تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819655248




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با امير علي‌اكبري، چند روز قبل از محروميت مادام‌العمر


واضح آرشیو وب فارسی:الف: گفت‌وگو با امير علي‌اكبري، چند روز قبل از محروميت مادام‌العمر
وقتي روبرويمان نشست، يك قهرمان بود. صاحب اولين مدال طلاي جهاني سنگين وزن كشتي فرنگي بود. قرار نبود فيلا عنوان قهرماني و مدال طلاي او را پس بگيرد. اما چند روز بعد فيلا اعلام كرد كه امير علي اكبري براي دومين بار دوپينگي شده و مادام‌العمر از كشتي محروم است. تا چند روز قبل امير علي اكبري يك قهرمان ملي بود اما حالا نگاه‌ها به او عوض شده است. خودش هم نمي‌دانست قرار است چنين سرنوشتي داشته باشد. در مورد المپيك صحبت مي‌كرد و مي‌گفت طلاي المپيك را مي‌خواهد. حالا بايد دوباره خانه نشين شود... اين گفت‌وگو چند روز پيش از اعلام دومين دوپينگ امير علي‌اكبري انجام شده است.

*با توجه به اينكه دو سال از مسابقات دور بودي، در مسابقات جهاني مجارستان از خودت چه توقعي داشتي؟
بعد از دو سال كه به كشتي برگشتم شروعم در مسابقات دانشجويان جهان بود كه با حريف اصلي‌ام هم آنجا كشتي گرفتم. با آن گيجي و سردرگمي كه داشتم ديدم كه به آن‌ها رسيده‌ام و اگر دوري از تشك را جبران كنم، مي‌توانم او را ببرم. بلافاصله بعد از مسابقات دانشجويان در مسابقات انتخابي شركت كردم كه آن هم خيلي كمكم كرد. در مسابقات انتخابي از آن گيجي كه روي تشك داشتم بيرون آمدم و تمريناتي كه در يك ماه آخر داشتيم كاملا اين مشكل را رفع كرد. دقيقه نود هم مشخص شد كه حريف اصلي‌ام نمي‌آيد. اين يك مقدار بار رواني روي من را كم كرد چون تمام فكر و ذكرم را جمع كرده بودم روي يك كشتي گير كه او نيامد. حريف اصلي ام همان كشتي گير ترك بود كه او هم نيامد. توقع همه مردم اين بود كه با طلا برگردم. هرچه نگاه مي كردم ديدم كسي با نقره و برنز راضي نمي شود و خدا را شكر بعد از دو سال برگشتم و در يك وزن بالاتر، طلا گرفتم.

*فكر نمي‌كني در و تخته با هم جور شد كه اولا قبل از مسابقات جهاني با حريف اصلي‌ات كشتي بگيري و از آن طرف هم لوپز به مسابقات نيامد تا در نهايت تو طلا بگيري.
دقيقا همين‌طوري است. بعضي كارهاي بزرگ را نمي‌شود به تنهايي انجام داد و خدا بايد بخواهد تا جور شود. اينجا هم همه چيز جور شد. خداحافظي لوپز، نوع تمرينات، مسابقات انتخابي و مسائل ديگر دست به دست هم دادند تا شرايط براي قهرماني من فراهم شود. خدا دوباره يك هديه به من داد و اين شرايط را فراهم كرد تا من بتوانم جلوي مردم كشورم سربلند باشم.

*در آن دو سال چه فكري مي‌كردي و چه برنامه‌اي براي خودت داشتي؟ فكر مي‌كردي دوباره بتواني به شرايط ايده‌آل برگردي؟
متاسفانه در كشور ما بار و موج منفي خيلي بيشتر از بار مثبت گيرايي دارد. اين اتفاق براي خيلي از ورزشكاران اروپايي رخ مي‌دهد اما چون آن‌ها حرفه‌اي هستند خيلي با آن راحت‌تر برخورد مي‌كنند تا ورزشكار تخريب نشود. اما در ايران برعكس اين قضيه است. ما خودمان به صورت داوطلب اين كار را كرديم و اگر يك درصد شك به اين موضوع داشتيم مي‌توانستيم اين كار را نكنيم. حالا اينكه اين داستان، دام يا حيله بود بماند. ولي متاسفانه طوري ما را تخريب كردند كه شكل بدي داشت. متاسفانه ما طوري طرد شديم كه بابك قرباني به جاهايي كشيده شد كه از صميم قلب براي او آرزو مي‌كنم از اين شرايط نجات پيدا كند.

*فكر نمي‌كني همين اتفاقات باعث شد بابك قرباني از نظر ذهني آشفته شود و در نهايت آن اتفاق تلخ برايش رخ دهد؟
چون من آن شرايط بابك را تجربه كردم، مي‌دانم كه با كوچك‌ترين تلنگر آدم به حدي عصبي مي‌شد كه به مرز جنون مي‌رسيد. صد در صد اين عمل غير عمدي هم كه از سوي بابك سر زد، يكي از دلايلش طرد شدن و اذيت كردن هاي بيخود بود. خدا بابك را نجات دهد. برايش دعا مي‌كنم كه از اين گرفتاري نجات پيدا كند، حالا ورزش جاي خود.

*بابك كسي بود كه مي‌شد روي مدالش به طور قطعي حساب كرد. هنوز هم در زندان در حال تمرين كردن است.
من از سال ۸۶ حريف بابك هستم. ما نفرات يك و دو تيم ملي هستيم. من با كل كشتي گيران وزن ۹۶ كيلو كشتي گرفته‌ام. تنها كسي كه واقعا حس مي‌كردي پهلوان است، بابك بود. او در آن سال‌هايي كه در كنار هم بوديم، تمام كشتي گيران دنيا را خيلي راحت مي‌برد. اگر قرار بود من بروم ۱۲۰ كيلو، شك نكنيد طلاي جهاني و طلاي المپيك او در ۹۶ كيلوگرم قطعي بود. اصلا روي اين موضوع شك نكنيد. سطح ۹۶ كيلوي ايران خيلي بالا بود و بابك هم يكي از غول‌هاي اين وزن بود. خدا او را نجات دهد.

*شما با خانواده مقتول صحبت كرديد؟
من قبل از مسابقات جهاني كه به ملاقات بابك رفتم، ديدم آنجا تمرين مي‌كند و شرايط بدني مناسبي دارد. هم بابك، هم محمد. متاسفانه نشد كه ما به عيادت خانواده مقتول برويم. ولي خوشبختانه صحبت‌هايي شده و خانواده مقتول چون مي‌دانند كه اين عمل غير عمد بوده، اين بزرگواري را مي‌خواهند انجام دهند كه بخشش صورت بگيرد. ما هم عاجزانه از آن‌ها مي‌خواهيم كه او را ببخشند. اميدوارم بابك هم آزاد شود.

*بعد از مسابقات آسيايي، مسابقات جهاني برگزار مي‌شود و ما هر برنامه‌اي داريم، بايد براي جفت اين مسابقات در نظر بگيريم. يعني هم بايد در آسيايي نتيجه بگيريم، هم در مسابقات جهاني.
اگر قرار باشد تيم دوم را بفرستيم به مسابقات جهاني يا آسيايي، صد در صد متضرر مي‌شويم. پس بايد اين داستان طوري مديريت شود كه نفرات شاخص وزن‌ها كه مي‌توانند در دو مسابقه نتيجه بگيرند، بدون دغدغه و با آمادگي كامل به مسابقات بروند.

*با توجه به مشكلاتي كه در اين دو سال به كشتي ايران تحميل شد، مخصوصا مشكلات مالي، فكر نمي‌كني در صورت عدم رفع آن‌ها، رسول خادم هم خراب مي‌شود؟
همين‌طور است. اصلا رئيس فدراسيون اگر قرار باشد از طرف وزارت ورزش حمايت نشود صد در صد به مشكل مي خورد. همان‌طور كه همين الان هم فدراسيون در مضيقه است. هنوز بدهي‌ها رفع نشده و بودجه كامل نرسيده. وقتي كسي مثل رسول خادم كه از جنس كشتي است و آمده جلو بايد حمايت شود و مثل پارسال نباشد كه دستش در حنا بماند. اگر او حمايت شود، كشتي آزاد و فرنگي دوباره پيشرفت چشمگيري خواهد داشت.

*الان شما خودتان به صورت انفرادي تمرين مي‌كنيد؟ چون اگر تمرين نكنيد آمادگي‌تان را از دست مي‌دهيد.
من بعد از مسابقات آسيايي به خاطر آسيب ديدگي، تمرينات سبك تري داشتم اما حتما تمرينات جدي‌ام را شروع خواهم كرد.

*براي حضور در ليگ كشتي فرنگي با تيمي مذاكره داشته‌اي؟
تيمي كه بودجه خوبي داشته باشد و بتواند كشتي‌گيران ملي‌پوش را جذب كند، هنوز جلو نيامده. اگر شرايط همين‌طوري باشد در ليگ شركت نمي‌كنم. مگر اينكه تيم‌هاي قدرتمند با بودجه خوبي بيايند و ارزش اين را داشته باشد كه فشار را تحمل كنيم. اگر تيم قدرتمندي وجود نداشته باشد، امسال هم بايد مثل سال‌هاي گذشته بدون تيم بمانم. يكي از بزرگ‌ترين معضل‌هاي كشتي فرنگي نبود ليگ است چون هر سال يكي دو نفر مدال مي‌گيرند و فقط هفت نفر انتخاب مي‌شوند. شايد يك بحث مالي هم براي آن مدال‌آوران وجود داشته باشد. ولي مابقي بچه‌ها درآمدشان از همين ليگ است. اگر قرار باشد ليگ از بين برود، به معناي از بين رفتن پشتوانه ماست.

*چه كار مي‌شود كرد كه اسپانسرها براي حضور و سرمايه‌گذاري در ليگ كشتي فرنگي ترغيب شوند؟
هند كشوري است كه از خيلي جهات پايين‌تر از ماست. ولي يك كار خوبي كه مي‌كنند، حفظ فرهنگشان است. در هند، ورزشكاران كريكت كه ورزش خودشان است از فوتباليست‌ها بيشتر پول مي‌گيرند. اگر قرار باشد انتظارات ما از كشتي برآورده شود، بايد اولا تبليغات خوبي روي كشتي انجام شود. مثلا مسابقات كه پخش مستقيم شود، اسپانسرها خود به خود جلو مي‌آيند. دوم هم بحث رايزني با اسپانسرهاست كه نمي‌دانم برعهده كيست. كشتي فرنگي الان واقعا بزرگ شده و نزديك ۷-۸ قهرمان المپيك و جهان داريم كه هر تيمي مي‌تواند دو تا از اين قهرمان‌ها را در تركيب خودش داشته باشد.

*تلويزيون مي‌تواند بهاي بيشتري به كشتي دهد و اين‌طوري اسپانسرها هم سرمايه‌گذاري بيشتري روي اين رشته انجام خواهند داد.
بعضي‌ها فكر مي‌كنند ما مقابل فوتباليست‌ها ايستاده‌ايم. پولي كه فوتباليست‌ها مي‌گيرند نوش جانشان. ما هم ورزشكاريم و مي‌دانيم كه آن‌ها چه زحمتي مي‌كشند. مشكل ما با سياست صدا و سيماست كه مي‌روند بازي اتلتيكو مادريد با لبو فروشان انگليس را پخش مستقيم مي‌كنند، ولي از مسابقات كشتي قهرماني جهان فقط يك مسابقه پخش مي‌شود. وقتي پخش مستقيم مسابقات كشوري و آسيايي و جهاني را داشته باشيم، اسپانسر خود به خود جذب مي‌شود. ولي صدا و سيما متاسفانه فوتبال كشورهاي ديگر را ضبط و با چند ساعت تاخير پخش مي‌كند اما رشته‌هاي انفرادي خودمان را پخش نمي‌كنند. مسابقاتي مثل تكواندو، بوكس، كشتي و وزنه‌برداري را پخش نمي‌كنند. الان رافائل نادال در ايران خيلي معروف‌تر از حميد سوريان است. اگر فوتبال را ۷۰ درصد از مردم ايران دوست داشته باشند، كشتي را ۱۰۰ درصد مردم دوست دارند. شما مي‌بينيد كه وقتي فوتبال پخش مي‌شود، همه آن را نگاه نمي‌كنند ولي وقتي كشتي پخش مي‌شود، حتي پيرمردهاي ۹۰ ساله هم مي‌نشينند جلوي تلويزيون. مخصوصا اگر مسابقات جهاني باشد. علت اصلي طرد شدن رشته‌هاي انفرادي، همين تبليغات است. شما بياييد يك سال تمام مسابقات رشته‌اي مثل تنيس روي ميز را پخش كنيد. بعد از يك سال ببينيد چقدر علاقه مردم به اين رشته بيشتر مي‌شود. از نظر اسپانسر و مالي هم خيلي وضعيت آن بهتر مي‌شود. صدا و سيماي ما معطوف شده به فوتبال كشورهايي مثل انگليس. بازيكنان خارجي از نوك انگشت تا پشت گردن، خالكوبي دارند اما تلويزيون ما با خيال راحت آن‌ها را نشان مي‌دهد. بعد مي‌آيند به كشتي‌گيران ايراد مي‌گيرند كه چرا دوبنده شما كمي بالا و پايين شده. خب بايد به اين دوبنده ايراد بگيرند يا اينكه در مورد نشان دادن فوتباليستي كه سر تا پايش خالكوبي است حساس باشند؟ اگر قرار باشد مملكت ما هميشه در تبليغات دنيا حضور داشته باشد، بهترين حوزه، ورزش است. در ورزش هم بهترين رشته كشتي است. وقتي خود مسئولان به كشتي اهميت نمي‌دهند، نبايد از كشتي‌گيران هم توقع داشته باشيم.

*شبكه ورزش كه راه اندازي شد، توقع فدراسيون‌ها اين بود كه اين شبكه ليگ رشته‌هاي مختلف را پوشش دهد اما عملا شبكه ورزش بيش از هر چيزي به آرشيو رجوع مي‌كند و مسابقات ۱۰ - ۲۰ سال قبل بسكتبال آمريكا يا فوتبال اروپا را پخش مي‌كند.
صدا و سيما بايد اهميت بيشتري به ورزشكاران داخلي بدهد. الان شبكه ورزش نمي‌تواند يك خبرنگار بفرستد كه از يك شبانه روز زندگي يك قهرمان المپيك گزارش تهيه كند؟ آن خبرنگار برود از تمرين وزنه‌برداري كسي مثل بهداد سليمي فيلمبرداري كند و نشان دهد او كه قهرمان المپيك شده، به راحتي به اين مقام نرسيده است. مردم ببينند بهداد سليمي كه قهرمان المپيك شده چطوري تمرين مي‌كند. با او مصاحبه كنند كه آقاي سليمي روزي چقدر وزنه مي‌زني، چقدر مي‌خوابي، چه غذايي مي‌خوري. چرا مي‌آييد صبح تا شب بسكتبال آمريكا را پخش مي‌كنيد كه كل بدنشان خالكوبي است؟ آن هم بسكتبال كه هيچ وقت نمي‌توانيم در آن به قهرماني المپيك برسيم. متاسفانه مسئولان صدا و سيما دنبال اين حرف‌ها نيستند. فقط دنبال اين هستند كه در آن مدتي كه مسئوليت دارند، يك رزومه كاري براي خودشان درست كنند. معمولا در ساير كشورها در شبكه ورزشي كه دارند، روي رشته اي كه در آن موفق و قوي هستند تبليغات زيادي انجام مي‌شود. يعني روزي چند ساعت تمرينات و مسابقات آن رشته را پخش مي‌كنند. مردم بايد از تمرينات بچه‌ها و وزن كم كردن بچه‌ها با خبر باشند. وقتي مردم ببينند يك كشتي‌گير براي تمرين كردن و وزن كم كردن عذاب كشيده، شرايط را درك مي‌كنند و وقتي كه آن كشتي‌گير مي‌بازد، خيلي راحت نمي‌گويد: اين هم كه باخت! اين‌طوري باخت هم از نظر روحي براي بچه‌ها كمي آسان‌تر مي‌شود. اكثر بچه‌هاي ما وقتي مي‌بازند، در آن لحظه باخت مرگ را با چشم مي‌بينند. اين باخت آن‌قدر برايشان سخت است خيلي‌ها دوست دارند بميرند و برنگردند.

اين به خاطر برخورد بدي است كه با بازنده‌ها در كشور انجام مي‌شود. اين به خاطر فرهنگ‌سازي نشدن اين داستان است. در بقيه كشورها هم ورزشكاران مي‌بازند. آنجا با برد خوشحال مي‌شوند و با باخت ناراحت. اما در ايران با برد خوشحال مي‌شوند و با باخت، ناراحت نمي‌شوند. با باخت، شما را مي‌كوبند. بار رواني باخت براي بچه‌هاي ما دو برابر شده است. يكي از دلايلي كه بچه‌هاي ما خيلي زود با دنياي قهرماني خداحافظي مي‌كنند تحمل همين بار رواني است. يعني اگر ببازي، با مردن هيچ فرقي ندارد. تحمل اين همه سختي‌ها به جايي مي‌رسد كه ورزشكاران رشته‌هاي انفرادي ما خيلي زود از ورزش خداحافظي مي‌كنند.

*چرا از وزن ۹۶ كيلو به ۱۲۰ كيلو رفتيد؟
من با توجه به قد بلندي كه دارم، ۱۱۰ كيلو بودم و مجبور بودم سالي يك بار خودم را به ۹۶ كيلو برسانم. اگر سالي دو بار وزن كم مي‌كردم، ديگر كشتي‌گير نبودم. شرايط طوري بود كه ديدم بهتر است اين كار را انجام دهم. در اين دو سالي كه وقت داشتم، زمان مناسبي بود كه وزن خودم را بالا بياورم. با افرادي هم كه مشورت كردم، گفتند بهتر است در اين دو سال اين موضوع را براي خودت يك مشغوليت ذهني قرار بدهي كه وزنت را به ۱۲۰ كيلو برساني و از اين به بعد در اين وزن كشتي بگيري. به نظرم بهترين كار همين بود. اين كار، دوري دو ساله از ورزش را برايم راحت‌تر كرد.

*الان چند كيلو هستي؟
الان حدود ۱۱۸ كيلو هستم. خدا كند ۱۳۰ كيلو نشوم!

*اصلا احتمالش هست كه كشتي سنگين وزن به ۱۳۰ كيلو برسد و از مسابقات ۲۰۱۴ تاشكند اين قانون اجرا شود.
شرايط بدني آدم طوري است كه بعد از ۱۱۸ - ۱۱۹ كيلو هرچه بار اضافي به بدنت اضافه شود، كارآيي‌هايت را مي‌گيرد. من يك مدت ۱۳۰ كيلو هم شده‌ام و با آن وزن تمرين هم كرده‌ام. اما بهترين شرايط براي من در ۱۱۸ - ۱۱۹ كيلو است كه هم چابكي، هم قدرتم را دارم. تنفسم هم خوب است. ولي از اين وزن كه رد مي‌شوي، سرعتت را از دست مي‌دهي. من در ۱۲۰ كيلو كشتي‌گير چابكي هستم و بنابراين اگر كشتي سنگين وزن ۱۳۰ كيلو شود، فكر نمي‌كنم وزنم را بالا ببرم. اگر بخواهم وزنم را بالا ببرم فاكتورهايم را از دست مي‌دهم. خدا كند كه ۱۳۰ كيلو نشود و اگر بشود هم من وزنم را بالا نمي‌برم. اميدوارم هرچه زودتر تكليف اين موضوع روشن شود.

*در مورد ماجراي پيشنهاد آذربايجان هم صحبت كنيد.
در ايران كشتي ظاهرا ورزش اول است اما در آذربايجان اين رشته همه جوره ورزش اول است. كشتي گيران آن‌ها حتي از فوتباليست‌هايشان هم پولدارتر هستند. آن‌ها در سنگين وزن مهره ندارند چون از نظر ژنتيكي مشكل دارند. آن‌ها از اين حربه استفاده مي‌كنند كه كشتي‌گيران خوب كشورهاي ديگر را با پول وسوسه مي‌كنند و به كشور خودشان مي‌برند. اين پيشنهاد از قبل براي من وجود داشت اما در اين مدت پيگيري آن‌ها خيلي بيشتر شد. من هم تصميم گرفتم بروم و ببينم چه خبر است. شرايط آن‌ها به قدري خوب بود كه حتي يك قراردادي هم منعقد شد. ولي متاسفانه بعد از چند وقت كه آنجا ماندم، ديدم امير علي اكبري براي اين ساخته نشده كه كشتي را بيزينس خودش قرار دهد و براي پول كشتي بگيرد. ديدم هدف من از كشتي گرفتن يك چيز ديگري است و اينكه از مردم كشورم دور باشم و زير پرچم يك كشور ديگر كشتي بگيرم حتي با چند ميليارد پول هم قابل تحمل نيست. دقيقه ۹۰ تصميم گرفتم برگردم به كشور خودم. حدودا ۲۰ روز قبل از مسابقات دانشجويان برگشتم و خوشبختانه توانستم دوبنده تيم ملي را بپوشم.

*الان سامان طهماسبي در آذربايجان وضعيت خوبي دارد؟
در جايزه بزرگ طلا گرفت. او در سه چهار سالي كه در آذربايجان بود نتوانست مدالي كسب كند. آذربايجاني‌ها عاشق مدال هستند. سامان بالاخره امسال توانست مدال بگيرد تا شرايط مالي خانواده‌اش را بهتر كند.

*آذربايجاني‌ها جوايز خوبي هم به مدال‌آورانشان مي‌دهند.
آنجا به نفر اول ۱۰۰ هزار دلار نقدي، يك خانه ۵۰ هزار دلاري و يك خودرو ۳۰ هزار دلاري با حقوق ماهانه ۶-۷ هزار دلاري مي‌دهند. به نفر دوم هم ۷۰ هزار دلار و به نفر سوم ۵۰ هزار دلار مي‌دهند. دفعه دوم كه قهرمان بشوي، جايزه نقدي را مي‌دهند و اين دفعه به جاي خانه، امتياز ديگري مثل تبليغات يك شركت را به شما مي‌دهند كه مثلا سالي ۱۰۰ الي ۱۵۰ هزار دلار ارزش دارد. امتيازهاي متفاوتي را در نظر مي‌گيرند.

*البته در ايران هم به افرادي مثل حميد سوريان پول خوبي داده‌اند.
حميد سوريان ۵ سال در دنيا به هيچ كسي نباخته. تازه بعد از اين همه قهرماني، يك امتياز به او داده‌اند كه ارزش آن دو ميليارد تومان مي‌شود. بايد به همه ورزشكاران اين امتياز را بدهند چون اگر سوريان فقط قرار بود به خاطر قهرماني‌هايش تبليغات انجام دهد، شايد ۷-۸ ميليارد تومان پول تبليغاتش مي‌شد. من يادم مي‌آيد ۶-۷ سال قبل در يك روزنامه‌اي نوشته بود هر ۵۰ سال يك بار كسي مثل موحد به دنيا مي‌آيد. سوريان هم مثل موحد. هر ۵۰ سال يك بار كسي مثل سوريان به دنيا مي‌آيد. يك ميليارد تومان، فقط پول درمان زخم‌ها و آسيب‌ديدگي‌هاي سوريان است. چرا نبايد به افرادي مثل بهداد سليمي، احسان حدادي، اميد نوروزي يا بقيه قهرمان‌هاي المپيك اين پول داده نشود؟ داده شده اما كمتر بوده. مثلا ۱۵۰ ميليون بوده. بايد يك قانوني در مجلس تصويب شود كه اگر كسي مدال المپيك يا مدال جهاني گرفت، بداند چقدر پاداش به او پرداخت خواهد شد. ورزشكار نبايد برود جلوي مسئول گردن كج كند كه پاداش بگيرد. آن كسي كه مسئول است بايد خودش بيايد جلوي ورزشكار و پاداش او را بدهد.

جمعه 22 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن