واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رمضان و روزه در اشعار حافظ شيرازي از جمله مباحث قرآني كه در اشعار حافظ شيرين سخن خوش نشسته و چون نگين انگشتري، شعرش را زينت بخشيده است مفاهيمي چون: رمضان، روزه و شب قدر است كه از جمله زيباترين ابيات در ديوان حافظ را شامل مي شود. «حافظ از روزه همانند نماز غالباً به طنز و از پايان گرفتن ماه روزه به شادي ياد مي كند.»(1) و اين همان مبارزه منفي است كه با رياكاران و روي آوردن به روح دعا، عبادت، نيايش و به طور كلي همه اعمال ديني است.او قدر و منزلت روزه و رمضان را مي داند و به نيكي دريافته كه از كرامت اين ماه است كه چشم حقيقت بين او گشوده خواهد شد و به عوالم بالاتر راه خواهد يافت از اين رو مي گويد: روزه هر چند كه مهمان عزيز است اي دلصحبتش موهبتي دان و شدن انعامياو با اشراف به تبعات و دستاوردهاي اين ماه، هم كيشان و رندان و اهل باطن را فرا مي خواند كه فرصت ماه شعبان را ارج نهاده خود را براي رسيدن ايام ماه رمضان آماده كنند.ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيداز نظر تا شب عيد رمضان خواهد شداگرچه انديشه عرفاني حافظ و توجه او به عوالم عرفاني او بر هيچ حافظ پژوهي پوشيده نيست اما پارادكسي در اين دست از اشعار حافظ وجود دارد كه توجه همگان را به خود معطوف ساخته است و حتي گاه افرادي را به اشتباه و داوري سطحي و برداشتهاي زميني از آن انداخته است. اشعار زير از اين گونه اند:- زان مي عشق كران پخته شود هر خاميگرچه ماه رمضان است بياور جامي- زان باده كه در ميكده عشق فروشندما را دو سه پيمانه بده گو رمضان باش- ساقي بيار باده كه ماه صيام رفتدر ده قدح كه موسم ناموس و نام رفتوقت عزيز رفت بيا تا قضا كنيمعمري كه بي حضور صراحي به جام رفت- گر فوت شد سحور چه نفصان صبوح هستاز مي كنند روزه گشا طالبان يارتقريباً در همه ابياتي كه حافظ از روزه و رمضان سخني به ميان آورده آن را با زهدفروشي و مي همراه كرده است. آنچه مسلم است مي از جمله مفاهيم بحث برانگيز در اشعار حافظ است كه بسيار در مورد آن سخن گفته اند: «اين حرف را بارها پژوهندگان حافظ گفته اند كه دو باده در حافظ داريم انگوري و عرفاني يا دو معشوق در ديوان مطرح و مخاطب است زميني انساني و آسماني عرفاني. نگارنده به نوع سومي از مي و معشوق در حافظ قائل است و بر آن است كه بيشترينه اشعار حافظ در اين زمينه سوم است و آن همانا مي و معشوق ادبي و كنايي است.»(2)روزه يك سو شد و عيد آمد و دلها برخاستمي زخمخانه به جوش آمده مي بايد خواستنوبه زهد فروشان گران جان بگذشتوقت رندي و طرب كردن رندان پيداستبا توجه به بيت دوم اين غزل به نيكي پيداست كه اين مي در مقابل زهد فروشي هاي مسلمانان ظاهري كه دين را حربه اي براي خود قرار داده اند مطرح شده و منظور التفات به روح و حقيقت روزه و روزه داري است چرا كه او نيك مي داند كه ريا از منفورترين گناهان در پيشگاه خداوند است و انسان بايد همه ايام و لحظات را غنيمت بداند و نه فقط ماه مقرر شده رمضان را. اين مفهوم در اين غزل به روشني تكرار شده است:بيا ترك فلك خوان روزه غارت كردهلال عيد به دو قدح اسارت كردثواب روزه و حج قبول آنكس بردكه خاك ميكده عشق را زيارت كرداز سويي عشق، اصل انديشه حافظ را تشكيل مي دهد و در برخورد شاعر با ماه رمضان و روزه و حتي حج نيز همان نقش هميشگي خود را ايفا مي كند. پيشتر از خواجه شنيديم كه در زير گنبد كبود هيچ صدايي خوشتر از صداي عشق نيست و هر انساني كه هنر عشق ورزيدن نياموخته باشد، به فتواي شاعر جسد متحركي بيش نيست و مي توان بر جنازه وي نماز كرد. حافظ پا را ازا ين مرحله نيز فراتر نهاده و يگانه فريادرس انسان را عشق دانسته است.(3) مفهوم شعر فوق به مضموني ديگر در شعر حافظ تكرار شده است و او چون ترجيع بندي دائم در پي تكرار و القاي عشق الهي است:عشقت رسد به فرياد گر خود بسان حافظقرآن زبر بخواني در چارده روايتاو - كه عموماً همه تعابير مربوط به روزه را با طنز مخصوص خود در مقابل رياكاران بكار برده- جز يك مورد از چهار مورد تكرار شب قدر دراشعارش، در بقيه موارد از آن به تجليل و احترام ياد كرده چرا كه خود را مديون و مرهون چنين شبي مي داند:- چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبيآن شب قدر كزين تازه براتم دادند- در شب قدر ار صبوحي كرده ام عيبم مكنسر خوش آمد يار و جامي بر كنار طاق بود- شب قدر است و طي شد نامه هجرسلام فيه حتي مطلع الفجر- آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب استيارب اين تأثير دولت از كدامين كوكب استحافظ براي رسيدن عيد رمضان (فطر) سخت بي تابي مي كند. عليرغم همه ارادت شاعر به افكار مزديسنايي و مهرآييني، هوش و حواس وي بيش از آنكه معطوف عيد نوروز باستاني باشد به عيد فطر است بدين اعتبار كه بسامد ده گانه عيد در شعر حافظ، حداقل شش بار از عيد رمضان در ميان است.حافظ منشين بي مي و معشوقه زمانيكا يام گل و ياسمن و عيد صيام استعيد است و آخر گل و ياران در انتظارساقي به روي يار ببين ماه ومي بيارمنابع:1- ذهن و زبان حافظ، بهاءالدين خرمشاهي، ص512- تأثير قرآن و حديث در ادبيات فارسي، علي اصغر حلبي، ص 1983- شولاي رمضان برجان و زبان حافظ، محمد قراگوزلو، روزنامه همشهري 77منبع : http://www.bashgah.net/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]