگو كردند، يكى مى‏ گفت: حال او همين است كه هست و ديگرى به خوب شدن او اميدوارشان مى‏ كرد و ديگرى بر مرگ او دلداريشان مى ‏داد، در حالى كه پيروى از گذشتگانِ پيش از آن بيمار را به يادشان مى‏ آورد كه آنان رفتند ما هم بايد برويم.

پس در اثناى اين كه او با اين حال بر بال مفارقت دنيا و دورى دوستان سوار است ناگاه‏ اندوهى از اندوه‏هايش به او هجوم آورد، پس زيركى ‏ها و انديشه‏ هاى او سرگردان مانده از كار بيفتد و رطوبت زبانش خشك شود و چه بسيار پاسخ پرسش مهمى را دانسته ولى از بيان آن عاجز و ناتوان است و چه بسيار آواز سخنى كه دل او را دردناك مى ‏كند مى ‏شنود، ولى خود را كر مى ‏نماياند و آن آواز يا سخن از بزرگى است كه او را احترام مى‏ نموده يا از خردسالى كه به او مهربان بوده است.

به حقيقت مرگ را سختى ‏هايى است كه دشوارتر است از آن كه همه آن‏ها بيان شود يا عقول مردم دنيا آن را درك كرده و بپذيرد .   منبع :عرفان



۲۹/۰۹/۱۳۹۳ - ۱۸:۴۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن