واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز-"محاکمه"به کارگردانی ایرج قادری خبر از فطرتی نیک می دهد. در فلسفه دو گرایش برای فطرت انسان ها فرض شده است ، نخستین آن ،گرایشی است که به تبع آن انسان نهادی خیر و پاک دارد و این فطرت پاک همیشه در زندگی او ساری و جاری است و اگر گاهی خطا یا شری مرتکب شود فطرت خیر او بیدار شده و از ارتکاب مجدد بازش می دارد و یا حتی او را ملزم به جبران خطا می کند. اما گرایش دوم گرایشی است که در آن ، انسان همواره به سمت شر و زشتی علاقه نشان می دهد و پلیدی ،اگر تغییر نکند او را به جهنم خواهد برد و این مقام سفلی برازنده پلیدی اوست تا این که روح او از زشتی و شر پاک شده و دوباره به بهشت برین باز گردد. فیلم "محاکمه" بیانگر بازگشت انسان به فطرت نیک است ،فطرتی که اگر مدتی به دلیل اشتباهات تاریک شده ، می خواهد به سمت نیکی و خیر بازگردد . حمید پرتوی (که نقش آن را ایرج قادری به عهده دارد) دادستان دادگستری است و به اشتباه مردی افغانی را در یک محاکمه محکوم می کند و قاضی برای محکوم، حکم اعدام صادر می کند. چند شب بعد معلوم می شود مرد افغانی بی گناه بوده و یکی از اقوام نزدیک پیرزن ثروتمند (مقتول)، قاتل است، اما درست همان شب مرد افغانی خود کشی می کند، این اتفاق برای حمید پرتوی عذاب وجدان می آورد و در پی این عذاب وجدان به خانواده پسر افغانی مراجعه می کند و تلاش می کند از آن ها عذر خواهی کند اما آنها نمی پذیرند و همان شب، او در محل افغانی ها توسط یکی از آن ها با کارد مجروح می شود ."حمید پرتوی" پس از این اتفاق از پست خود استعفا داده و وکیل دادگستری می شود. تا این جا ما با شخصیتی مواجهیم که ضمیر آگاه و وجدان بیدارش نتوانسته این گناه را به آسانی از خود سلب کند و در تلاش است به نوعی پاکیزگی درونی دست یابد، حتی این پاکیزگی با اصابت کارد به بدن و استعفای او اتفاق نمی افتد و او در پی تطهیری بزرگتر است. در این مرحله پای نگار (مهناز افشار) ، پرستو، دختر حمید پرتوی و حسام به قصه باز می شود.پرستو شبی به همراه دوستش به خانه حسام می روند و در مهمانی ، پس از اقدام به تعرض حسام به پرستو و مداخله کردن دوستش قتلی اتفاق می افتد که این قتل بر اساس شواهد به گردن دوست پرستو انداخته می شود ."حمید پرتوی" به دلایل خانوادگی قبول می کند وکالت متهم به قتل را به عهده گیرد که البته پس از این کار پیاپی با کات های ممتد مرد افغانی و بیگناهی او در ذهن "حمید پرتوی" تداعی می شود واین که جوان متهم به قتل می تواند مانند آن جوان افغانی بی گناه باشد ، تا این جا عناصر قصه به شکلی تقریبا منطقی پیش می روند تا این که ایرج قادری، در مقام کارگردان تصمیم می گیرد "حمید پرتوی" را به تنهایی به جان دشمنان و مفسدان جامعه بیندازد و دقیقا این جاست که قادری به ورطه فیلم فارسی می افتد.حتی تماشا گران معمولی سینمای امروز چنین کاری را غیر منطقی می دانند که فردی به تنهایی و بدون در نظر گرفتن قانون و مراتب قانونی به کام شیر برود اگر چه ایرج قادری تلاش کرده علت این اتفاق را در دل قصه ایجاد کند، یعنی این که فرصت برای طی مراحل قانونی کم است یا قانون فرد را متهم دانسته و شایسته قصاص، همچنین تنها شاهد (نگار) در مترو و با کارد کشته می شود . پس اگر مساله می خوهد به گونه ای عکس اتفاق افتد باید فعالیت دیگری انجام داد،اما به واقع ایرج قادری در این فصول از فیلم وارد منطقی می شود که در انسان امروز و مرام و مسلک او یافت نمی شود. از جمله این رفتارهای می توان به گرفتن اعتراف و عکس از مرد افغانی ،معامله با قاچاقچیان بدون برگ برنده و تهدید آن ها و سرانجام سیلی زدن به گوش رئیس آن ها اشاره کرد. ایرج قادری اگر در پی نشان دادن انسانیت و وجدان آدم های به راحتی می توانست مانند روابط منطقی ابتدای قصه ، شکل دیگری را انتخاب کند . البته نوع تمام کردن قصد مهم است اما این گونه که قادری انتخاب کرده خیلی اغراق آمیز بود ، به اضافه این که صحنه های اغراق آمیز در فیلم فراوان بود .بادهای مکرر و به ظاهر نمادین که مثلا در جایی که "حمید پرتوی" مورد اصابت کارد قرار گرفت،یا موسیقی زیاد فیلم که در بسیاری از سکانس ها آزار دهنده می شد همه و همه از تأثیر فیلم بر روی مخاطب می کاست. دردیگری از فیلم شاهد تزکیه نگار بودیم ، نگار از مادرش چادر می گیرد و روانه دادگاه می شود تا با شهادتش جان جوان بی گناه نجات دهد اما در بین راه و در مترو مورد اصابت کارد قرار می گیرد و حتی برنمی گردد تا ببیند چه کسی این کار را انجام داده است . این حرکات از واقع نمایی فیلم کاسته و حتی در نظر مخاطب عام هم پرسش هایی از جنس" بی احترامی به شعورشان" ایجاد می شود . ایرج قادری دست روی آسیب های اجتماعی گذاشته ، آسیب هایی که متاسفانه امروز بخش قابل توجهی از جوانان ما را درگیر کرده است اما مساله این جاست که در وحله اول قادری در این فیلم خودش را به نوعی غلو آمیز نشان داده است حضور او در کادر دوربین به همراه موسیقی در اکثر پلان ها و سکانس ها بر این مساله صحه می گزارد و از همه مهمتر حرکت او به سمت از بین بردن شر و بدی آن هم به تنهایی ، آدم را یاد رستم و اساطیر دیگر می اندارد که یک تنه به جنگ دیو سپید می رود . در واقع نشان دادن انسانیت و تعهد انسان ها نسبت به هم و نسبت به وجدان خود اگر چه در این فیلم به عنوان محور اصلی مطرح بود اما نوع پرداختن به آن به گونه ای بود که با بیان سینمایی امروز کمی فاصله داشت. مساله من این نیست که بگویم این اثر فیلم فارسی بود یا نه، یا ایرج قادری هنوز از دهه های چهل و پنجاه سینمای ایران جلوتر نیامده، بلکه مساله این است که قصه یک جاهایی ، دیگر از تعهد به کار (وکالت متهم به قتل) خارج می شود و انگار مساله، نشان دادن حمید پرتوی به عنوان نماد خیر و گروه قاچاقچیان به عنوان شر و بدی است که سرانجام "حمید پرتوی" که به تنهایی وارد دهان شیر شده و باعث دستگیری مفسدان و قاتل می شود. حسن گوهرپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]