واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيامبر رحمت(صلی الله علیه و آله)به روايت استاد مطهري نويسنده:روزنامه قدس رسول خدا(ص) در مسايل فردي و شخصي و آنچه مربوط به شخص خودش بود، نرم، ملايم و با گذشت بود. گذشتهاي بزرگ و تاريخي اش، يكي از علل پيشرفتش بود. اما در مسايل اصولي و عمومي، آنجا كه حريم قانون بود، سختي و صلابت نشان مي داد و ديگر جاي گذشت نمي دانست.پس از فتح مكه و پيروزي بر قريش، تمام بديهايي كه قريش در طول 23 سال نسبت به خود او مرتكب شده بودند، ناديده گرفت و همه را يكجا بخشيد. توبه قاتل عموي محبوبش، حمزه را پذيرفت. اما در همان فتح مكه، زني از قبيله «بني محزوم» مرتكب سرقت شده بود و جرمش محرز گرديد.خاندان آن زن كه از اشراف قريش بودند و اجراي حد سرقت را توهيني به خود تلقي مي كردند، سخت به تكاپو افتادند كه رسول خدا(ص) از اجراي حد صرف نظر كند. بعضي از محترمين صحابه را به شفاعت برانگيختند، ولي رنگ رسول خدا از خشم برافروخته شد و گفت: چه جاي شفاعت است؟! «مگر قانون خدا را مي توان به خاطر افراد تعطيل كرد؟»عصر همان روز، در ميان جمع سخنراني كرد و فرمود:«اقوام و ملل پيشين از آن جهت سقوط كردند و منقرض شدند كه در اجراي قانون خدا تبعيض مي كردند؛ هرگاه يكي از اقويا و زبردستان مرتكب جرم مي شد، مجازات مي گشت. سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست، در اجراي عدل درباره هيچ كس سستي نمي كنم، هر چند از نزديك ترين خويشاوندان خودم باشد.» (1)نسبت به بردگان بسيار مهربان بود. به مردم مي فرمود: «اينها برادران شمايند؛ از هر غذا كه مي خوريد به آنها بخورانيد و از هر نوع جامه كه مي پوشيد، آنها را بپوشانيد. كار طاقت فرسا به آنها تحميل نكنيد؛ خودتان در كارها به آنها كمك كنيد. مي گفت: «آنها را به عنوان «بنده» و يا كنيز (كه مملوكيت (بندگي) را مي رساند) خطاب نكنيد، زيرا همه مملوك خداييم و مالك حقيقي خداست. بلكه آنها را به عنوان «فتي» (جوانمرد) يا «فتاة» خطاب كنيد.»در شريعت اسلام، تمام تسهيلات ممكن براي آزادي بردگان كه منتهي به آزادي كلي آنها مي شد، فراهم گرديد. پيامبر(ص) شغل «نخاسي» يعني برده فروشي را بدترين شغلها مي دانست و مي فرمود: «بدترين مردم نزد خدا، آدم فروشان هستند.»اراده و استقامتش بي نظير بود و اين ويژگي به يارانش هم سرايت كرده بود. دوره 23 سال بعثتش، يكسره درس اراده و استقامت است. او در تاريخ زندگي اش، مكرر در شرايطي قرار گرفت كه اميدها از همه جا قطع مي شد، ولي او يك لحظه تصور شكست را در مخيله اش راه نداد و ايمان نيرومندش به موفقيت، يك لحظه متزلزل نشد.با اينكه فرمانش ميان اصحاب، بي درنگ اجرا مي شد، هرگز به روش مستبدان رفتار نمي كرد.در كارهايي كه از طرف خدا دستور نرسيده بود، با اصحاب مشورت مي كرد و نظر آنها را محترم مي شمرد و از اين راه به آنها شخصيت مي داد.نرمي و مهرباني پيغمبر(ص)، عفو و گذشتش، استغفارهايش براي اصحاب و بي تابي اش براي بخشش گناه امت، همچنين اصحاب و ياران را به حساب آوردن، طرف شور قرار دادن آنها و شخصيت دادن به آنها، از علل عمده نفوذ بي نظير او در جمع اصحابش بود.قرآن كريم به اين مطلب اشاره مي كند. آنجا كه مي فرمايد: «به موجب مهرباني كه خدا در دل تو قرار داده، تو با ياران خويش نرمش نشان مي دهي. اگر تو درشت خو و سخت دل بودي، از دورت پراكنده مي شدند.» (2)ظرفيت بالايي براي شنيدن انتقاد داشت. او گاهي با اعتراضهاي برخي ياران مواجه مي شد، اما بدون آنكه درشتي كند، نظرشان را به آنچه خود تصميم گرفته بود، جلب و موافق مي كرد. از شنيدن مداحي و چاپلوسي بيزار بود و مي گفت: «به چهره چاپلوسان خاك بپاشيد.»در تبليغ اسلام، سهل گير بود نه سختگير؛ بيشتر بر بشارت و اميد تكيه مي كرد تا بر ترس و تهديد. به يكي از اصحابش كه براي تبليغ اسلام به يمن فرستاد، دستور داد: «آسان بگير و سخت نگير. نويد بده (ميلها را تحريك كن) و مردم را متنفر نساز!» (3)در كار تبليغ اسلام، تحرك داشت، به طائف سفر كرد، در ايام حج در ميان قبايل عرب مي گشت و تبليغ مي كرد، يك بار علي(ع) و بار ديگر «معاذ بن جبل» را به يمن براي تبليغ فرستاد، «مصعب بن عمير» را پيش از آمدن خودش براي تبليغ مردم مدينه به مدينه فرستاد. گروهي از يارانش را به حبشه فرستاد. آنها ضمن نجات از آزار مكيان، اسلام را تبليغ كردند و زمينه اسلام آوردن نجاشي، پادشاه حبشه و نيمي از مردم حبشه را فراهم كردند. در سال ششم هجري، به سران كشورهاي جهان نامه نوشت و نبوت و رسالت خويش را به آنها اعلام كرد. در حدود صد نامه از او باقي است كه به شخصيتهاي مختلف نوشته است.به علم آموزي و سواد تشويق مي كرد؛ كودكان اصحابش را وادار كرد كه سواد بياموزند؛ برخي از يارانش را فرمان داد زبان سريا ني بياموزند. مي گفت: «دانشجويي بر هر مسلمان فرض و واجب است.» (4)همچنين فرمود: «حكمت را در هر كجا و نزد هر كس ولو مشرك يا منافق يافتيد، از او اقتباس كنيد.» (5)و هم فرمود: «علم را جستجو كنيد ولو مستلزم آن باشد كه تا چين سفر كنيد.» (6)اين تأكيد و تشويقها درباره علم سبب شد كه مسلمانان با همت و سرعت بي نظيري به جستجوي علم در همه جهان بپردازند و آثار علمي را هر جا يافتند و به دست آوردند ترجمه كنند و خود به تحقيق پرداخته و از اين راه، علاوه بر اينكه حلقه ارتباطي شدند، ميان تمدنهاي قديم يوناني و رومي و ايراني و مصري و هندي و غيره، و تمدن جديد اروپايي، خود يكي از شكوهمندترين تمدنها و فرهنگهاي تاريخ بشريت را آفريدند كه به نام تمدن و فرهنگ اسلامي شناخته شده و مي شود.منابع:1- صحيح مسلم، ج 5، ص 1142- قرآن، آل عمران، آيه 1593- صحيح بخاري، ج 5، ص 2144- بحارالانوار، ج 1، ص 1775- بحارالانوار، ج 2، ص 97 و 996- بحارالانوار، ج 1، ص 177
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]