تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، بى شرم، كودن، چاپلوس و بدبخت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837116369




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

غایت اصلى حکومت دینى از دیدگاه امام خمینى (قدس‌سره)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
غایت اصلى حکومت دینى از دیدگاه امام خمینى (قدس‌سره)
حکومت اسلامى هرگاه توان و قدرت آن را پیدا کند که سه عامل معرفت عمیق نسبت به دین، صبر و استقامت در مقابل مشکلات و تعدیل و رعایت اعتدال در زندگى را در مقام عمل تحقق بخشد، قادر به تأمین و تضمین سعادت واقعى جامعه می شود.

خبرگزاری فارس: غایت اصلى حکومت دینى از دیدگاه امام خمینى (قدس‌سره)



بخش دوم و پایانی عوامل و زمینه هاى نیل به سعادت پس از مباحثى چند در باب سعادت و کمال، این موضوع را پى مى گیریم که چه عواملى مى تواند جامعه را در وصول به سعادت یارى رساند؟ آیا آن عوامل، واحد است یا کثیر؟ در درون انسان باید کند و کاو نمود یا در خارج؟ بى تردید، عوامل متعددى در این زمینه مطرح است. دیدگاه امام خمینى قدس سره شاید بتوان گفت: راه کارهایى را که امام راحل در این زمینه ارائه کرده اند، با توجه به ابتناى اندیشه ایشان به آیات و روایات بوده؛ به این معنا که نمى توان آنها را از منشأ وحیانى جدا دانست؛ بنابراین، هماهنگى و پیوند نزدیک اندیشه شان با تعالیم قرآنى بر حقیقت و استحکام آن افزوده و به واقعیت نزدیک تر ساخته است. الف. تمسک به حبل اللّه و یاد حق تعالى (توحید) هستى شناسى و انسان شناسى که دو محور اصلى حیات انسانى است، پیوند ناگسستنى با سعادت فردى و اجتماعى دارد؛ زیرا اگر نظام هستى در عالم مادى خلاصه گردد و انسان یک موجود مادى شمرده شود، سعادت مفهومى محدود خواهد داشت، اما اگر به عوالم دیگرى معتقد باشیم و انسان را در جنبه مادى محدود نسازیم، سعادت و کمال معناى دیگرى پیدا خواهد نمود. در اندیشه دینى، چون نظام هستى محدود به عالم ماده نمى باشد، سعادت و کمال انسانى نیز در قلمرو مادى خلاصه نشده، بلکه گستره آن از دنیا تا قیامت را دربر مى گیرد. فرد و جامعه براى نیل به آن، لازم است به عوامل مهمش تمسک جویند که یکى از ابزارهاى محکم و مفید آن، واقعیتى به نام «قرآن» است؛ چراکه خداوند با ارسال آن، تمام تعالیم و دستورات لازم براى نیل به مقامات والاى انسانى را در آن تدوین و تنظیم نموده است. خداوند متعال قرآن را نازل فرمود تا افراد با چنگ زدن بدان، به عالم بالا سوق داده شوند و به مقام والا برسند؛ بنابراین، مى فرمایند: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» (آل عمران: 103). مفسران در معناى «حبل اللّه» گفته اند که مراد، قرآن کریم است و در مفهوم وسیع تر آن، «ارتباط با خدا» مى باشد (مکارم شیرازى و دیگران، 1368، ج 3، ص 29).  امام قدس سره با توجه به آیه مزبور مى فرماید: «ملت ها و دولت ها اگر بخواهند به پیروزى و هدف هاى اسلامى به تمام ابعادش که سعادت بشر است برسند باید اعتصام به حبل اللّه کنند، از اختلاف و تفرقه بپرهیزند...» (امام خمینى، 1385، ج 7، ص 170). ایشان که در رأس حکومت قرار داشت، جایگاه خویش را مرهون همین امر دانسته و با روح بلند توحیدى و گسستن از همه امور غیرالهى مى فرمود: «خودمان هیچیم... خمینى هیچ کاره است. کار دست یک بزرگى است که او انجام داد... همه با هم باید توجه کنیم به خداى تبارک و تعالى و با اتکال به خداى تبارک و تعالى، ان شاءاللّه پیروز مى شویم» (همان، ج 11، ص 422).      پس، سعادت فرد و جامعه مرهون توجه به ذات بارى تعالى، و رابطه با آن از طریق کتاب آسمانى و حبل المتین الهى است. بنابراین، تردیدى نیست که توحید و یکتاپرستى مهم ترین عامل براى نیل به سعادت فرد و جامعه است و اگر سعادت از جمله غایت اصلى حکومت اسلامى به شمار مى آید، بر مبناى اصالت همین اصل (توحید) مى باشد؛ زیرا از نگاه ایشان، توحید روح تعالى انسان بوده و هیچ اصلى جایگزین آن نخواهد شد. ب. ایمان و تقواى الهى شناخت قلبى، اعتراف زبانى و عمل با اعضا و جوارح ظاهرى را به معناى ایمان گرفته اند، که با این معنا، اگر انسان تمام کارها و اعمال خود را با تکیه به خالق خویش انجام دهد یکى از عوامل مهم امنیت و حفظ شخصیت است. انسان و به تبع آن، جامعه اگر با این تکیه گاه، به حیات خود ادامه بدهد از هرگونه اضطراب و انحراف دور خواهد شد. ایمان و عمل صالح موجب فلاح و رستگارى و سعادت دنیوى و اخروى خواهد بود. سعادت واقعى براى فرد و جامعه تحصیل نخواهد شد مگر در پرتو ایمان و تقواى الهى؛ زیرا ثبات فردى و اجتماعى تجلى ایمان به خداست. از دیدگاه امام راحل، کلید و رمز خوش بختى فرد و جامعه منوط به ایمان است: «آنچه میزان سعادت است، همین است که انسان مؤمن باشد و صبر داشته باشد... وقتى ایمان دارید و صبر دارید... شما سعادتمندید» (همان، ج 7، ص 301).  اگر جامعه به این سمت سوق داده شود هدایت خواهد گشت و جهت دهى جامعه به سمت هدایت الهى موجب نیل سعادت واقعى در جهت قرب الى اللّه است؛ پس ایمان، پایه و اساس سعادت در حکومت اسلامى است. «اسلام در کنار مقرّرات اجتماعى، اقتصادى و غیره به تربیت انسان براساس ایمان به خدا تکیه مى کند و به هدایت جامعه از این بعد، بیشتر براى هدایت انسان به طرف تعالى و سعادت عمل مى کند» (همان، ج 5، ص 410). خداوند نسبت به انسان مؤمن توجه ویژه اى را مبذول مى نماید و ضمن اینکه نورانیتى را در وجودش پدید مى آورد، موجب به سعادت رسیدن و هدایت افراد دیگر جامعه نیز مى شود: «بشر نورانى آن است که تمام قواى ملکیه و ملکوتیه اش نوربخش باشد و علاوه بر آنکه خود او را هدایت به سعادت و طریق مستقیم کند، به دیگران نیز نورافشانى کند و آنها را به راه انسانیت هدایت کند» (امام خمینى، 1370، ص 208). بنابراین، هرچه ایمان قوى تر گردد و به مراتب عالى ترى برسد و با تقوا توأم شود، کمال و سعادت بیشترى نصیب فرد و جامعه خواهد شد. رشد و تعالى، سعادت و رستگارى مرهون تقواى الهى و مستلزم مسئولیت پذیرى و وظیفه گرایى است. ایمان و تقوا مى تواند رافع بسیارى از مشکلات باشد و در کارگزاران نظام سیاسى چنان قدرت و بصیرتى را ایجاد کند که بتوانند بسیارى از معضلات طبیعى را مرتفع سازند. این اندیشه برگرفته از آیات و روایاتى است که در این زمینه وارد شده؛ چراکه خداوند مى فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ» (نور: 55)؛ خداوند به کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند وعده داده که جانشین زمین گردند، چنان که قبلاً مؤمنان را جانشین خود قرار داد. بنابراین، یکى از اهداف اصلى حاکمان دینى، که جانشینان واقعى خداوند در زمین مى باشند، تلاش براى تحقق امور معنوى است که سعادت در پرتو آن نهفته مى باشد. پس کمترین تردید در این امر روا نیست که ایمان به خدا و داشتن تکیه گاه الهى، مهم ترین عامل براى ثبات فردى و جمعى و بى اعتقادى و نداشتن تکیه گاه واقعى، عامل اصلى لغزش ها و انحراف ها خواهد بود. با ایمان و تقواى الهى مى توان حکومتى اسلامى بنا کرد و جامعه اى سالم و سعادتمندانه را تحقق بخشید تا مردم آن در سایه چنین حکومتى از سعادت نسبى برخوردار شوند و رستگارى اخروى را براى خود نزد پروردگار متعال رقم زنند. ج. تهذیب نفس در نهاد و نهان انسان دو قوه عاقله و شهویه دایم در کشمکش اند. هر قوه اى که غلبه یابد، فرمان روایى براى اوست. قوه عاقله، انسان را به سمت کمال و سعادت سوق مى دهد و قوه شهویه، آن را به جنبه انحطاط و شقاوت رهنمون مى سازد. کمال قوه عاقله، انسانیت و فرشته خویى بوده و کمال قوه شهویه حیوانیت و درنده خویى است. در تعالیم اسلامى، بر این امر تأکید شده که براى تعالى و رشد، باید جنبه عقلانیت در انسان تقویت گردد؛ بنابراین، پیروى از عقل، موجب تعالى انسان و تبعیت از نفس، گمراهى وى را به ارمغان مى آورد: «رسیدن به رشد و کمال انسانیت مرهون جلوگیرى نفس است از شهوات و لذات، و کسانى که متابعت شهوت کنند، از رشد و هدایت باز مانند و چشمان آنها از دیدن طریق حق کور گردد» (امام خمینى، 1382، ص 290). تهذیب نفس و تطهیر قلب، سعادت را براى فرد به ارمغان مى آورد. «رضایت بخش ترین قول تشریعى... علم تهذیب نفس است که سعادت انسان به آن بستگى دارد» (امام خمینى، 1386، ص 173). چنین فردى قطعا به عزت و سربلندى و سعادت خواهد رسید؛ زیرا وقتى که خود را ساخته باشد تمام همت خویش را براى ساختن جامعه به کار مى گیرد؛ چراکه وى لذت سعادت را چشیده، علاقه مند است که جامعه نیز طعم آن را بچشد، ازاین رو، در پى این است تا آنها را به سمت صلاح و سعادت سوق دهد. بنابراین، امام قدس سره معتقد است: «انسان آگاه مهذب، همه ابعاد سعادت را براى کشور تأمین مى کند» (امام خمینى، 1385، ج 7، ص 532). با ابتناى به همین اعتقاد از نگاه امام راحل و مطابق تعالیم قرآن، پیروى از هواى نفس، فرد را نابینا ساخته و حقیقت بصیرت را از او سلب مى کند؛ محیط زندگى را براى او تاریک نموده و نور و روشنایى را از او مى گیرد. اگرچه اصل وجود قوه شهویه بالذات مایه سعادت است؛ زیرا موجب تداوم نسل بنى آدم مى گردد و خداوند آن را براى حفظ نظام و ابقاى شرافت و سعادت دنیا و آخرت مرحمت فرموده است، اما اگر برخلاف این اصل، آن را از حالت تعدیل خارج کند و به افراط بکشاند بدبختى او را به ارمغان خواهد آورد (ر.ک: امام خمینى، 1382، ص 280). مقوله تهذیب، در امور اجتماعى و سیاسى آثار خود را چنین آشکار مى سازد که اگر انسان مهذب در رأس امور جامعه قرار گیرد محیط جامعه و اطرافیان خود را تهذیب خواهد نمود و تهذیب شخص، تهذیب جامعه را دربر دارد. اگر یک انسان، یک شاه، یک رئیس مملکت، مهذب و صحیح باشد، آنهایى که اطرافش هستند همه صحیح خواهند شد... اینکه ما فریاد مى زنیم که جمهورى اسلامى، براى این است که اسلام، فرد مهذب درست مى کند، قرآن کتاب آدم سازى است. پیغمبرها آمدند آدم ها را درست کنند... دنبال این بودند که تربیت کنند مردم را. خداى تبارک و تعالى انبیا را فرستاده براى تهذیب مردم. براى اصلاح مردم. اگر چنانچه اصلاح بشود یک فردى که در رأس جامعه است... مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحیح مى شوند» (امام خمینى، 1385، ج 7، ص 286). ثبات و تغییر، صلاح و فساد، سعادت و شقاوت جامعه از فرد شروع مى شود؛ ازاین رو، امام راحل در جمع کارگزاران نظام، بر اصلاح نفس فرد قبل از اصلاح دیگران تأکید مى کند و مى فرماید: «مبدأ اصلاح هم از خود آدم باید شروع شود و نمى شود که یک واعظى که خودش اصلاح نشد، بتواند دیگران را اصلاح کند» (همان، ج 17، ص 194). در تعبیر نورانى حضرت على علیه السلام آمده است: «اذا تغیر نیةُ السلطان تغیر الزمان» (تمیمى آمدى، 1366، ص 311). امام خمینى قدس سره با الهام از این بیان گوهربار، که به عنوان بنیانگذار حکومت دینى در جهان معاصر مشهور گشته، از همان آغاز فعالیتش، به فاسق ترین حاکم زمان، کارتر، چنین مى فرماید: «آقا خودتان را اصلاح کنید، دنبال این باشید که تهذیب کنید خودتان را، اعمالتان را موافق با دستور خدا کنید، اختلافتان را موافق با دستور اسلام کنید...» (امام خمینى، 1385، ج 5، ص 330). خلاصه کلام اینکه از نگاه امام قدس سره، سعادت جامعه مرهون دو اصل اساسى در این زمینه است: خودسازى و جامعه سازى. ابتدا شخص باید بکوشد خود را تهذیب نموده و با تقواى الهى و خداترسى به مقام والاى معنوى دست یابد و دیگر اینکه در ساختن جامعه خویش همت گمارد. اسلام نیز روى هر دو اصل تأکید دارد. بزرگان دین بر همین اساس، توصیه دارند که یک مجاهد با نفس مى تواند بر یک امت حکومت کند و آنها را به کمال و مقام مجاهدان در راه خدا برساند که همه اهتمام خود را در مسیر تعالى و رشد جامعه بردارند. ازاین رو، بر امر تهذیب و اصلاح نفس تأکید مى کنند (ر.ک: همان، ج 6، ص 279ـ285). د. اهتمام به نماز یکى دیگر از عوامل مهم براى رسیدن به سعادت، توجه به نماز است. اقامه نماز براى فرد مایه آرامش و براى جامعه موجب استحکام آن خواهد بود؛ ازاین رو، خداوند، یکى از اهداف مهم حاکمیت مؤمنان و صالحان را اقامه نماز بیان فرمود: «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ...»(حج: 41). زمانى که مؤمنان به حاکمیت برسند تمام همت و تلاش خود را براى اقامه نماز و تحقق بخشیدن به سایر احکام الهى به کار مى گیرند تا جامعه را به خیر و سعادت رهنمون سازند. در اندیشه امام راحل، نماز سرچشمه تمامى کمالات و متکفل همه سعادات است و هیچ طاعتى به اهمیت آن نمى رسد: «راه وصول به سعادت، اطاعت رب العزه است و در بین اطاعات و عبادات هیچ یک به مرتبه این نماز که معجونى است جامع الهى که متکفل سعادت بشر است و قبولى آن موجب قبولى جمیع اعمال است نمى باشد؛ پس باید در طلب آن جدیت تام نمایید» (امام خمینى، 1370، ص 16). نماز مسلک سالکان است که همه ادیان الهى براى بشریت قرار داده اند تا از این طریق، بتوانند خود را به غایت حیات خویش، که کمال مطلق و سعادت و فلاح است، منسلک سازند: «پس کمال مطلق که وصول به فناءاللّه و اتصال به بحر غیرمتناهى وجوبى است و شهود جمال ازل و استغراق در دریاى نور مطلق است، در نماز حاصل شود و راحتى مطلق و استراحت تام و طمأنینه کامله نیز در آن پیدا شود، و دو رکن سعادت حاصل آید. پس نماز فلاح مطلق است» (همان، ص 144). اما «قلب ما باور نکرده که سرمایه سعادت عالم آخرت و وسیله زندگانى روزگارهاى غیرمتناهى نماز است» (همان، ص 45). منظومه فکرى امام راحل این است که در جامعه اسلامى باید فضاى یاد خداوند که نماز نماد آن مى باشد ظاهر گردد. باید در مجامع علمى و فرهنگى و نهادها و سازمان ها به این امر اهتمام شود. ازاین رو، خطاب به مسئولان ذى ربط مى فرماید: «آقایان سعى کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید. تبلیغات مذهبى بکنید، مسجد بسازید، اجتماعا نماز بخوانید، تظاهر به نماز خواندن بکنید. وحدت مذهبى لازم است» (امام خمینى، 1385، ج 1، ص 268). و در جاى دیگر، نماز را پشتوانه قوام و دوام یک ملت دانسته و مى گوید: «شما انقلاب اسلامى را ترویج کنید، که اسلام و احکام اسلام را بیان کنید، در اسلام، از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست... از نماز همه این مسائل پیدا مى شود... نماز پشتوانه ملت است» (همان،ج 12، ص 393).  همه این تأکیدات در امر مقدس نماز به دلیل منشأ برکات بودن آن مى باشد. یاد خدا، که غالبا در اقامه نماز خلاصه مى شود، مى تواند سرچشمه بسیارى از برکات و فیوضات براى فرد و جامعه باشد. با ارتباط بر قدرت مطلق که در نماز تجلى مى یابد، مى توان افراد و جامعه اى پیشرفته و کمال یافته و سعادتمند را تحقق بخشید. با تحصیل سعادت همه جانبه، قرب الهى نیز صورت مى گیرد و این امر، یادآور روایتى از امام موسى کاظم علیه السلام است که فرمود: «افضل ما یتقرّب به العبد الى اللّه بعد المعرفة به الصلاة» (ابن شعبه حرانى، 1404ق، ص 391)؛ بهترین چیزى که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهى تقرب پیدا مى کند نماز است؛ پس بدون سبب و وسیله، این تقرب و تکامل حاصل نمى شود (خلیلى، 1388، ص 154ـ155). ازاین رو، مسئولان باید در جهت اقامه هرچه بهتر آن، اهتمام لازم را مبذول دارند. ه . بصیرت و شجاعت اندیشه، آگاهى و معرفت نسبت به خویشتن و خداوند نظام هستى، منشأ خیر و برکت، فلاح و خوش بختى است، در مقابل، جهل و غفلت، عامل اصلى شقاوت و بدبختى. در حدیثى از امام صادق علیه السلام وارد شده است که فرمودند: «کسى که بدون بصیرت ادامه حیات دهد همانند کسى است که در غیر مسیر حرکت کند، به سرعت حرکتش اضافه نمى شود مگر از نیازش دور گردد» (کلینى، 1401ق، ج 1، ص 43؛ حرّعاملى، 1409ق، ج 27، ص 134). تداوم در مسیر حق و صراط مستقیم، لازمه اش داشتن آگاهى و بصیرت است و وصول به سعادت بدون آن، مصداق سعادت واقعى نخواهد بود. امام خمینى قدس سره که خود فردى بصیر بود، با علم به این مباحث معتقد است که انسان به بصیرت،  انسان بوده و مراحل سعادت و انسانیت او به میزان آگاهى و معرفتش وابسته است: «انسان به روح انسان است. انسان به بصیرت قلبى انسان است... و آنچه در انسان سعادت را ایجاد مى کند، بصیرت انسان است» (امام خمینى، 1385، ج 10، ص 302). پس کلید در سعادت و شقاوت به این امر وابسته مى باشد؛ یعنى این خود انسان است که مى تواند درهاى بهشت را به روى خود مفتوح گرداند و یا آن را بر روى خود ببندد. با معرفت و بصیرت قادر خواهد بود که درِ سعادت و درهاى بهشت را براى خود باز نماید و با جهالت و عدم بصیرت، درِ شقاوت و درهاى جهنم را براى خود مى گشاید (ر.ک: امام خمینى، 1370، ص 41). البته آگاهى و بصیرت به امور درونى محدود نمى شود که موجب تحکیم شخصیت انسان و ثبات فردى او گردد، بلکه علاوه بر آن، موجب درایت در امور خارجى نیز مى گردد؛ به این معنا که شخص از هوشیارى لازم برخوردار شده و در امور اجتماعى و کشوردارى از توطئه دشمنان خارجى و داخلى آگاهى لازم را کسب مى کند. پس بصیرت و هوشیارى معناى عامى داشته که شخص بصیر را نسبت به خویش و محیط جامعه آگاه مى نماید. امام قدس سره با توجه به این معنا از هوشیارى و آگاهى، مى فرماید: «باید هوشیار باشیم و توجه داشته باشیم به اینکه آن توطئه هایى که از داخل و خارج دارد مى شود، نگذارید که اینها رشد پیدا بکند» (امام خمینى، 1385، ج 8، ص 124). پس مى توان گفت: معرفت و بصیرت و هوشیارى لازم در وصول به سعادت نقش مؤثر و مهمى را ایفا کرده و بى تردید، بدون آن نمى توان به کمال و سعادت دست یافت؛ و منشأ سعادت معرفت است و فرد یا ملت جاهل و غیر بصیر به کمال و سعادت نخواهد رسید. براى داشتن یک جامعه مطلوب در اسلام، دارا بودن ملت و دولت و کارگزاران هوشیار و آگاه نسبت به مسائل و حوادث جامعه در امور داخلى و خارجى و بصیرت لازم نسبت به شخصیت خویش امرى لازم و ضرورى به شمار مى آید و هرگز جامعه فاقد بصیرت به کمال و سعادت که غایت اصلى خلقت است نمى رسد. و. اطاعت از قوانین در تشکیل نظام اجتماعى، وجود قوانین و مقرّرات براى اداره امور امرى بدیهى و ضرورى است. بدون تدوین قانون، تدبیر امور جامعه محال خواهد بود. میزان امنیت و پیشرفت و سعادت جامعه مرهون دو چیز است: یکى، حسن قوانین و دیگر، اطاعت و تبعیت از آن. اگر یکى از این دو در جامعه ضعیف باشد قطعا آن جامعه به تکامل و تعالى نخواهد رسید. بنابراین، وجود قوانین قوى و جامع و اطاعت از آن، عوامل مهمى براى حیات متعالى انسان هاست که در نظام سیاسى اسلام به این دو امر توجه شایانى شده است. عمل به قانون در اسلام جزء واجبات به شمار آمده و تأکید بر آن است که همه مردم، حتى رهبران و حاکمان باید مطیع محض قانون باشند و هیچ مدیر یا مسئولى نمى تواند به بهانه مسئولیت و منصبى که دارد خود را از عمل به قانون استثنا نماید. ازاین رو، همه افراد در مقابل قانون برابرند و اطاعت از آن براى همه فرض و واجب است. امام راحل حکومت اسلام را حکومت قانون دانسته که همه باید از آن تبعیت نمایند و هیچ کس، استثنا نیست (ر.ک: امام خمینى، 1377، ص 34ـ35). نکته دقیق و ظریف در نظام سیاسى اسلام این است که رهبران و عاملان حکومتى باید تقید بیشترى نسبت به قانون داشته باشند و با ترک پیروى از قوانین و یا هرگونه تخلفى از آن، شایستگى خود را از دست خواهند داد. امام خمینى قدس سره معتقد است: «در اسلام، همه کس حتى پیامبر عظیم الشأن صلى الله علیه و آله در مقابل قانون، بى امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جارى است و شرف و ارزش انسان ها در تبعیت از قانون است که همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقیب است» (امام خمینى، بى تا، ص 312). سخت گیرى هایى که در نظام سیاسى اسلام وجود دارد شاید در حکومت هاى دنیا کمتر مشهود باشد؛ زیرا تخلف از قانون در اسلام نه تنها مجازات دنیوى دربردارد، بلکه عقاب اخروى را نیز به دنبال دارد؛ یعنى علاوه بر مضرات دنیوى، زیان هاى سخت آخرتى را در پى دارد. قانون هاى بشرى انسان را به همان زندگانى مادى دنیایى دعوت مى کند و از زندگانى همیشگى ابدى غافل مى کند و چنین قانونى براى انسان که داراى دو زندگانى است و ساز و برگ هر دو را نیازمند است زیان هاى ناگفتنى دارد. تمام قوانین بزرگ اسلام داراى این دو جنبه است که هم نظر به حیات مادى و فراهم ساختن ساز و برگ آن دارد و هم نظر به حیات معنوى و ساز و برگ آن...» (همان). بر مبناى همین عقیده، رهبران دینى سعادت و کمال فرد و جامعه را مرهون عمل به قوانین دانسته و بر آن تأکید ورزیده اند: «سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهى است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است» (امام خمینى، 1385، ج 5، ص 387ـ388). قانون الهى با قوانین تقنینى تفاوتى ندارد. «مگر سنخ قانون الهى غیر از سنخ قوانین تقنینى است؟ البته قانون گذارى به نحو اتم و اکمل همین است» (اردبیلى، 1381، ج 2، ص 330). امتیاز قانون اسلام بر سایر قوانین دنیا در این است که هیچ قانونى به جامعیت قوانین اسلام نمى رسد؛ زیرا منشأ قانون در اسلام، وحى است که از جانب خداوند بر پیامبر صلى الله علیه و آله ارسال شده و حتى شخص پیامبر اسلام قدرت قانون گذارى را ندارد، مگر به اذن الهى. شأن اصلى او این بود که قانون الهى را بر مردم ابلاغ نماید، اما سایر قوانین غیرالهى از این امتیاز برخوردار نمى باشند؛ زیرا منشأ عقلانى داشته و جمعى از قانون گزاران آنها را وضع نموده اند. به همین دلیل، اندیشمندان اسلامى سعى دارند چنین قانونى را در جامعه تحقق بخشند و عمل به آن را مایه سعادت بدانند. امام راحل، به این نکته تصریح مى کند: «ماهیت و کیفیت این قوانین (اسلام) مى رساند که براى تکوین یک دولت وبراى اداره سیاسى و اقتصادى و فرهنگى جامعه تشریع گشته است»(امام خمینى، 1377، ص 20). بشریت به چنین قوانینى براى نیل به سعادت نیازمند است. «قرآن مجید و سنت شامل همه دستورات و احکامى است که بشر براى سعادت و کمال خود احتیاج دارد» (همان، ص 21). قانون محورى نیز باید جزء اصول ثابت در جامعه قرار گیرد. حاکمان نظام باید عاملان اصلى قانون باشند، تا مردم در اطاعت از آن، آنها را سرمشق خود قرار دهند. اگر عامه مردم مشاهده کنند که نخبگان و خواص به قانون عمل مى کنند، انگیزه در آنان ایجاد شده و این عمل در جامعه به صورت یک فرهنگ متجلى خواهد شد. ازاین رو، اطاعت از قوانین در جامعه اسلامى که در حقیقت، برگرفته از احکام و تعالیم الهى است، یکى از مهم ترین راه کارها براى وصول به سعادت است و چون حاکم چنین حکومتى از حیث علمى و معنوى در جایگاه نیابت معصوم علیه السلام تکیه زده، عمل به دستورات ایشان که همان تأکید بر اجراى قوانین و مقرّرات اجتماعى است، براى همه افراد امرى واجب خواهد بود. پس هرگونه تخطى از قانون که امنیت، رفاه و آسایش، سعادت و پیشرفت مردم را در جامعه به مخاطره مى اندازد، بزرگ ترین معصیت به شمار خواهد آمد. ازاین رو، همگان باید مطیع محض قوانین باشند تا طعم سعادت حقیقى را چشیده و به فلاح واقعى دست یابند. بنابراین، سعادت در مقوله قانون، مرهون چند عنصر اساسى مى باشد: یکى، جامعیت قانون و دیگرى، حسن اجرا و اطاعت آن. ز. حفظ استقلال بدیهى است که حکومت اسلامى و استمرار آن، براى تحقق اهداف مهم و خاصى پایه گذارى شده، که یکى از آن غایات مهم، رسیدن به استقلال در همه شئون زندگى است. بر اساس اینکه برخى افراد، همیشه در پى این هستند که دیگران را به خدمت خویش درآورده و از ایشان بهره کشى نمایند، این پدیده در طول تاریخ بشرى وجود داشته و در همه زمان ها نیز صادق بوده است. براى نمونه، در زندگى قبیله اى و نژادى، دایم نژاد برتر به دنبال سلطه بر اشخاص ضعیف تر بوده و به نوعى خواهان وابسته نمودن آنها به خودشان بودند. غالب نزاع ها در میان ایشان در راستاى چنین امرى صورت مى پذیرفته است. این ویژگى در حیات امروزى نیز وجود دارد؛ به نحوى که چند کشور قدرتمند در پى بهره کشى از کشورهاى ضعیف تر و کوچک ترند و درصدد وابسته نمودن آنها برمى آیند. ازاین رو، میان قدرت هاى برتر و کشورهاى ضعیف یا نزاع وجود داشته، و یا اینکه در مقابل آنها سر تسلیم فرود مى آوردند. اسلام بر این امر تأکید دارد که مسلمانان باید استقلال خویش را حفظ نموده و از بند وابستگى خود را برهند و قید بندگى هیچ کس بجز خداوند را بر گردن نگیرند. از دیدگاه امام راحل براى رسیدن به غایت اصلى حکومت، داشتن استقلال و فراهم نمودن زمینه آن و رها شدن از وابستگى قدرت هاى بزرگ امرى لازم و ضرورى است: «اساس کار یک جمهورى اسلامى، تأمین استقلال مملکت و آزادى ملت ها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است» (امام خمینى، 1385، ج 5، ص 155). مادامى که در یک جامعه اى، استقلال حاصل نشود و از بردگى قدرت ها، خودشان را رها نسازند، بدون تردید، به قلّه سعادت نخواهند رسید. ازاین رو، امام قدس سره جنگ براى حفظ استقلال کشور را به هیچ وجه مشروط به وجود امام یا نایبش ندانسته و به حکم اسلام واجب مى داند (ر.ک: امام خمینى، بى تا، ص 230). البته این نکته هم قابل توجه است که استقلال داراى مفهوم گسترده اى بوده که مهم ترین آن استقلال فکرى و فرهنگى افراد است. مادامى که افراد جامعه اى از لحاظ فکرى و فرهنگى داراى استقلال نباشند، بعید به نظر مى رسد که این توانایى را پیدا کنند تا جامعه اى مستقل به دست آورند؛ یعنى استقلال سیاسى در نظام حکومتى و نیز استقلال اقتصادى، نظامى و اجتماعى، منوط به استقلال فرهنگى است. بنابراین، امام راحل مى فرمایند: «همان طور که کرارا تذکر داده ام، بزرگ ترین وابستگى ملت هاى مستضعف به ابرقدرت ها و مستکبرین، وابستگى فکرى و درونى است که سایر وابستگى ها از آن سرچشمه مى گیرد و تا استقلال فکرى براى ملتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد» (امام خمینى، 1385، ج 10، ص 79).پس یکى دیگر از عواملى که زمینه سعادت در جامعه را فراهم مى سازد، استقلال است؛ ازاین رو، باید در حفظ آن کوشید. نتیجه گیرى غایت اصلى حکومت اسلامى در اندیشه امام خمینى قدس سره وصول به سعادت، کمال و رستگارى در زندگى دنیوى و حیات اخروى است، اما براى نیل به این هدف، علل و عوامل متعددى مى توانند مؤثر باشند؛ چراکه سعادت گوهر گرانبها و ارزشمندى است که با تحمل رنج ها به دست مى آید نه اینکه به صورت دفعى و ناگهانى حاصل شود. عوامل متعددى در این رابطه تأثیرگذارند که مى توان آنها را به عنوان راه کارهاى نیل به سعادت به شمار آورد، اما مهم ترین آنها براساس دیدگاه امام قدس سره عبارتند از:توحید و خداشناسى که در حقیقت، منشأ آغازین و نقطه شروع حرکت تکاملى انسان است. عامل دیگر، پس از شناخت خالق نظام هستى، ایمان و اعتقاد به اوست که همه هستى به آن قدرت مطلقه وابسته است و بدون اراده او نظام هستى معنایى نخواهد داشت. وابستگى و مرتبط ساختن خویش به آن ذات ربوبى که مهم ترین نماد آن در اقامه نماز متجلى شده و تهذیب و تطهیر نفس خویش در همین زمینه، تکمیل بینش، بصیرت و هوشیارى نسبت به زمان و مسائل اطراف خود، اطاعت و پیروى از تعالیم و قوانین که منشأ آن الهى است و فرهنگ سازى آن، حفظ استقلال و مقاومت در مقابل زورگویان و ظالمان، و... مى توانند در نیل به غایت اصلى و تام، که سعادت جامعه مى باشد، براى حاکمیت نظام سیاسى اسلام بسیار مهم باشند و در صورتى که در جوار هم قرار گیرند زمینه لازم براى رسیدن به غایت اصلى را تأمین مى کنند. شاید بتوان همه عوامل مزبور را با توجه به کلام نورانى نبوى و ائمه اطهار علیهم السلام خلاصه نمود که مى فرمایند: «همه کمال و سعادت در معرفت عمیق نسبت به دین، صبر و استقامت در مقابل مشکلات و تعدیل و رعایت اعتدال در زندگى است» (نورى، 1411ق، ج 13، ص 266)؛ بدین معنا که تمام کمال و سعادت در این سه عنصر جمع شده اند: فهم و درک عمیق نسبت به دین الهى و ذات ربوبى، استقامت و حفظ استقلال در مقابل مشکلات و معضلات و ایستادگى در مقابل دشمنان داخلى و خارجى، و تعدیل در معیشت زندگى و جلوگیرى از لاابالى گرى و اباحه گرى. بر مبناى اندیشه دینى، حکومت اسلامى هرگاه توان و قدرت آن را پیدا کند که این سه عامل را در مقام عمل تحقق بخشد، قادر به تأمین و تضمین سعادت واقعى جامعه شده و به غایت اصلى خود دست خواهد یافت. منابع ابن شعبه حرانى، حسن بن على (1404ق)، تحف العقول عن آل رسول، ترجمه على اکبر غفارى، قم، انتشارات اسلامى. احسائى، ابن ابى الجمهور (1405ق)، عوالى اللئالى، قم، سیدالشهداء. اردبیلى، سیدعبدالغنى (1381)، تقریرات فلسفه امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. امام خمینى (1370)، آداب الصلوة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1378الف)، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1378ب)، سرالصلوة معراج السالکین و صلوه العارفین، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (بى تا)، کشف الاسرار، بى جا، بى نا. ـــــ (1384)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1382)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1386)، شرح دعاى سحر، ترجمه سیداحمد فهرى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1385)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1362)، طلب و اراده، ترجمه و شرح سیداحمد فهرى، بى جا، علمى. ـــــ (1374)، کلمات قصار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. ـــــ (1377)، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى. حرّعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاءالتراث. حسینى دشتى، سیدمصطفى (1385)، معارف معاریف، تهران، آرایه. خلیلى، مصطفى (1382)، شریعت و معیشت از دیدگاه امام خمینى و علّامه طباطبائى، قم، دفتر نشر آثار علّامه طباطبائى. ـــــ (1388)، نقش نماز در شخصیت جوانان، چ هشتم، قم، زائر. دورانت، ویل (1373)، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب، تهران، علمى و فرهنگى. دهخدا، على اکبر (1377)، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران. راغب اصفهانى، حسین بن محمد (بى تا)، المفردات، بى جا، دارالکتب العربى. زنجانى، ابوطالب (1375)، کیمیاى سعادت (ترجمه طهاره الاعراق ابوعلى مسکویه)، تهران، اساطیر. سجادى، سیدجعفر (1365)، فرهنگ معارف اسلامى، تهران، کومش. فراتى، عبدالوهاب (1380)، اندیشه سیاسى امام خمینى، قم، احیاگران. قمى، شیخ عباس (1379)، مفاتیح الجنان، تهران، اسوه. کلینى، محمدبن یعقوب (1401ق)، الکافى، ترجمه على اکبر غفارى، بیروت، دارالتعارف. لک زایى، نجف (1383)، اندیشه سیاسى صدرالمتألهین، قم، بوستان کتاب. رحیم پور، فروغ السادات (1380)، نبوت از دیدگاه امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى. مطهرى، مرتضى (بى تا)، وحدت اسلامى و سعادت، بى جا، بى نا. ـــــ (1374)، مجموعه آثار، تهران، صدرا. مکارم شیرازى، ناصر و دیگران (1368)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. ملّاصدرا (بى تا)، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار. نورى، میرزاحسین (1411ق)، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت. سیده عالیه آذرطوسی/کارشناس ارشد علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام منبع: ماهنامه معرفت شماره 184 انتهای متن/

93/04/03 - 02:07





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن