تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 4 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818198156




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اندیشة انتظار و جهانی‌شدن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
اندیشة انتظار و جهانی‌شدن
موضوع «جهانی‌شدن» ماهیتاً یک جریان طبیعی است که روند تدریجی اجتناب‌ناپذیری را می‌پیماید. توجه به ضرورت‌ها و آسیب‌های این روند و نیز نقش‌آفرینی به موقع در جهت هدایت صحیح آن، از مهم‌ترین وظایف شیعه و به طور خاص، دولت اسلامی است.

خبرگزاری فارس: اندیشة انتظار و جهانی‌شدن


بخش اول چکیده مسألة «انتظار ظهور» و «جهانی شدن» از موضوعاتی است که امروزه مورد توجه اندیشمندان درحوزة مطالعات دینی- سیاسی است؛ به همین دلیل، در فرهنگ و ادبیات معاصر، از این عصر، با عنوان «عصر انتظار» و «عصر جهانی شدن» تعبیر می‌شود. بررسی رابطة انتظار ظهور منجی موعود با مسألة جهانی شدن، موضوعی است که این مقاله به طرح و بررسی آن پرداخته است. نگارنده، ضمن تبیین ماهیت، ویژگی‌ها و آثار کاربردی اندیشة انتظار، ضرورت جهانی‌سازی نظریة مهدویت و انتظار را مطرح کرده است. سپس با اشاره به بایسته‌های جهانی‌سازی اندیشة انتظار، به بررسی مقوله جهانی شدن و تعامل و همسازی آن با موضوع مهدویت پرداخته و برنقش راهبردی و بسترساز موضوع جهانی‌شدن در جهانی‌سازی نظریة مهدویت و انتظار، تأکید کرده است. کلید واژه‌ها: انتظار، ظهور، اندیشة انتظار، جهانی‌شدن، جهانی‌سازی، نظریه، راهبرد، گفتمان. درآمد سخن موضوع «انتظار منجی» و مسألة «جهانی‌شدن»، از مقولاتی است که در حوزة مباحث مربوط به آینده‌نگری و مطالعات راهبردی، مدت‌ها است توجه صاحب نظران معاصر را به خود جلب نموده است. این بحث، قطع نظر از جنبه‌های عام و فراگیر آن که وجه مشترک میان پیروان همة ادیان است، در حوزة تفکر شیعی و مهدویت به طور خاص، دارای اهمیت ویژه است که بررسی جنبه‌های نظری و ابعاد کاربردی قضیه، می‌تواند در فهم و تبیین اهداف و چشم‌انداز آینده در نظریة مهدویت و انتظار ظهور، کمک کند و فضای فکری جهان معاصر را برای درک ابعاد این تفکر الهی مساعد سازد. آنچه در این خصوص بیش از همه حائز اهمیت است، تبیین رابطة بحث انتظار ظهور با موضوع جهانی‌شدن و بررسی آثار و پیامد‌های این بحث است. پرسش اساسی که در این خصوص مطرح است این است که اندیشة انتظار ظهور، به حسب مفهوم و ماهیت، با موضوع جهانی‌شدن چه نسبتی دارد؟ آیا میان نظریة انتظار ظهور و آنچه امروزه از آن با عنوان پدیدة جهانی‌شدن تعبیر می‌شود، قرابت و پیوندی وجود دارد یا نه؟ آیا میان این دو موضوع، رابطة تعاملی و همسویی بر قرار است یا این‌که با هم در تقابل و تعارض هستند؟ به عبارت دیگر، آیا می‌توان مسألة جهانی‌شدن را زمینه و راهبرد اندیشة ظهور تلقی کرد و جریان جهانی‌شدن را وسیله و بستر کارآمد برای جهانی‌سازی نظریة مهدویت دانست یا این‌که بحث جهانی‌شدن، اساساً در تضاد با این تفکر قرار دارد؟ در این مقاله، نگارنده باهدف کنکاش و دستیابی به پاسخ این پرسش مهم، کوشیده است ضمن تبیین ماهیت و ابعاد هرکدام از این دو مقوله، به بررسی رابطة میان این دو موضوع بپردازد و آثار کاربردی این بحث را به منظور شناخت وظایف امروز و تعیین راهبرد آینده، مورد توجه قرار دهد. انتظار مفهوم کلمة «انتظار» مصدر ثلاثی مزید از ریشة (ن ـ ظ ـ ر) است. این واژه و مشتقات آن در منابع لغت، به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه گردن[1] نظاره‌گر بودن، توقع امری را داشتن و مراقب بودن،[2] آمده است. انتظار، به معنای مطلق چشمداشت و چشم به راه بودن، فی نفسه ارزش ذاتی ندارد؛ بلکه این چشم به راهی و انتظار، باید با توجه به موضوع آن مد نظر قرار گیرد که به تناسب متعلق خود، دارای ارزش متفاوتی خواهند بود. در اصطلاح روایات منقول از