تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834960252
امانت دارى در سيره پيشوايا
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امانت دارى در سيره پيشوايا نويسنده: آیت الله محمد محمدى اشتهاردى وسعت معناى امانت و اهميت آن در اسلام يكى از خصلتهاى بسيار مهم فردى و اجتماعى، امانتدارى است. امانت دارى به معناى حفظ و سالم نگهداشتن آن از خطر و آسيب است. واژه امانت در اصل از «امن» و آرامش و اطمينان گرفته شده ؛ چنان كه امانت دارى موجب امنيت، اعتماد و سلامتى جامعه از انحرافات و خطرها خواهد شد.قيّومى صاحب لغت نامه «المصباح المنير» مىنويسد: «امانت در اصل از امن به معناى سكونت و آرامش قلب است و از نظر لفظ و معنا مانند واژه سلِمَ است: «اَمِنَ مِنَ الاسد، مثل سَلِمَ مِنهُ»، يعنى از گزند شير ايمن شد، مرادف است با از گزند شير به سلامت ماند»، [1]ضد امانت، خيانت است كه زشتترين خصلت از نظر عقل و دين مىباشد.گرچه در ميان مردم وقتى از امانت دارى سخن به ميان مىآيد، غالب مردم به امانت در امور مالى توجّه مىكنند، ولى بر اساس معناى لغوى و آيات و روايات بسيارى كه در اين راستا آمده، امانت دارى معناى وسيع و شاخههاى مختلفى دارد كه هر كدام در جاى خود مهم است.به طور كلى در وهله اول، امانت را مىتوان به دو شاخه: معنوى و مادى تقسيم كرد هر كدام از اين دو نيز داراى شاخههاى متعدد و آثار متناسب با خود دارند.امانتهاى معنوى مانند: اسلام، ايمان،قرآن، نماز، ولايت، مقام و...امانتهاى مادى مانند: وديعه مالى، قرض الحسنه، بيت المال، سپردههاى گوناگون، در نزد اشخاص حقيقى و حقوقى، بانكها و...حتى يك سوزن ته گرد و يك نخ هم در نزد افراد و يا مسؤولان دولتى، يك نوع امانت است. از امام صادق و امام باقر (عليهما السلام) نقل شده كه فرمودند: «امانتهاى خداوند، اوامر و نواهى او است و امانتهاى بندگان خدا، امانتهاى مالى است كه به همديگر مىسپارند». [2]كوتاه سخن آن كه در بررسى آيات و روايات چنين بر مىآيد كه بزرگترين امانت الهى همان تكليف و مسئوليت است كه خداوند در پرتو آزادى و ارادهاى كه به انسان داده، در اختيارش نهاده است، بر همين اساس حضرت على (علیه السلام) نقل مىكند كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) يك ساعت قبل از رحلتش خطاب به من فرمود: «يا اَباالحسن اَدّ الامانة اِلَى البرّ والفاجِرِ فى ما قَلَّ و جَلَّ حَتّى فى الخيط وَالمخيط؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نيكوكار باشد يا بدكار، چه كم باشد، چه زياد، حتى امثال نخ و سوزن هم به صاحبش برگردان». [3]از اهمّيت امانت دارى و رد كردن به موقع آن به صاحبش، همين بس كه امام سجّاد (علیه السلام) فرمود: «بر شما باد به دادن امانت به صاحبش، سوگند به آن كسى كه محمّد (صلی الله علیه وآله) را به حق به پيامبرى مبعوث كرد، اگر قاتل پدرم حسين (علیه السلام) همان شمشيرى را كه با آن پدرم را شهيد كرد، به عنوان امانت به من مىسپرد، (و من آن را مىپذيرفتم) در امانت دارى آن خيانت نمىكردم». [4]امام صادق(علیه السلام) نيز فرمود: «هر كسى كه او را مسئول امانتى كردهاند و او آن را به صاحبش برگرداند، هزار گره از گرههاى آتش دوزخ را از گردنش گشوده است، بنابراين به اداى امانت پيشى گيريد و آن را جدّى بگيريد، زيرا هر كسى كه حريم امانت را رعايت كند، شيطان صد نفر از شياطين گمراهگر را بر آدمى گمارد، تا او را وسوسه و گمراه كنند» [5]اين حديث بيان گر آن است كه امانت دارى و رعايت حريم امانت به طور كامل، بسيار كار دشوارى است و انسان در اين راستا بايد بسيار جدى و مراقب باشد تا در كمند شيطان قرار نگيرد. چنين كسى بايد با اراده نيرومند، در برابر القائات شيطان، استوار بوده و مقاومت كند.امانت دارى از نظر قرآن و سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)در آيات متعددى از قرآن سخن از لزوم امانت دارى و نكوهش خيانت به امانت به ميان آمده است؛ [6] از جمله در توصيف مؤمنان و نماز گزاران راستين مىفرمايد:«وَالَّذينَ هُم لاما ناتِهِم و عَهدِهِم راعُونَ؛ آنها امانتها و عهد خود را رعايت مىكنند». [7] يعنى آنهايى كه حريم امانت را رعايت نمىكنند، مؤمن راستين، و نمازگزار حقيقى نخواهند بود.از جمله اعلام مىدارد كه اداى امانت از فرمانهاى الهى است كه بايد حتماً به انجام آن اقدام كرد، آن جا كه با تأكيد مىفرمايد:«اِنَّ اللّهَ يَأمُرُكُم اَن تُؤدُّوا الاماناتِ اِلى اَهلِها. [8] خداوند به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش پرداخت كنيد.در مورد شأن نزول اين آيه چنين نقل شده: وقتى در سال هشتم هجرت، مكّه به دست سپاه اسلام به فرماندهى پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فتح و آزاد شد، عثمان بن طلحه در آن وقت كليد دار كعبه از طرف مشركان بود، پيامبر(صلی الله علیه وآله) او را احضار كرد و كليد را از او گرفت تا در كعبه را باز كند و درون خانه كعبه را از لوث وجود بتها پاك نمايد، پس از انجام اين كار، عباس عموى پيامبر(صلی الله علیه وآله) از پيامبر (صلی الله علیه وآله) تقاضا كرد تا كليد دارى كعبه را (كه منصب مهمى بود) ، به او واگذارد، ولى پيامبر (صلی الله علیه وآله) بر خلاف اين تقاضا، پس از بستن در كعبه، كليد را به عثمان بن طلحه (با اين كه در آن وقت مشرك بود) داد، در حالى كه اين آيه را تلاوت مىكرد:«اِنَّ اللّهَ يَأمُرُكُم اَن تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلى اَهلِها». [9]اين شيوه پيامبر (صلی الله علیه وآله) كه بر اساس فرمان قرآن بود، حاكى از اهمّيت ويژه در امانت دارى است، تا آن جا كه تقاضاى عمويش را رد كرد و امانت را به صاحبش كه مشرك بود بازگرداند.اهمّيت امانت دارى در رواياتشايد كمتر موضوعى در گفتار پيامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان (علیه السلام)، هم چون امانت دارى مورد توجّه جدى قرار گرفته و با تعبيرات گوناگون به اوج ارزش آن تصريح شده باشد، دهها؛ بلكه صدها سخن از پيشوايان معصوم (علیه السلام) در مورد رعايت امانت و هشدار درباره خيانت در آن به ما رسيده كه هر كدام به نحوى ما را به حفظ حرمت امانت دارى فرا مىخواند. در اين جا به عنوان نمونه به چند حديث كه هم بيان گر اهمّيت امانت دارى و هم بيان گر موضعگيرى و روش و منش پيشوايان در اين راستا است اشاره مىكنيم: 1- امام صادق (علیه السلام) فرمود: به ركوع و سجود طولانى افراد نگاه نكنيد (و تنها آن را نشانه دين دارى ندانيد) چرا كه اين چيزى است كه به آن عادت كردهاند كه هرگاه آن را ترك كنند نگران مىشوند، ولى به راست گويى و امانت دارى آنها بنگريد». [10] كه اگر امانت دار نيستند بدانيد كه دين ندارند.2- نيز فرمود:«به بسيارى نماز، روزه، حج و كارهاى نيك افراد و سرو صداى مناجات و راز و نياز شبانه آنها ننگريد، بلكه به راست گويى و امانت دارى آنها بنگريد». [11] يعنى با ميزان قرار دادن راست گويى و امانت دارى، شخصيت دينى و معنوى انسانها را بسنجيد، نه ظاهر آراسته آنها؛ چنان كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) نيز فرموده:«لَيسَ مِنّا مَن يُحَقِّرُ الاَمانَةَ؛ [12] كسى كه حفظ امانت را كوچك بشمرد از ما نيست!»3- پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: كسى كه به امانت خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و با اين حال بميرد، بر دين اسلام نمرده است، لذا در حالى با خدا ملاقات مىكند كه خداوند نسبت به او خشمگين است.». [13]نمونههايى از سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیه السلام) در امانت دارىاز بررسى سيره درخشان پيامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان (علیه السلام) به دست مىآيد كه آنها به مسئله امانت (معنوى و مادى) بسيار دقّت كرده و اهميت مىدادند؛ مثلاً:1- پيامبر(صلی الله علیه وآله) در حفظ امانت به قدرى جدى و كوشا بود كه به «امين» لقب گرفت، به طورى كه قبل از بعثت وقتى مشركان او را مىديدند مىگفتند: امين آمد. چنان كه در ماجراى نصب حجرالاسود در جاى خود، كه پنج سال قبل از بعثت رخ داد، همين مطلب آمده است كه گفتند: «هذا الامين قد رضينا به؛ ما به داورى اين امين در نصب حجرالاسود، راضى شديم». [14]در ماجراى هجرت پيامبر(صلی الله علیه وآله) از مكه به مدينه آن حضرت در سختترين و خطرناكترين شرايط، حضرت على (علیه السلام) را به جاى خود نصب كردو شبانه از مكه خارج شد، امورى موجب شد كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) على (علیه السلام) را جانشين خود كند و پس از چند روز، هجرت نمايد، در رأس اين امور، اداى امانتهايى بود كه بعضى از مشركان در نزد پيامبر (صلی الله علیه وآله) داشتند، ابن هشام در سيره خود مىنويسد: «حضرت على (علیه السلام) سه شبانه روز در مكه ماند تا امانتهاى مردم مكه را كه نزد پيامبر(صلی الله علیه وآله) بود، به صاحبانش برساند تا پس از آن كه امانتها را به صاحبانش رد كرد او نيز هجرت كند». [15]از حوادث جالب اين كه در ماجراى جنگ خيبر كه در سال هفتم هجرت رخ داد، آذوقه سپاه اسلام، تمام شد و از نظر غذا رسانى به قدرى در مضيقه قرار گرفتند كه براى برطرف نمودن گرسنگى، از گوشت حيواناتى مانند اسب، قاطر و...(كه گوشتشان مكروه است) مىخوردند، در اين شرايط چوپانى از يهوديان را ديدند كه گوسفندهاى آنها را از بيابان به سوى قلعهها مىبرد، خواستند آن گوسفندان را به غنيمت بگيرند، چوپان گفت: اينها نزد من امانت است. پيامبر (صلی الله علیه وآله) در برابر صدها سرباز گرسنه، با صراحت فرمود:«در آيين ما خيانت به امانت، يكى از بزرگترين جرمها است، برتو لازم است كه همه گوسفندها را تا در قلعه ببرى و به صاحبانش برسانى.» آن چوپان اسلام را پذيرفت، گوسفندان را به صاحبانش سپرد و سپس به سپاه اسلام پيوست و با يهوديان جنگيد تا به شهادت رسيد. [16]مسئله جالب ديگر درباره هشدار شديد پيامبر(صلی الله علیه وآله) به كسى است كه اندكى در امانت بيت المال خيانت كرده بود، او يكى از اصحاب به نام "مِدعَم" غلام رفاعة بن زيد بود، هنگامى كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و همراهان از جنگ خيبر باز مىگشتند به سرزمين وادى القرى رسيدند، در آن جا مدعَم مشغول پياده كردن وسايل سفر پيامبر(صلی الله علیه وآله) از پشت شتر بود، ناگاه تيرى از ناحيه دشمن به پيكر مَدعَم اصابت كرد و به شهادت رسيد، اصحاب دور جنازه مطهّر او جمع شدند و ضمن اظهار تأسف، خطاب به او گفتند:«بهشت بر تو گوارا باد.» پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:«نه سوگند به كسى كه جان محمّد در دست اوست، اكنون زبانههاى آتش از لباسى كه مِدعَم پوشيده شعلهور است، چرا كه او آن را از غنايم خيبر برداشته.»(و به امانت خيانت كرده است) حاضران از اين سخن پيامبر(صلی الله علیه وآله) به سختى تحت تأثير قرار گرفتند، يكى از اصحاب به پيش آمد و عرض كرد:«اى رسول خدا! آيا من هم كه دو بند كفش ناچيز را از غنايم برداشتهام، مجازات مىشوم؟» پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:«يقدّ لك مثلها فى النّار؛ براى تو نيز همانند آن دو بند كفش در آتش دوزخ بريده مىشود». [17]2- امام صادق (علیه السلام) فرمود:«حضرت على (علیه السلام) در پيشگاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به آن مقام بسيار ارجمند نرسيد مگر به خاطر دو خصلت: راست گويى و امانت دارى». [18]امانت دارى حضرت على (علیه السلام) در همه امور، به ويژه حفظ بيت المال، بسيار دقيق و جدّى بود، به گونهاى كه عدهاى از دوستانش به او پيشنهاد كردند براى پيشرفت كار حكومت (حداقل در آغاز كار) براى افراد صاحب نفوذ، در تقسيم بيت المال امتيازى قائل شود، آن حضرت با كمال صلابت و خشم اين پيشنهاد را رد كرد و فرمود:«آيا به من دستور مىدهيد كه براى پيروزى خود، از روى جور و ستم در حق كسانى كه بر آنها حكومت مىكنم، استفاده كنم؟ سوگند به خدا تا زندهام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مىكنند، هرگز به چنين كارى دست نمىزنم، اگر اين اموال از خودم بود، به طور مساوى در ميان آنها تقسيم مىكردم (و عدالت را رعايت مىنمودم) تا چه رسد به اين كه اين اموال، اموال خدا (و متعلّق به بيت المال) است». [19]در حديث آمده: حضرت على (علیه السلام) هنگام فرا رسيدن وقت نماز آن چنان دگرگون مىشد كه غير عادى به نظر مىرسيد، علّتش را مىپرسيدند، مىفرمود: «وقت نماز رسيده، وقت همان امانتى كه خدا بر آسمان و زمين عرضه داشت و از حمل آن ابا كردند و ترسان شدند». [20]3- بعداللّه بن سنان مىگويد: امام صادق (علیه السلام) را در مسجد النبى ديدم كه پس از نماز رو به قبله نشسته بود، پرسيدم: بعضى از سلاطين و طاغوتيان در نزد ما امانتى مىگذارند، خمس مال خود را نيز به شما نمىپردازند، آيا امانتشان را به آنها برگردانيم؟» در پاسخ سه بار فرمود:«وَ رَبِّ هذِه القِبلَةِ...؛ سوگند به پروردگار اين قبله، اگر ابن ملجم قاتل جدّم على (علیه السلام) - كه من در جست جوى او (براى انتقام) هستم، و او خود را مخفى مىكند - امانتى به من بسپرد (و من بپذيرم) آن را حتماً به او خواهم داد». [21]در مورد انتقال صحيفه سجّاديه از يحيى بن زيد به پسر عموهايش محمد و ابراهيم (دو پسر عبداللّه بن حسن مثنّى) چنين روايت شده: متوكّل بن هارون مىگويد: صحيفه را با كمال حفظ امانت به مدينه بردم، نخست به محضر امام صادق (علیه السلام) رفتم و ماجراى وصيّت يحيى بن زيد و شهادت او را خبر دادم، سپس عرض كردم. يحيى صحيفه سجّاديه را به من داد تا به پسر عموهايش محمد و ابراهيم برسانم (گويا بين محمد و ابراهيم پسران عبداللّه بن حسن مثنّى با امام صادق (علیه السلام) بر سر مسئله قيام، يك نوع نقاهت و جدايى وجود داشت و متوكل مىخواست صحيفه به آنها نرسد) اينك صحيفه را نزد شما آوردهام، امام صادق (علیه السلام) در مورد شهادت يحيى به شدت گريه كرد و در حق او دعا نمود نگاهى به صحيفه كرد و فرمود: «سوگند به خدا! اين خط عمويم زيد! و املاى جدّم امام سجّاد (علیه السلام) است» آن گاه عرض كردم: «آيا اجازه مىدهيد اين صحيفه را به محمد و ابراهيم، پسران عبداللّه بن حسن، برسانم؟» آن حضرت نخست اين آيه را خواند: «انّ اللّه يأمروكم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها؛ خداوند به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش باز گردانيد» آن گاه فرمود: آرى صحيفه را به آنها بده (زيرا امانت است و طبق سخن خدا در قرآن، امانت را بايد به صاحبش داد) آن گاه متوكّل برخاست تا نزد محمد و ابراهيم برود، امام صادق (علیه السلام) فرمود:«همين جا باش و براى آن دو، پيام فرستاد كه نزد من بياييد، آنها آمدند، متوكّل در حضور امام صادق (علیه السلام) امانت (صحيفه) را به محمد و ابراهيم سپرد». [22]يكى از امانتها، قرض الحسنه است. قرض گيرنده بايد متوجه باشد كه مبلغى را كه قرض گرفته يك نوع امانت است، وقتى موعدش فرا رسيد، بايد آن را به صاحبش بپردازد، كه اگر بدون عذر شرعى، يك ساعت از موعدش بگذرد، به همان اندازه خيانت نموده است. بر همين اساس در سيره زندگى امام صادق (علیه السلام) آمده است: عبداللّه بن سيّابه باپدرش (سيّابه) از اهالى كوفه و از دوستان و آشنايان امام صادق (علیه السلام) بودند. سيّابه از دنيا رفت و چون فقير بود چيزى براى پسرش عبدالرّحمان به ارث نگذاشت، يكى از دوستان سيّابه نزد عبدالرّحمان آمد و پس از احوال پرسى و گفتن تسليت، هزار درهم به او قرض داد، عبدالرّحمان آن پول را پذيرفت و با آن به فعاليتهاى اقتصادى پرداخت، كارش رونق گرفت به طورى كه مستطيع شد و تصميم گرفت براى انجام مراسم حج به مكّه برود. نزد مادر رفت و تصميمش را به او گفت، مادر به او گفت: «قبل از سفر حج، پولى را كه از دوست پدرت قرض گرفتهاى پرداخت كن.» او نزد دوست پدر رفت وپس از تشكر، قرض خود را ادا كرد. سپس عازم مكه شد. پس از انجام مراسم حج به مدينه رفت و براى زيارت امام صادق (علیه السلام) به محضر آن حضرت شرفياب شد. امام صادق پس از اطلاع از فوت سيّابه، اظهار تأسف كرد و به عبدالرّحمان تسليت گفت، سپس به او فرمود:«آيا پدرت مالى براى تو به ارث گذاشت؟»(كه تو مستطيع شدى و براى انجام حج به مكّه آمدى؟) عرض كرد: نه چيزى به ارث نگذاشت.امام صادق فرمود: پس با چه مالى مستطيع شدى و به مكّه آمدى؟ عبدالرّحمان به شرح ماجراى قرض دادن دوست پدرش و رونق تجارت و كارش پرداخت، هنوز سخنش تمام نشده بود، امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: آن هزار (درهم) را چه كردى؟ آيا به صاحبش دادى (امانت را به صاحبش رد كردى؟) عرض كرد: به صاحبش برگرداندم. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «احسنت، آيا ميل دارى پندى به تو بدهم؟» عرض كرد: فدايت شوم! آرى. امام فرمود: «عليك بصدق الحديث و اداء الامانة تشرك النّاس فى اموالهم هكذا - و جمع بين اصابعه؛ بر تو باد به راست گويى و امانت دارى، تا شريك مال مردم شوى، اين چنين كه مىبينى - هنگامى كه اين سخن را فرمود، انگشتانش را به هم جمع كرده و نشان داد». يعنى آدم خوش معامله اين چنين شريك مال مردم است.عبدالرحمان مىگويد: اين سخن (نورانى) امام صادق (علیه السلام) را به خاطر سپردم و رعايت كردم، كارم به قدرى رونق گرفت كه در يك سال زكات اموالم سيصد هزار درهم شد. [23]آرى اگر امانت دارى به طور صحيح و كامل در جامعه رعايت شود، موجب آثار درخشان، از جمله آرامش فكر، استحكام روابط، و افزايش اعتماد خواهد شد، در غير اين صورت، رشتههاى برادرى و دوستى از هم مىگسلد و مردم نسبت به همديگر بد بين شده و به جاى احساس امنيت، احساس وحشت مىكنند، نگرانىها جايگزين آرامش خواهد شد و همين امر باعث نابودى بخشى از ارزشها در جامعه؛ به ويژه خصلت قرض الحسنه مىگردد. چرا كه عدم اعتماد موجب مىشود كه خيرانديشان، به اين امر حياتى و مقدس، اقدام نكنند، و از پيامدهاى شوم آن كه امروز گريبان گير جامعه ما شده بترسند؛ مثلاً پر شدن زندانها كه بر اثر برگشت چكها است و از معضلات مهم اجتماعى و اقتصادى به شمار مىآيد از همين باب است.پي نوشت : [1]. المصباح المنير، واژه امين.[2]. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 496.[3]. بحارالانوار، چاپ اسلاميه، ج 77، ص 275 و 418.[4]. مشكاةالانوار طبرسى، ج 3 ،ص 142.[5]. همان. [6]. مانند آيات: سوره مؤمنون،آيه 8؛ سوره معارج، آيه 32؛ سوره نساء، آيه 58؛ سوره انفال، آيه 27؛ سوره بقره آيه 283 و سوره احزاب، آيه 73. [7]. سوره مؤمنون آيه 8؛ سوره معارج، آيه 32.[8]. سوره نساء، آيه 58.[9]. تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 63.[10]. اصول كافى، ج 2، آيه 105.[11]. بحارالانوار، ج 75، ص 114.[12]. همان، ص 172.[13]. همان، ص 171.[14]. كحل البصر محدث قمى، ص 125.[15]. سيره ابن هشام، ج 2، ص 138.[16]. همان، ج 3، ص 345؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 247.[17]. سيره ابن هشام، ج 3،ص 353 و 354.[18]. اصول كافى، ج 2، ص 104.[19]. نهج البلاغه، خطبه 126.[20]. تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 313.[21]. مشكاة الانوار، ص 140؛ مجموعه ورّام، ج 1، ص 20.[22]. مقدمه صحيفه كامله سجّاديه (باتلخيص).[23]. اقتباس از فروع كافى، ج 5، ص 134؛ بحارالانوار، ج 47، ص 385.منبع:پاسداراسلام - شماره 262/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]
صفحات پیشنهادی
امانت دارى در سيره پيشوايا
امانت دارى در سيره پيشوايا نويسنده: آیت الله محمد محمدى اشتهاردى وسعت معناى امانت و اهميت آن در اسلام يكى از خصلتهاى بسيار مهم فردى و اجتماعى، امانتدارى است.
امانت دارى در سيره پيشوايا نويسنده: آیت الله محمد محمدى اشتهاردى وسعت معناى امانت و اهميت آن در اسلام يكى از خصلتهاى بسيار مهم فردى و اجتماعى، امانتدارى است.
رد امانت، قبل از سفر حج
امانت دارى در سيره پيشوايا [3]از اهمّيت امانت دارى و رد كردن به موقع آن به صاحبش، همين بس كه امام .... نزد مادر رفت و تصميمش را به او گفت، مادر به او گفت: «قبل از سفر ...
امانت دارى در سيره پيشوايا [3]از اهمّيت امانت دارى و رد كردن به موقع آن به صاحبش، همين بس كه امام .... نزد مادر رفت و تصميمش را به او گفت، مادر به او گفت: «قبل از سفر ...
ارزش وقت در قرآن و سیره پیشوایان
امانت دارى در سيره پيشوايا امانت دارى از نظر قرآن و سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)در آيات متعددى از قرآن ... و آزاد شد، عثمان بن طلحه در آن وقت كليد دار كعبه از طرف ...
امانت دارى در سيره پيشوايا امانت دارى از نظر قرآن و سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)در آيات متعددى از قرآن ... و آزاد شد، عثمان بن طلحه در آن وقت كليد دار كعبه از طرف ...
نخود قهوه و کاهش عوارض آلزايمر
امتيازات تفكر شيعى در حوزهى مهدويت · انتظار فرج · برداشتهاي غلط از انتظار فرج(از ديدگاه امام خميني(رحمت اللّه عليه) · آثار انتظار فرج · امانت دارى در سيره پيشوايا ...
امتيازات تفكر شيعى در حوزهى مهدويت · انتظار فرج · برداشتهاي غلط از انتظار فرج(از ديدگاه امام خميني(رحمت اللّه عليه) · آثار انتظار فرج · امانت دارى در سيره پيشوايا ...
مهدويت ، امتداد حركت اولياء و انبياى الهى
امتيازات تفكر شيعى در حوزهى مهدويت · انتظار فرج · برداشتهاي غلط از انتظار فرج(از ديدگاه امام خميني(رحمت اللّه عليه) · آثار انتظار فرج · امانت دارى در سيره پيشوايا ...
امتيازات تفكر شيعى در حوزهى مهدويت · انتظار فرج · برداشتهاي غلط از انتظار فرج(از ديدگاه امام خميني(رحمت اللّه عليه) · آثار انتظار فرج · امانت دارى در سيره پيشوايا ...
آدم خوش معامله، شریک مال مردم است
امانت دارى در سيره پيشوايا يعنى آدم خوش معامله اين چنين شريك مال مردم است.عبدالرحمان مىگويد: اين سخن (نورانى) امام صادق (علیه السلام) را به خاطر سپردم و رعايت كردم، ...
امانت دارى در سيره پيشوايا يعنى آدم خوش معامله اين چنين شريك مال مردم است.عبدالرحمان مىگويد: اين سخن (نورانى) امام صادق (علیه السلام) را به خاطر سپردم و رعايت كردم، ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها