واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
در وصف میلاد حضرت علی اکبر (ع) شمس منوّر جلوه ى ذات خداى دادگستر اكبر آمدمرحبا آئينه ى روى پيمبر اكبر آمداز قدومش شد هويدا جنت موعود ما راآنكه شد خلد مخلّد پاى تا سر اكبر آمدداد مرغ شب نويد جانفزا بر ظلمت شبكاشكارا شد سحر شمس منور اكبر آمدشد گل افشان مقدم او را ملك با شوق و شادىزان كه امشب نوگل زهراى اطهر اكبر آمدمولد او مىكند تفسير ايثار و شهادتدر شجاعت ثانى ساقى كوثر اكبر آمداو شبيه آمد محمد را به خلق و خلق و منطقخاتم پيغمبران را ياد آور اكبر آمدآنكه باشد مصحف و ايمان و تقوا را عصارهاز براى چرخ عزّ و جاه محور اكبر آمدتا ز موج فتنه آرد كشتى دين را به ساحلناخدا و بادبان، سكّان و لنگر اكبر آمدآمده درياى فضل وجود را تابنده گوهربر سر تقوا و دين رخشنده افسر اكبر آمدجام عشق ايزد آمد، شبه روى احمد آمدآنكه دارد بر لبان خويش كوثر اكبر آمداى « سماوى» مژدهاى امشب بده نسل جوان راگو شما را بهترين الگو و رهبر اكبر آمد « پيرايه ى حسن» اى فاطمه را آئينه ى كوثر ديگروى نوش لبت شهد و گل و شكر ديگرهر گوشهاى استاده خليلى به تماشاآورده مگر دسته گلى هاجر ديگرجبرئيل به شوق آينه پرداخته گويىاز كوچه ى نور آمده پيغمبر ديگركنعان شده بيتابتر از جان زليخايوسف ز سفر آمده با منظر ديگرمشاطّه ايمان پى آرايش توحيدآورده ز گنجينه ى حق گوهر ديگراى اصل تو از آب و گل ختم رسالتاز نور حسين آمدهاى حيدر ديگربا زلف خم اندر خمت اى ماه دو هفتهبر تارك خورشيد زدى افسر ديگر اى نام تو پيرايه ى تسبيح ملايكديپاچه ى عشق آمدى از دفتر ديگردر مرتبه ى وصل ازل خون خدا رامثل تو نداده است خدا اكبر ديگر « جلوه ى حسين» اى روق روى تو عنوان حُسنخال و خطت نقشه ى ايوان حسننسل جوان را به جهان رهبرىجلوه ى توحيد على اكبرىريختهام از شرم رخت در شفقگل به گلستان عرق از هر ورقگر چه خداوند وجود و عدمخلق نكرده دو نفر مثل همليكن چو رخسار تو را آفريدنقش تو را شكل محمد كشيدچشم تو بيناى همه ماسوىگوش تو گنجينه ى صوت خداروى تو از آب بقا صاف تروز دل عشاق تو شفاف ترصبح تو از شام ابد دلرباستشام تو تا صبح ازل جان فزاستهر كه هواى رخ احمد كنددر تو تماشاى محمد كندباد نقابت چو به بالا زندفاطمه لبخند به ليلا زندمنطق شيواى جهانگير تودر لبه ى تيغه ى شمشير توبسكه خدا خوب تو را ساختهخصم تو در مدح تو پرداختهدشمن سرسخت شما انجمنبود معاويه كه گفت اين سخنتاج خلافت كه ز پيغمبر استساخته بر فرق على اكبر استهر چه سخن گشت برازنده ترمانده به مدح تو سر افكنده ترحق سخن گشت به مدحت ادااز لب جانبخش شه كربلاگفت تويى اى پسر باوفااشبه مردم به رسول خداجسم تو شد اى همه را نور عينجلوه ى شش گوشه ى قبر حسينجان تو و جان حسين بُد يكىقبر تو و قبر حسين شد يكىاى ز تمام شهدا خوب ترپيش حسين از همه محبوب تربين جوانان بنى هاشمىجانى و جانان بنى هاشمىبسكه بدت شور شهادت به سركشته شدى از همگى زودترخون سرت تا به جبينت چكيدموى سياه پدرت شد سپيدخواست شود موى سپيدش خضابروى به روى تو نهاد آن جنابروى تو و روى پدر رنگ شدعاشق و معشوق هم آهنگ شدچهره به رخسار منيرت گذاشتتا دلش آرام نشد برنداشتزينب مظلومه به حفظ امامصيحه زنان گشت برون از خيامتا كه نبازد پدرت جان پاكناله كشيد از جگر چاك چاكگفت كهاى تازه جوانم علىميوه ى دل، قوت جانم على« ميثم» اگر وصف تو را مىسرودجز تو و الهام تو در او نبود « شكوفه اميد» اى كه نام تو همچو نام على استجلوه ى حق ز چهره ى تو جلى استتو طلوع دوباره ى عشقىتو فروزان ستاره ى عشقىافتخار حسين هستى تويادگار حسين هستى توعطر و بوى محمدى دارى خلق و خوى محمدى دارىخلف عترت بتولى تواشبه الناس بر رسولى تودر پرت عالمى خضوع كنداز رخت آفتاب طلوع كنديك جهان محو رمز كافت شدكربلا صحنه ى مصافت شدجان شيرين خود به كف دارىتو از اين كار خود هدف دارىهدف تو بقاى اسلام استخون سرخت بهاى اسلام استتشنگى را تو درس، تاب دهىنخل دين را به خون تو، آب دهىغنچه ى پرپر حسينى توعلى اكبر حسينى توجان فداى تو و مرام تو بادجان هستى فداى نام تو باديا على اى شكوفه ى اميددل به مهر تو بسته است (نويد)باغ مهرت هميشه خرم بادجلوه ى عشق تو دمادم باد منبع: www.aliakbar.jahanpayam.net
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]