امامان معصوم علیه السلام ، کار‌برد کلمات «انتظار» و «منتظر» نوعاً با واژه‌های «ظهور» و «فرج»، قرین و همراه است و مراد از آن، معنای اخص کلمه یعنی چشم به راه بودن و توقع داشتن ظهور منجی موعود حضرت مهدی علیه السلام ، در آخر الزمان است؛ انتظاری است که به وسعت همه تاریخ بوده و ریشه در جان همه انسان‌ها دارد و هیچ انتظار دیگری به خاک پای این انتظار سترگ نمی‌ارزد. ماهیت در فرهنگ شیعی، اصطلاح انتظار، دارای مفهوم و ماهیت کاربردی است که رفتار خاصی از آن نشأت می‌گیرد. در این تعریف، انتظار، صرفاً چشم به راهی ناشی از یک حالت روحی ـ روانی معمول و متعارف نیست؛ بلکه ناشی از یک اعتقاد درونی و برانگیزاننده است که به بیرون سرایت می‌کند و عمل می‌انجامد. رابطة این باور قلبی با اقدام عملی، چنان استوار و مستحکم است که در روایات، این باورداشت درونی، یک رفتار و عمل معرفی شده و بلکه «افضل الاعمال» نام‌گذاری شده است. دلیل این امر، این است که این باور درونی، چنان در انگیزش اراده و خواست انسان منتظر، کارساز و نقش‌آفرین است که ذهن او را به سوی آن هدف مورد انتظار، جهت می‌بخشد و باور او را در راستای تحقق آنچه در انتظار آن است، به عزم و اراده تبدیل می‌کند. در فرهنگ شیعی، انتظار، یک مفهوم دینی و ارزشی است که نگرش انسان به شرایط گذشته و حال را به چشم انداز آینده پیوند می‌دهد. این مفهوم دینی و اسلامی، یک مفهوم هدایت‌بخش و برانگیزاننده است که رفتار‌های جهتمندی را در پی دارد و به تصمیمات و اقدامات عملی اصلاح گرایانه در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌انجامد. جوهرة اصلی انتظار در تفکر شیعی، اعتقاد و ایمان قلبی، به حتمیت ظهور مصلح جهانی حضرت مهدی موعود علیه السلام  و دخالت مستقیم این باورداشت در نگرش‌ها و رفتار‌های فردی و اجتماعی انسان منتظر در رابطه با سرنوشت و آیندة او است. تا هنگامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این اندیشه و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی وچگونگی حال و آینده خود، در جایگاه یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و اجتماعی خود به یک جریان فکری و رفتاری تبدیل نکنید، هرگز به آثار پربرکت این تفکر دست نخواهیم یافت؛ بنا‌براین، نخستین قدم در این راستا، آن است که درک درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و اسلامی داشته باشیم، تا به اهمیت آن پی ببریم. از تأمل در روایاتی که به موضوع انتظار و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در می‌یابیم که در فرهنگ شیعی، انتظار، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامه‌ها و کتابخانه‌ها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن زندگی سیاسی و اجتماعی خود ‌باید آن را جست و جو کرد. در اندیشة شیعی، انتظار، یک تفکر جریان ساز و هویت‌بخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهت‌گیری کلی حرکت جامعه به سوی آینده را تعیین می‌کند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به روایات و دستور‌العمل‌های عصر غیبت و انتظار، جنبه‌های کاربردی این تفکر را استخراج و در زندگی فردی و اجتماعی خویش به‌کار بندیم. اگر می‌بینیم در احادیث و روایات، این همه از فضیلت و ارزش انتظار و ارج گذاری منتظران، سخن به میان آمده و از انتظار ظهور مهدی علیه السلام ، با عناوین و اوصافی چون برترین عمل،[3] بافضیلت‌ترین عبادت،[4] بالا‌ترین جهاد در راه خدا،[5] محبوب‌ترین عمل در پیشگاه الهی،[6] هم‌سنگ بودن با شهادت و به خون طپیدن در راه خدا،[7] در رکاب حضرت قائم  علیه السلام  بودن،[8] در حال پیکار با دشمنان و شمشیر زدن در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله[9] و دیگر تعابیری که هرکدام، با عنایت و حکمت خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و پیوستگی این باور درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافتة فردی و اجتماعی انسان منتظر، حکایت دارد. دلیل این امر نیز روشن است؛ زیرا این تشبیهات ویکسان‌سازی- چه از نظر درجات ذاتی و چه از نظر دریافت اجر و پاداش- بدون وجه تشبیه و وجود سنخیت، حتی از نظر یک فرد عادی، معقول و موجه نمی‌باشد، تا چه رسد به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه السلام ؛ بلکه به حکم عقل نیز، این همسانی و مشابهت، مستلزم نوعی یکسانی و همانندی است که باید در انسان منتظر پدید آید، تا در پرتو این مشابهت و سنخیت، چنین شخصی با آن سردار به خون‌طپیدة راه خدا، همرنگ و همسان شود. ویژگی‌ها «انتظار» به معنای عام آن که ناشی از خوش‌بینی جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکامل تاریخ و اطمینان به آینده است، امری فطری و همگانی است و برای هر قوم و پیروان هر آیینی وجود دارد؛ اما انتظار ظهور، با مفهوم و محتوای خاص شیعی آن، دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که آن را از سایر رویکرد‌ها، متمایز می‌کند. این ویژگی‌ها، متعدد و گوناگون است که هر کدام، از ابعاد مختلف، قابل بررسی است. این جا به سه ویژگی مهم و اساسی انتظار ظهور مهدی علیه السلام ، اشاره می‌کنم: الف. گستره: انتظار ظهور منجی موعود، از نظر گسترة زمانی، دامندار‌ترین آموزة دینی- تاریخی است که تمام قلمرو تاریخ را اعم از گذشته، حال و آینده، در برمی‌گیرد. آیات 105 سورة انبیأ،[10] و 55 سورة نور[11] شاهد این فراگیری تاریخی است. ب. جذبه: ویژگی دیگر انتظار ظهور مهدی موعود علیه السلام ، جذبة روزافزون و کشش فوق‌العادة این آموزة الهی و قرآنی، در گذر زمان است. این ویژگی که متأسفانه تا حدی مغفول مانده و کمتر بدان توجه می‌شود، موجب شده است انتظار ظهور در فرایند تاریخ، چنان شورانگیز و عشق‌آفرین باشد که نه تنها مثل دیگر رویکرد‌های تاریخی، دچار روز‌مرگی، تکرار، ملالت، کهنگی و فرسودگی نمی‌شود؛ بلکه هر روز، بر افروخته‌تر، جذاب‌تر و تابنده‌تر از گذشته، جلوه‌گری می‌کند و صفوف مشتاقان و منتظران امروز و فردا، افزون‌تر و پر صلابت‌تر از دیروز و گذشته‌اند. این جذبه و اشتیاق، به حدی است که حتی دوران حضور اولیای معصوم قبل از آن حضرت را نیز شامل می‌شود؛ لذا امامان معصوم علیه السلام  نیز ضمن این‌که نگاه مردم را به سوی یگانة دوران معطوف کرده‌اند، خود نیز این علاقه و اشیاق خود به آخرین ذخیرة الهی را ابراز نموده‌اند. وقتی یکی از یاران امام صادق علیه السلام  از به دنیا آمدن حضرت قائم علیه السلام  می‌پرسد، حضرت، در پاسخ می‌فرماید: «نه»؛ سپس این جمله را می‌افزاید: «اگر او را درک می‌کردم، سراسر عمرم را به خدمت‌گذاری او می‌پرداختم»[12]. در روایت دیگر، این جملة زیبا از زبان مبارک حضرت سید الشهدأ‌ علیه السلام  نیز نقل شده است.[13] سرّ این همه شور و شیدایی، آن است که آن موعود الهی، همچنان که خود، تجسم همة انبیا و اولیای الهی است، ظهور او نیز تجلیگاه تمام نیکی‌ها و تحقق‌بخش همة آرمان‌ها و آرزو‌های دور دست بشریت است. ج. عظمت: بشر در جریان زندگی، به طور طبیعی دارای انتظارات و اهداف گوناگون ‌است که در بسیاری از موارد، حیات فردی و اجتماعی، به تحقق و استمرار این انتظارات، وابسته است. در این میان، ویژگی انتظار ظهور مهدی علیه السلام ، این است که این انتظار، علاوه بر گستردگی و جذابیت آن، ماهیتاً چنان بزرگ و با عظمت است که سایر انتظارات بشری به هر اندازه که بزرگ و با اهمیت باشد، در مقایسه با آن، بسی ناچیز و بی مقدار است؛ زیرا این انتظار، چنان سترگ و فراگیر است که همة انتظارات مقدس و انسانی را در بر داشته و پوشش می‌دهد. انتظار ظهور مهدی، انتظاری است که در طول تاریخ، پیامبران الهی علیه السلام ، آن را نوید داده‌اند و بشریت، قرن‌ها و نسل‌ها، در آرزوی چنین روزی نشسته است، تا شاید وعدة الهی فرا رسد و همة آرزو‌های بلند و دیرین انسانیت، به بار نشیند. از نظر جایگاه اعتقادی نیز، انتظار ظهور مهدی علیه السلام  از چنان عظمتی بر خوردار است که در روایات، قرین اصول و قواعد اساسی دین، نظیر توحید و نبوت، ذکر شده است. وقتی یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، از دیانتی می‌پرسد که مورد پذیرش خداوند متعال باشد، حضرت، پس از ذکر شهادت به توحید و ایمان به نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و اعتراف به وحیانی بودن قرآن و اقرار به ولایت امامان اطهار علیه السلام ، می‌فرماید: «و انتظار ظهور قائم ما اهل بیت علیه السلام ، که خداوند برای ما دولتی قرار داده است که هر گاه بخواهد، آن را محقق خواهد کرد»[14]. در حدیث دیگر، ابو بصیر از امام صادق علیه السلام ، نقل می‌کند که فرمود: «آیا می‌خواهید شما را خبر دهم از آنچه که خداوند بدون آن، هیچ عملی را از بندگانش نمی‌پذیرد؟»[15]؛ بعد ضمن بر شمردن دیگر اصول و مبانی دین انتظار قائم علیه السلام  را برشمرد،[16] یعنی انتظار قائم علیه السلام  جزء مبانی دین و شرط پذیرش اعمال است. تأکید بر قرابت و هم ردیفی انتظار قائم علیه السلام  با دیگر اصول اعتقادی دین اسلام، بیانگر عظمت و جایگاه رفیع مسألة انتظار، در ساختار اعتقادی دین است؛ همان گونه که به نص قرآن کریم،[17] دین و دیانت منهای ولایت، نا‌تمام است، همچنین دین و اسلام منهای انتظار مهدی  علیه السلام ، فاقد ارزش و مقبولیت خداوندی است. انتظار مهدی علیه السلام ، انتظار تحقق همة خوبی‌ها است. در این انتظار، بشریت، چشم به راه است تا آنچه را که بر اساس فطرت پاک خدایی، در آرزوی آن بوده و هیچ‌گاه به صورت کامل به آن دست نیافته است، به دست آورد. چنین انتظاری، به همان میزان که بزرگ و عظیم است، اقتضائات و بایسته‌های متناسب خود را می‌طلبد. عصرانتظار امروزه در عصری زندگی می‌کنیم که در آن، نام مقدس مهدی، زیبا‌ترین و پر آوازه‌ترین نام در جهان، شناخته می‌شود و گفتمان ظهور آن حضرت علیه السلام ، جذاب ترین، شکوهمند‌ترین و شور انگیز‌ترین حدیثی است که روح انسان‌های پاک اندیش را، برافروخته می‌سازد و جان میلیون‌ها انسان تشنة عدالت و پاکی را، سرشار از امید و شادی می‌نماید. امروزه میان تاریکی‌های جاهلیت مدرن معاصر، نام مقدس مهدی علیه السلام  و انتظار ظهور آن حضرت، چنان سترگ، درخشان و فراگیر است که تاریخ و زمانه را در خود فرو برده و این دوران با شناسنامة «انتظار»، شناخته می‌شود؛ چرا که حرکت تاریخ، منتظر آمدن صاحب این عصر است، چشم‌ها همه به سوی او دوخته شده، آرزوها همه به روز ظهور، نشانه رفته و این عصر را عصر انتظار می‌نامند. در این دوره و زمان، بیش از هر مقطع تاریخی دیگر، نگاه‌ها به سوی آن منجی دوران، معطوف شده و علایق، انتظارات و توجهات، به آن وجود مقدس ـ ارواحنا فداه ـ و ظهور پر نور او، گره خورده است. از این نظر، «انتظار»، ویژگی بارز این عصر و زمان به شمار می‌رود؛ زیرا عطش و جوشش ناشی از انتظار، در هیچ دوره‌ای از تاریخ، تا این حد پر‌حجم و پر‌رنگ نبوده است. از این نظر، این عصر را که روزنه‌هایی از شعاع ظهور، در افق آن هویدا است، می‌توان عصر ظهور صغرا نیز نامید.[18] مراد از ظهور صغرا، پدیدار شدن قرائن نزدیک شدن زمان به دوران ظهور آن حضرت است. این نشانه‌ها و قرائنِ بیانگر نزدیکی وعدة الهی را از تدبر و تأمل در ورای آنچه در ظاهر جریان دارد، در سمت و سوی حرکت‌های کلی جامعة بشری ـ هرچند به صورت کمرنگ ـ می‌توان درک کرد. کارکرد انتظار منظور از کار‌کرد انتظار، توجه به نقش سازنده و کار‌آمد این تفکر، در اصلاح، تغییر، سازماندهی و مدیریت سیاسی اجتماعی است. اندیشة انتظار که نظام فکری و سیاسی شیعه را در عصر غیبت، سازماندهی و رهبری می‌کند، به دلیل استحکام مبانی اعتقادی آن از یکسو و برخورداری از مکانیسم پیچیده در مقابله با ظلم و نفی حاکمیت جور در هر زمان، از سوی دیگر، کارآمد‌ترین سیستمی است که در عرصة تغییر نظام سیاسی اجتماعی، تمام ساز و کارهای لازم برای اصلاح و تغییر، در درون آن تعبیه شده است. از جمله می‌توان پیدایش انقلاب اسلامی را باز‌تاب عینی کارکرد اعتقادی سیاسی این تفکر دانست. بدون تردید، در بررسی و ارزیابی پدیدة انقلاب اسلامی و استقرار اندیشة سیاسی شیعی در ایران، تحلیل درست و واقع‌بینانه، این خواهد بود که این پدیدة مبارک، بیش از هر عامل دیگر، معلول مستقیم اندیشة انتظار و کار کرد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی آن است. فرضیه علمی قابل طرح دربارة انقلاب اسلامی، این است که عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی در شروع و پیروزی انقلاب نقش داشته است. یکی از گزاره‌‏های اصلی و مورد قبول عده‏ای از نظریه‌پردازان انقلاب، عامل مذهب است که نمود عینی آن، در اندیشة انتظار، به وضوح دیده می‏شود. نقش و تأثیر اساسی اندیشة انتظار در شکل‏گیری مبانی فکری و عقیدتی انقلاب اسلامی، غیر قابل انکار است. در یک رهیافت توصیفی از ریشه‌‏ها و عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران، می‏توان به مؤلّفه‏‌ها و گزاره‏‌های مختلفی اشاره کرد؛ مانند اسلام‌ستیزی رژیم پهلوی، گسترش فساد، ظلم و بی‌عدالتی، توسعه و نوسازی ناقص و نامتناسب، استبداد و اختناق مداوم، استبداد و سرکوبی آزادی‌خواهان، استحکام باورها و اعتقادات ارزشی مردم و…. در این میان، یک عامل فکری و عقیدتی که از دید تیزبین نظریه‌پردازان و نویسندگان داخلی و خارجی پنهان نمانده، مسأله غیبت امام زمان علیه السلام  و انتظار ظهور منجی عالم بشری است. به نظر آنان، این باور و اعتقاد، زمینه‌‌ساز تغییر نگرش و رفتار‌های مردم ایران، تقویت بنیان‌های فکری و فرهنگی جامعه، گسترش روز‌افزون اندیشه‌‏های اصلاح‌طلبانه، تلاش و کوشش برای تغییر و تحوّل، عدم پذیرش حاکمیّت‌‏های سیاسی، داشتن امید و آرزو برای پیروزی و در نهایت، قیام و انقلاب بر ضد بی‌عدالتی‌‏ها و زمینه‌سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود، بوده است. با توجّه به مؤلّفه‌‏های ظلم ستیزی اندیشة انتظار، عدم مشروعیّت حاکمان سیاسی، نصب عام فقیهان برای نیابت از امام عصر  علیه السلام ، امید به اصلاح و تعالی جامعه و نابودی مظاهر ظلم و فساد، غصب حقّ حاکمیت امامان علیه السلام ، محرومیّت جامعه از فیض حضور امام، زمینه‌سازی برای تعجیل فرج و… می‏توان گفت: اندیشة انتظار- به طور مستقیم یا غیر مستقیم- محور هدایت فکری و رهبری انقلاب اسلامی بوده و نقش عمده ‏ای در آغاز و پیروزی آن داشته است.[19] این تحلیل، در موارد مشابه نیز قابل استفاده است. هم اکنون، نمود‌های عینی تأثیرات و کارکرد این اندیشة نجات‌بخش را در گرایش جمعی به اندیشة انتظار و فراهم شدن تدریجی زمینه‌های گسترش این تفکر در جوامع اسلامی و شیعی، به خوبی می‌توان مشاهده کرد. نمونة دیگر این کارکرد را در تقابل تحسین برانگیز شیعیان لبنان با دشمنان، می‌توان احساس کرد. بدون شک آنچه امروزه، اراده و ایمان جوانان شیعه در لبنان را برابر دشمن قدرتمند آنان، این چنین فولادین و شکست‌نا‌پذیرنموده است، اتکا به این اعتقاد اصیل و هویت‌آفرین است. انتظار و زمینه‌سازی یکی از مسائل کلیدی که در بحث انتظار، لازم است مورد توجه مضاعف قرارگیرد، پیوند این بحث با مسألة زمینه‌سازی است. آنچه درعصر انتظار، ضرورت دارد و باید دردستورکار جامعة منتظر قرارگیرد، توجه به الزامات عقیدتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اندیشة انتظار و فراهم‌سازی زمینه‌های ظهور امام عصر علیه السلام است. اساساً مسألة زمینه‌سازی وتلاش برای رفع موانع ظهور، در متن معنا و ماهیت انتظار نهفته است و واژة انتظار، خود گویای حضور عینی و تلاش عملی برای تغییر وضع موجود با هدف بستر‌سازی یک تحول عظیم است؛ تحولی که به زمینه‌سازی و فراهم شدن شرایط، نیاز دارد. قوت و شدت چنین انتظاری نیز به میزان تمهیدات و دستمایه‌های لازم برای تحقق آنچه مورد انتظار است، وابسته خواهند بود. از این نظر، انتظار ظهور، همچنان که از لحاظ معنا و مفهوم، با عمل، تلازم دارد، در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نیز، بحث انتظار، با مسألة زمینه‌سازی و تلاش برای فراهم کردن مقدمات حکوت مهدوی، کاملا عجین شده است، به گونه‌ای که سخن از انتظار و آرزوی رسیدن به آرمان ظهور، بدون توجه به مسألة زمینه سازی و بررسی عوامل بستر‌ساز رخداد ظهور، بی‌ثمر و بی‌معنا خواهند بود. تمام تأکیدات و سفارشات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه السلام ، بر اهتمام به مسألة انتظار ظهور نیز با هدف ایجاد انگیزه و تحریک و تقویت اراده‌های خدا‌جویی در انسان‌ها و کشاندن و وا‌داشتن آنان به حرکت و تلاش در راه خدا برای آماده‌سازی زمینه‌های اجرای کامل دین خدا در سراسر زمین و فرا رسیدن وعدة الهی در تحقق ظهور است. روشن است که این مهم، بدون توجه به عملکرد و شرایط موجود جامعه، قابل تفسیر نخواهد بود؛ زیرا معقول نیست جامعه‌ای دارای اهداف و تعلقات آرمانی باشند؛ اما دربارة این اهداف، دغدغه‌مند نبوده و سلوک منتظرانه نداشته باشد. در غیر این صورت، بدون شک چنین قومی که در ساختار ذهنی آنان، هدفی فراتر از نیازهای روزمره نمی‌گنجد و چیزی مهم‌تر و ارزشمند‌تر از مسکن، خوراک وپوشاک، برای آنان قابل درک نیست، این جامعه فاقد هویت وحیات هدفمند بوده و چنین مردمی هرگز نمی‌توانند خود را جامعة آرمان‌گرا بنامند. انتظار و دولت اسلامی امروزه بحث از انتظار ظهور و بررسی زمینه‌های آن، ارتباط تنگاتنگی با چگونگی نظام سیاسی اجتماعی حاکم در یک جامعه و جهت‌گیری‌های سازمان‌یافته جاری در قلمرو حاکمیت سیاسی آن دارد؛ به همین سبب بحث از انتظار در عرصة زمینه‌سازی، با موضوع دولت و حکومت با ساختار رسمی شناخته شده، رابطة مستقیم دارد. در این محور، به بررسی این ارتباط و تعامل، خواهیم پرداخت. آنچه امروزه از آن، با عنوان «دولت» تعبیر می‌شود، بیشتر ناظر به معنای کلاسیک آن، یعنی ساختار سیاسی مرکب ازقوای سه گانة اجرایی، تقنینی و قضایی است؛ اما هنگامی که عنوان «دولت» با پسوند «اسلامی» به کار می‌رود، صرف ساختار سیاسی شناخته شدة قدرت یا مطلق اقتدار سیاسی مد نظر نیست؛ بلکه ضمن آن، مشروعیت یک نظام سیاسی از نظر اسلام مد نظر است. مراد از دولت اسلامی، نظام سیاسی- حکومتی است که عنصر دین(اسلام)، هم منشأ مشروعیت آن است و هم تعریف‌کنندة ساختار قدرت و وظایف اجرایی آن. دولت‌ها و حکومت‌ها، بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت خویش، اهداف و مقاصد متفاوتی دارند که در جهت نیل به آن، تلاش می‏کنند و بالتبع آن وظایف و مسؤولیت‌ها را برای دولت، تعریف و تعیین می‌نمایند. مهم‌ترین هدف دولت‌ها و حکومت‌های غیر دینی، دفاع از حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی شهروندان و تأمین نیازهای مادی و معیشتی آنان است و فرا‌تر از این، وظیفه و مسؤولیتی برای خود نمی‌بیند؛ اما دولت اسلامی مبتنی بر اندیشة حکومت دینی، علاوه بر تأمین نیاز‌های مادی و آسایش و سعادت دنیوی، تأمین نیاز‌های روحی و سعادت آخرتی از طریق احیای ارزش‌های معنوی و دینی در جامعه را نیز جزء وظایف، برنامه‌ها و دستورالعمل‌های خود می‌داند. امیر المؤمنین علی علیه السلام ، وظایف حکومت و دولت اسلامی را تأمین و اصلاح امور مادی مردم و احیای ارزش‌های دینی، ذکر می‌کند. حضرت، در پیشگاه خداوند عرضه می‌دارد: خدایا! من هدفم از حکومت، آشکار ساختن و پیاده کردن آموزه‌ها و معارف دین تو و اصلاح امور شهرها و بلاد تو است، تا بندگان مظلومت در آن، احساس امنیت کنند و حدود و مقررات دینت به اجرا گذارده شود.[20] حضرت، در این فراز از کلام خود، توجه به نیاز‌های مادی و معنوی، دنیوی و اخروی را توأمان ذکر می‌کند و اصلاح روابط اجتماعی، توسعه اقتصادی، احیای ارزش‌های دینی و اقامة حدود الهی را از مهم‌ترین وظایف حکومت و مأموریت دولت اسلامی ذکر می‌نماید. این جامع‌نگری و تلفیق و آمیختگی اهداف مادی و معنوی، مهم‌ترین وجه تمایز حکومت دینی و غیر دینی است. مهم‌ترین وظیفه و رسالت دینی دولت اسلامی در عصر انتظار، فرهنگ سازی اندیشة انتظار و فراهم کردن بستر‌های لازم برای توسعه و گسترش اندیشة انتظار در جامعه است. ترویج نهادینه‌شدن اندیشة انتظار نیز بدون تحکیم دیگر مبانی فکری و دینی، ممکن نمی‌باشد. از این رو، بهترین راهکار برای نهادینه شدن این تفکر در جامعه، کارکرد فرهنگی به صورت جامع و فراگیر است؛ زیرا کارکرد فرهنگی در الگو‌پردازی نماد‌های مذهبی و دینی، مؤثر‌ترین رویکردی است که نقش بی‌بدیل آن در تحکیم و توسعة آموزه‌های دینی و ارزشی، باید مورد عنایت مضاعف قرار گیرد. در این راستا، دولت اسلامی با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد، باید سیاست‌گذاری‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را به‌گونه‌ای مدیریت و سازمان‌دهی کند که به اصلاح و تغییر نگرش‌های غیر‌دینی بینجامد و با برنامه‌ریزی و به‌کار‌گیری ساز‌وکار‌های لازم، فضای فکری حاکم برجامعه را به گونه‌ای طراحی و مهندسی کند که انگیزه‌های مذهبی در جامعه تحکیم یابد و مردم به سوی ارزش‌های دینی سوق داده شوند. در چنین فضایی، زمینه برای شکوفایی اندیشة انتظار فراهم می‌شود و مردم با رغبت و اشتیاق بدین سو حرکت می‌کنند. آن وقت است که تفکر انتظار، به صورت یک فرهنگ، وارد زندگی فردی و اجتماعی خواهد شد و نگرش‌های عمومی در عرصه‌های مختلف، متناسب با این رویکرد، شکل خواهند گرفت. بدیهی است تا زمانی که اندیشة انتظار ظهور، از حالت اعتقاد و باور ذهنی، به یک جریان اجتماعی و تفکر غالب در جامعه تبدیل نشود و رنگ و بوی انتظار، در تربیت و فرهنگ و سلوک عمومی جامعه، مشهود نباشد، آثار و برکات آن نیز در جامعه پدیدار نخواهند شد؛ زیرا جوشش این اعتقاد، با عملکرد و فرهنگ جاری میان مردم، لازمة قطعی باور مندی به انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام  است، اعتقاد و باوری که در شرایط غیبت، اطاعت منتظرانه را همراه دارد. همان چیزی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، در توصیف منتظران ظهور فرزندش مهدی علیه السلام  فرمود:خوشا به حال کسی که زمان قائم اهل بیت من را درک کند، در حالی که قبل از فرا رسیدن قیام او در زمان غیبتش، پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنی برخاسته باشند. چنین کسی ]در بهشت[ جزء رفیقان و همراهان من و مورد مهر و محبت من هستند و روز قیامت نزد من، گرامی‌ترین افراد من خواهند بود.[21] براساس این حدیث شریف، وقتی فرهنگ عمومی جامعه، براساس آموزه‌های دینی تعریف و نهادینه شود، طبیعی است که سایر جهت‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی جامعه نیز صبغة دینی به خود می‌گیرد و کارکرد‌ها و عکس العمل‌های جاری در جامعه، بر اساس معیار‌های دینی، سامان می‌یابد. آن‌وقت است که تولی و تبری، دشمن‌شناسی، حمایت از حق، یکپارچگی برابر باطل و… در رفتار‌های اجتماعی مردم به صورت هدفمند، تثبیت می‌شود. بدیهی است تحقق این مهم، بدون اهتمام و سیاست‌گذاری‌های کلان که در حوزة اختیارات دستگاه حکومت و جزء وظایف کارگزاران دولت اسلامی است، ممکن و میسر نخواهند بود. منابع [1]. «النظر، الانتظار: تأمل الشئ بالعین»، (صحاح الجوهری، ج2، ص830). [2]. «یقال: نظرته وانتظرته إذا ارتقبت حضوره» (تاج العروس، ج7، ص539). [3]. «افضل اعمال امتی انتظار الفرج»؛ الامامة و التبصرة، ص21؛ کمال الدین، ص644؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص344. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: «افضل اعمال شیعتنا…» ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص377). [4]. «افضل العبادة انتظار الفرج»؛ کمال الدین، ص287؛ بحار الانوار، ج52، ص125. [5]. «‌افضل جهاد امتی انتظار الفرج‌»؛ تحف العقول، ص38؛ بحار الانوار، ج74، ص141. [6]. «احب الاعمال الی اللّه عزّ وجلّ انتظار الفرج»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص93. [7]. «المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللّه»؛ الخصال، 626؛ کمال الدین، ص645؛ شرح الاخبار، ج3، ص560؛ تحف العقول، ص115؛ معجم احادیث الامام المهدی  عجل الله تعالی فرج الشریف ، ج3، ص75. [8]. «کمن کان فی فسطاط القائم عجل الله تعالی فرج الشریف ‌»؛ المحاسن، ج1، ص173؛ کمال الدین، ص644؛ بحار الانوار، ج74، ص126. [9]. «المنتظر للثانی عشر منهم کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله یذب عنه»؛ الغیبة النعمانی، ص92؛ کمال الدین، ص335- 647؛الصراط المستقیم، ج2، ص228. [10]. (وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)؛ ما در کتاب زبور بعد از ذکر ]‌=‌تورات‌[ نوشتیم: که حتما بندگان شایسته‌‏ام را وراثت و حکومت بر زمین خواهم داد». [11]. (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)؛خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، وعده مى‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن‌ها خلافت روى زمین را بخشید، و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پا برجا و ریشه‌‌دار خواهد ساخت و ترس آن‌ها را به امنیّت و آرامش مبدّل مى‏کند؛ آنچنان که تنها مرا پرستیده و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن، کافر شوند، آن‌ها فاسقانند». [12]. «ولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی»؛ الغیبة النعمانی، ص 252؛ بحار الانوار، ج51، ص148؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج3، ص385. [13]. موسوعة کلمات الأمام الحسین علیه السلام ، ص786؛ شرح احقاق الحق، ص589. [14]. «…و انتظار قائمنا فان لنا دولة اذا شاء الله جاء بها»؛ الکافی، ج2، ص23؛الأمالی الصدوق، ص179؛ جامع احادیث الشیعة، ج1، ص430. [15] . «اَلا اخبرکم بما لا یقبل اللّه عزّ وجلّ من العباد عملاً اِلاّ به». [16]. «…والأنتظار للقائم عجل الله تعالی فرج الشریف »؛ الغیبة، ص207؛بحار الانوار، ج52، ص140؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج3، ص417. [17] (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا)؛امروز روز] ابلاغ امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درغدیرخم[، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را آیین شما پذیرفتم». (مائده (5): آیه 3). [18]. از کسانی که از این عصر با عنوان «ظهور صغری» یاد کرده است آیة‌الله مکارم شیرازی است. ر.ک: فصلنامه انتظار، شماره5، ص19، «ظهور صغرا و ظهور کبرا». [19]. رحیم کارگر، فصلنامه انتظار، شماره 2، ص126. [20]. «… و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک وتقام المعطلة من حدودک»؛ نهج البلاغه (با شرح عبده)، ج2، ص13؛بحار الانوار، ج34، ص111؛ میزان الحکمة، ج1، ص132. [21]. «طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو یأتمّ به فی غیبته قبل قیامه و یتولیّ اولیائه و یعادی أعدائه ذاک من رفقائی و ذوی مودّتی و اکرم أمّتی علی یوم القیامه»؛ کمال‌الدین، ص286؛ غایة المرام، ج7، ص132؛ نورالثقلین، ج2، ص505؛ینابیع المودة، ج3، ص396؛ بحار الانوار، ج51، ص72؛ معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف ، ج1، ص263. حجت‌الاسلام والمسلمین قنبرعلی صمدی منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 26 ادامه دارد....

93/02/08 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن