تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):خدا را بسيار ياد كنيد و هميشه به ياد مرگ باشيد و قرآن زياد بخوانيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820983664




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حاشیه و متن ادبیات در سال ۹۲/ روزگار سپری شده برخوردهای سلیقه‌ای


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


حاشیه و متن ادبیات در سال ۹۲/ روزگار سپری شده برخوردهای سلیقه‌ای فرهنگ > ادبیات - در سال ۹۲ اگرچه این افراطیون بودند که حاشیه‌های حوزه‌ ادبیات را شکل می‌دادند اما متن دست مولفان و پدیدآورندگانی بود که علی‌رغم تمام محدودیت‌ها، سعی کردند به کار اصلی خود بپردازند.

الهه خسروی یگانه: ماه‌های آغازین سال ۹۲ به انتظار گذشت. انتظار برای تغییری که برخلاف تصور خیلی‌ها، گرچه امید چندانی به آن نبود ولی بعد از غروب روز ۲۴ خرداد، رنگی از واقعیت به خود گرفت. اهالی ادبیات، بعد از برگزیده شدن حسن روحانی به عنوان رییس‌جمهور، منتظر باز شدن درهای بسته‌ای شدند که نفس حوزه نشر را گرفته بود. اما این انتظار اندکی طولانی شد. بدین معنا که بعد از معرفی کابینه توسط حسن روحانی، و انتخاب علی جنتی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت فرهنگی آخرین معاونتی بود که رییس خود را شناخت. گزینه‌های بسیاری برای این معاونت پرحاشیه مطرح بود اما دست آخر قرعه به نام سیدعباس صالحی افتاد. مردی که با اظهارنظرهایش طی ماه‌های بعد حسابی خبرساز شد. ولی نویسندگانی که طی هشت سال گذشته، از دست سانسور، خون دل خورده بودند، با انتشار نامه‌ای سرگشاده به علی جنتی، تلاش کردند، پیش از آن که معاونت فرهنگی انتخاب شود، حرف خودشان را بزنند. آنها نوشتند و از وزارت ارشاد خواستند که ممیزی پیش از چاپ را لغو کند و ممیزی آثار را به حوزه پس از انتشار کتاب منتقل کند. آنها گفتند سانسور را بردارید، خودمان پاسخگو هستیم و پیشنهاد دادند که کتاب‌ها بعد از چاپ اگر با شکایتی روبرو شدند، در دادگاه کتاب به مشکلات‌شان رسیدگی شود. این نامه اما پیامد سخنان علی جنتی بود. او خود نخستین کسی بود که از حذف سانسور پیش از چاپ سخن گفت و گفت که این موضوع را بررسی خواهد کرد. این سخنان جنتی البته با واکنش‌هایی از جمله واکنش کمیسیون فرهنگی مجلس هم روبرو شد. و در نهایت موضوع مسکوت ماند.   ممنوع‌القلم‌ها رسمیت یافتند نخستین حاشیه ادبی ولی از همان آغاز به کار حسن روحانی در منصب ریاست جمهوری شکل گرفت. آنجا که او در گزارش صد روزه اش به مردم از نویسندگان ممنوع‌القلمی نام برد که دولت او سعی کرده آنها را به سریع القلم تبدیل کند. بعد از این برنامه، بحث نویسندگان ممنوع‌القلم داغ شد. افراطیون، شروع به اعتراض کردند. مسئولان دولت قبل، مصاحبه پشت مصاحبه، اعلام کردند که هیچ نویسنده ممنوع‌القلمی وجود ندارد و کار به آنجا رسید که بعضی‌ها حتی به رییس‌جمهور هم معترض شدند که اصلا چرا از چنین عنوانی استفاده کرده است. اما تیر خلاص را سیدعباس صالحی زد آنجا که در مصاحبه با روزنامه ایران، نه تنها از نویسندگان ممنوع‌القلم که از لیست سیاهی حرف زد که نام‌های حک شده در آن به هیچ عنوان اجازه انتشار آثارشان را نداشتند. طی سه دهه گذشته، این نخستین بار بود که به طور رسمی از نویسندگان ممنوع‌القلم نام برده می‌شد. چراغ چشمه روشن شد داستان نشر چشمه یکی از حاشیه‌های بزرگ حوزه نشر طی سال‌های گذشته بود. ناشری که دو سال پیش با فرمانی شفاهی از ادامه فعالیت بازماند و پیگیری وضعیت او یکی از سوژه‌های خبرنگاران حوزه ادبیات بود. ماجرا اما کلی‌تر از این حرف‌ها بود و از زمان ریاست بهمن دری بر معاونت فرهنگی آغاز شده بود. زمانی که ارسال کتاب از سوی ناشر به اداره کتاب و اصلاحیه خوردن آن به عنوان نمره‌ای منفی در کارنامه ناشر ثبت می‌شد. نمره‌هایی که اگر زیاد می‌شدند، به تعلیق پروانه نشر یا توقف فعالیت او منجر می‌شدند. صابون این طرح به تن ناشران دیگر هم خورده بود. ناشرانی مثل افراز، اختران، آگاه، ثالث، ققنوس و ... که با مشکل تعلیق پروانه نشر روبرو شدند. نشر چشمه هم از این قاعده مستثنی نبود. اگرچه پیگیری کار این نشر، در سکوت انجام می‌شد اما سرانجام وقتی رای هیات تجدید نظر اعلام شد، خیال همه راحت شد. طبق این حکم نشر چشمه دو سال باید تعلیق می‌شد و این مدت از همان زمانی که ممنوعیت فعالیت به طور شفاهی به ناشر اعلام شده بود احتساب می‌شد. بدین ترتیب اسفند ۹۲ زمانی بود که مدت تعلیق فعالیت نشر چشمه به پایان می‌رسید.   آن رمان ایرانی که خارجی‌ها زودتر  آن را خواندند «زوال کلنل» و محمود دولت‌آبادی، خود یکی از حاشیه‌های پررنگ حوزه ادبیات در سال ۹۲ بود. نویسنده «کلیدر» این رمان را در سال‌های اول دهه ۶۰ نوشت. و وقتی آن را به ناشرش سپرد، گمان نمی‌کرد که سرنوشت این کتاب در پیچ و خم ممیزی و واکنش‌های افراطیون گرفتار شود. بخشی از مدت زمانی که «کلنل» در ارشاد ماند به خاطر تعلیق نشر چشمه بود. محمود دولت‌آبادی تصمیم گرفته بود پای نشر چشمه بماند و تا زمانی که گره از کار این ناشر باز می‌شود صبر کند. اما بعد از خبر پایان تعلیق نشر چشمه، انتظارها برای دیدن کتابی که پیش از چاپ در ایران، به زبان‌های مختلف ترجمه شده بود و در جایزه‌های ادبی بین‌المللی بسیاری کاندید شده بود و یکی از آنها را هم گرفته بود، شدت گرفت. نمود بارز این انتظار هم روزی بود که عکس محمود دولت‌آبادی در صفحه اول روزنامه ها منتشر شد و تیتر اول صفحات ادبی خبرگزاری ها شد. عکس‌ها و تیترهایی که خبر از انتشار چاپ «زوال کلنل» می‌دادند. این خبر هم با واکنش افراطیون روبرو شد. سایت‌ها و روزنامه‌های مربوط به این طیف، پر شد از مطالبی در رد این کتاب و نویسنده‌اش. این فشارها همزمان شده بود با اتفاقات دیگری که در حوزه‌های مختلف فرهنگ و هنر رخ می‌داد و همه منتظر بودند که ببینند واکنش معاون فرهنگی به این فشارها چیست. اما در نهایت، علی شجاعی‌صائین، مدیر اداره کتاب، پاسخ نهایی را داد: «این کتاب در حال بررسی است و اگر تصمیم به چاپ آن گرفته نشود، این تصمیم در اداره کتاب گرفته شده است نه جای دیگر.» «زوال کلنل» همچنان سرنوشت نامعلومی دارد. معلوم نیست که سال دیگر پشت ویترین کتابفروشی‌ها، این اثر دولت‌آبادی که خیلی‌ها آن را یکی از مهم‌ترین آثار او و یکی از مهم‌ترین رمان‌های فارسی می‌دانند حضور خواهد یافت یا نه اما بهرحال انتظار برای خواندن این کتاب، یکی از انتظارهایی است که احتمالا اگر ادامه پیدا کند بعید نیست در سال‌های بعد هم جزو حاشیه‌های حوزه ادبیات نباشد. قصه ناتمام یک تشکل صنفی کانون نویسندگان، همیشه با مشکلات بسیاری روبرو بوده است. مشکلاتی بسیار که پرداختن به آنها مجالی دیگر می طلبد. با این حال این بار اما باز سیدعلی صالحی بود که بحث کانون نویسندگان را تازه کرد. او در گفت‌وگویی اعلام کرد که اگر این نهاد، پوست بیندازد می‌تواند دوباره فعالیت خود را آغاز کند. او گفته بود: «کانون نویسندگان یک بحث تاریخی دارد و با توجه به این که امروز برخی از اعضای آن یا از دنیا رفته‌اند و یا در شرایطی هستند که دیگر حال و حوصله فعالیت ندارند، بنابراین طبعا می‌تواند پوست‌اندازی کند که هم به نفع کانون باشد و هم به نفع نویسندگان.» اگرچه از سوی اعضای این کانون و آنهایی که هنوز فعالند، خبرهایی می‌رسد، اما قصه کانون نویسندگان هنوز ناتمام مانده است و معلوم نیست سرانجام آن چه خواهد شد. ماجراهای قزوه علیرضا قزوه در سال ۹۲ به تنهایی بخشی از حاشیه‌های حوزه ادبیات را به دوش کشید. نام او طی سالی که گذشت مترادف بود با گفت و گوها و موضع‌گیری‌های عجیب و غریب که فریاد خیلی‌ها را درآورد. او نسبت به خانه شاعران اتهاماتی چند وارد کرد که در نهایت سبب شد هیات مدیره خانه شاعران، با برگزاری جلسه مطبوعاتی درصدد پاسخگویی به او برآیند و به مراجع قضایی نیز بابت اتهاماتی که قزوه به آنها وارد کرده بود شکایت کنند. اگرچه بعد از مدتی ظاهرا قزوه از در آشتی درآمد یا حداقل بعد از موضع‌گیری‌هایش در سخنرانی‌ها و وبلاگش کمی از این ماجرا فاصله گرفت اما اعضای خانه شاعران همچنان می‌گویند که پیگیر شکایت خود از او هستند و در سال آینده جلسه دادگاه او برگزار می‌شود. تحمل حضور یک شاعر در تهران کار سختی است؟ هشتمین جشنواره شعر فجر با دبیری عبدالجبار کاکایی، از همان آغاز به کار، شعاره تازه‌ای را سرلوحه کار خود قرار داد. «چند صدایی بودن» جشنواره، شعاری بود که مدام از زبان دبیر، سخنگو و دست‌اندرکاران دوره هشتم این جشنواره، تکرار شد. نمود بارز و عینی آن هم اعضای اتاق فکر و نوع انتخاب و چینش آنها بود که سعی شده بود از همه نحله‌های شعری افرادی در این اتاق حضور داشته باشند. از سوی دیگر تلاش کاکایی برای رفع مشکل ممیزی مجموعه‌های شعری شاعران از جمله کتاب‌های حافظ موسوی که رسما از ممنوع‌القلم‌ها بود، یکی دیگر از تلاش‌هایی بود که جشنواره شعر فجر برای نشان دادن حسن نیت خود به جامعه ادبی انجام داد. با این حال وقتی خبر رسید که یکی از اعضای اتاق فکر این جشنواره صحبت از شرط‌هایی پیرامون تقدیر از احمد شاملو و سیمین بهبهانی کرده است، باز این افراطیون بودند که صدای فریادشان بلند شد. این اتفاقات باعث خروج دو تن از شاعران حاضر در این اتاق فکر از جشنواره شد اما حاشیه اصلی زمانی شکل گرفت که علی آبان خبر از احتمال حضور یدالله رویایی شاعر و بنیادگذار شعر حجم بعد از ۳۴ در ایران و شعرخوانی او در شب‌های شعر جشنواره که اردیبهشت ماه برگزار می‌شود داد. این دیگر برای افراطیون قابل تحمل نبود. اگرچه اکثر شاعران طیف انقلاب از این تصمیم حمایت کردند و دبیر جشنواره هم گفت که در ماجرای دعوت از یدالله رویایی تنها و تنها شعر را مدنظر داشته است اما آنها که فریاد واانقلابا سر دادند نهایتا توانستند کاری کنند که دعوت کنندگان دعوت خود را پس بگیرند. به این ترتیب سال ۹۲ به پایان رسید. سالی که در آن حاشیه‌هاگاهی از متن پررنگ‌تر می‌شدند ولی در نهایت آنچه که باقی می‌ماند، روند کاری مدیران، اهالی فرهنگ، نویسندگان و ناشرانی است که به فکر حفاظت از درخت آسیب‌دیده فرهنگ هستند. 57244



شنبه 2 فروردین 1393 - 12:34:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن