تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804141301




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دانش «نسب‌شناسی» با تکیه بر نقش شیعیان امامی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
دانش «نسب‌شناسی» با تکیه بر نقش شیعیان امامی
سادات علوی و شیعیان امامی به دلایلی چون تکیه معصومان در سنت و سیره خود بر نسب برای کاربردهای اسلامی و ارتباط آن با موضوع امامت، حفظ و شناخت ذریه پیامبر(ص) اهتمام بیشتری برای دانش «نسب‌شناسی» قائل بوده و در بالندگی و توسعه این دانش، نقش بارزتری ایفا کردند.

خبرگزاری فارس: دانش «نسب‌شناسی» با تکیه بر نقش شیعیان امامی



بخش اول چکیده دانش «نسب‌شناسی» از شاخه‌های علم تاریخ و شعبه‌ای از تاریخ‌نگاری عرب جاهلی است که پیوند ناگسستنی با آن دارد. این میراث جاهلی در دوره اسلامی به دلایلی چون، تدوین دیوان، گسترش فتوحات و استقرار قبایل بسیاری از عرب در مناطق مفتوحه و گسترش رقابت‌ها و تعصبات و دامن‌زدن برخی خلفا بدانها، رشد سریع یافته و نسب‌دانان و منابع نسبی مهمی پدید آمد. سهم شیعیان امامی و سادات علوی‌تبار در باروری این دانش، ازاین‌رو که آن با موضوع امامت و اهل‌بیت(ع) ارتباط تنگاتنگی دارد، نمود بیشتری داشته است. آنان تلاش بسیاری در دانش نسب‌شناسی داشته و از همان آغاز آثار ارزشمندی در این عرصه آفریده و سهم سترگی در رشد و بقای آن داشته‌اند. در این مقاله ضمن مروری اجمالی بر کلیات دانش نسب‌شناسی، نقش و سهم شیعیان امامی در حوزه انساب نگاری مورد بررسی قرار گرفته است. واژگان کلیدی: علم انساب، نسابه، نقیب، جاهلیت، شیعه امامی، نسب نامه‌ها، نقش شیعیان. مقدمه مفهوم‌شناسی: واژه نسب جمع آن انساب به‌معنای خویشاوندان و نزدیکان است.  در اصطلاح، انساب به دانشی گفته می‌شود که به شناسایی و تعیین نسب‌های مردم می‌پردازد و دارای فواید سیاسی، دینی و اجتماعی است و هدف آن احتراز از خطا در نسب اشخاص است. انساب زنجیره نام‌هایی است که به‌علت نیاز اجتماعی و قبیله‌ای برای شناخت افراد و تمایز آنها از یکدیگر پدید آمده  و از منابع مهم در پژوهش‌های تاریخی و در حکم علوم پایه برای مورخ و دانش تاریخ محسوب می‌شود زیرا مواد تاریخی فراوانی در انساب وجود دارد و همان‌گونه که مورخ برای بازسازی گذشته به دانش باستان‌شناسی و دیگر علوم مرتبط با تاریخ نیاز دارد به نسب نامه‌ها نیز احتیاج دارد. دانش نسب‌شناسی ریشه در جاهلیت داشته و در عصر اسلامی به دلایلی چون تأسیس دیوان، گسترش فتوحات، مهاجرت قبایل عرب به مناطق مفتوحه، تعصب عرب نسبت به عجم و برخی عوامل دیگر، رشد و گسترش کمی و کیفی یافته و کارکردهای خاص خود را دارد. در این عصر نسب‌شناسان برجسته و نیز آثار ذی‌قیمتی در عرصه انساب‌نگاری پدید آمدند. سهم شیعیان امامی در باروری و پرداختن به این دانش، اگر بیشتر از اهل‌سنت نباشد، کمتر نبوده است زیرا این دانش با خاندان رسول‌الله(ص) و اهل‌بیت(ع) و با موضوع امامت پیوند ناگسستنی دارد. این دانش سهم سترگی از تاریخ‌نگاری شیعیان را به خود اختصاص داده است و ارتباط تنگاتنگی با دانش‌هایی همانند حدیث، رجال و فقه و حقوق دارد. این دانش به‌عنوان یکی از دستاوردهای برجسته در فرهنگ و تمدن اسلامی است. در دانش نسب‌شناسی شیعیان، نسابه‌های آنان، بیشتر به حفظ و کنترل اسامی فرزندان و شرح شجره و فضایل اجداد و بیان انشعابات شاخه‌های درخت پربرگ و باریک خاندان، مخصوصا خاندان اهل‌بیت(ع) می‌پردازدند. غرض آنان از کار خود، پیش‌گیری از خطا در تعیین نسب سادات است. با توجه به مطالب یاد شده این سؤال مطرح است که علل و عوامل گسترش این دانش در عصر اسلامی چیست و سهم شیعیان در این دانش تا دوران معاصر به چه میزانی است؟ پیشینه تاریخی برخلاف تصور برخی که علم نسب را از آنِ عرب دانسته‌اند: «للعرب الامثال و علم النسب»،  در میان دیگر ملل نیز این دانش مورد اهتمام بوده و برای پیدایش آن تاریخ دقیقی را نمی‌توان ذکر کرد. اما در دوره تاریخی اقوام و ملل متمدن، دانش نسب مورد توجه این جوامع بوده است. مثلاً در روم باستان با حفظ نسب افراد، طبقات جامعه را مشخص می‌کردند و برای این کار کسانی بودند که به «سانسور» معروف بوده و کار آنها بررسی نسب افراد بوده است تا احیاناً کسی که شغل، مقام و موقعیت او با نسبش تطبیق نداشته باشد، به موقعیت اجتماعی پیشین خویش باز گردانده شود. در چین باستان نیز نسب‌شناسی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت چنان‌که گفته شده هیچ ملتی به‌اندازه ایشان به این دانش اهتمام نداشتند.  همچنین در ایران باستان، مرتبه و منزلت اجتماعی افراد بر اساس نسب آنها مشخص می‌شد  و این بر خلاف ادعای ابن‌طقطقی است که گوید: فارسیان اهمیتی به انساب نمی‌دادند. نسب در میان عرب جاهلی توجه و اهتمام به نسب در جاهلیت و میان عرب، نمود بیشتری داشته است. در برخی منابع آمده است: عرب از میان علوم برای سه علم، بهای بیشتری قائل بود: نسب، شعر و تاریخ (علم الایام). آنان به‌سبب عصبیت و انسجام درونی قبیله، به انساب و تبار خود توجه خاصی نشان داده و تبار خود را در قالب شعر، رجز و روایات شفاهی به فرزندان خود منتقل می‌کردند. بدین‌سان نسب با قبیله متولد و نسل‌اندرنسل همراه با آن، تداوم پیدا کرد. توجه به هم‌خونی و هم‌نژادی از یک طرف و تعصب و تفاخرات جاهلی از طرف دیگر آنان را وادار می‌کرد که نسب خویش را به‌شدت حفظ کنند نیز برای در امان ماندن از هجو دشمنان و یا هجوکردن دشمنانشان و پرداختن به مثالب ایشان، به نسب سایر افراد و قبایل توجه می‌کردند. زیرا مثالب  بخشی از فرهنگ و تاریخ جاهلیت عرب را به خود اختصاص داده بود که عمدتاً بر نسب‌شناسی تکیه دارد. در میان عرب اشخاصی موسوم به نسابه (نسب‌شناس)  وجود داشتند که نسب افراد و قبایل را می‌شناختند و به دیگران می‌آموختند. چنان‌که گفته‌اند عقیل بن ابی‌طالب، در مسجد النبی، به‌عنوان نسابه، این علم را به دیگران می‌آموخت. دانش نسب در عصر اسلامی اسلام نه به‌طور مطلق نسب را نفی و نه آن را به‌طور کامل پذیرفت بلکه جنبه‌های منفی آن را کنار نهاد و بر جنبه‌های مثبت آن صحه گذاشت. قرآن کریم، این کتاب مقدس، نسب صرف را مایه ارزش ندانسته و حتی در مواردی به نکوهش عرب جاهلی پرداخته که بر حسب و نسبشان افتخار می‌کردند. مثلاً برخی از تیره‌های مشهور قریش، رقابتشان در دوره‌ای به اوج خود رسید تا جایی که آنان در شمارش افراد خود و افتخار به حسب و نسب و فزونی نفرات خود، پس از آنکه زندگان یکی از تیره‌های رقیب، افزون‌تر از دیگری شد، به سراغ مردگان خویش رفتند. مطابق نقل کلبی و مقاتل سوره تکاثر درباره این دو شاخه از قریش نازل شد  و این اقدام نا‌پسند آنان: «حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابرَ»،  مورد نکوهش قرار گرفت. اما در قرآن آیات دیگری (ازجمله آیه مودت)  وجود دارد که در آنها به صله‌ارحام و نبریدن پیوندهای خانوادگی توصیه شده، ازاین‌رو بیشتر نسب شناسان برای اهمیت‌دادن و حفظ انساب بدانها استشهاد کرده‌اند. آیه: «وَأ‌ُولُو الأَرْحَام ِ بَعْضُهُمْ أ‌َوْلَىٰ ببَعْض‌ٍ فی کِتَاب‌ِ اللَّهِ؛  و خویشاوندان طبق کتاب خدا بعضی نسبت بر بعضی اولیت دارند» نیز آیه: «... وَتُقَطِّعُوا أ‌َرْحَامَکُمْ»  از آن جمله‌اند. آیات و نیز روایات نقل شده از رسول الله، و کاربرد انساب، موجب شد که مسلمانان، حتی بیش از عصر جاهلی به نسب‌شناسی روی آورده و در حفظ و گسترش آن بکوشند. وجود مواد اولیه دانش نسب در عصر جاهلی و انتقال به دوره‌های بعدی، از طریق انتقال از قرن اول اسلامی به عصر تدوین و ضبط، از راه روایت صورت گرفت و بر رغم استقرار عرب در پایگاه تمدن، از اهتمام بدان کاسته نشد، زیرا این دانش برپشت سیاست یا سیاست بر پشت او گام نهاد. قابل ذکر است که هرچند در گذر زمان برخلاف نگرش اسلام، این دانش بار منفی نیز به خود گرفت اما با رنگ و لعاب اسلامی راه خود را ادامه داد و روز‌به‌روز بر شاخ و برگ آن افزوده شد و به‌عنوان علمی از علوم اسلامی جایگاه رفیعی پیدا کرد و همانند دیگر علوم اسلامی، به‌علت زمینه‌های فرهنگی و سیاسی اعراب اندک اندک جایگاهی برای خود یافته و دانشمندان اسلامی با تمجید از این علم در رونق آن مؤثر واقع شدند. سمعانی(م 562 ق)  نسب‌شناس، انساب را دانشی فاضل دانسته است. برخی دیگر از دانشمندان، علم نسب را از مهم‌ترین علوم برای امت اسلامی و پر منفعت و بزرگ برشمرده‌اند.  توجه و رشد و بالندگی این دانش در عصر اسلامی، معلول عواملی مختلفی است که اهم این عوامل را می‌توان چنین برشمرد: عوامل مؤثربررشد دانش نسب‌شناسی تأسیس و تنظیم دیوان و تقسیم بیت‌المال از زمان خلیفه دوم (سال20هجری) بر اساس انساب قبایل صورت گرفت که ضمن رشد تعصبات قبیله‌ای به دانش انساب نیز کمک کرد. شاکر مصطفی درباره نقش نسب در تاریخ اسلام می‌نویسد: «اگرچه اسلام ابتدا، نسب و ارزش آن را ملغی کرد ولی بعد از مدتی دوباره علم انساب برگشت و جایگاه مادی و معنوی جدیدی در جامعه مسلمین پیدا کرد؛ زیرا هنگامی که خواستند دیوان حقوق را تنظیم کنند، به سراغ انساب رفتند؛ لشکریان را بر اساس قبایل و عشیره تقسیم‌بندی کردند.»  البته از پرونده‌ها و عهدنامه‌های عصر عمر که برای تدوین دیوان‌ها تنظیم شده بود، چیزی بر جای نمانده است. شکی نیست که پرونده‌ها و عهدنامه‌های دیگری که خود مستلزم غنائم و بخشش و ارزاق است، در پاره‌ای شهرها موجود بوده، ولی از میان رفته و تنها روایات نسابین برای ما باقی مانده است.  کسانی از نسب‌دانان که به دستور عمر بن خطاب مأمور تدوین دیوان شدند، عقیل بن ابی‌طالب، جبیر بن مطعم، و مخرمه بن نوفل بودند. گسترش فتوحات، تقسیم غنائم و تأسیس شهرهای جدیدمانند کوفه، بصره، واسط و بغداد و استقرار قبایل و مهاجرین در آنها که بر اساس تقسیم‌بندی قبیله‌ای انجام می‌گرفت، دانش نسب را گسترش داد. مسلمانان که هسته نخستین آنان را اعراب تشکیل می‌دادند بنا به رسم دیرینه خود به نسب روی آوردند و انسابیان با استناد به برخی از آیات و روایات براهمیت آن تأکید کردند و آگاهی از انساب را دانشی ارجمند و بلند پایه می‌دانستند. پس از پیدایش اشرافیت نوین در اسلام و نزاع و مفاخره و مناصب در شهرهای ساکن شده و نیاز عرب به دفاع از مراکز و مکانت اجتماعی خود بر اهمیت انساب افزوده شد، زیرا آنان می‌خواستند از طریق آشنایی با مفاخر خود به امتیازات موهومی بر یکدیگر افتخار کنند.  شعوبی‌گری و نیز محفوظ ماندن ساختار قبیله‌ای پس از اسلام به رشد دانش نسب‌شناسی کمک شایانی کرد. مسئله رهبری و امامت امت اسلامی، نقش قابل توجهی در پرداختن به دانش نسب داشته است. زیرا پیامبر فرموده است: «الائمه من قریش؛ جانشینان من از قریش‌اند» به اعتقاد برخی انساب‌نگاران، از فواید علم نسب، آن است که: ما باید افرادی را که خلیفه می‌شوند، بشناسیم که از فرزندان فهر بن نضر بن کنانه (قریش) باشند. همنشینی برخی خلفا با نسابه‌ها  و تعلیم انساب به فرزندانشان و کسب مشروعیت برخی حاکمان از طریق تکیه بر نسب، ازجمله رشد دانش نسب‌شناسی بود. خلاصه آنکه انساب به‌گونه اسلامی مورد قبول واقع شد و در بین معارف اسلامی، منزلتی مهم و مطلوب بدان بخشیده شد و حفظ انساب و توابع آن و نیز تدوین همه آنها، شاخه‌ای اساسی از شاخه‌های تاریخ گردید.  به‌هرحال علم انساب در عصر اسلامی نه تنها متوقف نشد بلکه رشد بسیاری کرد به‌گونه‌ای که حتی برای حیوانات هم، با تحقیقات، کتاب نوشته شد. مثلاً هشام بن محمد کلبی، کتاب انساب الخیل فی الجاهلیه و الاسلام را تدوین کرد. کاربرد دانش نسب برای مورخ این دانش کاربردهای مختلفی دارد که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: شناخت تاریخ تحولات مختلف جامعه اسلامی که در ضمن، جامعه‌ای قبیله‌ای نیز بوده، مستلزم توجه به این دانش است. این دانش به یک معنا، بیان تاریخی محدوده زمانی پیدایش قبایل بشمار می‌آید و تاریخ انسان‌شناسی سنتی و ساخت کلان اندیشه تاریخی است. منابع نسبی در بردارنده اخبار ویژه‌ای درباره مسائل خاصی از قبیله است که در دیگر منابع بدان صورت نیامده است. اهتمام به انساب از عوامل یاری‌دهنده در پیدایش تاریخ و ثبات آن است. بسیاری از نسب‌نامه‌ها یادآور مشاغلی است که علما بدان می‌پرداختند چنان‌که سمعانی گوید: ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بزاز بود و در نتیجه آن در دکان خویش مباحثه و مذاکره بسیار داشت و در فقه سرآمد گشت.  کتاب سمعانی همچون بسیاری از منابع نسبی، مملو از مواد تاریخی است. آمیخته بودن اخبار و انساب با یکدیگر؛ مثلاً ابن‌ندیم از کتاب الاخبار الفرس و الانساب و السیره تألیف ابوالعباس عبدالله بن اسحاق مکاری و نیز از کتاب ابوالحسن نسابه به‌عنوان اخبار الفرس و انسابها و کتاب، الانساب الاخبار یاد می‌کند که نشانگر پیوند دو دانش تاریخ و نسب‌شناسی است. دانش انساب به مثابه برادر ناتنی تاریخ است.  همان‌گونه که برخی منابع لغوی مانند تاج‌العروس و لسان‌العرب مواد و عناصر تاریخی را که حتی در برخی منابع مختص تاریخ یافت نمی‌شوند؛ در خود جای داده‌اند، از منابع نسبی نیز می‌توان مواد تاریخی فراوانی را استخراج کرد. علم نسب از شعب و گونه‌های تاریخ‌نگاری در اسلام به‌ویژه تاریخ تشیع است. نیز دانش نسب، محدثان را در شناساندن راوی یاری می‌دهد و در فقه و حقوق و کلام نیز کاربرد دارد. برخی منابع در قالب نسب، کار اصلی خود را بیان تاریخ قرار داده‌اند. چنان‌که احمد بن یحیی بن جابر بَلاذُری (م 279ق)، از نسّابان، مترجمان، جغرافی‌دانان و مورخان بزرگ ایرانی و اسلامی در کتاب گران‌سنگ انسابُ الاشراف چنین کرده است. وی اصل تبارشناختی نگارش تاریخ را به‌گونه‌ای اصولی استوار ساخته و در نگارش خود از علایق قومی و قبیله‌ای که اساس کار اوست بیشترین بهره را برده است. او کتاب خود را با ذکر نسب نوح(ع) آغاز سپس از عرب، نخست عدنانی از اجداد پیامبر و فرزندانشان را ذکر می‌کند تا زمان تولد پیامبر سخن می‌گوید. این کتاب علاوه بر آن که شامل انساب قُریش و قبایل مُضَر است، تاریخ اسلام بر حسب خاندان‌های حاکم و بیان تبار آنان با شرح احوال شخصیت‌های بزرگ و مشهور آنان همچون بنی‌هاشم، بنی‌امیه و بنی‌عباس را نیز در بردارد. پس از ذکر نسب بنی‌هاشم به زندگی و سیره رسول‌الله(ص) در دوران کودکی، بعثت و هجرت تا رحلت آن حضرت و حادثه سقیفه اشاره دارد. پس از آن به بیان فرزندان ابوطالب با شرح مفصّلی درباره فضایل و تاریخ خلافت امیرمؤمنان علی(ع) تا شهادت آن حضرت پرداخته است سپس تاریخ خلافت و زندگی امام حسن بن علی(ع) و فرزندانش و قیام امام حسین(ع) و زندگی فرزندانش را آورده است. نسب‌نامه‌ها به‌صورتی خلاصه، گویا و آسان نسبت هریک از افراد با دیگری را در اختیار مورخ قرار می‌دهد. از آنجا که خویشاوندی، یکی از مهم‌ترین شکل‌های روابط میان انسان‌هاست و این روابط تأثیر بسیار زیادی بر زندگی فردی و اجتماعی دارد، مطالعه تاریخ و به‌طور کلی مسائل یک جامعه بی‌نیاز از شناختن این روابط نیست. بدین‌ترتیب نسب‌نامه ساده‌ترین وسیله نشان دادن روابط افراد خویشاوند اعم از نسبی و سببی است. بازشناختن افراد هم نام از یکدیگر و تمایز اسامی متشابه. تنظیم وقایع بر اساس ترتیب زمانی رویدادها یا ایجاد چارچوب برای ارائه و شناخت رویدادهای تاریخی از اقدامات اساسی مورخان بشمار می‌روند. علی‌رغم کاربرد بسیار زیاد دانش نسب در تاریخ، آسیب‌هایی نیز بر آن مترتب است. گذشت زمان و ایام موجب فراموش شدن اسامی افراد یک خاندان یا اشتباه در ترتیب و تاریخ زندگی آنها می‌شود. به‌عبارتی چون خمیر‌مایه انساب، روایات شفاهی و شعر است و تفاخرات قبیله‌ای در آن راه دارد لذا باید در وثوق و اعتماد کامل به آن تردید داشت و با دیده احتیاط بدان نگریست.  باید دانست، چهره‌ای که ما اکنون از دانش نسب‌شناسی در دست داریم، با ایرادهای فراوانی روبه‌روست. خلط مباحث و ذکر اشتباه نسب در برخی موارد و عدم تمیز میان عرب شمال و جنوبی، جعل و تحریف که از مهم‌ترین آفات این دانش بشمار می‌آید و دلایلی چون دست‌یابی به قدرت بر خلاف تصور ایشان و اقدام به ساختن نسب‌نامه اعم از راست و دروغ برای کسب مشروعیت، از آن جمله‌اند. این نکته را نیز باید مد نظر داشت که هر‌یک از مکاتب نسب‌شناسی رویکرد و گرایش‌های تئوریک خاص خود را دارند. منابع نسبی مشهور در میان اهل‌سنت حذف  من نسب قریش، از ابو فید عمرو سدوسی(م 195ق)؛  کتاب النسب، تألیف قاسم بن سلام (م 224ق)، که اطلاعات هرچند مختصر درباره نسب مضر و نسب بنی‌هاشم، نسب قبایل یمنی و ... دارد و علاوه بر آن اطلاعات ارزشمندی در باب وفود، اسلام آوردن قبایل، نقش آنان در فتوحات، مهاجرت قبایل، رجال و شخصیت‌های قبایل و روابط با یکدیگر به دست می‌دهد. نسب قریش (الجمهره فی نسب قریش) از مصعب عبد الله زبیری، (م236ق)؛ المحبر، نوشته محمد بن حبیب بغدادی(م245ق)؛ انساب الاشراف، تألیف احمد بن یحیی بلاذری (م279ق)؛ جمهره انساب العرب، نوشته ابن‌حزم اندلسی (م456ق) که کتابش از مصادر دانش نسب است؛ الانساب، از عبدالکریم سمعانی (م562ق)؛ التبیین فی انساب القریش، تألیف عبدالله بن قدامه (620ق)؛ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن‌اثیر جزری (م630ق)؛ نهایة الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی (م 821ق) و لباب الانساب از جلال‌الدین سیوطی (م911ق). نقش شیعیان امامی در گسترش علم انساب علم نسب در سنت و سیره معصومان(ع): نسب در سنت معصومان(ع): درباره انساب دو دسته روایات از حضرات معصومین نقل شده است. در یک دسته، نسب، بی‌ارزش یا چندان اعتنایی به آن نشده است. به‌عنوان نمونه روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: «نسب، عالمش را سودی ندهد و جاهلش را زیانی نرساند.»  البته برخی از اهل‌سنت نسبت این حدیث به آن حضرت را انکار و آن را جعلی  و استدلال‌کنندگان به چنین حدیثی را برای بی‌اعتبار‌کردن دانش نسب‌شناسی و بی‌انصافی در مورد این علم دانسته‌اند.  نیز از رسول خدا روایت شده که فرمود: «... لیس لعربی و عجمی فضل الا بالتقوی؛  عرب و عجم را جز به تقوی فضلی نیست»، «ایتونی باعمالکم لا باحسابکم و انسابکم»،  «من ابطأ عمله لم یسرع به نسبه؛  هرکه عملش او را پس برد، نسبش او را پیش نیاورد».در مقابل، دسته‌ای دیگر از روایات بر نافع و ارزشمند بودن دانش نسب تأکید دارد ازاین‌رو که: شناخت دقیق احکام ارث، مبتنی بر نسب است. نیز ازدواج و احکام متفرع برآن، صله‌ارحام و خمس، نافع بودن این علم را توجیه پذیر می‌کند. بی‌تردید علم انساب، مبنای شرعی، عرفی و اجتماعی بعضی از مسائل مهم است، لذا از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) روایات متعدد و توصیه‌هایی در مورد اهمیت پرداختن به علم نسب‌شناسی نقل شده است. به‌عنوان نمونه از پیامبر روایت شده که فرمود: «تعلموا من انسابکم ما تصلون ارحامکم.»  آن حضرت در این روایت به فراگیری نسب‌شناسی به مقدار ضرورت تأکید فرموده است که نسب خود را به مقداری که بتوانید با آن صله‌ارحام کنید. همچنین پیامبر(ص) در روایت دیگری، بر لزوم فراگیری نسب‌شناسی، سفارش و صله‌رحم را مبتنی بر یادگیری این علم دانسته و فرموده است: «صله‌رحم مایه محبت در خاندان‌ها، افزایش و موجب طول عمر می‌شود.» به نقل شیخ طوسی، امام رضا(ع) از پدران معصوم خود از رسول خدا روایت نموده که فرمود: «کل نسب و سبب منقطع یوم القیامه الا نسبی و سببی.»  برخی «حسبی و نسبی» را به‌جای نسبی وسببی ضبط کرده و مقصود از حسب را شریعت و مراد از نسب را ذریه پیامبر دانسته‌اند.   چنان‌که ما روزبه روز، نسل مبارک آن حضرت را فراوان‌تر و مقصود خداوند از آیه: «انا اعطیناک الکوثر» بهتر درک می‌کنیم. مفسران شیعی این آیه را سند افتخار سادات و کوثر را بر ذریه رسول خدا تطبیق کرده‌اند که آنان به‌رغم کشتار فراوان، نسلشان پایدار است. و این در حالی است که نامی از دشمنان اهل‌بیت(ع) همانند امویان باقی نمانده است.  روایات یاد شده و برخی موارد دیگر، نیز پیدایش نهاد نقابت، بعضی عالمان شیعه را به روی‌آوردن به دانش نسب‌شناسی شیعیان تشویق کرد. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، دوم، بیروت، دار الاضواء، 1403ق. 3. آینه‌وند، صادق، علم تاریخ در اسلام، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1364. 4. جمعی از نویسندگان (زیرنظر دکتر علی واسعی)، شهدای علوی تبار در واقعه عاشورا، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1383. 5. ابن‌بابویه، محمد بن علی، الامامة و التبصره، تحقیق و تصحیح مدرسه امام مهدی، قم، مدرسة الامام المهدی، چ اول، 1404ق. 6. ابن‌حزم اندلسی، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1403ق. 7. مراتب العلوم، تحقیق دکتر احسان عباس، ترجمه محمدعلی خاکساری، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس، 1369. 8. ابن‌حماد جوهری، اسماعیل، الصحاح (صحاح اللغه)، تحقیق احمد بن عبد الغفور، بیروت، دار العلم للملایین، 1410ق. 9. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، تحقیق عبد القادر عطا، ج 3، بیروت، دار الکتب العلمیه، چ 2، 1418ق. 10. ابن‌طقطقی، صفی‌الدین محمد، الاصیلی فی انساب الطالبیین، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، 1418ق. 11. ابن‌عبد ربه، عقد الفرید، به‌کوشش ابراهیم الابیاری و عمر تدری، بیروت، دار الکتاب العربی، بی‌جا. 12. ابن‌عنبه حسنی، عمده الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، قم، تنصاریان، 1417ق. 13. ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به‌کوشش ثروت عکاشه، قم، شریف رضی، 1373. 14. ابن‌منظور، لسان العرب، به‌کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق. 15. ابن‌ندیم، الفهرست، به‌کوشش رضا تجدد، تهران، 1349. 16. ابن‌هشام، السیرة النبویه، به‌کوشش مصطفی السقا و دیگران، بیروت، المکتبه العلمیه، بی‌تا. 17. ابوالفرج الاصفهانی، الاغانی، به‌کوشش علی مهنا و سمیر جابر، بیروت، دار الفکر، چ دوم، بی‌تا. 18. ازورقانی مروزی، اسماعیل بن حسین، الفخری فی انساب الطالبیین، تحقیق سید مدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، 1409ق. 19. امامی‌فر، علی، تاریخ‌نگاران شیعه تا قرن هفتم هجری، قم، پارسایان، 1383. 20. بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب، ترجمه سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه مرعشی، چ 1، 1410ق. 21. جعفریان، رسول، شناخت منابع تاریخ اسلام، قم، انصاریان، 1376. 22. حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، دار الفکر، بی‌تا 23. حضرتی، حسن، دانش تاریخ و تاریخ‌نگاری اسلامی، قم، بوستان کتاب، 1382. 24. خالقی، محمد‌هادی، دیوان نقابت، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387. 25. ذکایی ساوی، مرتضی، «سیری در الانساب»، مجله آیینه پژوهش، ش41، 1357. 26. سمعانی، ابوسعید عبد الکریم بن محمد، الانساب، به‌کوشش عبد الله عمر البارودی، مرکز الخدمات و الابحاث الثقافیه، بی‌‌تا. 27. الطبرسی، فضل الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، افست، تهران، ناصرخسرو، 1406ق. 28. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق. 29. عطایی، محمدرضا، مهاجران آل ابی‌طالب، ترجمه المنتقله الطالبیه، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1372. 30. علوی، نجم‌الدین ابی الحسن علی بن محمد عمری، المجدی فی انساب الطالبین، تحقیق احمد مهدوی دامغانی، قم، مکتبة آیة‌الله المرعشی النجفی العامه، 1409ق. 31. قرطبی، ابو عمر یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق. 32. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، سوم، بیروت، دار التعارف، 1401ق. 33. مامقانی، محمد‌حسن، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف، المرتضویه، 1350ق. 34. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، سوم، بیروت، دار الاحیاء، 1403ق. 35. مرعشی نجفی، سید محمود، «علم نسب‌شناسی با یادی از سرآمد تبارشناسان»، مجله میراث جاودان، ش 52، 1384. 36. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، تحقیق و مصحح علی‌اکبر غفاری و محمد محرمی زرندی، قم، المؤتمر العالمی لافیة الشیخ المفید، ط الاولی، 1413ق. 37. مصطفی، شاکر، التاریخ العربی و المؤرخون، بیروت، دار العلم للملایین، 1983م. 38. منتظر‌القائم، اصغر، تاریخ اسلام (تا سال چهلم هجری)، تهران، سمت، چ 3، 1386. 39. نقش یمنی‌ها در حمایت از اهل‌بیت(ع)، قم، بوستان کتاب، 1380. 40. النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1418ق. 41. نجفی، محمدجواد، «نسب‌شناسی در دوره اسلامی»، مجله تاریخ اسلام، ش 13، 1382. 42. واحدی النیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، به‌کوشش ایمن صالح شبان، قاهره، دارالحدیث، بی‌تا. 43. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، بیروت، دار الفکر، 1407ق / 1987م. 44. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق. 45. الموسوی الخوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، اسلامیه، 1356. 46. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتاب العربی، بی‌تا. 47. آلوسی، محمود، بلوغ الادب فی معرفة احوال العرب، بیروت، دارالشرق العربی، 1314ق. 48. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، 1382. 49. ماوردی، علی بن محمد، الاحکام السلطانیه، بیروت، دار الفکر، 1386ق. 50. ابن‌خلکان، احمد، وفیات الاعیان، تحقیق محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة ‌النهضة المصریة، 1949م. 51. ذهبی، شمس‌الدین، تذکرة الحفاظ، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی‌تا. 52. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، دفتر آیت‌الله العظمی الخویی، 1409ق. 53. ذنوبی، محمدمحسن، تاریخ‌شناسی، تهران، ابوعطا (کانون فرهنگی آموزش)، 1387. 54. ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2006م. سید محمود سامانی/ عضو هیئت علمی پژوهشگاه تاریخ و سیره اهل‌بیت و دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن دانشگاه معارف اسلامی. اصغر منتظرالقائم/ دانشیار دانشگاه اصفهان. منبع: فصلنامه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی شماره 3 ادامه دارد........

93/04/10 - 01:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن