واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: جايگاه علوم اجتماعي در حل مسايل اجتماعي
گفتگو با رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
* آقاي دكتر نوربخش فكر مي كنيد علوم اجتماعي چه جايگاهي در حل مسايل اجتماعي جامعه دارند؟
متاسفانه يك چيز منفي كه تا بحال اتفاق افتاده اين است كه ما از دستگاههاي اجرايي مدام ميشنويم كه مطالعات اجتماعي را بدليل معطوف نبودن به نيازهاي واقعي و يا شرايط عيني جامعه ايران قابل استفاده نميدانند.
محققان و اساتيد نيز دستگاههاي اجرايي را به عدم توجه به يافتههاي علمي علوم اجتماعي در عرصه تصميم گيري وسياست گذاري متهم ميكنند. اين نشان ميدهد كه يك رابطه نهادمند و تعريف شده وجود ندارد و اين دو نهاد نتوانستد به توقعات يكديگر پاسخ دهند. يك روزي يكي از وزاري دولت به من گفت كه يك طرح تحقيقات اجتماعي 13 ميلياردي در اين وزارت خانه انجام شده است ك نتايج آن بيشتر نظري است و كمتر كاربردي است. اين يكي از علل تضعيف جايگاه اين علوم است. اين رشتهها در دانشگاهها بايد هر چند سال يكبار توسط اساتيد مورد بازنگري قرار گيرد و كارآمد و به روز شود. خود دانشجويان نيز اعتقاد دارند كه وقتي فارغ التحصيل ميشوند يك دانش عمومي راجع به مسايل اجتماعي پيدا ميكنند ولي نميتوانند بطور كاربردي و بصورت يك حرفه و شغل از آن استفاده كنند و به نظرم اين رشتهها بايد بصورت يك شغل و مهارت كاربردي نيز آموزش داده شود.
البته مشكل ديگر اين است كه در جامعه ما اين علوم هميشه متهم به غربي بودن شدهاند كه اين مسئله باعث شده است كه يك تصوير كليشهاي منفي از اين علوم در ذهن مسئولان شكل بگيرد. بعضيها هم اساسا بهدليل داشتن مقداري اطلاعات اجتماعي، خودشان ر دانشمندان اين علوم ميدانند و به دانشمندان اين علم نياز نميبينند. انتقادي بودن اين علوم و گاه حرفهاي ساختارشكنانه نيز اين علوم را براي مجريان و مديران كه دنبال يك نسخه عملياتي و گاه توجيه وضع هستند، نامطلوب كرده است.
* دانشجويان و انجمنهاي علمي چه نقشي در روزآمد و كاربردي كردن علوم اجتماعي ميتوانند داشته باشند؟
انجمنهاي علمي در جهت روزآمد و كاربردي كردن علوم اجتماعي ميتوانند نقش مهمي داشته باشند كه متاسفانه در دانشگاهها كمتر به آن توجه شده است. ما در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران با توجه به سياستي كه بنده و همكاران داريم بسيار به آن توجه ميكنيم. دانشجويان نيز نقش مهمي ميتوانند داشته باشند. اساسا مصرف كنندگان اين آموزشهاي آكادميك آنها هستند و بايد با علاقه اين رشته را انتخاب كنند و اين زماني ممكن است كه بتوانند از اين آموزشها در بازار كار استفاده كنند. دانشجويان شايد نتوانند بصورت حرفهاي و تخصصي نظريه پردازي كنند اما آنها سرشار از ايده هستند كه ميتواند در برنامه ريزي آموزشي مورد توجه قرار گيرد. آنها ميتوانند با برنامههاي علمي تكميلي برنامههاي آموزشي رسمي دانشگاه را غنا ببخشند. دوران دانشجويي دوران خاطره انگيزي است كه محيط علمي و پژوهشي با نشاط و پر تحرك ميتواند اين خاطرات را زيباتر كند. اين وقتي ممكن است كه از تغيير نهراسيم و از ايدههاي خلاق و جديد استقبال كنيم. تقويت و توسعه ارتباط دانشجو و استاد، تقويت شوراي صنفي دانشجويي به منظور مشاركت دادن در مديريت دانشكده، حمايت از انجمنهاي علمي دانشجويي، افزايش تعداد اردوهاي علمي و فرهنگي دانشجويي تاثير مهمي در اين راستا دارند و ما در دانشكده علوم اجتماعي اين روش را دنبال ميكنيم. جهاد دانشگاهي كه در اوايل انقلاب با رويكرد جهادي در همين راستا شكل گرفته بود و قرار بود بعنوان يك نهاد علمي غير دولتي در دانشگاهها به اين نيازهاي جديد اجتماعي توجه كنند ولي در سالهاي گذشته مسير ديگري را رفتند ، بايستي پيوندشان با دانشگاهها افزايش يابد. به نظر من دانشگاه نه محل جولان احزاب و سياستمداران است و نه نياز به رويكرد امنيتي دارد. استقلال علم و دانشگاه شرط لازم براي شكوفايي علمي است.
همان گونه كه رهبر عزيز انقلاب بارها بيان فرمودند «ما ميتوانيم». خودباوري، توجه به اهداف بلند در زندگي و پرهيز از مسائل فرعي و وقت گير كه شايد نتيجه ايي جز افرايش بدبيني و ياس نداشته باشد از شرايط اوليه براي دستيابي به اين موفقيتها است. رهبر فقيد انقلاب اسلامي امام (ره) بارها فرموده بودند كه استقلال و پيشرفت اين كشور بدست دانشگاههاست.
ما اين را به فال نيك مي گيريم كه امروز دانشجويان مورد توجه قرار گرفته اند و دانشجو نيز دوباره به سياست بازگشته است اما بايد توجه داشت كه رئيس جمهور محترم از تبديل شدن دانشگاهها به باشگاههاي سياسي و تسويه حسابها منع كردند اما در همان حال بر نقد انديشهها و حضور در صحنه سياسي تاكيد نمودند. به نظر ميرسد اخلاق و خيرخواهي مرز بين سياست قدرت مدار و سياست اصلاح مدار است. ما ميتوانيم در دانشگاه تحمل و تكثر را تمرين كنيم و با همان روحيه علمي، حقيقت را جستجو كنيم. چرا كه دانش خود قدرت است.
* اساتيد چه جايگاهي در اين تغيير و تحولات دارند؟
دانشگاه استاد محور است. استاد يك اقتدار علمي و مشروع دارد و در تصميمات مديريتي و علمي بايستي نقش اساسي داشته باشند. آنها ستونهاي اصلي دانشگاهها هستند كه بايستي هميشه مورد احترام قرار گيرند، چرا كه حضرت علي (ع) فرمودند هر كس حرفي به من آموخت مرا بنده خود ساخت. اما با توسعه مرزهاي دانش و افزايش سطح آگاهي دانشجويان بيشك انتظارات آنها از استاد و دانشگاه افزايش يافته است و دانشگاهها نيز پا به پاي اين تحولات اجتماعي بايستي خود را دچار تحول كنند و از روشها و مدلهاي جديد و پيشرفته آموزشي بهره مند شوند و خود را مجهز به تكنولوژيهاي نوين نمايند.
متاسفانه منابع محدود مالي دانشگاهها سد بزرگي در رسيدن به اهداف بلندي است كه گفته شد و لازم است وزارت علوم و تحقيقات و فن آوري براي حل اين معضل بزرگ اقداماتي جديتري نمايد. رشتههاي فني و پزشكي راههايي براي تامين مالي خود و اداره دانشكده خود دارند اما رشتههاي علوم اجتماعي هميشه مورد بيمهري قرار ميگيرند. دستيابي به تمدن ايراني اسلامي تنها در دستيابي به تكنولوژي و پيشرفت فني يا پزشكي نيست. اين تمدن براي داشتن هويت اجتماعي و فرهنگي مشخص بايستي بر دانش و نظريههاي خاص خود استوار باشد. لذا ما نياز به دانشمندان علوم اجتماعي و انساني داريم و بايستي سرمايه گذاري جدي در اين حوزه صورت گيرد.
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]