واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روی نگار - بررسی داده های خداوند متعال به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نويسنده:حسن عرفانمنبع:مجله ديدار آشنا اشاره صاحب این کتاب از عرفای محترم گیلان بوده است و در رحیم آباد رشت می زیسته ، شاگردش مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی بوده و اسم اعظم را نیز می دانسته است .در همسایگی ایشان بیوه زنی فقیر زندگی می کرده است که قوت غالب او و بچه هایش از شیر گاوش تأمین می شده . روزی آن عارف از منزل بیرون می آید می بیند زن همسایه و بچه هایش به شدت گریه می کنند . می پرسد چه شده ؟ جواب می دهند که : گاو ما مرد و ما هم از شیرش محروم شدیم و حتی فرصت ذبح کردن آن را نیافتیم و از گوشتش هم بی نصیب ماندیم .ایشان آهسته اسم اعظم را تلاوت می کند و با نوک پا به گاو می زند گاو زنده می شود و بچه ها شادمانی می کنند دو یا سه روز بعد از آن ، استادش ، آیت الله سید موسی زرآبادی که ساکن قزوین بوده است نامه ای برای ایشان می فرستد با این پیام : « تو چرا اسم اعظم را در چنین مورد کوچکی به کار بردی ؟ تو تا یک ماه دیگر می میری . وصیتت را بنویس » 1 این حکایت ، نداشتن ظرفیت در پاس داشت اسرار الهی بود .ظرفیت ستایشبرخی از انسان ها وقتی ستایش می شوند خود را گم کرده و تصویر نادرستی از خویش پیدا می کنند و غرور پیشه می سازند . از این رو گفته اند : « کسی که تو را بستاید گویا تو را کشته است » 2 در فرهنگ اسلامی نیز یکی از منش های ناروا و نکوهیده ، تملق گویی ، چاپلوسی و ستایشگری های نارواست چنین شیوه هایی بت می سازد و دیکتاتور می پردازد و شخصیت های بادکنکی به وجود می آورد . من به یاد دارم سخن یکی از دانشمندان را که می گفت : کسانی در تاریخ به اوج رسیده اند که کم تر ستایش شده اند .ظرفیت نکوهشایجاد جنبش های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی ، مخالفت ها ، ستیزه جویی ها و نارواگویی های فراوانی را در پی دارد .زورمندان و حافظان قدرت و سنت های جاهلانه با هر نو اندیشی می ستیزند ؛ از این رو شب ستیزان و سپیده آوران باید در برابر اتهام ها ، جسارت ها و حسادت ها ظرفیتی به گستره دریا داشته باشند تا بتوانند فانوس هدایت را بر فراز راه بشر برافروزند ، پرچم پیروزی برافرازند و کشتی سعادت را از بام ناهموار موج ها بر ساحل نشانند .داستان شکوه مند پیامبران و امامان را در تاریخ باز بخوانید . موج های شایعه ، سیل های تهمت ، آتشفشان پرخاش را ببینید و از سوی دیگر کوه استقامت و پایداری را تماشا کنید .حضرت محمد صلی الله علیه وآله را شاعر نامیدند ( سوره طور ، آیه 30 ) ساحر خواندند ( سوره شعرا ، 153 و 185 ) دیوانه گفتند ( ذاریات ، 52 و 53 ) و دروغ گو پنداشتند ( حج ، 42 ) لیکن ظرفیت عظیم آن حضرت برای تحمل این همه ناروا از شگفتی زا ترین ابعاد شخصیت آن حضرت بود .آنان که زندگی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله را کاویده اند و سر بر آستان حضرت ساییده اند و راه آن بزرگ را پیموده اند تحمل خود را در برابر نکوهش ها بالا برده اند و بیهوده گویان را نرنجانده و خویش را نرنجیده اند . در حکایت های واقعی آورده اند : عالمی نزد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی مرجع تقلید شیعیان جهان گلایه کرد که برخی به من پرخاش کرده اند و حرمت شخصیت مرا پاس نداشته اند . ایشان انبوه نامه هایی را به او نشان داد که سرشار از ناسزا بود و نویسندگان نامه ها ، آن مرجع را به هزاران تیر سخن هدف قرار داده بودند . زندگی بزرگ مردان تاریخ دین باوری ، پر است از این تحمل ها .یکی از علمای روزگار ما شیخ محمدحسین زاهد بود که بر روحش سلام باد . یک روز کسی یا ناکسی از درون قطار بر ایشان آب دهن انداخت ، دوستانش خواستند به درون قطار رفته و آن شخص را تنبیه کنند ولی آقا فرمودند : داداشی چیزی نبود ببینید با یک دستمال پاک شد . قرآن کریم می گوید : وقتی با لغو و بیهوده ای برخورد می کنند بزرگوارانه در می گذرند . ( فرقان ، 72 )و گویند : روزی شخصی حکیم و دانشمند بر مردی مسخره و لاابالی گذر کرد . مرد بی ادب بدون دلیل فیلسوف را به باد دشنام گرفت . رهگذران به حکیم گفتند : چرا جوابش را نمی دهی ؟ گفت : از چون اوچه انتظاری جز این توان داشت ؟ ( از کوزه همان برون تراود که در اوست . ) من از کلاغ بد صورت انتظار نغمات دل انگیز بلبلان و پرندگان خوش صورت ندارم ، جواب ابلهان خاموشی است .ظرفیت بلاهاتار و پود زندگی دنیا را آفت بلا ها ، دردها ، درگیری ها وکاستی ها می سترد . حضرت علی علیه السلام فرمودند : « دنیا خانه ای است که با بلا ها در هم تنیده است . » 3 مرد زندگی و پیروز عرصه ها کسی است که قهرمانانه بازو در بازوی بلا اندازد و با تیشه ستیز ریشه آن را براندازد . آنان که با یک درد از پا می افتند . با یک درگیری خانه نشین می شوند با یک رنج زبونی پیشه می کنند مرد حوزه های پیشرفت و پویایی نیستند .حضرت محمد صلی الله علیه و آله را سنگ باران کردند زخمهای ژرف بر بدنشان نشاندند ، دندانشان را شکستند و راه های تغذیه و اقتصاد را بر آن حضرت بستند ولی آن حضرت ، دست از دعوت خود برنداشتند . از راه پایداری بیرون نرفتند و از پا نیفتادند . این ظرفیت بلا و رنج است . این دانشگاه شاگردانی می پرورد چونان زینب کبری که هزاران تیر ستم بر جانش نشست و انبوه خنجر ها نای و توانش را شکست و باز در برابر دژخیم چکمه پوش و خون نوش بنی امیه ( ابن زیاد ) گفت : من جز زیبایی ندیدم . 4 پی نوشت ها :1. غم عشق ، ص 262 و 2632. غررالحکم ، حدیث 83303. نهج البلاغه ، خطبه 2264. الخصائص الزینبیه ، ص 287 .
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]