محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832712143
ماجرای دختر 15 ساله ایزدی که از چنگ داعش گریخت
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ماجرای دختر 15 ساله ایزدی که از چنگ داعش گریخت
تروریست های داعش صدها زن و دختر ایزدی را بعد از ربودن در بازار برده فروش ها می فروشند.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز، شبکه العربیه اعلام کرد: دختر ایزدی 15 ساله ای که داعش وی را به دو مرد در بازار برده فروش ها فروخت؛ توانست با خدعه و فریب به ترکیه فرار کند. روزنامه دیلی میل جهت حفظ آبروی خانواده این دختر از فاش کردن نامش پرهیز کرد. این شبکه خبری در ادامه نوشت: تروریست های داعش صدها زن و دختر ایزدی را بعد از ربودن در بازار برده فروش ها می فروشند. این دختر حادثه تلخ ربودنش توسط داعش را شرح می دهد. وی از خانواده اش شروع کرد و گفت: پدر و مادرم به همراه برادرانم توسط تروریست ها ربوده شدند و تاکنون اطلاعی از آنها ندارم. دو تا خواهر دارم که توسط داعش به اسارت گرفته شدند. تروریست ها بعد از آنکه مرا ربودند به بازداشتگاهی در تلعفر منتقل کردند. مدتی آنجا ماندم و سپس در خانه ای در استان الرقه سوریه ساکن شدم. در آنجا با یک مرد فلسطینی ازدواج کردم. من در الرقه فقط خانه ای که در آن ساکن بودم را می شناختم و هیچ اطلاعی از پیرامون خود نداشتم. از من خواستند تا اسلام بیاورم ولی قبول نکردم. بعد از کلی فشار و سختی در آن خانه تصمیم گرفتم تا مواد مخدر در چایی اهل خانه بریزم و بعد از آنکه چایی را خوردند دچار خواب آلودگی شدند و من از فرصت استفاده کردم و پا به فرا گذاشتم.
.PNG)
512
۲۰/۰۷/۱۳۹۳ - ۱۱:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]
-
گوناگون
پربازدیدترینها