واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: هر شب با قرآن/ تلنگري براي درك بياعتباري دنيا و نعمتهاي آن
بر آنيم تا در اين مجال، قطعاتي كوتاه و بلند از كتاب وحي را با نگاهي گزيده به انعكاس آن در ادبيات پارسي، از كتاب «در محضر قرآن» اثر ارزشمند استاد الهي قمشهاي پيشكش طالبان حق و جوينگان حقيقت كنيم تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آيه ۲۵- ۲۹ سوره دخان
كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۲۵﴾ وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۲۶﴾ وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ ﴿۲۷﴾ كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۲۸﴾ فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ ﴿۲۹﴾
[وه] چه باغها و چشمه سارانى [كه آنها بعد از خود] بر جاى نهادند (۲۵) و كشتزارها و جايگاه هاى نيكو (۲۶) و نعمتى كه از آن برخوردار بودند (۲۷) [آرى] اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم (۲۸) و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند (۲۹)
اگر به دنبال يوسف رخي باشيم با مشاهدۀ اين آيات چون مولانا خواهيم گفت:
يوسفي جُستم لطيف و سيم تن يوسفستاني بديدم در تو من
اين آيات از نقطه هاي اوج ادبيات قرآني است كه در تصوير نعمت ها و زوال آنها و بي اعتنايي عالم بر اين زوال نظير ندارد.
اين آيات منبع الهام چه بسيار اشعار بديع و جذاب در ادب پارسي بوده است و از نظر صنايع ادبي چنان است كه گويي معاني كلمات آن تمام از پردۀ الفاظ به در آمده و در پيش روي خواننده رقص و پايكوبي مي كنند و از نظر كثرت صنايع بديعي چنان است كه بر هر كلمه اي انگشت گذارند در آن كلمه لطيفه اي به كمال خرج شده است:
بر هر حرفي كه درج كردي علمي به كمال خرج كردي
كلمۀ اول آيه (كم تركوا) يعني «چه بسيار ترك گفتند» و اين ابهام از هر وضوحي در بيان واقعه قوي تر است، چنانكه كلمۀ «چه ها» در بيت زير از الهي قمشه اي:
كجايي اي يار بي نشانم بيا كه بر ديده ات نشانم
بيان كند چشم خون فشانم كه از رقيبان چه ها شنيدم
چگونه مي توان در چند كلمه سك زندگي سعادت آميز دنيوي را نقش كرد از باغها و چشمه ها و بارگاهي كه به گرمي مردمان را درآغوش گرفته است و انواع نعمت ها كه در آن نعمتها شاد و خندانند، و آنگاه به گردش قلمي همۀ آن نعمتها را از ايشان باز گرفتن و به قومي سپردن و آسمان و زمين را در عين حال كه فرموده است بر ايشان نگريست به گريه وا داشتن:
از آن التماس ها و زاري ها كه كرده اند و مهلتها كه خواسته اند و نيافته اند و از بي اعتنايي عالم به بينوايي ايشان و همه و همه در چند كلمۀ كوتاه داراي وزن و آهنگ و قافيه و آكنده از تناسبات لفظي و معنوي.
پرويز به هر خواني زرّين تره بنهادي كردي ز بساط زر زرين تره را الوان
پرويز كنون گم شد زان گمشده كمتر گو «زرّين تره» كو بر خوان، رو «كَم تَرَكوا» برخوان
خاقاني
خاقاني با آوردن دو كلمه نخستين اين آيه شعر خود را زينتي شگفت بخشيده و گويي همۀ زيبايي ها را كه در كلام الهي هست با همين دو كلمه بر خوانِ شعر خود نشانده است.
مضمون بياعتباري عالم و بيوفايي دهر و بيثباتي نعمتهاي دنيا ومقامات آن را در جاي جاي شعر پارسي مي توان ديد.
و در پايان شكسپير ميسرايد:
«بياييد براي خدا دمي بر روي زمين بنشينيم
و قصۀ مرگ پادشاهان گذشته را ياد كنيم»
براي مشاهده مجله شبانه اينجا كليك كنيد
يکشنبه 26 آبان 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]