تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798472230




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روش امام صادق(علیه السلام) در تفسیر عقلانی قرآن کریم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
روش امام صادق(علیه السلام) در تفسیر عقلانی قرآن کریم
قرآن کریم، در بردارنده برهان‌های عقلی است و در بسیاری از آیات، انسان‌ها را به تفکر، تعقل و تدبر دعوت نموده است.

خبرگزاری فارس: روش امام صادق(علیه السلام) در تفسیر عقلانی قرآن کریم



بخش دوم و پایانی . استدلال بر محال بودن فرض جسم و صورت برای خداوند روایت اول: ابن أبی‌حمزه می‌گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: از هشام بن حکم شنیدم از شما روایت می‌کند که خداوند، جسمی توپُر و نورانی است؛ شناختنش ضروری است و به هر کس از مخلوقاتش که بخواهد منت می‌گذارد. حضرت فرمود: منزه است کسی که جز او نداند چگونه است؛ چیزی مانندش نیست و اوست شنوا و بینا؛ «لَیْسَ کَمِثْلِه شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ» ( شوری / 11) محدود نگردد، به حس درنیاید، سوده نشود و چشم‌ها او را درک نکنند؛ «لا تُدْر‌ِکُهُ الأ‌َبْصَارُ» (انعام / 103) و حواس، درکش نکنند و چیزی بر او احاطه نکند. (همان: 140، ش 1) روایت دوم: در روایتی دیگر، یونس بن ظبیان می‌گوید: خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: همانا هشام بن حکم، سخنی بزرگ گوید که من چند جمله‌اش را به‌اختصار برای شما می‌گویم: او گمان دارد که خدا جسم است؛ زیرا که چیزها دو قسمند: جسم و عمل جسم، و درست نیست که صانع چیزها، عمل و کار باشد ولی رواست که فاعل باشد. حضرت فرمود: وای بر او، مگر نمی‌داند که جسم، محدود و متناهی است و صورت هم، محدود و متناهی است. وقتی جسمی محدودیت پیدا کرد، احتمال زیاده و نقصان در آن وجود دارد؛ و هر زمانی که زیاده و نقصان پیدا کرد مخلوق خواهد بود. عرض کردم پس من چه عقیده‌ای داشته باشم؟ فرمود: [خداوند] نه جسم است و نه صورت؛ اوست که اجسام را اجسام کند و صورت‌ها را صورت. جزء ندارد؛ نهایت ندارد؛ افزایش و کاهش نیابد. اگر حقیقت چنان باشد که آنها گویند، میان خالق و مخلوق، آفریننده و آفریده، فرقی نباشد؛ ولی اوست پدیدآورنده. میان خداوند و کسی که جسمش ساخته و صورتش ماده و پدیدش آورده، فرق است؛ زیرا چیزی مانند او نیست (اشاره به آیه «لَیْسَ کَمِثْلِه‌ شَی‌ءٌ») و او به چیزی نماند. (همان: 142 ـ 141، ش 6) در پاره‌ای روایات نیز آمده است که امام(علیه السلام) در تفسیر آیه قرآن، وجود «وجه» را برای خداوند متعال نفی می‌کند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. روایت سوم: نیز از صفوان بن جمّال از امام صادق(علیه السلام) درباره این سخن خداوند «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إ‌ِلَّا وَجْهَهُ» (قصص / 88) نقل شده است که فرمود: هر که از راه اطاعت محمد| با انجام آنچه مأمور شده است به سوی خدا رود، وجهی است که نابود نگردد؛ چنان‌که فرمود: «مَنْ یُطِع‌ِ الرَّسُولَ فَقَدْ أ‌َطَاعَ اللَّهَ». (نساء / 80 ؛ ر.ک: حویزی، 1415: 4 / 146 ـ 133) در روایت اخیر، امام صادق(علیه السلام) با بیان توضیحاتی، وجود «وجه» برای خداوند را نفی می‌کند و منظور از آن را اطاعت خدا و رسولش معنا می‌کند. چراکه تصور صورت برای خداوند باعث می‌شود که خودبه‌خود خداوند را نیز مخلوق و آفریده بدانیم. امام(علیه السلام) در روایت قبل اشاره فرموده است که صورت، محدود و متناهی است و وقتی جسمی محدود شد احتمال زیادی و کاهش در آن وجود دارد و این از خصوصیات مخلوق است. 4. استدلال بر عدم رؤیت خداوند روایت اول: عبدالله بن سنان می‌گوید: امام صادق(علیه السلام) در مورد آیة «لا تُدْر‌ِکُهُ الأ‌َبْصَارُ» (انعام / 103) فرمود: احاطه وهم است، مگر نمی‌بینی که خداوند می‌فرماید: «قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبکُمْ» (انعام / 104) و نیز: «فَمَنْ أ‌َبْصَرَ فَلِنَفْسِه» (انعام / 104) که مقصود بینایی به چشم نیست، سپس می‌فرماید: «وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا» (انعام / 104) که مقصود کوری چشم نیست، بلکه مقصود احاطه وهم است، چنان‌که می‌گویند: «فلان بصیرٌ بالشعر؛ فلانی به شعر بیناست» و «فلان بصیرٌ بالفقه؛ فلانی به فقه بیناست» و «فلان بصیرٌ بالدّراهم؛ فلانی به سکه بیناست» و «فلان بصیرٌ بالثّیاب؛ فلانی به لباس بیناست». خداوند بزرگ‌تر از آن است که به چشم دیده شود. (کلینی، بی‌تا: 1 / 133 ـ 132 ، ش 9) روایت دوم: در روایتی دیگر از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود: دانشمندی یهودی خدمت امیرمؤمنان(علیه السلام) رسید و گفت: ای امیرمؤمنان(علیه السلام)! پروردگارت را هنگام پرستش دیده‌ای! فرمود: وای بر تو، من آن نیستم که پروردگاری را که ندیده‌ام بپرستم. گفت: چگونه او را دیده‌ای؟ فرمود: وای بر تو؛ دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دل‌ها با حقایقِ ایمان، او را دیده‌اند. ( همان: 131، ش 6) همان‌گونه که ملاحظه شد، امام صادق(علیه السلام) با استفاده از استدلال‌های عقلی، رؤیت خداوند را با چشم سر، نفی می‌کند و مقصود از رؤیت در آیه «لا تُدْر‌ِکهُ الْأ‌َبْصَارُ» را احاطه در وهم می‌داند، یعنی مقصود آیه این است که خدا در خاطره‌ها نمی‌گنجد و چشم‌دل به او دست پیدا نمی‌کند و چون دیدن خدا با چشم محال است و هیچ‌کس خیال آن را نمی‌کند، آیه آن را نفی نکرده است تا از قبیل توضیح واضح باشد بلکه مراد آیه، احاطه وهم است به خدا و جستجو کردن ذات او در خاطر انسان، که چون توهم این معنا ممکن است، خداوند آن را نفی کرده است. بنابراین خداوند با چشم سر، قابل رؤیت نیست؛ چراکه اگر قابل رؤیت با چشم باشد باید خصوصیات جسم را داشته باشد، و چون جسم محدود است و مخلوق، در این صورت خدا نیز مانند مخلوق خود می‌شود و این محال است. (جهت آگاهی بیشتر از بحث عدم رؤیت خداوند متعال ر. ک به: همان: 134 ـ 127) 5. استدلال بر نفی نجوای خداوند با بندگان ابن‌أذینه از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کند که درباره این سخن خداوند متعال «مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَی ثَلاثَةٍ إ‌ِلَّا هُوَ رَابعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إ‌ِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ» (مجادله / 7) فرمود: او یکتا، و ذاتش یگانه، و از خلقش جداست؛ و خود را این‌گونه توصیف کرده است: «لَیْسَ کَمِثْلِه شَیْءٌ»؛ ( شوری / 11) او به همه‌چیز احاطه دارد به‌طور زیرنظرداشتن و فراگرفتن و توانایی؛ به اندازه ذره‌ای نه سبک‌تر و نه سنگین‌تر از آن؛ نه در آسمان و نه در زمین، چیزی از علم او پنهان نیست؛ از نظر احاطه و علم، نه از نظر ذات و حقیقت؛ زیرا اماکن به چهار حد (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل است؛ اگر از نظر ذات و حقیقت باشد، لازم می‌آید که دربر گیرد. (کلینی، بی‌تا: 1 / 172، ش 5) از آیه یادشده که می‌فرماید: «هر چند نفری که با هم نجوا کنند خدا با آنهاست»، ممکن است کسی گمان کند خداوند هم مانند یکی از آنها در کنار آنها نشسته است؛ بنابراین امام(علیه السلام) برای بیان حقیقت، با استدلال‌های عقلی، وحدت و علم خدای متعال را توضیح و تبیین می‌فرماید که اولاً یکتایی خداوند، مانند یکتایی مخلوق نیست به‌گونه‌ای‌که بگوییم یک انسان، یک قطره، یک ذره، یک روح و یک عقل؛ زیرا همه اینها و هر مخلوق دیگری بدون استثنا مرکب از ماهیت و وجود است و خداوند متعال صرف وجود و کاملی است که هیچ‌گونه ترکیبی در ذات او متصور نیست. به‌عنوان مثال: اگر هم‌زمان 3 نفر در مشرق و پنج نفر در مغرب رازگویی کنند، او با هر دو گروه هست. خداوند، یکتا وجودی است که بر سراسر جهان و اجزایش احاطه دارد؛ یعنی تمام آفریده‌هایش را زیر نظر دارد، به همه‌چیز آگاه است، چه رازگویی بندگانش باشد و چه غیر آن و بر همه قدرت دارد. احاطه او بر سراسر گیتی به‌گونه‌ای نیست که ذات وی مانند فلکی بزرگ‌تر و از همه جهان باشد و جهان را دربر گرفته باشد. (همان، شرح حدیث یاد شده) 6 . استدلال بر عدم عرش مادی برای خداوند روایت اول: ابن حجاج گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره این سخن خداوند متعال «الرَّحْمَانُ عَلَی الْعَرْش‌ِ اسْتَوَی» ( طه / 5) پرسیدند. فرمود: او در همه‌چیز استوی دارد؛ چیزی به او نزدیک‌تر از چیز دیگر نیست؛ هیچ دوری از او دور نیست و هیچ نزدیکی به او نزدیک نیست؛ او نسبت به همه‌چیز برابر است. (کلینی، بی‌تا: 1 / 173، ش 8 ؛ حویزی، 1415: 3 / 368، ش 16) در روایت دیگری آمده است که از امام صادق(علیه السلام) درباره این قول خداوند متعال «الرَّحْمَانُ عَلَی الْعَرْش‌ِ اسْتَوَی» (طه / 5) سؤال شد. حضرت فرمود: او بر همه چیز مسلط است؛ چیزی به او نزدیک‌تر از چیز دیگر نیست. ( کلینی، بی‌تا: 1 / 173، ش 6؛ حویزی، 1415: 3 / 368، ش 15) در روایت دیگری که از آیه 5 سوره طه از امام صادق(علیه السلام) پرسش شد، ایشان فرمودند: خداوند نسبت به همه چیز برابر است؛ چیزی به او نزدیک‌تر از چیز دیگر نیست. (کلینی، بی‌تا: 1، / 173، ش 7) امام صادق(علیه السلام) با بیاناتی که در ذیل آیه شریفه دارد، وجود عرش و کرسی مادّی را برای خداوند نفی می‌کند و می‌فرماید: منظور از «إستوای بر عرش خداوند» احاطه وی بر همه‌چیز است؛ چراکه تصور اینکه خداوند در مکان معینی قرار گیرد و بعضی چیزها به او نزدیک و برخی از او دور می‌شود، از خصوصیات مخلوق است و این از خداوند به‌دور است. روایت دوم: در جای دیگر نیز امام(علیه السلام) اعتقاد به اینکه خداوند بر روی چیزی مانند کرسی قرار دارد را کفر می‌داند. أبوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: هر کس معتقد شود که خدا از چیزی است یا در چیزی است یا بر روی چیزی است کافر است. عرض کردم: برایم توضیح دهید، فرمود: مقصودم این است که چیزی او را فرا گیرد یا او را نگهدارد و یا چیزی بر او پیشی گیرد. روایت سوم: در روایت دیگری آمده است: هر کسی گمان کند خدا از چیزی است، او را پدیده پنداشته؛ و هر کس گمان کند در چیزی است، او را در حصار قرار داده؛ و هر که گمان کند بر چیزی است، او را قابل حمل قرار داده است. (همان: 174 ـ 173، ش 9؛ حویزی، 1415: 3 / 369، ش 19 و 20) کلمه «إستوی» که در آیه شریفه آمده است از ماده «سوی» مشتق شده و به‌معنای برابری، اعتدال و یک نسبت داشتن است و مساوات، تساوی و تسویه هم از همین ماده مشتق شده است؛ و تعدیه آن با حرف «علی» در آیه، متضمن معنای غلبه، استیلا و تسلط می‌باشد. به همین جهت بسیاری از مفسرین، آیه را به معنای غلبه و استیلا گرفته‌اند و گفته‌اند چون کلمه «عرش» به‌معنای احاطه علمی و ایجادی خدا به تمام جهان آفرینش است؛ بنابراین، استیلای خداوند بر عرش به‌معنای تسلط بر سراسر گیتی است. ولی امام صادق(علیه السلام) در روایات یادشده «استوی» را به‌معنای اصلی آن که برابری و اعتدال است تفسیر کرده است؛ یعنی علم و قدرت خداوند نسبت به همه‌چیز جهان برابر است؛ یا مهر و لطف او نسبت به همه یکسان است؛ و این معنی با کلمه «رحمان» مناسب‌تر است و این‌ دو تفسیر با یکدیگر منافات ندارد. ( کلینی، بی‌تا: 1 / 174) روایت چهارم: در برخی روایات نیز منظور از «عرش» همان احاطه و استیلای بر همه‌چیز معنا شده است. فضیل بن یسار می‌گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره این سخن خداوند متعال «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأ‌َرْضَ» ( بقره / 255) پرسش کردم، فرمود: ای فضیل، همه‌چیز در کرسی است؛ آسمان‌ها و زمین و همه‌چیز در کرسی است. (کلینی، بی‌تا: 1 / 179، ش 3) روایت پنجم: در روایتی دیگر، زرارة بن أعین می‌گوید: از امام صادق(علیه السلام) دربارة این قول خداوند عزوجل «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأ‌َرْضَ» ( بقره / 255) پرسیدم که آیا آسمان‌ها و زمین، کرسی را دربر می‌گیرد یا کرسی آسمان‌ها و زمین را دربر دارد؟ فرمود: بلکه کرسی، آسمان‌ها و زمین و عرش را دربر دارد (پس کرسی مرفوع است و فاعل وَسِـعَ) و کرسی همه چیز را دربر دارد. ( کلینی، بی‌تا: 1 / 179، ش 4) روایت ششم: در کتاب توحید از امام صادق(علیه السلام) حدیثی طولانی نقل شده است که در آن آمده است فردی درباره این سخن خداوند «الرَّحْمَانُ عَلَی الْعَرْش‌ِ اسْتَوَى» (طه / 5) از آن حضرت سؤال کرد؛ امام(علیه السلام) فرمود: خداوند این‌گونه خودش را توصیف کرده و این‌چنین است که خداوند استیلای بر عرش دارد، از آفریده‌هایش جداست، بدون اینکه عرش او را حمل کند؛ و عرش دربر دارنده او نیست، و جدای از او نمی‌باشد؛ بنابراین می‌گوییم: او حمل‌کننده عرش و نگهدارنده آن است، و به همین جهت است که در مورد این سخن خداوند «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأ‌َرْضَ» می‌گوییم: پس ثابت می‌دانیم از عرش و کرسی، آنچه را که [خداوند] ثابت می‌داند، و اینکه عرش و کرسی دربر دارنده باشد، و اینکه خداوند عزوجل نیازمند مکان یا چیزی از آفریده‌هایش باشد را نفی می‌کنیم؛ بلکه این آفریده‌ها هستند که به خداوند نیازمنداند. (حویزی، 1415: 3 / 368) روایت هفتم: امام(علیه السلام) این باور را که خداوند پس از خلقت آسمان‌ها و زمین بر عرش تکیه می‌زند و به استراحت می‌پردازد را رد می‌کند و آن را از گفته‌های یهودیان می‌داند. حمّاد بن عثمان می‌گوید: امام صادق(علیه السلام) دو زانو (به صورت تورّک) نشسته بود به‌گونه‌ای که پای راستش بر روی پای چپش قرار گرفته بود؛ مردی به آن حضرت گفت: فدایت شوم، این‌گونه نشستن مکروه است. فرمود: نه این‌گونه نیست؛ بلکه این مطلبی است که یهود آن را گفته، زمانی که خداوند از خلقت آسمان و زمین فارغ شد و بر عرش تکیه زد به این‌گونه (تورّک) نشست تا استراحت کند؛ بنابراین خداوند عزوجل آیه «اللَّهُ لا إ‌ِلٰهَ إ‌ِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأ‌ْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» (بقره / 255) را نازل کرد و امام(علیه السلام) به همان صورت که در حال تورّک بود، باقی ماند. (حویزی، 1415: 3 / 257، ش 1025) ملاحظه شد که امام صادق(علیه السلام) در این دو روایت، منظور از عرش را احاطه و استیلای مطلق بر همه‌چیز می‌داند. نیز در برخی روایات آمده است که «عرش» به‌معنای علم است؛ آنجا که امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: حاملین عرش، هشت نفرند: چهار نفر از ما و چهار نفر از آنها که خدا خواهد. (حویزی، 1415: 5 / 406) برخی مفسران، «کرسی» را به‌معنای «علم»، «عرش» و ... تأویل کرده‌اند؛ (1) همچنان‌که «عرش» را به‌معنای «استیلا» و «لطف و تدبیر» ـ بدون صفات اجسام ـ دانسته‌اند. (ر. ک: طوسی، 1409: 7 / 160 ـ 159؛ جصّاص، 1415: 3 / 287؛ قرطبی، 1405: 7 / 220) 7. استدلال بر صفات خداوند در کتاب توحید، حدیثی طولانی درباره «عرش» از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: برای عرش، صفات زیاد و گوناگونی در قرآن هست که در هر سببی، صفتی جداگانه برایش وضع شده است پس به‌جهت اختلاف صفات عرش است که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «سُبْحَانَ رَب السَّمَاوَاتِ وَالْأ‌َرْض‌ِ رَب الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ»؛ (زخرف / 82) برای اینکه گروهی شرک ورزیدند، خداوند تبارک و تعالی فرمود: پروردگار عرش، پروردگار یگانگی است؛ همچنان‌که توصیف می‌کنند. و گروهی خدا را به داشتن دو دست، توصیف کردند و گفتند: «یَدُ اللَّه مَغْلُولَةٌ» (مائده / 64) و گروهی خدا را به داشتن دو پا توصیف کردند و گفتند: خداوند پایش را بر روی صخره بیت‌المقدس قرار داد؛ پس از آنجا بود که به آسمان بالا رفت؛ و گروهی خداوند را به داشتن انگشتان توصیف کردند و گفتند: محمد [|] گفته است: من خنکی انگشتان خداوند را بر قلبم احساس کردم؛ بنابراین، برای این‌گونه صفاتی بود که خداوند فرمود: «سُبْحَانَ رَب السَّمَاوَاتِ وَالأ‌َرْض‌ِ رَب الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ». (زخرف / 82) می‌گوید: چه‌بسا برترین مثال‌هایی که با آنها برای خداوند مثال زده شده‌اند؛ و برترین صفات، برای خداوندی است که چیزی به او شبیه نیست و به وصف درنمی‌آید و در خیال نمی‌گنجد؛ پس برترین مثال‌ها، برای همین است. (2) (حویزی، 1415: 4 / 617، ش 97) نتیجه از آنچه بیان شد، به‌خوبی آشکار می‌شود که امام صادق(علیه السلام) جایگاهی ویژه برای عقل قائل بوده و در تبیین و تفسیر آیات الهی، همان‌گونه که از آیات قرآن و سنت پدران بزرگوارش(علیه السلام) استفاده نموده؛ از استدلال‌های عقلی نیز بهره برده است. مفسران از این روش، با عنوان «روش تفسیر عقلی» یاد می‌کنند. روش تفسیر عقلی، ریشه در قرآن کریم، سنت رسول خدا| و امامان پیش از حضرت صادق(علیه السلام) دارد. برخی از دانشمندان، از ویژگی‌های تفسیر در دوره تابعان را آغاز روش عقلی در تفسیر قرآن بر می‌شمرند. این روش در دو قرن اخیر، رشد و شکوفایی بیشتری نسبت به قرون گذشته کرده است. با توجه به آنچه در این پژوهش بیان شد، می‌توان «روش تفسیر عقلی» را این‌گونه تعریف کرد: روش تفسیر عقلی، به روشی گفته می‌شود که با استفاده از عقل برهانی و قراین عقلی ـ به‌عنوان یک منبع، و نه صرفاً در نقش «مصباح» و «ابزار» ـ برای کشف احکام شرعی، معارف و حقایق آیات قرآن به‌کار می‌رود.   پی نوشت: . قرطبی، «کرسی» را به‌معنای «قدرت خداوند» درنظر گرفته است. (ر.ک به: قرطبی، 1405: 3 / 277) شیخ طوسی نیز به‌معنای «علم»، «عرش»، «سریر زیر عرش» و «اصل ملک خداوند» گرفته و هر چهار معنا را محتمل دانسته است. (ر.ک به: طوسی، 1409: 2 / 309) 2. از امام صادق(علیه السلام)، پرسش‌های بسیاری درباره مسائلی چون وجود، یگانگی، اسما و صفات خداوند شده است که ایشان نیز بعضاً به آیاتی از قرآن استدلال و استشهاد کرده‌اند. (ر.ک به: قاضی زاهدی، 1414: 54 ـ 19)   منابع و مآخذ الف) کتاب‌ها ـ قرآن کریم. ـ ابن‌فارس، ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا، 1422 ق، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ـ ابن‌منظور، 1405 ق، لسان العرب، بی‌جا، نشر أدب الحوزة. ـ ابن‌میمون، ابوبکر، 1407 ق، شرح الإرشاد، تحقیق احمد حجازی و احمد السقا، مصر، مکتبة الأنجلو المصریّة. ـ ابوطبره، هدی جاسم محمّد، 1414 ق، المنهج الأثری فی تفسیر القرآن الکریم، قم، مکتب الأعلام الإسلامی، چ سوم. ـ ایازی، سید محمدعلی، 1414 ق، المفسّرون؛ حیاتهم و منهجهم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ـ ـــــــــــــــ ، 1386، تفسیر قرآن مجید (برگرفته از آثار امام خمینی)، با نظارت آیت‌الله محمدهادی معرفت، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (نشر عروج)، چ دوم. ـ ایجی، قاضی عضدالدین، 1327 ق، شرح المواقف، شارح السید الشریف علی بن محمد جرجانی، بی‌جا، بی‌نا. ـ بابایی، علی‌اکبر، جلد اوّل:1381، جلد دوم: 1386، مکاتب تفسیری، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تهران، سمت. ـ تونجی، محمّد، 1377، فرهنگ فارسی ـ عربی، تهران، هیرمند، چ دوم. ـ الجزیری، نوران، 1992م، قراءة فی علم الکلام الغائیة عند الأشاعرة، مصر، مطابع الهیئة المصریة العامة لکتاب. ـ جصّاص، ابوبکر احمد بن علی رازی، 1415 ق، أحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیّة. ـ جوادی‌آملی، عبدالله، 1378، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، تنظیم و ویرایش علی اسلامی، قم، إسراء. ـ جوهری، اسماعیل بن حمّاد، 1407 ق، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق احمد بن عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چ چهارم. ـ حرّ عاملی، محمّد بن حسن، 1418 ق، الفصول المهمّة فی أصول الأئمة، تحقیق محمد بن محمد حسین القائینی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(علیه السلام). ـ حکیم، سید محمد تقی، 1979 م،  الأصول العامّة للفقه المقارَن، قم، مؤسّسة آل‌البیت(علیه السلام)، چ دوم. ـ الحوالی، سفر، بی‌تا، منهج الأشاعرة فی العقیدة، مکة، دار الدراسات العلمیه. ـ حویزی عروسی، عبد علی بن جمعة، 1415 ق، تفسیر نورالثقلین، تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چ چهارم. ـ خویی، سید ابوالقاسم، 1418 ق، البیان فی تفسیر القرآن، قم، دارالثقلین، چ سوم. ـ ذهبی، محمدحسین، 1409 ق / 1989 م، التفسیر والمفسّرون، قاهره، مکتبة وهبة، چ چهارم. ـ راغب اصفهانی، 1404 ق، المفردات فی غریب القرآن، بی‌جا، دفتر نشر الکتاب. ـ رجبی، محمود، 1385، روش تفسیر قرآن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ دوم. ـ رضایی اصفهانی، محمدعلی، 1385، منطق تفسیر قرآن (2) (روش‌ها و گرایش‌های تفسیری قرآن)، قم، جامعة المصطفی العالمیة، چ دوم. ـ ـــــــــــــــ ، 1387، منطق تفسیر قرآن (1) (مبانی و قواعد تفسیر قرآن)، قم، جامعة المصطفی العالمیة. ـ رضوانی، علی‌اصغر، 1385، ابن‌تیمیه؛ مؤسّس افکار وهابیت، قم، مسجد مقدس جمکران. ـ زاغونی، ابوالحسن علی بن عبیدالله، 1422 ق، الایضاح فی اصول الدین، دراسة و تحقیق عصام السید محمود، بی‌جا، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیة. ـ زبیدی، محمد مرتضی، بی‌تا، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، المکتبة الحیاة. ـ زرکشی، بدرالدین محمد بن عبدالله، 1376 ق، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة. ـ سجادی، سید جعفر، 1361، روش‌های تفسیر قرآن، تهران، نشر تاریخ ایران. ـ سیوطی، جلال‌الدین، 1376، الإتقان فی علوم القرآن، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، تهران، امیرکبیر، چ دوم. ـ شاکر، محمدکاظم، 1381، مبانی و روشهای تفسیری، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی. ـ شریفی، معصومه، 1390، «روش‌های تفسیری امام صادق»، پایان‌نامه مقطع دکتری رشته علوم قرآن و حدیث، قم، دانشکده اصول‌الدین. ـ صدوق، أبوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، 1387 ق، التوحید، تحقیق سید هاشم حسینی تهرانی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ـ الصغیر، محمد حسین علی، 1413 ق، دراسات قرآنیه، قم، مکتب الأعلام الإسلامی، چ دوم. ـ طاهری، حبیب‌الله، 1381، درس‌هایی از علم کلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی. ـ طبرسی، فضل بن حسن، 1426 ق، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسوه. ـ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، 1409 ق، التبیان قی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، بی‌جا، مکتب الأعلام الإسلامی. ـ عبدالحمید، محسن، 1989 م، تطوّر تفسیر القرآن (قراءة جدیدة)، بغداد، بیت الحکمة. ـ ـــــــــــــــ ، 1980 م، دراسات فی اصول تفسیر القرآن، بغداد، جامعة البغداد. ـ ـــــــــــــــ ، 1991 م، علوم القرآن و التفسیر، بغداد، دار الحکمة. ـ عثیمین، محمد بن صالح، 1404 ق، رسائل فی العقیدة (رساله سوم ـ فتح رب البریة بتلخیص الحمویة، اثر ابن تیمیه)، ریاض، مکتبة المعارف، چ دوم. ـ ـــــــــــــــ ، بی‌تا، شرح لمعة الاعتقاد الهادی إلی سبیل الرشاد، مصر، دارالبصیرة. ـ عزیزة الکیالی، محمد عادل، 1422 ق، عقیدة السلف الصالح (اهل‌السنة و الجماعة) فی آیات و أحادیث الصفات کما رواها الثقات، دمشق، دارالبشائر. ـ العک، خالد عبدالرحمن،1414 ق، أصول التفسیر و قواعده، بیروت، دارالنفائس، چ سوم. ـ علوی‌مهر، حسین، 1381، روش‌ها و گرایش‌های تفسیری، قم، اسوه. ـ عمید زنجانی، عباسعلی، 1366، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ـ فراهیدی، أبوعبدالرحمن خلیل بن أحمد، 1409 ق، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرّائی، قم، دارالهجرة، چ دوم. ـ فهد رومی، 1419 ق، بحوث فی اصول التفسیر ومناهجه، ریاض، مکتبة التوبة، چ چهارم. ـ فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، 1424 ق، القاموس المحیط، إعداد و تقدیم محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ دوم. ـ فیض کاشانی، محمدحسن، 1416 ق، التفسیر الصافی، تحقیق شیخ حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، چ دوم. ـ فیومی، ابوالعباس احمد بن محمد بن علی، 1420 ق، المصباح المنیر، بیروت، المکتبة العصریة، چ سوم. ـ قاضی زاهدی، احمد، 1414 ق، گنجینه نور (پرسش‌های مردم و پاسخ‌های امام صادق(علیه السلام))، قم، مکتبة بصیرتی. ـ قرطبی، أبوعبدالله محمد بن احمد انصاری، 1405 ق، الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبی)، بیروت، موسسة التاریخ العربی. ـ کلینی، محمد بن یعقوب، بی‌تا، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه. ـ کنتوش العَدَنی، صلاح بن فتینی، 1427 ق / 2006 م، أخطاء الأصولییّن فی العقیدة، صنعاء، دار الآثار. ـ کورانی، علی، 1379، جسم‌انگاری خدا از نگاه شیعه و سنّی، ترجمه سید محمود عظیمی، بازنویسی سید محمد صفوی، قم، مؤسسه فرهنگی طه. ـ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، 1403 ق، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار(علیه السلام)، بیروت، مؤسسة الوفاء، چ دوم. ـ مصطفوی، حسن، 1416 ق، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ـ مظفّر، محمدرضا، 1381، أصول الفقه، تعلیق و تحقیق علی شیروانی، قم، دارالعلم، چ دوم. ـ معرفت، محمد هادی، 1385، تفسیر و مفسّران، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، چ سوم (با تجدید نظر). ـ ـــــــــــــــ ، 1386، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی. چ سوم. ـ ـــــــــــــــ ،1383، التفسیر الأثری الجامع، قم، ذوی القربی. ـ مکدرموت، مارتین، 1372، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. ـ مؤدّب، سید رضا، 1386، روش‌های تفسیر قرآن، قم، دانشگاه قم، چ سوم. ـ میلانی، سید علی، 1419 ق، دراسات فی منهاج السنة لمعرفة ابن تیمیة (مدخل شرح منهاج الکرامة)، قم، نشر مؤلف. ـ هادوی تهرانی، مهدی، 1377، مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، قم، مؤسسه فرهنگی خانه خرد. ب) مقاله‌ها یوسفیان، حسن و احمدحسین شریفی، 1380، «خردگرایی دینی، نگاهی نو به دیدگاه معتزله»، معرفت، شماره 12، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه).   محسن رفیعی: عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان ـ پردیس آیت‌الله طالقانی قم. معصومه شریفی: عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان ـ پردیس حضرت معصومه(سلام الله علیها) قم. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 10 پایان متن/

93/09/19 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن