محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825952853
رفتار و کردار عالمانه از نشانه های اهل ایمان است/ تنها با اهل بیت(ع) می توان در دنیا به حسنه رسید
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
دین و اندیشه پای درس اخلاق آیت الله قرهی؛
رفتار و کردار عالمانه از نشانه های اهل ایمان است/ تنها با اهل بیت(ع) می توان در دنیا به حسنه رسید
آيتالله قرهي در جلسه درس اخلاق با بیان اینکه یکی از نشانههای اهل ایمان، رفتار و کردار عالمانه است، گفت: علامه مجلسی یک تعبیر بسیار عالی و والایی را دارند، ایشان میفرمایند: آن کسانی که به دنیای حسنه میاندیشند نمیتوانند دنیای حسنه را داشته باشند، إلا با پناه به علم اهل بیت(ع).
به گزارش خبرگزاری مهر، دویست و هفتاد و دومین جلسه درس اخلاق آیتالله قرهی با موضوع ایمان (طاعت در بستر علم) در پی می آید: رمز داشتن دنیای حسنه یکی از نشانههای اهل ایمان، رفتار و کردار عالمانه است، آن هم علم حقیقی؛ یعنی قرآن مِن ناحیه الله تبارک و تعالی که قرآن صامت است و روایات که کلام معصوم(ع) و قرآن ناطق است. جداً علم بما هو علم همین دو مطلب است. آن وقت به آن علومی هم که برای دنیا و به ظاهر آسایش بشری هست؛ در این دنیا میرسند. علامه مجلسی یک تعبیر بسیار عالی و والایی را دارند، ایشان میفرمایند: آن کسانی که به دنیای حسنه میاندیشند و این دعای قرآنی را ورد زبان خود قرار میدهند که «رَبنا آتِنا فِي الدنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النار»[1]، نمیتوانند دنیای حسنه را داشته باشند، إلا با پناه به علم اهل بیت(ع). لذا پناه به این علم، دنیای شما را هم دنیای نیکو میکند. آن دنیایی که حسب روایات شریفه به عنوان دنیای ممدوح تبیین میشود، اتفاقاً آسایش شما را هم فراهم میکند. آن وقت است که دیگر نه جنگی هست، نه دزدیای، نه تجاوزی، نه حرص و ولعی، نه بیعدالتیای، نه رشوهای و نه هر چه بداخلاقیهاست. اگر انسان به همین علم اهلبیت(ع) پناه ببرد، دیگر اینها وجود ندارد. چه کنیم که از هیچ خلوتی نترسیم؟ لذا یکی از آن خصوصیاتی که طاعتآور میشود که انسان، اهل طاعت میشود، خود این علم است. در این زمینه یک روایت بسیار عالی از وجود مقدس امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبنابیطالب(ع) بیان شده که بسیار عجیب است. حضرت میفرمایند: «مَن خَلا بِالعِلمِ لَم توحِشهُ خَلوَةٌ»[2]، آنچه که بشر معمولاً از آن میترسد، تنهایی است. حضرت میفرمایند: هر کس با علم خلوت کرد، دیگر از هیچ خلوت و تنهایی وحشت ندارد. بعد در ادامه میفرمایند: «فأما أهلُ الطاعَةِ یطیعون بِالعِلم»، اهل طاعت به واسطه این علم، اطاعت میکنند. یعنی اگر اهل علم نبودند، مطیع نمیشدند. در آن ده شقی که پیامبر عظیمالشأن(ص) به عنوان اصل ایمان تبیین فرمودند، بعد از طاعت، علم بیان شده بود. لذا میفرمایند: اگر میبینید اهل طاعت، اهل طاعت میشوند؛ به همین خاطر است که اهل علم هستند. زاهدین مرفه!!! یا حضرت در جایی دیگر میفرمایند:«مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ ، بِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطاعَةَ في حَياتِهِ، و جَميلَ الاُحدُوثَةِ بَعدَ وَفاتِهِ»[3]، چه میشود که اهل طاعت، اهل طاعت میشوند؟ این که در ایمان غوطه خوردند، یک بحث است؛ اما آن ده نشانهای که پیامبر(ص) از ایمان فرمودند، این بود: «الْإِيمَانُ فِي عَشَرَةٍ الْمَعْرِفَةِ وَ الطاعَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ الصبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الرضَا وَ التسْلِيمِ»[4] که بعضی از اینها را توضیح دادیم و این طاعت را هم بیان کردیم، اما بحث این جلسه ما طاعت در بستر علم است و امیرالمؤمنین(ع) میخواهند بفرمایند که اگر کسی میخواهد اهل طاعت شود، باید با علم باشد. فلذا این علم، هم دنیا برای شما میآورد، هم آخرت. آنهایی که مطیع امر خدا میشوند و به واسطه اطاعت، دنیای حسنه پیدا میکنند؛ در باب علم هستند که هم دنیایشان، دنیای نیکو و هم آخرتشان، آخرت نیکو میشود. جملهای بیان کنم که خیلی مهم است. اولیاء خدا در زهد بینظیرند، بارز آنها مولیالموالی، امیرالمؤمنین(ع) است. اما همین زاهدین عالم در این که دنیا را هم یک دنیای بسیار مرفهی کنند، بینظیر هستند. نمونه آن باز امیرالمؤمنین(ع) و چاهها و نخلستانهایی است که درست کردند. مقداد میگوید: وقتی حضرت چاه میزدند، به محض این که بالا میآمدند و هنوز به تعبیری گل و لای آن چاه در سر و روی آن حضرت بود، میفرمودند: قلم و ورق بیاورید و شروع به وقف کردن میکردند. مقداد از حضرت سؤال کرد: آقا! دلیلش چیست که شما این همه چاه و نخلستان درست میکنید؟ - خوب دقت کنید، نکته عجیبی است - تاریخ الدمشقیه مینویسد: امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: میخواهم بگویم دین، رفاه شما را هم در دنیا قرار داده است، «رَبنا آتِنا فِي الدنْيا حَسَنَةً». ولی خودشان چه؟ زهاد عالم خودشان کم مصرف میکنند، اما اینطور نیست که به همه بگویند: باید یک گوشه بنشینید و دنیا را به غیر بسپارید. آنها خودشان کم مصرف میکنند، اما دنیا را هم حسنه میکنند. برای این که آن رفاه باشد که همه استفاده کنند و دیگر دزدی، اختلاس و گناهان دیگر پیش نیاید و در آخر این که رفاه باشد برای بهتر عبادت کردن! این قانون هشت ساعت کار که تبیین میشود، در روایات است. میفرمایند: هشت ساعت کار (منتها کار مفید)، هشت ساعت عبادت، هشت ساعت رسیدن به خانواده و استراحت و ... . اما همانطور که تأکید کردم منظور از هشت ساعت کارر، کار مفید است؛ نه هشت ساعتی که نعوذبالله ساعاتش به هدر برود. منتها مهم این است که در عالم، کار میکنند برای کار! که این غلط است. در اسلام کار میکند برای این که رفاه باشد تا خوب عبادت کند و بنده پروردگار عالم باشد. لذا یکی از خصوصیات زهاد عالم این است: رفاه را برای دیگران فراهم میکنند تا آنها را به بندگی پروردگار عالم وصل کنند. به تعبیری دغدغه نداشته باشند. چون «إن الناسَ عَبيدُ الدنيا»[5]. یک طور نشود که فکر و ذکرشان دنیا شود، بعد آنوقت مدام برای دنیا بدوند و آخرت، بندگی و عبادت پروردگار عالم را یادشان برود. پس اینطور نیست که دنیا را برای دنیا بخواهند، دنیای حسنه و رفاه میخواهند، اما فرقشان با دیگران این است که اینها دنیای حسنه و رفاه را برای بندگی پروردگار عالم میخواهند که اگر کسی بتواند در زهد به آن برسد که درجات اعلی است. اما چون عموم مردم هستند، میخواهند برای این که انسان را با این رفاه به بندگی خدا برسانند و طاعت پروردگار عالم به وجود بیاید. فلذا علم مصداق همین قضیه میشود. معرفت به علم، خودش دین است! حضرت بیان میفرمایند: «مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ، بِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطاعَةَ في حَياتِهِ، و جَميلَ الاُحدُوثَةِ بَعدَ وَفاتِهِ »، این روایت، بسیار عجیب است. حضرت بابی را پیش روی انسان باز میکنند که اگر انسان با این باب جلو برود، میفهمد این که قرآن میفرماید: «هَلْ يَسْتَوِي الذينَ يَعْلَمُونَ وَ الذينَ لا يَعْلَمُون»[6]، یعنی چه؟ حضرت هم به دنیا، هم آخرت و هم معرفت، آن هم در مقام اوج اشاره میکنند. میفرمایند: این معرفت (شناخت حقیقی) به علم، خودش دینی است که انسان باید به آن پایبند باشد. همین جمله اول حضرت غوغایی از معارف است. معرفت به علم، خودش دین است! یعنی چه؟! اگر کسی شناخت به علم پیدا کند، یعنی دین حقیقی به دست آورده است. من این روایت را از وجود نازنین آیتالله العظمی مرعشی نجفی سؤال کردم که معنی معرفت به علم، خودش دین است، یعنی چه؟ کلام حضرت، یک کلام عجیبی است. ما دین را بما هو دین، آن چیزی میدانیم که مِن ناحیهالله، آن هم به وسیله انبیاء میآید، این چه فرمایشی است که حضرت تبیین میفرمایند که معرفت به علم، خودش دین است، آن هم دینی که انسان باید پایبند به آن باشد؟! «يُدانُ بِهِ» در مقابل «یُحام» به معنی دور شدن است. «يُدانُ» ، یعنی پایبندی که به تو گره خورده و تو را میکشد و رهایت نمیکند.اصلاً دنیا را هم که از دنی تبیین میکنند؛ یعنی به پایت میچسبد و رهایت نمیکند. حالا یعنی چه که معرفت به علم، دینی است که به پایت میچسبد و تو را رها نمیکند؟! این فرمایش یعنی چه که مولیالموالی(ع) بیان فرمودند؟ ایشان یک نکته بسیار عالی فرمودند. فرمودند: ملا فتحعلی سلطانآبادی، آن سلطانالعارفین (آن که علم غیب میدانست و مطالبی را در آن باب از ایشان بیان کردم) فرمودند: معرفت به علم که دین است؛ یعنی اگر علم حقیقی را شناختی، میفهمی که کل دین، علم است. چون همه دین مِن ناحیهالله از کسی که علیم و حکیم است، آمده است. لذا من در جلسه گذشته تفسیر بیان کردم که معجزه انبیاء از این جهت به عنوان معجزه تبیین میشود که ما عاجز از آن عمل هستیم. ولی همه معجزه انبیاء باب علمی دارد؛ چون «و الله علیمٌ حکیمٌ». همانطور که طی الارض، علم است و بدون علم نیست. منتها باید به آن رسید. باید بفهمیم همه دین، علم است؛ آیات رحمت، علم است؛ حتی آیات عذاب هم علم است - که این حرف خیلی عجیبی است- اصلاً هر چه مِن ناحیهالله تبارک و تعالی بیان میشود، علم است. تمثیل زدم، بیان کردم که اگر میگوییم یک چیزی خارقالعاده است، یعنی الآن موجودیت ندارد، یک کسی انجام میدهد و خرق عادت میکند، در حالی که عادت ما این نیست. مثال تلفن همراه را بیان کردم. اگر فرض کنیم یک نفر صد سال پیش دو تلفن همراه درست میکرد و با هم ارتباط داشتند و هیچ کسی هم نمیدانست موضوعش چیست، میگفتند:این سحر و جادوست، کار آنها خارقالعاده است؛ چون در آن زمان عادت بشری نبود.اما الآن دیگر همه دارند و عادی شده است. اما اگر کسی آن چیزی را که عادی نباشد، انجام دهد؛ میگویند: خرق عادت کرده است، خلاف عادت کاری را انجام داده که دیگران نمیتوانند. معجزه هم همین است. ولی این علم است. لذا میفرمایند: معرفت به علم، خودش دین است. اگر بفهمی علم بما هو علم چیست، به خود دین رسیدی. البته معرفت به علم، خودش دین است، نه دانستن بعضی از مطالب. «يُدانُ بِهِ» که دیگر دست و پای تو را میبندد؛ یعنی میفهمی چه خبر است، میفهمی که باید همانطور عمل کنی - البته عبارت «مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ» بحث مفصلی دارد که من مجبور شدم کوتاه بیان کنم؛ چون بحث ما بحث اخلاق است و إلا من از محضر مبارک آیتالله العظمی مرعشی نجفی خواستم توضیحات بیشتری بدهند. ایشان یک ساعت و نیم راجع به این بحث «مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ»، مطالبی را بیان فرمودند - رابطه علم و طاعت! وبِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطاعَةَ في حَياتِهِ» معلوم است وقتی فهمید علم چیست و عالم شد، دیگر مطیع میشود. وقتی فهمید علم بما هو علم چیست و معرفت پیدا کرد، میداند همه چیز مِن ناحیهالله تبارک و تعالی است. آنوقت است که عبد و مطیع محض پروردگار عالم میشود، لذا من در جلسات اولیه اخلاق که بیش از پنج، شش سال پیش شروع کردیم، بیان کردم که ما اخلاق را هم باید به صورت اخلاق علمی جلو برویم. بعد بیان کردیم اخلاق علمی این است که بدانیم چگونه باید زهد داشته باشیم. چون اگر زهد بیجا داشته باشیم، همان چیزی است که شیطان دوست دارد. آن را هم کسانی میتوانند به ما بگویند که خودشان علم هستند؛ یعنی حضرات معصومین(عليهم صلوات المصلين). آیتالله مشکینی میفرمودند: من یک مواقعی پیش خودم فکر میکردم که باید از همه چیز دست بکشم. جوان بودم و به ظاهر دنبال تهذیب نفس بودم، نمیدانستم چه کار باید کنم. یک مقدار چای را داخل آب میریختم و در مورد غذاها هم میگفتم: فلان چیز را نباید بخورم و ... . یعنی زهدهای بیجا به خرج دادم و حالا وضع جسمانی من اینطور به هم ریخته شده است. من نمیدانستم معنای زهد چیست و یا بیرغبتی به دنیا یعنی چه. نمیدانستم کم خوردن با نخوردن بالجد تفاوت دارد. چون نمیدانستم بعد علمی آن چیست؛ یعنی حضرات معصومین(ع) چه بیان کردند و از طرفی دلم میخواست زاهد باشم، به بیراهه رفتم. حالا بعضیها مثل ایشان که اهل علم و عمل بود، راه نجات را پیدا کردند و رفتند. اما بعضیها هم اصلاً از دین زده میشوند. لذا در متخلق شدن به اخلاق الهی هم باید انسان علمی جلو برود. آنوقت این علم است که طاعت را برای انسان مهیا میکند، «بِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطاعَةَ في حَياتِهِ». تا مادامی که زنده است، حیات و عمر دارد؛ به دنبال کسب طاعت پروردگار عالم است و میداند. چون معرفت به علم پیدا کرد. لذا اهل طاعت، علمای ربانی هستند یا به یک تعبیر دیگر اهل طاعت، اهل علم هستند. هر کس اهل علم بود، اهل طاعت میشود. ببینید مولیالموالی(عليه الصلوة و السلام) چقدر زیبا بیان میفرمایند: «مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ، بِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطاعَةَ في حَياتِهِ»، هر کس آن معرفت به علم را پیدا کرد، تا زنده است در حیاتش، اهل طاعت میشود. لذا میفرمایند: انسان به وسیله آن، طاعت را در حیاتش کسب میکند. علم، طاعت و نام نیکو بر جای گذاشتن! «و جَميلَ الاُحدُوثَةِ بَعدَ وَفاتِهِ »، معلوم است بعد از مرگش هم بهترین مطالب را کسب میکند و نام نیکو برای خودش میگذارد. مثل آن مرد الهی، آیتالله خوشوقت، مثل آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، مثل آیتالله العظمی بهجت که بعد از مرگشان نیکو هستند. مثل فقیه خراسانی در یزد که بعد از مرگش نیکوست و حاجات میدهد. حالا إنشاءالله یک موقع به فضل الهی راجع به این مرد الهی مطالبی را بیان میکنم. خود بنده از پایین پای ایشان - که آن موقع دور قبر مطهرشان میله نبود - حاجت گرفتم و محبت کردند و درخواستم را اجابت کردند. مردان الهی اینگونه هستند. یک بار مردم در مورد فقیه خراسانی دعوا داشتند، یک عده میگفتند: ایشان دیشب پیش ما بود و نماز خواند، یک عده دیگر میگفتند:چرا دروغ میگویید. آن هم در آن زمان که ایشان یک چهارپا و الاغی داشت و با آن این طرف و آن طرف میرفت. یکی میگفت: فلانی مگر یادت نیست فلان مطلب را از آقا سؤال کردی؟ میگفت: بله. آنهای دیگر میگفتند: ما بعد از نماز، آقا را به منزلمان بردیم و با هم شام خوردیم. حالا شما میگویید از ایشان مسئله پرسیدید؟! شهر شما تا اینجا فرق میکند! آقا چند تا میشد! آیتالله العظمی حائری فقیه خراسانی را قسم میداد که حتماً باید قم پیش ما بیایی؛ چون وقتی تو را میبینم مجدداً یاد حضرت حجت میافتم. آیتالله العظمی بروجردی میفرمودند: نگاه به این آقا، انسان را یاد نگاه به جمال حجت(عج)میاندازد. ایشان چنین مرد الهی بودند که حالا به موقع در مورد ایشان صحبت میکنیم. لذا ایشان نام نیکو از خود بر جای گذاشتند. خود ایشان یک جمله دارد، میگوید: اگر میخواهید دنیا داشته باشید، اگر میخواهید آخرت داشته باشید، بروید به علم اهلبیت(ع) بچسبید؛ آنوقت اخلاق پیدا میکنید، دنیایتان هم دنیای خوب میشود، آخرتتان هم آخرت خوب میشود و نام نیکو به یادگار میگذارید -این از جملات ایشان است - خستگیناپذیری اهل علم در طاعت خدا! پس طاعت در بستر علم به وجود میآید و اگر خواستیم مطیع خدا شویم، راهش همین است که باید متصل به علم معصومین(ع) باشیم. جالب این است که این آیه الهی در سوره زمر هم که میفرماید: «أَمنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الذينَ يَعْلَمُونَ وَ الذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنما يَتَذَكرُ أُولُوا الْأَلْباب» اول راجع به اهل طاعت میگوید و بعد میگوید: اینها همانهایی هستند که اهل علمند، «هَلْ يَسْتَوِي الذينَ يَعْلَمُونَ وَ الذينَ لا يَعْلَمُون». آیا آن کافر اهل عذاب بهتر است یا آن کسی که در همه ساعات شب در حال سجده و قیام، به عبادت پروردگار عالم پرداخته و از آخرت بیمناک است و امید به رحمت پروردگارش دارد و اصلاً امیدی به اعمال خودش ندارد؟! اصلاً یکی از خصوصیات اهل علم، این است که میفهمند و درک میکنند که عمل خودشان هیچ است. لذا اگر بخواهیم مخلص هم بشویم، باید اهل علم باشیم. در مباحث اخلاص بیان کردیم که در روایتی آمده:فردای قیامت وقتی ملائکهالله پرونده مخلصین را میبینند، میبینند که پروندهشان خالی است. متعجب میشوند، میگویند: خدایا! اینها پروندهشان خالی خالی است، نه چیز بد نوشته شده و نه چیز خوب، حالا حسابشان چگونه است؟ پروردگار عالم خطاب میکند: با اینها کار نداشته باشید، اینها مخلصین عالمند که فقط و فقط برای من کار کردند و من هیچی در پرونده آنها ننوشتم؛ چون می خواهم امروز خودم آن را پر کنم. لذا او که عمل خوب را برای بهشت یا از ترس جهنم انجام میدهد، خدا برایش مینویسد، اما در مورد مخلصین میگوید: این همه اعمالش برای من بوده، من هیچ چیزی برایش نمینویسم، امروز خودم میخواهم آن را پر کنم. لذا چنین کسی فقط و فقط امیدش به رحمت خداست و دائم میترسد و شبزندهدار است. در جلسات قبل بیان کردم که شخصی محضر میرزا جواد آقای ملکی تبریزی آمد، گفت: آقا! ما چرا نمیتوانیم مثل شما باشیم؟ فرمودند: ما که اینگونه که شما میگویید، نیستیم، اما اگر شما فکر میکنید که چرا نمیتوانید شب قیام کنید، برای این است که این بدن آماده نیست. آن که اهل معرفت و علم میشود، اصلاً خودش این بدن را میکشاند، خستگی برایش معنا ندارد و هر شب او را بلند میکند. آن عشقِ با پروردگار عالم بودن، آن چیزی که با معرفت به دست آوردند، آن خلوت با خدا و ... را با هیچ چیزی عوض نمیکند و همه عشقش، آن خلوت است. عذر میخواهم مجبورم که اینطور بگویم، نباید این مثالها را بزنیم، به نظر من این مثالها مثالهای نه پیش پا افتاده، بلکه مثالهای خیلی بدی است، ولی ناچارم. آن کسی که عشق مجازی دارد، همه خواستهاش این است که آن معشوقهاش را ببیند. لذا ساعتها هم میایستد و به ظاهر خستگی برایش معنا ندارد. حالا آن کسی که عشق به خدا و معرفت به پروردگار عالم دارد، این بدن را هر چقدر هم خسته باشد، بلند میکند «آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً »، گاهی در سجده مدام صدا میزند: «سبحان ربی الاعلی و بحمده»، «سبحان الله، سبحان الله، ...»منزه است. حالا این که معنی تنزیه هم چیست، درجاتی دارد. این که ما فکر میکنیم، درجات اولی است، اما بعضی به آنجا میرسند که دیگر میفهمند چیست. چنین کسی اینقدر عشق میورزد که این سجده، طولانی شود و مدام بگوید: «سبحان الله، سبحان الله، ...»، از خدا هم میخواهد که خسته نشود و خدا هم این عشق را بیشتر می کند و به او میدهد. ما پنج بار بگوییم، شش بار بگوییم، هفت بار بگوییم، ده بار بگوییم، فکر میکنیم دیگر تکرار است، اما او با هر «سبحان الله» به یک «سبحان الله» دیگر، به یک معرفت دیگر و به یک حال دیگر میرسد، یک چیز دیگری را متوجه میشود و از این «سبحان الله» به آن «سبحان الله» حالش متغیر میشود. مثل نمازی که برای آقا جان هست که باید صد بار «إیاک نعبد و إیاک نستعین» گفت. برای کسی که میفهمد، از این «إیاک نعبد و إیاک نستعین» گفتن تا «إیاک نعبد و إیاک نستعین» دیگر، اصلاً یک غوغایی است. آن موقع امثال من میخواهند تند تند این تسبیح را بگردانند و میگویند:حالا انشاءالله که صد تایش را گفتیم. اما برای کسانی که میفهمند، یک موقع میبینید تسبیح تمام شد اما مثل اینکه او نمیخواهد دل بکند. آقا! خسته شدی! چقدر ایستادی؟!گاهی صد «إیاک نعبد و إیاک نستعین» گفتن اولیاء خدا دو ساعت طول میکشد! با هر «إیاک نعبد و إیاک نستعین» مطلب دیگری را میفهمند.تا جایی که میبینید تسبیح تمام شد، اما ماندند که چه کنند. از طرفی چون گفتند:صد بار بگویید، میخواهند اطاعت کنند، از طرف دیگر نمی توانند دل بکنند. اینها اهل علمند. «أَمنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبهِ » آیا آن کسی که در همه این ساعات شب در حال قیام و سجده است، از اخرت میترسد و امید به رحمت خدا دارد، با دیگران برابر است؟! ببینید چه ارتباطی میان عبادات و علم دارد که بعد از آن، بلافاصله میگوید:اینها اهل علمند، «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الذينَ يَعْلَمُونَ وَ الذينَ لا يَعْلَمُونَ» اینها میدانند چه خبر است؛ یعنی علم حقیقی را اینها دارند و با کسانی که نمیدانند، قطعاً یکسان نیستند. «إِنما يَتَذَكرُ أُولُوا الْأَلْباب» این یک مثال و تذکار برای آنهایی است که اولوالالباب و اهل خرد هستند است. لذا معلوم می شود اهل علم، اهل خرد هم هستند. بیان کردیم عین عقل، علم و عشق است، قافش قرب است و لامش لقاء است. عین عشق هم علم و عقل است، شینش شوق است، قافش قرب است و اینطور با هم ترکیب شده است. لذا عاشق و عالم و عاقل یکی اند - یک مقدار بر روی این مطلب تأمل کنید -عشق و علم و عقل یکی است، سه تا نیست و هربار یکطور تجلی پیدا کرده، یکبار به صورت تجلی عشق است، یکبار به صورت تجلی عقل و یک بار هم به صورت تجلی علم.ببینید چگونه میفرماید: «أَمنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً» جدی اگر عشق و حب نباشد، کسی می تواند با وجود خستگی، در ساعات شب بلند شود؟! این چیست که مرحوم نخودکی ساعتها در بام حرم رضوی مشغول رکوع بودند، به قدری که پشت ایشان با سطح برف مساوی شده بود و متوجه سرمای هوا نبودند؟! البته بعضی باورشان نمیشود. یکی از اولیاء میفرمودند:اینقدر این شبهه انداختند که آیا اصلاً چنین چیزی بوده یا خیر که با خودشان مکاشفه کردم. ایشان فرمودند: آنهایی که منکر می شوند، فردای قیامت فیلم من را خواهند دید- همان لفظ فیلم را آورده بودند - که من ساعتها در بام حرم رضوی در حال رکوع بود، خادمها در را بستند و رفتند - چون آن موقع دربها را می بستند - ؛ بعد هم برف بارید، ولی من هیچ نفهمیدم؛ چون غرق در «سبحان ربی العظیم و بحمده» بودم و آن عظیم را می دیدم. «بحمده» آن حمد خدا چیست؟ عظیم چیست؟ تسبیح چیست؟ تا آدم نرسد، متوجه نمی شود.وقتی نرسد، معلوم است اشکال و به قول ما طلبه ها إنقلت هم می آورد که مگر می شود؟!البته ما هم درست می گوییم؛ چون ما به آن مقام نرسیدیم و باورش مشکل است. لذا اگر قرآن نمی گفت که خیلیها تکذیب می کردند. قرآن میفرماید: «آناءَ الليْلِ » ساعات شب، نمی فرماید:یک ساعت و نیم ساعت بلند می شوند، بلکه میفرماید: «آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً ». البته معلوم است من و شما باید همان ساعتی و ده دقیقهای شروع کنیم، اما ببینید آنها چطور به اوج می رسند!«آناءَ الليْلِ » ساعتها، خسته نمی شوند. بالاخره هرچیزی خستگی می آورد، ولی خسته نمی شوند. آن چیست که خسته نمی کند؟ آن جز عشق است؟ خوب عشق از چه به وجود آمده؟ جز از باب علم؟! لذا در این آیه بلافاصله می فرماید: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الذينَ يَعْلَمُونَ وَ الذينَ لا يَعْلَمُونَ» آیا آنهایی که می دانند، با آنهایی که نمی دانند، یکسان هستند؟ لذا آنها می دانند چه خبر است، آنها علم پیدا کردند که عاشق شدند و«آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً » هستند، اگر علم نداشتند که این کار را نمی کردند. اگر علم نداشتند، یک بار خسته می شدند و تمام می شد، می رفت. اینها به آن معرفتِ علمِ رسیدند که غوغاست! این را ما دیدیم، خود بنده در بعضی از عرفای عظیمالشأن دیدم. ما از مشهد با آیتالله العظمی مولوی قندهاری میآمدیم. ایشان در قدمگاه فرمودند: شما بروید، من خودم می آیم. ما به تعبیر عامیانه فضولی کردیم، دنبال آقا رفتیم که ببینیم چه میکنند. ایشان پیرمرد بودند و صدایشان درنمی آمد، اما آنجا داد می زدند، فریاد می زدند، اشک می ریختند، ناله می کردند و یابن الحسن می گفتند. ایشان بالجد عاشق حضرت بودند. بعد هم به نماز مشغول شدند و مدام نماز خواندند و رها نمیکردند. ایشان اصلاً طوری بود که هفتهای یک بار بیشتر غذای گوشتی نمیخوردند. مثلاً اگر منزل بعضی از آقایان میآمدند و دوبار میخواستند غذایی برای ایشان بیاورند که گوشت داشته باشد، می گفتند: آقا!مگر من حیوانم؟! چرا مدام گوشت می ریزید؟ چهار پاره استخوان بودند! پیرمردی نود و اندی ساله! چطور دو ساعت روی پا می ایستادند، دست را بالا می گرفتند و فریاد می زدند و اشک میریختند و ناله می کردند. ما نمی توانیم. ایشان معرفتشان زیاد بود، علمش زیاد بود، «آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً »، «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الذينَ يَعْلَمُونَ وَ الذينَ لا يَعْلَمُونَ» آیا آنها که می دانند، با آنها که نمی دانند، یکسانند؟! معلوم است که ما نمی فهمیم و آنها می فهمند، آنها علم دارند و عاشق هم می شوند، عاقل حقیقی هم آنها هستند؛ چون فهمیدند بلیط برندگی کجاست، بردند و عاقلند. «إِنما يَتَذَكرُ أُولُوا الْأَلْباب» لذا هم علم و هم عقل را می آورد. تنها این خردمندان عالم هستند که می پذیرند، تذکر برای آنهاست. دیگران نمی فهمند یعنی چه. اینکه امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «مَعرِفَةُ العِلمِ دِينٌ يُدانُ بِهِ » یعنی همین که اهل علم بالجد میفهمند و دیندار هستند. «بِهِ يَكسِبُ الإنسانُ الطاعَةَ في حَياتِهِ» اصلاً چنین کسی تا زنده است، دیگر در طاعت است، معلوم است جایی نمی رود؛ چون می فهمد که انسان است و مقام انسانیت خودش را درک کرده و معرفت به خودش پیدا می کند. اصلاً به شیطان یک جواب مثبت نمیدهد، به نفس دون جواب مثبت نمی دهد، حالش، حال خوبی است و می فهمد حیات حقیقی او در همین است. قبل از مجلس پیام شهیدی را خواندند که می گوید: به شهدا اموات نگویید، شما که نمی فهمید می گویید مرده، اما آنها که مرده نیستند! معلوم است جلوتر اینها را به بعضیها نشان دادند. باور کنید به آنها نشان می دهند که حیات یعنی چه. قلبی که مانند خانهای خراب است! لذا چنین کسانی می فهمند علم حقیقی چیست. برای همین است پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمد مصطفی(ص) فرمودند: «قلب ليس فيه شيء من الحكمة كبيت خرب »[7]؛ قلبی که اصلاً در او از حکمت چیزی در او نباشد، مثل خانه ای است که خراب شده است. یعنی قلب بیحکمت را به خانه خراب مثال می زنند. «فتعلموا و علموا و تفقهوا» پس به دنبال علم باشید، دنبال این باشید که دانش و فهم خودتان را بالا ببرید. «و لا تموتوا جهالا» و مثل اهل جهل نمیرید، «فإن الله لا يعذر على الجهل» خدا از اهل جهل عذری را نمی پذیرد، «و اما اهل العلم هم اهل الطاعه» دنبال علم باشید که اهل علم، اهل طاعت میشوند.اگر حکمت در دل آمد، اهل طاعت میشود. لذا چه کسانی اهل طاعت هستند؟ کسانی که اهل علم هستند. چرا ما اهل طاعت نیستیم؟! چرا اهل طاعت نیستیم (خودم و امثال خودم را میگویم)؟ چون اهل علم نیستیم.نفهمیدیم علم بما هو علم یعنی چه. اگر میفهمیدیم و عالم بما هو عالم بودیم، اهل طاعت و مطیع میشدیم. معلوم میشود بعضیها که میگویند: یک عده چشم بسته و گوش بسته عبادت میکنند، برعکس است. عباد عالم کسانی هستند که اهل علم هستند. کسی که میگوید من عبادت نمیکنم؛ چون اینها تعبدی میپذیرند، در اشتباه است. آیتالله العظمی مرعشی نجفی بیان میفرمایند: تعبدیها، تعقلیترین انسانها هستند. هر که تعبدی است، تعقلیترین است. اینکه از باب تعبد میپذیرد، معلوم است که عاقل است. فرمودند: «إِنما يَتَذَكرُ أُولُوا الْأَلْباب». لذا یک عده اینطور در مقام طاعت بالا میروند؛ چون علمشان زیاد است و اهل عقل و خرد هستند. میدانند که من بندهام. این همه داد و بیداد و مقالی که هست که من مثلاً علم دارم، یعنی چه؟! اصلاً این علم را چه کسی داده است؟ شب گذشته یک روایت را دیدم که روایت خیلی عجیبی است، فرمودند: «النسیان فضل من الله تبارک و تعالی للانسان» فراموشی فضل خدا برای انسان است.چرا؟ دنبال چراییاش بودم که دیدم آن مرد الهی و عظیمالشأن که علم غیب در وجود او جداً مثل انبیاء بود، ملا فتحعلی سلطانآبادی، سلطان العارفین فرمودند: یک مصداق آن، برای کسانی است که ادعای علم میکنند و موردی مانند آلزایمری که الان هست، برایشان پیش میآید که به او بگویند: ببین تو نمیتوانی بگویی من خودم بودم. اگر پروردگار عالم بخواهد میگیرد.پس مدعی نشو و منم منم نکن. بیچارگی بشر همین است که تصور میکند خودش است. لذا اهل طاعت نمیشود. اما اگر اهل علم شد، معرفت به پروردگار عالم و علم حقیقی را پیدا کرد، اهل طاعت میشود و خدا این علم را افزون میکند. جلسات بعد إنشاءالله بیان میکنم که خدا به طاعت، علم را میدهد و به علم، طاعت را میدهد. یعنی اینها دست به دست هم دادند. هرکس مطیعتر شد، عالمتر میشود و هر کس عالمتر شد، مطیعتر میشود. یعنی کسانی که مطیع میشوند، علم بیشتری هم به آنها مرحمت میشود. کسانی که اهل علم هستند، طاعت بیشتری هم خواهند داشت. اما وقتی این علم و طاعت نبود، دو تا جمله که میفهمد، یک لیسانسی که میگیرد، یا پایه چندی که میگیرد، فکر میکند خبری است. فکر میکند خودش است. لذا خدا نسیان را میآورد و این فضل خداست که بگوید: حالا به فرض ذهن تو خیلی عالی، غوغا، محشر است و اصلاً کسی مثل تو روی زمین نیامده، اما این ذهن را چه کسی داده که این همه به این ذهنت فخر میکنی؟! خدا داده تا بتوانی اکتساب علم کنی. این را که نمیتوانی بگویی خودم داشتم. وقتی که انسان این را میفهمد، اهل طاعت میشود و وقتی اهل طاعت شد، شبخیز میشود. فرمولی برای عادت به نماز شب من یک فرمولی قبلاً دادم، باز هم بیان میکنم. کسانی که میخواهند نماز شب بخوانند، باید این بدن را عادت بدهند. دو رکعت نماز قبل از خواب بخوانید، دو رکعت هم قبل از اذان صبح. حداقل صد روز این کار را بکنید. بعد از صد و یکی دو روز؛ دو مرتبه، دو رکعت قبل از خواب، اما چهار رکعت قبل از اذان صبح بخوانید. چون یک عده میگویند: ما یک مدت نماز شب میخوانیم، بعد دیگر نمیتوانیم بخوانیم. دلیل هم این است که این بدن باید عادت کند. بعد از صد روز، صد و ده روز، دوباره شش رکعت قبل از اذان صبح، دو رکعت قبل از خواب. باز دوباره صد روز که گذشت، هشت رکعت کنید.بدن باید آرام آرام عادت کند. بعد دوباره ده رکعت و بعد یازده رکعتش کنید که آخری به عنوان نماز وتر است. بدن اهل علم تحت سیطرهشان است! اما اگر کسی اهل علم بود، اینها را نمیخواهد. اینها برای مبتدیهایی مثل من بیچاره است که بدنشان نمیتواند بکشد. اما اگر اهل علم حقیقی و اهل معرفت بود، به خودی خود این بدن تحت سیطره علم میآید و خواب و خستگی معنا ندارد. یکی از اولیاء خدا غریق رحمت الهی شد. کسانی که ایشان را در آخرین لحظات به بیمارستان برده بودند، گفتند: ما وقتی ایشان را بردیم، یازده شب بود. اول به یک بیمارستان بردیم، بعد به یک بیمارستان دیگر بردیم. دکترها نبودند. پروردگار عالم اینطور میخواست و مقدر شد که غریق رحمت الهی شوند. میگفتند: در حین این که داشتیم میبردیم، میشنیدیم که دارد برای خودش إنالله میخواند. بعد دیدیم نماز شب میخواند. قلبشان گرفته بود و بر روی دوش همراهان خود افتاده بودند، اما دهانشان حرکت میکرد و دیدند که دارند نماز شب میخوانند. لذا این مرعفت و علم و عشق، خودش بدن را میکشاند. بیمارستان لقمان آوردیم، داشتیم میبردیم، آقا گفتند: یک لحظه بایستید، گفتیم: چرا؟ گفتند: میخواهم وترم را بخوانم. حالا نماز شبش را خوانده بود و فقط وتر مانده بود. همین که ایستادند، افتادند. یعنی چنین حالی داشتند و نماز شب را رها نمیکردند. ما اینچنین نمیتوانیم. اما آنها تا لحظه آخر بدن را میکشند. کاری ندارند الان دارند میمیرند یا خیر. میگویند:من چیز دیگر هستم. این عشق است. این علم است. این عقل است. دارند میمیرند، اما میگویند: من تا این نماز را نخوانم، نمیروم. رفتم که رفتم. این بدن دیگر طاقت ندارد، اما میگویند: باید این نماز را بخوانم. میکشد. اهل علم به معنای حقیقی میفهمند، لذا آن چیزی که بیان کردند: دو رکعت قبل از خواب بخوانید و ... برای ما است؛ چون بدنمان عادت ندارد. اما آن که به معنای حقیقی اهل علم شد، این بدن را می کشد و آن را اهل طاعت می کند. اولین راه برای نزدیکی به حضرت حجت(عج) آنکه عشق به حضرت حجت(عج)، آن هم با علم پیدا کرد، میفهمد «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء» یعنی چه؟! آنوقت معلوم است دیگر دائم به یاد حضرت حجت(عج) است و غلام حضرت می شود؛ چون واقعاً می فهمد. دیگر مگر می شود که یک شب فراموش کند با آقا حرف بزند؟! می دانید علت اینکه یک شب فراموش می کنیم، چیست؟ معلوم است، چون یاد حضرت حجت(عج) نیستیم. چرا یاد حضرت حجت(عج) نیستیم؟ چون گناه می کنیم، چون اهل طاعت نیستیم. یک گناهی کردیم که فراموش کردیم. اما آن کسی که به علم و معرفت امامشناس و حجتشناس شد، معلوم است که به هیچ وجه آقا را ترک نمی کند. تازه یک چیزی یاد گرفته و به او گفتند: هر شب، هر شب، هر شب، با آقا جان قبل از خواب حرف بزن، به تو مرحمت می کنند، به یک سال نشده یک چیزی به تو می دهند. حتی او می گوید به من چیزی بدهند یا ندهند، من یاد گرفتم با آقا جان حرف بزنم، ممنون هستم که به من اجازه داده با او حرف بزنم. تازه مزه را چشیده، تازه به آن کیف رسیده، مگر رها می کند؟! خوش به حال شما جوانان! من گاهی اوقات می بینم که تا اسم حضرت می آید اشک می ریزید، حالتان منقلب می شود، می فهمم آقاشناس شدید، عشق به آقا دارید، این عشق را سعی کنید زیاد کنید. راهش هم این است که گناه نکنید و چشم را مواظب باشید. اولین راه هم کنترل چشم است. من این کد را به شما بدهم که هر کس می خواهد به آقا نزدیک شود، اولین راهش چشم است. چشم گناهبین، امام زمان بین نمیشود.پس عزیزم! چشمت را کنترل کن. چشمت را در کوچه و بازار، چشمت را در اینترنت و ...کنترل کن. آقای ما خیلی کریمتر از آن چیزی است که من و تو متوجه شویم. چه کسی می گوید:نمی شود آقا را دید؟! البته کسی که بگوید من دیدم، دروغگوست؛ چون کسی که خودش دید، آن قدر این خلوت را دوست دارد که هیچوقت بر ملا نمیکند. در آینده اگر بشود، من یک بار می خواهم راجع به خلوت صحبت کنم، اصلاً خلوت یعنی چه؟ خود خلوت انس می آورد که اگر کسی خلوت داشته باشد دیگر دوست ندارد کسی خلوتش را بداند. لذا اینه که می گویند، دروغگو هستند. چون اگر خلوت داشته باشند که نمی گویند.حالا یک موقعی کسی می فهمد، آن بحثش جداست. آن هم برای این است که خدا بگوید موجودیت دارد، بدانید. و الا کسی خلوتش را نمی گوید. اینکه می فهمند آیتالله قاضی، آیتالله بهجت و عرفای دیگرارتباط داشتند، برای این است که به من و شما بفهمانند که موجودیت دارد و می شود. والا کسی که خلوت را چشید، دیگر معلوم است بازگو نمیکند. اگر چشمت را کنترل کردی، آنوقت است که دیگر دوست داری هر شب با آقا جان حرف بزنی. معلوم است دیگر، وقتی انسان دائم یک کسی را صدا بزند، میشود صاحبخانه رویش را نشان ندهد؟! آن هم صاحبخانه ای که آن هم چه کریمی است؟! آن قدر در می زنم این خانه را تا ببینم روی صاحبخـانه را ما یک چیزی راجع به معصومین(ع) به خصوص راجع به آقا جانمان که خلص همه انبیاء و معصومین است می شنویم. اما بیش از تصور ما، مافوق تصور ما، کریم هستند. می گویی:من ببینم؟ منی که بی لیاقتم؟ بله دیگر، کریم، کریم است. فقط این چشم را کنترل کن، ببین چه غوغایی می شود. رمز و کدش هم چشم است، اگر میخوهی آقا جان را ببینی رمز دیدن حضرت حجت(عج)، چشم است، چشم را کنترل کن. مگر می شود آن کریم کرامت نکند؟! آنوقت نعوذبالله، نستجیربالله، دیگر کریم نیست. اما او مافوق تصور من و شما کریم است. آنقدر کریم است که ما به واسطه اوست که داریم نفس میکشیم و رزق و روزی می خوریم. به واسطه آقا جانمان است که این انقلاب حفظ شد، همه چیز به واسطه آقا جانمان است. «السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان» وقتی فهمیدی که کریم است، آنوقت بیشتر هم دوست داری با او حرف بزنی، خسته که نمی شوی، همان «آناءَ الليْلِ ساجِداً وَ قائِماً » است؛ اینطور می شود دیگر، دائم دوست داری حرف بزنی. یابنالحسن! آقا جان! ببین جوانهای عزیز ما را، ببین که چطور اشک می ریزند، اینها که برای اخلاق، برای معارف، اینطور شوق دارند، عشق به شما دارند، آقای کریم! می شود رخ بنمایی؟! آقای کریم! می شود در عمر نا قابل ما ظهور کنی. آقای کریم! بدیم، می دانیم، می شود یک نگاهی کنی ما هم آدم شویم؟! آقای کریم! چه بگویم؟ هفته دیگر مثل امشبی، شب ولادت زینب کبری است، میشود به خاطر آن داغهایی که عمه جانتان دید، یک نگاهی به ما بکنی. آقای کریم! می شود به خاطر مادر پهلو شکسته ات، به ما نگاه کنی؟ آقای کریم! می شود به خاطر، آی بمیرم، چنگ نزنم به قلب مبارکتان، اما راه من هم همین است، چیزی برای جلب توجه ندارم، آقا! من بلد نیستم با شما صحبت کنم، آن عرفا هستند که میدانند با شما چطور صحبت کنند، آقای کریم! می شود به خاطر آن صورت سیلی خورده مادرت ... «السلام علیک یا مولای یا بقیة الله» .................................................................... [1]. بقره/ 201 [2]. غرر الحكم : ٨١٢٥. [3]. نهج البلاغه : الحكمه ١٤٧. [4]. بحار الأنوار، ج: 66، ص:175 [5]. تحف العقول : ٢٤٥ . [6]. زمر/ 9 [7]. نهج الفصاحه (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول )، ص: 600
۱۳۹۲/۱۲/۱۲ - ۰۹:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]
صفحات پیشنهادی
نشست عرفان اهل بیت(ع) برگزار می شود/ آیا عرفان موجود عرفان اهل بیت(ع) است؟
دین و اندیشه نشست عرفان اهل بیت ع برگزار می شود آیا عرفان موجود عرفان اهل بیت ع است به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نشست عرفان اهل بیت ع با حضور و سخنرانی اساتید حوزه و دانشگاه پنج شنبه 15 اسفندماه در قم برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر به همت گروه عرفان پژوارتباط مجمع جهانی اهلبیت(ع) با ۱۱۵ کشور دنیا
یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱ ۴۲ دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت ع در دیدار با مدیرکل تبلیغات اسلامی لرستان گفت مجمع جهانی اهل بیت ع در حال حاضر با ۱۱۵ کشور دنیا در ارتباط است به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در این دیدار آیتالله محمد حسن اختری با اشاره به ایهیچ کاری ماندگارتر از کار برای اهلبیت (ع) نیست
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴ ۱۷ تولیت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه س گفت هیچ کاری ماندگارتر از کار برای اهلبیت علیهمالسلام نیست به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه قم حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد سعیدی در دیدار با همسر رئیس جمهور افزود در قم یک دختر نمونه آلاللجشنواره ملی ملکوت از عترت اهل بیت(ع)و حوزههای علمیه نشات میگیرد
یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳ ۴۸ معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی گفت ما در جشنواره ملی ملکوت درصدد آنیم تا بتوانیم از همه نخبگان علمی بهره ببریم و همه آنها را گرد هم آوریم تا در مورد علوم به وحدت برسیم به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا حجتالاسلام والمسلمین معالم بزرگ اهل تسنن: اگر شیعیان را کافر بدانیم 140 راوی خود را از دست می دهیم
عالم بزرگ اهل تسنن اگر شیعیان را کافر بدانیم 140 راوی خود را از دست می دهیم دکتر شیخ تاج الدین الهلالی از اساتید بزرگ دانشگاه الازهر مصر یکی از ریشه های تفکرات تکفیری را احادیث ضعیف دانست و توضیح داد در مذهب اهل تسنن همه احادیث وارده در صحاح را صحیح می دانند در حالی که در ماهل دنیا و دوری از شیرینیِ دوستیِ خدا
اهل دنیا و دوری از شیرینیِ دوستیِ خدا حضرت می گوید اگر مؤمن خودش را از دنیا خالی کرد سَمَا اوج می گیرد به گزارش سرویس دینی جام نیوز اهل دنیا شیرینیِ دوستیِ خدا را نمی فهمند دنیادارها نمی توانند شیرینیِ دوستیِ خدا را بفهمند یک روایت از امام کاظم علیه السلام می خوانم قال ادبیرکل مجمع جهانی اهلبیت(ع): آموزههای اسلام تنها نسخه شفابخش بشریت است
دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت ع آموزههای اسلام تنها نسخه شفابخش بشریت استدبیرکل مجمع جهانی اهلبیت ع گفت آموزههای اسلام تنها نسخه شفابخش بشریت است به گزارش خبرگزاری فارس از خرمآباد آیتالله محمد حسن اختری عصر امروز در آیین اختتامیه همایش جوانان محلات و مساجد در خرمآباد گفشاعری بیسواد با دیوان شعر 10 هزار بیتی/ پیرمرد دلفانی: هرچه دارم از اهل بیت است
استانها غرب لرستان گزارش تصویری - تشریحی شاعری بیسواد با دیوان شعر 10 هزار بیتی پیرمرد دلفانی هرچه دارم از اهل بیت است نورآباد - خبرگزاري مهر پیرمرد دلفانی که حالا دهه ششم عمرش را طی می کند در میان گنجه زندگی اش یک دیوان شعر 10 هزار بیتی دارد دیوانی که بخش عمده اشعار آنآیت الله جوادی آملی: عزت و آبروی نظام ما مدیون اهل بیت(ع) است
آیت الله جوادی آملی عزت و آبروی نظام ما مدیون اهل بیت ع است قم- ایرنا- آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید در قم گفت همه باید بدانند عزت آبرو کشور و نظام ما مدیون یا علی ع و یا حسین ع است به گزارش ایرنا از دفتر این مرجع وی روز شنبه در جلسه درس اخلاق هفتگی خروزشمار نوکری اهل بیت(ع) منتشر شد
روزشمار نوکری اهل بیت ع منتشر شدبه مناسبت فرا رسیدن سال جدید و تقارن آن با ایام فاطمیه سالنامهای تحت عنوان روزشمار نوکری ویژه سال ۱۳۹۳ منتشر شده است به گزارش خبرگزاری فارس سالنامه روزشمار نوکری دارای مطالبی همچون منبرهای دو دقیقه ای اشعار آئینی نابترین جملات بزرگان و اححجتالاسلام روحانینژاد خبر داد آغاز نگارش «سلوک عملی اهل بیت(ع)»/ اعتقاد به امام چه تأثیری کمال دار
حجتالاسلام روحانینژاد خبر دادآغاز نگارش سلوک عملی اهل بیت ع اعتقاد به امام چه تأثیری کمال داردعضو گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که دو اثر درباره امامت و اهلبیت ع را در دست نگارش دارد گفت یکی از مباحث مهم در حوزه دین اهمیت توجه به صراط و سلوک است و اینکه اعتقاعزت و آبروی ما و نظام مدیون اهل بیت(ع) است
آیت الله جوادی آملی عزت و آبروی ما و نظام مدیون اهل بیت ع است قم- ایرنا- آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید در قم گفت همه باید بدانند عزت آبرو کشور و نظام ما مدیون یا علی ع و یا حسین ع است به گزارش ایرنا از دفتر این مرجع وی روز شنبه در جلسه درس اخلاق هفتگی خکلنگ زني هتل پنج ستاره زمرد و مجموعه ي فرهنگي کريمهي اهل بيت(س) در کيش
۴ اسفند ۱۳۹۲ ۱۲ ۵۴ب ظ گزارش تصويري کلنگ زني هتل پنج ستاره زمرد و مجموعه ي فرهنگي کريمهي اهل بيت س در کيش مراسم کلنگ زني هتل پنج ستاره ي زمرد کيش و مجموعه ي فرهنگي کريمهي اهل بيت س با حضور اعضاي شوراي اسلامي شهر معاون برنامهريزي استانداري رئيس سازمان صنعت معدن و تجارتبا حضور مسئولان شهرستانی دومین شب شعر و نثر اهلبیت (ع) در تربت جام برگزار شد
با حضور مسئولان شهرستانیدومین شب شعر و نثر اهلبیت ع در تربت جام برگزار شددومین شب شعر و نثر اهلبیت ع با حضور امام جمعه فرماندار علما مسئولان اجرایی شاعران مداحان و علاقهمندان به شعر و شاعری در تربت جام برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از تربت جام دومین شب شعر و نثرنظر علمای اهل سنت در مورد وهابیت؛ اسناد
نظر علمای اهل سنت در مورد وهابیت اسناد وهابیت همواره سعی در انتساب خود به اسلام و مذهب اهل سنت دارد در حالی کتب و نظرات علمای اهل سنت در مورد عقاید و تفکرات این فرقه گویای آن است که وهابیت در بین اهل سنت جایگاهی نداشته و ندارد به گزارش سرویس دینی جام نیوز وهابيت در حقيقتظرفیت های پذیرش مکتب اهل بیت (ع) در جهان بسیار بالا است
ظرفیت های پذیرش مکتب اهل بیت ع در جهان بسیار بالا است قم-ایرنا- معاون امور بین الملل حوزه های علمیه کشور با تاکید بر حضور هرچه بیشتر روحانیت شیعه در عرصه های مختلف جهانی گفت ظرفیت های پذیرش مکتب اهل بیت ع درجهان بسیار بالا است به گزارش ایرنا حجت الاسلام محمد حسن زمانی چهامام جمعه کامیاران: توجه به بازسازی عتبات عالیات بیانگر ارادت مردم به اهل بیت(ع) است
امام جمعه کامیاران توجه به بازسازی عتبات عالیات بیانگر ارادت مردم به اهل بیت ع استامام جمعه اهل تشیع کامیاران گفت توجه به بازسازی عتبات عالیات بیانگر ارادت مردم استان کردستان به ویژه کامیاران به اهل بیت ع است به گزارش خبرگزاری فارس از کامیاران حجتالاسلام علیاشرف علیمحمدی-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها