تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى‏يابد، رقّت قلب پيدا مى‏كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847309286




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام راحل, كودكان, نگاهى دوباره(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام راحل, كودكان, نگاهى دوباره(1)
امام راحل, كودكان, نگاهى دوباره(1) نويسنده: زينب سيدميرزايى سخـن از بزرگ مـردى است كه دنيايـى را مبتلاى عشق خـود كـرد و دل جمـاعتـى را از عظمت نگـاه و كـردارش به لـرزه درآورد. سخـن از درياى بيكرانى است كه مـوجهاى شـورآفرينـش, احساسـى روحانـى را مهمان دلها مى كرد و تبسـم بهاريش دل را مسافر ديار دوست مى كرد. سخـن از باغبانى است كه طراوت را به باغ آورد و باران عطوفت را نثار گلها كـرد. آن پير مهربانـى كه به حضـور خزان و پژمـردگـى گلها راضى نشد و غنچه ها را اميدهاى آينده بهار خـواند. گفتار و كردار حضـرت امام خمينـى همچـون سيره اهل بيت(ع) ماننـد ستاره اى فروزان است كه اهل بصيرت با تمسك به آن راه خـود را مى يابند. و مـا در آينه انـديشه او به كـودكـان مـى نگـريم. كـودكـان ايـن غنچه هايـى كه بـا دست ما رشـد مـى كننـد و پـرورش مى يابند, سعادت و شقاوت آنها بسته به آمـوزشـى است كه ما اعمال مى كنيم. در ايـن نوشتار به تماشاى گلهاى بهشت و هديه هاى زيباى الهى, از منظر آن پيـر فـرزانه مـى نشينيـم و بـاغبـانـــى گلها را از او مى آموزيـم. همان گـونه كه درس زندگى را از ((اهل بيت آفتاب(ع))) آموختيم. كـودكى, دنيايى پررمز و راز است. بايد با ايـن دنياى اسرارآميز آشنـا شـد و دانست كه چگـونه مـى شـود غنچه هـا را پـــرورش داد. ايـن مهم را با مرورى بر معارف و ارشادات دينـى و از چشـم انداز انديشه امام خمينـى مـى نگريـم. باشـد كه نفـس قـدسـى آن ابرمرد تاريخ, يارى و همراهيمان نمايد. دنياى كودكى: دنيـاى كـودك اسـرارآميز است. پـر از تخيلات زيبـا و رويـاهــاى كـودكانه; او در عالـم زيباى خـود, تا آسمانها سفر مـى كنـد. در ميان ستارگان قصـرى بلـوريـن بـراى خـود مـى سازد و يا از اعماق درياها بهتـريـن مـرواريـدها را پيـدا مـى كنـد و بـراى آنها كه دوستشان دارد مىآورد. كودك, دلى بى كينه دارد و قلبى عطـوف. چون آينه شفاف است و چـون چشمه زلال. و ايـن مـا و محيط هستيـم كه يا دل او را شفـاف تـر و چشمه وجـودش را زلالتر مى نماييـم و يا باعث كدورت و آلـودگـى آن مـى شـويـم. ايـن بسته به همتـى است كه در تـربيت آنـان به كـار مى بريم. وجـود آماده كـودكـان چـون زمينـى مستعد است بـراى اينكه گلهاى فضيلت و اخلاق شايسته در آن بـرويـد يا خارها و علف هرزه رذيلت. حضرت امام خمينى كـودكان را لايق رسيدن به مقام انسانى مـى دانند و تربيت را مهمتريـن عامل دستيابـى به سعادت مى شمارند و اعتقاد دارند اگر تـربيت صحيح نباشـد, كـودكان, بيراهه مـى رونـد و راه حيـوانيت را مـى پيماينـد: ((ايـن بچه ها لايق هستنـد كه يك انسان شـونـد... و قـابل ايـن هستنـد كه يك شيطـان بشـوند... تـربيت است كه ايـن طفل را يا به راه انسانيت وا مـى دارد يا به راه حيوانيت. ))(1)تربيت: تعريفها و برداشتهاى گوناگـونـى در ايـن زمينه شـده است, كه در ايـن مقام به بـررسـى هر يك از آنها مـى پردازيـم. حضرت امام در تعريفهايى كه از تربيت دارند, با الهام از وحـى و ولايت بهتريـن و اساسـى تريـن آنها را تربيت قرآنـى و پـرورش انسان مـى داننـد. تربيتـى كه مبتنـى بر بـرنامه هاى كامل و همه جانبه اسلامـى و با هـدف پرورش انسان باشـد. از ايـن رو مـى فرماينـد: ((تربيت بايـد قرآنى باشد)); يعنى:((هدايت و اداره جريان ارتقايـى و تكاملـى بشر و ايجاد هيإتـى تازه در فرد به منظور فراهـم آوردن زمينه جهت رشـد و تكامل همه جانبه انسان)) در سايه مذهب. و ايـن نگـرش كامل تر و دقيقتـر از بينشى است كه برخى روانشناسان و حتـى جامعه شناسان در باره ايـن مـوضـوع دارنـد. روانشناسان تربيت را مراقبت دايمـى از حيات در حال رشـد و ايجاد تغيير در فرد به منظور يافتـن قدرت درك مسايل و ايجاد زمينه جهت استقلال فكرى مـى داننـد. و جامعه شناسان تربيت را پرورش عضـوى مفيد براى جامعه مـى دانند. با جمع بنـدى ايـن دو نظريه كه تربيت هم عضـوى مفيد براى جامعه مى سازد و هـم از حيات دايمى در حال رشد يعنى زندگانى انسان مراقبت مـى كند و قدرت درك آدمى را بالا مى برد, به تعريف استاد شهيد آيت الله مرتضـى مطهرى, تـوجه مى كنيـم كه مـى فرماينـد: ((تـربيت عبارت است از به فعليت درآوردن استعدادهـاى درونـى كه در شـىء هست.))(2) اگر توجه كنيم, مى بينيم تربيت هـم استعدادهاى درونى مادى را به فعليت مى رساند و هـم قدرت و استعداد روحانى انسان را به تكاپـو و تكامل وا مى دارد, چون معتقديـم فطرت اوليه انسانها پاك است و ايـن محيط و اوضاع و افـراد هستنـد كه فطـرت را آلـوده يا كامل مى سازند. آن گاه درمـى يابيـم تعريف حضرت امام از تربيت, بينشـى كامل و دقيق و همه جـانبه است, چـون هـم تـربيت مادى را در نظر دارند و هـم تربيت روحانى را, و اصل را بر روحانـى بـودن تربيت قرار مى دهند: ((اسلام انسان را تربيت مـى كنـد, به همه ابعادى كه انسان دارد.))(3) يكـى از هدفهاى تربيت تـوجه دادن و آگاه كردن انسان است. تإثير ايـن آگاهى در مثبت و منفى بـودن عواملى است كه در شكل گيـرى شخصيت و تـربيت يـافتـن فـرد نقـش دارند. عوامل موثر در تربيت كودك: الف) وراثت از مهمتـرين عاملها وراثت است. ازايـن رو است كه حضـرت امام بـر مراقبتهاى ويژه قبل از تـولد كـودك و حتـى از زمانـى كه زوجيـن تصميـم به ازدواج مـى گيرند, تإكيد فراوانى كرده اند. زن و مردى كه همشإن باشند و تفاهـم اخلاقـى داشته باشنـد, مـى تـواننـد در محيطـى بهتـر و آمـاده تـر به پـرورش انسـان بپـردازند. حضرت امام, اسلام را دين انسان پرور مى دانند و از دستـورهاى ايـن دين آسمانـى در باره وظايف والديـن قبل از ازدواج و اينكه مكتب انسان ساز اسلام در باره انتخاب همسـر و اخلاق همسـران و خانـواده آنها داراى دستـور و برنامه است, سخـن به ميان مىآورند و از زن و مرد به عنـوان مبدإ پيدايـش يك انسان ياد مى كنند. همه اينها مبين ايـن امر مهم است كه شالوده شخصيت كودك قبل از تشكيل نطفه بنـا مـى شـود و در مـراحل بعدى به تكـامل مـى رسـد. از ايـن رو است كه مال حلال يا حـرام در دخل و خـرج زنـدگـانـى و چگـونگـى افكار و اعتقادات, فقط بـراى ثـواب يا عذاب فردى مطرح نمى شـود, بلكه تإثير مستقيمـى در شكل گيـرى و رشـد شخصيت كـودك دارد. حساسيت و اهتمام حضرت امام را به ايـن امر, در جريان خواستگارى و ازدواج آن بزرگوار مى تـوان يافت. ايشان با دقت تمام و گزينشى صحيح, نه بر پايه احساسات و عواطف زودگذر و نه بـر اساس تعصبات قـومى و فاميلى, بلكه با ذهنيتـى عقلانى و منطقى همسر خـويـش را بـرمـى گزيننـد.(4) در اينجا اشاره اى به بيانات گـوهربار آن پير فرزانه مى كنيم: ((شما ملاحظه كنيد در عالـم يك همچـو مكتبى پيدا مى كنيد كه براى درست كـردن يك انسـان از قبل از اينكه پـدر و مــــادرش ازدواج بكنند, فعاليت كند, دستـور بدهد؟ تمام مكاتبى كه در عالـم هست, به ايـن آدمى كه حالا دارد راه مـى رود او به رشد رسيده, با آنها كار دارد. اسلام قبل از اينكه ازدواج بشـود بيـن دو نفـر, به او مى گويد: چه جور آدمى انتخاب كـن; به او مى گويد: چه جـور شـوهرى انتخاب كـن چه جورش را آنجا مى گويد. چرا؟ براى اينكه ايـن شوهر و زن مبدإ يك فرد است يا فردها. اسلام مى خـواهد ايـن فرد را كه به جامعه مى خـواهد تحويل بدهد, صالح تحـويل بدهد. قبل از اينكه اينها ازدواج كننـد, زن چه جور بايد باشـد, شـوهر چه جـور بايد باشد, اخلاقـش چه باشـد, اعمالـش چه باشـد, او اخلاقـش چه باشـد, اعمـالـش, در چه خـانـواده اى تـربيت شـده بـاشـد.))(5) امـام در جـاى ديگـر مستقيمـا به اصل وراثت تـوجه دارنـــــد و مى فرمايند: ((اگر پدر و مادر يكى از طرفشان مثلا اخلاقـش فاسد باشد, اعمالـش اعمال غير انسانى باشد, ايـن بچه هايى كه پيدا مى شـود, به واسطه وراثتـى كه هست, در كار اينها همه بـراو تـإثيـر دارنـد.))(6) ب) خانواده و مادر منش و روش اطرافيان به خصوص والديـن, حال و هواى محيط و ارزشها و ضد ارزشهايى كه كـودك در اطراف خـود مـى بيند, مانند برگه هايى از كتاب زنـدگانـى است كه او با آن آشنا مـى شـود و از آن الگـو مـى پذيرد, تا مانند آن را انجام دهد. به تعبيرى اوليـن مدرسه و محل تربيت كودك دامـن مادر و آغوش پدر است. ذهـن كـودك از تمام گفته ها و رفتارهاى والديـن و اطرافيان تصوير برمى دارد و ديده ها و شنيده هاى دوران كـودكى برنامه زندگانى فرداى او خـواهد بـود. گاهـى طفل از ديدن يك كار درست يا نادرست, يا از شنيدن يك سخـن روا يا ناروا متإثر مى گردد و در روانـش ريشه مـى دواند و آن را تا پايان عمر فراموش نمى كند و نتايج خـوب و بد آن در تمام طـول زندگى به گـونه هاى مختلف آشكار مى شـود و گاهى آن رفتار و كردار مسير زندگى كـودك را عوض مى كند. لذا حضرت امام خطاب به پدران و مادران و مربيان مى فرمايند: ((شمـاها در تحصيل كـوشـش كنيـد كه بـراى فضايل اخلاقـى, فضـايل اعمالـى مجهز شـويـد. شما براى آتيه مملكت ما جـوانان نيرومنـد تربيت كنيد. دامان شما يك مـدرسه اى است كه در آن بايـد جـوانان بزرگ تـربيت بشـود. شما فضـايل تحصيل كنيـد تـا كـودكان شما در دامان شما به فضيلت برسند.))(7) حضـور شخصى و معنوى مادر در خانـواده, از عوامل تإثيرگذار در تـربيت است. حضـرت امام دامان مادران را مـدرسه اى مـى داننـد كه بايد در آن جـوانان بزرگ تربيت شـونـد. و بر حضـور شخصـى زن در خانه براى اعمال تربيت صحيح تإكيـد دارنـد. و با همه اهتمامـى كه به قضيه دارنـد, مخـالف حضـور اجتماعى مادران نيستنـد, امـا اصـرار دارنـد فـرزنـدان در دامان مـادران خـود تـربيت شـونـد. اثرگذارى برخـوردها و رفتارهاى مادر, در انتقال فرهنگـى صحيح و شايسته به كودك شايان توجه است: ((آن قـدرى كه بچه از مادر چيز مى شنـود, از پـدر نمـى شنـود. آن قـدرى كه اخلاق مـادر در بچه كـوچك نـورس تـإثيـر دارد و به او منتقل مـى شـود, از ديگـران عملـى نيست. مـادرهـا مبـدإ خيـرات هستند.))(8) و در بخشى ديگر مى فرمايند: ((در دامـن مادر, بچه ها بهتر تربيت مى شوند, تا در پيش استادان. علاقه اى كه بچه به مادر دارد, به هيچ كـس ندارد و آن چيزى كه در بچگـى از مادر مى شنـود, در قلبـش نقـش مى بندد و تا آخر همراهـش است. مادرها بـايـد تـوجه به ايـن معنا كننـد كه بچه ها را خـوب تربيت كنند; پاك تربيت كنند. دامنهايشـان يك مـدرسه علمـى و ايمـانـى بـاشــد.))(9) در خـاطـره اى خـانـم فـاطمه طبـاطبـايـى بيـان مـى كند: ((حضرت امام به تربيت كـودكان خيلـى اهميت مى دادند. گاهى ما به شـوخـى مى گفتيـم: چرا زن بايد هميشه در خانه بماند؟ مـى گفتنـد: خانه را دست كم نگيريد. تربيت بچه ها كـم نيست. اگر كسى بتـواند يك نفر را تربيت كند, خدمت بزرگى به جامعه كرده است.)) و خانـم عاطفه اشراقى, نوه حضرت امام, بيان مى كند: ((مـن در كـودكى پدر خـود را از دست داده ام و خاطره زيادى از ايشان در ذهـن نـدارم, اما امام هميشه به مادرم تـوصيه مى كردند كه بهتريـن عبادت براى مادر نگهدارى از فرزنـدان و تـربيت آنان است. چنان كه مادرم در اوايل انقلاب خـواسته بـودند كه در كارهاى اجتماعى شـركت كننـد, ولـى به دليل كـوچك بـودن بچه ها امام از ايشان خـواستنـد كه به تربيت فرزندان بپردازند.)) گامهاى تربيت عملى: از روزهاى آغازيـن زندگـى و از بدو تـولد تربيت آغاز مـى شـود و اوليـن گـامها در ايـن مسيـر بـرداشته مـى شـود. 1) برداشتن كام نوزاد درست از زمانـى كه بچه شروع به تغذيه مـى كند, مستحب است كام او با تربت امام حسين(ع) يا يكى از ائمه معصوم برداشته شـود. ايـن به معناى آن است كه القاى تـولى و وجـود روحيه معنوى, همراه با غذاى كـودك صـورت پذيـرد. ايـن اوليـن گـام تربيت است. 2) گفتن اذان و اقامه برخلاف پنداشت برخى از افراد, كـودك از همان ابتدا متـوجه اوضاع و احـوال است و از صـداها تإثير مـى پذيرد. چه خـوب است اوليـن آوايى كه مى شنود, آهنگ ملكـوت باشد و كلامى گوش او را بنوازد كه خط مشى سعادتـش را ترسيـم كند. از ايـن رو است كه در رهنمـودهاى دينى بر گفتـن اذان و اقامه در گوش كودك تإكيد بسيار شده است. كـودكى كه شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر و امامت امامان را مى شنـود و با آهنگ وحـى آشنا است, كمتر در معرض آلـودگيها و انحـرافات قرار مـى گيرد. او از روحـى لطيف تر و دلـى آرامتـر در بـرابـر فـراميـن الهى بـرخـوردار است. از امام صادق(ع) نقل شد كه پيامبر فرمود: ((مـن ولد له مـولـود فليـوذن فى اذنه اليمنـى باذان الصلـوه وليقـم فـى اذنه اليسرى فانها عصمه مـن الشيطان الرجيـم و الافراع له(10); كسى كه داراى فرزندى شد, بايد در گوش راست او اذان نماز و در گوش چپـش اقامه بگـويـد. اذان و اقامه مانعى در بـرابـر شيطان است.)) در رساله عمليه امام خمينـى نيز به ايـن امر مهم اشاره شده است. آنجا كه در مسإله 916 مى فرمايند: ((مستحب است در روز اولـى كه بچه به دنيا مـىآيـد, يـا پيـش از آنكه بنـد نافـش بيفتـد, در گـوش راست او اذان, و در گـوش چپـش اقامه بگويند.)) 3) نام نيك از گامهاى تـربيت و از جمله حقـوقـى كه فرزنـد بـر پـدر و مادر دارد, انتخـاب نام بامعنا, زيبـا و نيك است. نام در همه مـراحل زنـدگى همراه انسان است و شخصيت خانـوادگـى او را نشان مـى دهد. خجسته است نام كـودك از اسامى شخصيتهاى نمونه و مفاهيـم عميق و پرمعنا انتخاب شـود. اگر نام شخصيتهاى مذهبى و الگوهاى موفق را بر كـودك بنهند, خاطرات موفقيتها, رشادتها و درسهاى عملى زندگى آنها همـواره در خاطر فرد تداعى مى شـود و كـودك به احترام نامى كه دارد, مورد تكريـم قرار مى گيرد. يكى از ياران حضرت امام نقل مـى كند: ((در زمستان سال 63 خداوند فرزند دخترى به اينجانب عطا فرمـود. چند روز بعد از تـولد, مادرش او را به بيت معظم له آورد و ... (امام) با تبسـم و نشاط كـم سابقه اذن دخول دادند, قبل از آنكه سخنى بگويم, فرمودند: بچه خـودتان است؟ عرض كردم: بله! بلافاصله دو دستشان را به علامت تحـويل كـودك جلـو آوردند و همزمان پرسيدنـد: دختر است يا پسر؟ عرض كردم: دختر است. او را در آغوش گرفتنـد و صورت به صـورت او گذاشتند و پيشانى او را بـوسيدند و در ايـن حال فرمـودند: دختر خيلى خوب است. دختر خيلى خـوب است. دختـر خيلـى خـوب است! و در مورد اسمـش فرمودند: فاطمه خيلى خوب است. فاطمه خيلى خـوب است. فاطمه خيلـى خـوب است.)) بار ديگر كه يار امام, صاحب فرزند پسر مى شـود, امام در مـورد نام او مى فرمايد: ((از على بهتر چى؟ على باشـد.))(11) رفتار و كـردار حضـرت امام, آدمـى را به ياد سيره اهل بيت مـى انـدازد. شيـوه بـرخـورد آن بزرگـوار در ابعاد مختلف زنـدگـانـى پـرتـوى از نـور درخشـان آن اختـران تـابنــاك است. سكـونى مى گويد: ((دخلت على ابى عبدالله و انا مغموم مكروب. فقال لى: يا سكونى! ما غمك؟ فقلت ولدت لى ابنه. فقال يا سكـونى علـى الارض ثقلها و علـى الله رزقها, تعيـش فـى غير اجلك و تإكل مـن غيـر رزقك فسـرى و الله عنـى فقال: ما سميتها؟ قلت فاطمه. قال: آه آه آه ثـم وضع يـده علـى جبهته الـى ان قال: اما اذا سميتها فاطمه فلا تسبها و لا تلعنها و لا تضربها(12); در حالـى كه غمگيـن و محزون بودم, به خدمت امام صادق(ع) رسيدم. امام از مـن پرسيد: اى سكـونـى! چـرا انـدوهگينـى؟ عرض كـردم: صاحب دختـرى شـده ام. امام فرمود: اى سكونى! سنگينى اش بر زميـن است و روزيـش بر خدا; عمـرش از تـو جـدا و روزى كه مـى خـورد, غيـر از روزى تــو است. [سكـونى گـويد]: به خدا سـوگند حزن و اندوه از مـن رخت بر بست. سپـس امـام فـرمـود: او را چه نـاميـده اى؟ عرض كـردم: فــاطمه. حضرت فرمـود: آه, آه, آه. آن گاه دست خـود را بر پيشانـى نهاد. سپـس فرمـود: حال كه او را فاطمه ناميـدى, هرگز دشنامـش مـده و نفرينـش مكـن و او را مزن.)) نكته اى كه در موارد فـوق مورد نظر است و بايد به آن تـوجه داشت, ايـن است كه فرزند موهبت گرانقدر الهى است و نبايـد پسر يا دختر بـودن او در اعمال تربيت صحيح و تـوجه و محبت والديـن تإثير بگذارد. مهم چگونگى تربيتى است كه انجام مى گيرد. هر چه روان شناسى كودك را بهتر بدانيـم, سريعتر و آسـانتـر به اهـداف تـربيت دست خـواهيـم يـافت. مراحل رشد بنا به تقسيـم بنـدى كه در روايتـى از پيامبـر گرامـى اسلام حضرت محمد(ص) آمده است, مراحل رشـد به سه دوران تقسيـم مـى شـود: هفت سال اول, دوران سيـادت, هفت سـال دوم, دوران آمـوزش و هفت سـال سـوم, دوره وزارت.(13) در دوران سيـادت كـودك بـايـد تـدابيـرى انـديشيـد كه با دوره هاى بعدى متفاوت است و آن گـونه كه از نام آن پيدا است, مرحله آقايى و سيادت كـودك است. اين زمان بهتريـن و مناسبتـريـن وقت اثرگذارى در عقل و انـديشه و روح انسان است. از نظر مذهبى نيز بذر هويت دينى و معنوى انسان در كـودكى كاشته مى شود, اما القاى مفاهيـم اخلاقى و مذهبى و فرهنگى ـ با توجه به حساسيت ايـن دوران ـ نبايد با شيـوه هاى مستقيـم و خشك آمـوزشـى صـورت پذيرد, بلكه بايد در قالبى شيريـن و با محتـوايى كودكانه انجام گيرد. ايـن موقعيت زمانى نيست كه كودك را وادار به انجام اصـول تربيتى كنند, بلكه بايد با شيوه غير مستقيـم و جذاب وضعى را ايجـاد كـرد تـا عملا از آمـوزشها تصـويـربـردارى كند. در سيـره عملـى حضـرت امـام ايـن نكته به وضـوح ديـده مـى شـود. همسـر بزرگـوار ايشان بيان مـى كننـد: ((روحيه امام و حـركتها و صحبتهايشان بر بچه ها بسيار اثر مـى گذاشت; به خصـوص ديانت ايشان بسيار مـوثر بـود. بچه هاى من خيلـى متدينند و مـن از ايـن بابت شاكر به درگاه خدايم و مى دانـم كه همه اينها اثر وجود آقا است. برخـورد و رفتار و ديانت و تقـواى ايشان بـر مـن نيز اثر داشته است, اما از نظر اخلاقـى بـر بچه هايـم بيشتر اثر گذاشته انـد ... .(14))) خانـم صديقه مصطفـوى, فرزند امام مى گـويد: ((مـن از نه سالگـى ايشان را تشخيص دادم. يادم است از بچگـى خيلـى كـم خـواب بـودم. چنديـن بار وسط شب بيدار مـى شـدم و مكرر نماز شب آقا را مى ديدم. خيلى از شبها مهتاب بود و مـن در مهتاب اشك چشم آقا را مى ديدم و ايـن براى مـن خيلى عجيب بود.(15))) فرزند ديگر امام, خانـم فريده مصطفـوى در باره عدم سختگيرى امام در وظايف شرعى ـ قبل از سن تكليف ـ مى گويد: ((تا مكلف نبـوديـم, هيچ تكليفـى بـر ما بار نمـى كردنـد.(16))) سختگيريهاى قبل از بلوغ باعث خـواهد شد در كـودك نسبت به مسايل تربيتـى دلزدگـى و گاه تنفر ايجاد شـود. البته ايـن بـدان معنا نيست كه هيچ تلاشى در آگاهى دادن به فرزند نشـود, زيرا در موارد مختلفـى كه از زندگى ايشان بيان مى شـود, حتـى در سخنرانيهاى آن بزرگـوار, به تربيت قبل از بلوغ و تمريـن در عبادات تإكيد شده است: ((بچه ها از هفت سالگـى نماز بخـواننـد. بچه ها را وادار به نماز كـن, تا وقتى نه ساله شدند, عادت كرده باشند.(17))) كـودك بايد در هفت سال اول زندگـى از آزادى كامل و منطقـى برخـوردار باشد. او را بايـد از دور مـراقبت نمود. ايـن دوره از زمان مـوقعيتـى نيست كه والـديـن از او تـوقع رفتار بزرگ منشانه داشته بـاشنـد, بلكه دورانـى است كه نه تنها بايد او بچگـى كنـد, بلكه گاه لازم است بزرگترها نيز خـود را تا حد كـودكـى تنزل دهند و با بيان و رفتـار كـودكـانه بـا او بـرخـورد كنند. البته بايـد در نظر داشت آزادى كه به كـودك داده مـى شـود, كاملا منطقـى و بر پايه اصـول باشد و از او شخصيتـى لـوس و جمع گريز و متـوقع ساخته نشـود. 2بازى, ويژگى دوره كودكى2 يكى از خصوصياتى كه در دوره سيـادت كـودكـى بيشتـر به چشـم مـى خـورد و از اهميت ويژه اى برخـوردار است, بازى كودك است. به دوران قبل از دبستان, دوره بازى گفته اند و روانشناسان عقيده دارنـد: بازى تفكر كـودك است. او در اين موقعيت, كارى جز بازى نـدارد و ايـن امـر مـوجب مـى شود پرنشاط و پـرانرژى شود و فكر و استعداد او شكـوفا شـود. كـودك, در بازى به آرزوهايـش دست مـى يابـد. قـدرت استـدلال پيدا مى كنـد و نيروى تحليلـش تقـويت مـى گردد. بزرگتـرها نبايـد بازى كودكان را بى اهميت بشمارند و آن را تحقير كنند, بلكه خـود آنها نيز بايد در بازى كـودكان مشاركت داشته باشند. بازى با فرزندان فرصتى است كه والديـن در خلال آن ميزان هـوش و استعداد كـودك را مى سنجند. برادر حضرت امام, مرحـوم آيت الله پسنـديده گفته است: ((امام در تمام امور حتـى در بازيهاى كـودكانه و امـور تفريحى و ورزشى از تمام همسالانـش بـرتر و از همه جلـوتـر بـودنـد.(18))) و مرحـوم حاج سيـداحمـد خمينـى فرزند بـرومنـد آن بزرگـوار نقل كرده است: [))امام] در پرش طـول و ارتفاع, خـود در كودكى تمريـن داشتند و دو دست و يك پاى ايشان در اثر هميـن ورزشها شكسته بود. بيـش از ده جـاى سـر ايشـان و چنـد جـاى پيشـانـى ايشـان نيز شكستگـــى داشت.(19))) يكـى از نزديكان حضرت امام نقل مى كند كه آن فرزانه روزگار در زمان كـودكـى فـرزنـدانشان بـا تمام كارهاى مهمـى كه داشتند, يك ساعت با آنها بازى مـى كردنـد و در برنامه ريزى امـور خـود به ايـن امـر تـوجه و عنايت داشتنـد. و حتـى از همان زمان كـودكـى به هنگام تفريح و بازى, برنامه اى ديگر پياده نمى كردند. (20))) به بيان خانـم طباطبايـى: ((امام علاقه زيادى به كـودكان داشتند. ايشان هميشه نصيحت مـى كردنـد كه تا پيـش از مكلف شـدن, بچه ها را راحت بگذاريـم تا بازى كنند. يك روز علـى ساعت و عينك آقا را برداشته بـود. به على گفتنـد: علـى جان! عينك چشمهايت را اذيت مـى كنـد. زنجير ساعت هـم خـداىناكرده ممكـن است به صـورتت بخـورد. صـورتت مثل گل است. ممكـن است اتفاقى برايت بيفتد. على عينك و سـاعت را به امام داد و گفت: خـوب بياييد يك بازى ديگر بكنيـم. مـن مـى شوم آقا, شما بشـويـد على كـوچـولـو. فرمـودند: باشـد. علـى گفت: خـوب بچه كه جاى آقا نمى نشيند. امام كمـى خـودشان را كنار كشيـدنـد. علـى كنار امام نشست و گفت: بچه كه نبـايـد دست به سـاعت و عينك بزنـد. آقـــا خنديـدند و ساعت و عينك را به علـى دادنـد و گفتنـد: بگيـر تـو بردى.)) ايـن نمونه هاى زيبا ما را به ياد رفتار پيامبر اكرم(ص) مـى اندازد. آن بزرگـوار با تمام عظمت و اقتدارشان, زمانى كه به كـودكان مى رسيد, لبخند آسمانـى را نثار آنان مـى نمـود و سلام را هـديه آنـان مـى كـرد و بـا آنها به بـازى مـى پـرداخت. در كتاب جـوامع الحكايات عوفـى نقل شده است: ((روزى پيامبر براى شركت در نماز عازم مسجـد بـودند. در راه كـودكانـى را كه مشغول بازى بـودند ديدند. آنها با ديدن پيامبر دست از بازى كشيدنـد و به سـوى ايشان شتافتنـد. پيامبـر با مهربانـى از آنان استقبـال كرد. كودكان از سر و كـول پيامبر بالا مـى رفتند و با هلهله و شادى به او مى گفتند: ((كـن جملى[ شتر من باش]!.))پيامبر هم با آنها همبازى شد. وقتى خـواست از آنها جـدا شـود, هشت عدد گـردو به آنها داد و سپـــس كـودكان از آن بزرگـوار جدا شدند.)) حضرت على(ع) از پيامبر نقل مى كنند: ((مـن كان له ولد صبا));(21) هر كه كـودكـى دارد, بايد در تـربيت او خـود را تـا حـد كـودكـى بـرسـاند. و زمانـى كه سـرى به كـوچه هاى بنـى هاشـم در آن دوردستهاى تاريخ مـى زنيـم و به خـانه اى مـى رسيـم كه قطعه اى از بهشت است, صــداى بـــانـــويـى آسمــــانـى را مـــى شنـويـم كـــــه بـا كــودك خـردسال خـود بازى مـى كنـد و يك دنيا درس در بازى او بـا كـودك نهفته است. او در حـالـى كه فـرزنـد كـوچكـش را بـالا و پـاييـن مى اندازد و با او بازى مى كند, ايـن شعر را برايـش زمزمه مى كند: اشبه اباك يا حسن و اخلع عن الحق الرسن و اعبد الها ذامنن و لا توال ذالاحن(22) اى كودك خردسالم, حسـن! مانند پدرت باش و از گردن حق ريسمان را بـردار! خـداى يگـانه را بپـرست و از فـرومايگـان حمـايت نكـن. كودك از يك طرف به سبب ضعفى كه در خود حـس مى كند و قدرتى كه در بزرگسـالان مـى بينـد و به علت عشقـى كه به تكامل دارد, كـارهـاى بزرگتـرها را تقليـد مـى كنـد. مـوقعى كه پـدر و مادر, در بـازى كـودكانه شـركت مـى كننـد و آنان را در كارهاى كـودكـان مسـاعدت مى نمايند, جان طفل از مسرت و شادى لبريز مى شـود و احساس مـى كند كارهاى كـودكـانه او آنقـدر ارزنـده است كه پـدر و مادر بـا او همكارى مى كنند. مشاركت والـديـن در بازى اگـرچه وقت آنان را مـى گيرد, اما آثار بسيار نيكويى بر جاى مى گذارد. يكـى ديگر از نـوه هاى امام خمينـى مـى گـويـد: ((وقتـى امام راه مى رفت, من از دور او را هل مى دادم. امام هم از شيطونى مـن خوشش مىآمد.))(23) پي نوشت : 1ـ صحيفه نور, ج 14, ص 31. 2ـ تعليم و تربيت در اسلام, ص56. 3ـ صحيفه نور, ج5, ص107. 4ـ مجله پيام زن, شماره 23, بهمـن مـاه 1372, گفتگـو بـا همسـر حضرت امام. 5ـ صحيفه نور, ج4, ص 124. 6ـ همان, ص346. 7ـ همان, ص 538. 8ـ همان, ص204. 9ـ پا به پاى آفتاب, ج1. 10ـ مستدرك الوسائل, ج4, ص62.. 11ـ محمـدحسـن رحيميان, در سايه آفتاب, ص126 ـ 129, با انـدكـى تلخيص. 12ـ وسائل الشيعه, ج15, ص200. 13ـ همان, ص195. 14ـ پا به پاى آفتاب, ج1, ص55. 15ـ همان, ص87. 16ـ همان, ج1, ص100. 17ـ همـان, صحبتهاى حضـرت امـام, به نقل از همسـرشان. 18ـ همـان, به نقل از مـرحـوم آيت الله پسنـديده. 19ـ همان, ص81. 20ـ همان, ج2. 21ـ وسائل الشيعه, ج15, ص203. 22ـ منـاقب ابـن شهر آشوب, ج2, ص389. 23ـ پا به پاى آفتاب, ج1. منبع: منبع: ماهنامه پیام زن
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 556]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن