تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آن‏كه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را به عم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798346804




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هبوط


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 هبوط
هبوط منبع:مجله پرسمان همان طور كه مى‏دانيم خداوند داراى عدل و عدالت مطلق است و هر كس نيز طبق گفته خداوند بار گناه خودش را خودش به دوش مى‏كشد؛ پس چرا خداوند به خاطر اشتباه آدم و حوا در خوردن از درخت ممنوع، همه انسان‏هاى بعد از آنها را نيز از بهشت بيرون كرد؟ آيا اين كار با دو نكته، بالا در تضاد نيست؟ براى پاسخ، ذكر چند مقدمه ضرورى است:1- از مجموع آيات مربوط به خلقت انسان استفاده مى‏شود كه آدم از ابتدا براى زندگى و مرگ در زمين خلق شده بود و به همين جهت، خداوند قبل از خلقت انسان، آن گاه كه به ملائكه خبر از آفرينش خليفه و جانشين خود مى‏دهد، محل استقرار و سكونت او را زمين معرفى مى‏كند؛ «و اذ قال ربّك للملائكة انّى جاعل فى الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها؛ آن گاه كه پروردگارت فرشتگان را گفت كه من در زمين جانشينى قرار مى‏دهم، گفتند: آيا در زمين كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد مى‏كند».1ماجراى سكونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع، مرحله‏اى از سير نزولى انسان در مسير استقرار و سكونت در زمين بوده است؛ يعنى آدم از ابتدا براى سكونت در زمين خلق شد و طريق استقرار او بر زمين، طى شدن مراحلى از جمله اسكان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسما را به او تعليم مى‏دهد و پس از اثبات خلافت و جانشينى آدم براى ملائكه، آنان را امر به سجده مى‏كند و آن گاه، وى را در بهشت ساكن مى‏كند و از نزديك شدن به درخت خاصى منع مى‏كند و تا آن جا كه انسان با فريب شيطان از آن مى‏خورد و به زمين هبوط مى‏كند و در زمين مستقر مى‏شود.2- حقيقت و هويت اصلى انسان كه همان روح است، از عالمى متعالى و برتر، سير نزولى را طى كرده تا به عالم مادى و خاكى كه پايين‏ترين مرتبه وجود است، رسيده است تا بار ديگر انسان با قوس صعودى از عالم ماده اوج گرفته، به سوى خدا بازگردد؛ «يا ايها الانسان انّك كادح الى ربّك كدحاً فملاقيه؛ اى انسان حقّا كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى؛ پس او را ملاقات خواهى كرد».2آن چه در جريان سكونت آدم در بهشت و سپس نزول و هبوط به زمين، در قرآن كريم آمده است، در حقيقت بيان‏گر بخشى از قوس نزولى خلقت انسان است. آدم در سير نزولى، ابتدا در بهشت برزخى ساكن مى‏شود - كه عالمى پايين‏تر از عالم ملائكه و روح و بالاتر از عالم ماده و خاك است - تا براى نزول و استقرار در زمين مهيا گردد.3- خداوند در داستان آدم، يك واقعيت را بيان مى‏كند. بر اين اساس، همچنان كه تعليم اسماء به نوع آدم است و نوع بشر مى‏تواند اين قوه را به فعليت برساند و همچنان كه مقصود از سجده، سجده بر نوع آدم نيز هست، مقصود از خوردن آن درخت و برگزيدن زندگى دنيا، نوع انسان است؛ هر چند براى خصوص آدم رخ داده است؛ يعنى نوع انسان چنين است. در اين جا اين سؤال خودنمايى مى‏كند كه اگر خوردن از درخت ممنوع، مقتضاى سرشت و نوع خلقت انسان است، چرا خداوند آدم را از نزديك شدن به اين درخت نهى مى‏كند؟ در پاسخ بايد گفت: اين نهى، نهى مولوى و به انگيزه زجر و بازداشتن نيست؛ بلكه اين نهى براى ارشاد و تعليم آدم است. در واقع خداوند مى‏فرمايد: اى انسان! اگر نزديك نشوى، از عالم برتر به دنيا نزول نمى‏كنى؛ هر چند سرشت تو به گونه‏اى است كه به اختيار خود از درخت خواهى خورد و نزول خواهى كرد. خداوند با اين نهى، مى‏خواهد به آدم چيزهايى را نشان بدهد تا آدم امورى را تجربه كند و ياد بگيرد و آماده و مهياى استقرار در زمين گردد كه اين امور عبارتند از:الف) آدم بايد بفهمد، كه دشمنى مكار و حيله‏گر دارد كه خير او را نمى‏خواهد؛ بلكه به دنبال آشكار كردن زشتى‏ها در اوست.ب) آدم، قبل از هبوط به زمين، آثار تلخ و رنج‏آور مخالفت با دستورات الهى و پيروى از شيطان را تجربه مى‏كند.ج) راه توبه و بازگشت را مى‏آموزد و آن را تجربه مى‏كند.4- شايد پرسيده شود كه اگر نهى از خوردن از درخت، نهى مولوى نيست، پس چرا در قرآن، تعبير ظلم و عصيان آمده است؛ «و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمين؛3 به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود». و در آيه ديگر آمده است: «و عصى آدم ربه فغوى؛ آدم پروردگارش را عصيان كرد پس ارشاد نشد». در پاسخ بايد گفت: مقصود از ظلم در «فتكونا من الظالمين»، ظلم به نفس است؛ نه ظلم به خداوند و شكستن حرمت مولا و مولويّت مولا و معصيت و شاهد بر اين مطلب، اين است كه وقتى آدم و حوا توبه كردند، چنين گفتند: «ربنا اننا ظلمنا انفسنا؛4 خدايا ما به خودمان ستم كرديم».ظلم به نفس، به اين بود كه با خوردن از آن درخت، خود را گرفتار مشقت، رنج و سختى زندگى دنيا كردند. زندگى دنيا كه انسان در آن تشنه و گرسنه مى‏شود و نياز به پوشش و هزاران نياز مادى ديگر دارد؛ زندگى توأم با فقر و غنا، سلامتى، بيمارى، بهره‏مندى، محروميت، به دست آوردن، از دست دادن و... .دليل و شاهد بر اين كه، مقصود از ظلم، ظلم به نفس به واسطه گرفتار شدن در سختى و مشقت زندگى دنياست، آيه شريفه ديگرى است كه در آن به جاى «فتكونا من الظالمين»، مى‏فرمايد: «فتشقى»؛ «يا آدم انّ هذا عدوّ لك و لزوجك فلا يخرجنّكما من الجنة فتشقى؛5 اى آدم! اين [ابليس‏] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‏] است. زنهار تا شما را از بهشت بيرون نكند كه گرفتار رنج و مشقت مى‏شوى».«شقاء» به معنى رنج و تعب است و ادامه آيه نيز مقصود از «شقاء» را بيان مى‏كند؛ «انّ لك ان لا تجوع فيها و لا تصرى و انّك لاتظمأ فيها و لاتضحى؛6 تو در آن [بهشت‏] نه گرسنه مى‏شوى و نه برهنه و نه تشنه مى‏گردى و نه در حرارت آفتاب مى‏مانى».اثر اين ظلم به نفس، اين است كه انسان به مشقت و سختى حيات دنيا، چون گرسنگى، تشنگى، سرما، گرما و مشكلات ديگرى كه لازمه زندگى روى زمين است، گرفتار خواهد شد.در آيه «و عصى آدم ربّه فغوى»، غى در مقابل رشد و هدايت است و وقتى كلمه «هدى» در مقابل «غى» به كار مى‏رود، به معناى ارشاد است.7 بنابراين، «هدى»، يعنى ارشاد كرد و «غوى»، يعنى ارشاد نشد.در آيه «و عصى آدم ربه فغوى، ثم اجتبيه ربه فتاب عليه و هدى؛8 و آدم پروردگارش را عصيان كرد (يعنى از امر ارشادى او تأثير نپذيرفت)، پس ارشاد نشد؛ سپس خداوند او را برگزيد و او را بخشيد؛ پس او را ارشاد و هدايت كرد»، غوايت، نتيجه قهرى عصيانِ امر ارشادى است. كسى كه از ارشاد مولا بهره نبرد، قهراً ارشاد نشده است.5- همان طور كه در ضمن مقدمات قبل اشاره شد، بهشتى كه حضرت آدم قبل از هبوط به زمين به طور موقت در آن ساكن شد، بهشت جاودان اخروى نبوده است.دلايل اين كه آن بهشت، بهشت اخروى - كه به عنوان پاداش انسان‏هاى مطيع وعده داده شد - نبوده است عبارتند از:الف) بهشت اخروى (جنةالخلد) جاودان و دائمى است و در آيات بسيارى بر جاودانه و دائمى بودن آن تأكيد شده است و اين كه كسى كه وارد آن شود، هرگز خارج نخواهد شد.ب) در بهشت اخروى، ابليس و وسوسه‏هاى شيطانى هرگز راه ندارد؛ در حالى كه آدم و حوا در آن بهشت فريب شيطان را خوردند؛ «فوسوس لهما الشيطان؛9 شيطان آنان را وسوسه كرد» و «فدلّيهما بغرور؛10 پس آن دو را فريب داد».همچنان كه آن بهشت، باغ دنيوى نيز نبوده است؛ زيرا هم تعبير آيات قرآنى به «هبوط به زمين، پس از عصيان» بر اين امر دلالت دارد و هم رواياتى كه بر آسمانى بودن آن بهشت تأكيد مى‏كند و آن را در مقابل ويژگى‏هاى زندگى دنيوى قرار داده، با تفسير آن به باغ‏هاى دنيوى سازگار نيست؛ «انّ لك ان لا تجوع فيها و لا تصرى و انّك لا تظمأ فيها و لا تضحى»؛11با توجه به مقدماتى كه گذشت، مطالب زير روشن مى‏شود:1- بهشتى كه آدم و حوا ابتدا در آن ساكن شدند، بهشت اخروى كه پاداش انسان‏هاست - و در سير صعودى به سوى آن حركت خواهند كرد - نبوده است.2- آدم از آغاز، براى سكونت، زندگى و مرگ بر روى زمين خلق شده است و سكونت در بهشت، در حقيقت مرحله‏اى از مراحل خلقت انسان براى استقرار بر روى زمين بوده است.3- انسان موجودى است كه از شعور و اراده برخوردار است و بشر ابتدايى از همان ابتدا كه بر روى زمين مستقر شد، از قدرت انتخاب و اختيار برخوردار بوده است. در داستان نزديك شدن به درخت بهشتى و خوردن از آن، انسان به اراده و اختيار از آن درخت خورد؛ اما اين مقتضاى سرشت و طبيعت انسانى او بود. نوع خلقت انسان به گونه‏اى است كه در آن مرحله، به مقتضاى طبيعت انسانى‏اش از آن درخت مى‏خورد.4- چنين نيست كه بشريت انتقام عمل حضرت آدم را پس مى‏دهد؛ بلكه آدم، نماد نوع اين موجود است. انسان از ابتدا براى زندگى و مرگ بر روى زمين خلق شده است و آدم، نماد نوع انسان است و انسان به مقتضاى خلقت انسانى‏اش و آن چه كه در نهاد و ضميرش نهاده شده، از آن درخت مى‏خورد و زندگى زمينى را انتخاب مى‏كند. پى‏نوشت‏1- بقره (2) آيه 30.2- انشقاق (84) آيه 6.3- بقره (2) آيه 35.4- اعراف (7) آيه 23.5- طه (20) آيه 117.6- طه (20) آيه 118 و 119. 7- علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج 1، ص 240.8- طه (20) آيه 121 و122.9- اعراف (7) آيه 20.10- اعراف (7) آيه 22.11- طه (20) آيات 118 و 119.
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن