واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: وقتی آمدم این اذان را ضبط کنم روزه بودم گفتند برو بعد از اذان بیا ضبط کنیم گفتم نه، میخواهم با زبان روزه این اذان ضبط شود اذانی بود در ذکر و غروب و غربت! شاید تمام دردهای من در این اذان است که این جلا را یافت. موذن زاده شاید کمتر ایرانی مسلمانی باشد که در هنگامه اذان روحش برای شنیدن شهادت یکتایی خدا از زبان مردی که او را رحیم موذن زاده اردبیلی می خوانند پر نکشد. وی چه زیبا گواهی می دهد بر یگانگی خدا! حقانیت رسولش و ولایت امیری که امیر جهانیان است! این رویداد هنری منحصر به فرد در اذان ، به سال 1334شمسی، در میدان ارگ و در استودیوی شماره 6 رادیو آفرینش خلق شد. پیش از او نیز، حاج کریم موذن، پدر استاد رحیم موذن زاده، که تا دهه 20 در منطقه اردبیل در وعظ و اذانگویی سرآمد بود، به واسطه اذانی که نخستین بار در این سال ها در رادیو سر داده بود، نزد مردمان این خطه شهرتی به سزا و نامی آشنا داشت؛ خلف صالحش، حاج رحیم، اما شهرت خاندان پدر را در آفاق گردون دو چندان گرداند. اذانگویی و نوحهخوانی و منبری را از شیخ عبدالکریم به ارث برد و تا آخر عمر راه او را ادامه داد. پیرغلام راه اذان و شهادتین ، در کودکی به مکتبخانه میرود و تحت نظر میرزا عزیز، قرآن و دستگاههای موسیقی را فرا میگیرد.پس از یادگیری اصول نوحهخوانی و اذانگویی، با همراهی پدر در مسجد اردبیل به اینکار مشغول میشود و گاهی نیز برای خواندن یک نوحه به شهرهای اطراف، خصوصا تالش میرود. در این خاندان، سنت حسنه اذان سرایی که با طبعی نیکو درآمیخته، میراثی گرانبهاست که بیش از 150سال دیرینگی دارد و شاید از همین رو است که گویندگان رادیو همواره از نام موذن زاده برای معرفی او استفاده کردهاند با اینکه نام خانوادگی ایشان در شناسنامه، موذن است. در روزگاری که حاج کریم می زیست، به هنگام دریافت شناسنامه و به اصطلاح آن روز سجلد، پیشه و حرفه افراد را نام خانوادگی آنها می نهادند و چه اندکند خاندان هایی که نشانشان اینگونه حاکی از مسمّی و گویای احوالشان باشد. به جز آقا رحیم، فرزند ارشد شیخ عبدالکریم، سلیم ،داوود و نعیم (که در 25 سالگی رحلت یافته) نیز به خوش صدایی در اذان شهرت یافت. اذان شیخ کریم مؤذن ، به گفته خانواده شیخ کریم اولین اذانی است که از رادیو پخش شده است ودود که فرزند نسل سوم این خانواده است میگوید: "پدربزرگم شیخ کریم، موذن، مداح و تعزیهخوان بود اما موسیقی ایرانی را به خوبی میشناخت. آن دوره بیشتر مداحان و تعزیهخوانها به خصوص آذریها، موسیقی دستگاهی را میشناختند. مکتبخانههایی بود که مداحان آنجا دوره میدیدند، البته نه به اندازه یک موسیقیدان بلکه تا اندازهای که موسیقی اصیل و دستگاههای معروف آن را بشناسند و بتوانند اجرا کنند. شیخ کریم در جوانی اذان را بر اساس آواز بیات ترک میخواند. اذانی که شیخ کریم موذنزاده در مسجد امام بازار تهران اجرا کرد، آنقدر مورد توجه قرار میگرفت که رادیو آن را ضبط کرد. اولین اذانی که از رادیو پخش شد ! اذان شیخ کریم مؤذن ، به گفته خانواده شیخ کریم اولین اذانی است که از رادیو پخش شده است. ودود موذنزاده ماجرای ضبط رادیویی اذان را اینگونه تعریف میکند: پدرم میگوید سال هزار و سیصد و بیست و دو این اذان ضبط و از رادیو پخش شد تا سال سی و هفت هم پخش میشد. اما از آن به بعد، اذان پسر بزرگ شیخ کریم یعنی رحیم موذنزاده پخش شد. او پس از پدر در مسجد امام اذان میگفت. بعد هم در حوزه علمیه قم درس خواند و منبرخوان مسجد امام شد. سالها آنجا منبر میگفت و بعد از منبرها به مناسبتهایی میخواند. قبل از اینکه شیخ کریم اذانی را در موسیقی ایرانی آواز بیات ترک بخواند، تمام اذانها عربی بود. او کار دشواری را به سرانجام رساند چرا که گنجاندن اذان در دستگاههای ایرانی، کار آسانی نیست. بعد از او هم تلاشهای زیادی برای خواندن اذانهای مشابه شد، اما هیچکدام با موفقیت همراه نبود. اذان موذنزادهها تنها اذان در دستگاههای موسیقی ایرانی است". موذن زاده اردبیلی برادر دیگر، سلیم موذن زاده، که حنجره خود و اجدادش را وقف خاندان وحی می داند، خاطره اذان پدر را چنین به یاد دارد: "پدرم درسال 1321 هجری شمسی به قصد زیارت بارگاه ملکوتی امام هشتم (ع) عازم مشهد مقدس میشود و شبی را در منزل یکی از دوستان در شهر تهران اطراق میکند از آنجایی که همیشه و در همه وقت عشق موذنی داشت صبح بر پشت بام منزل دوست خود در خیابان عین الدوله صدای ملکوتی اذان را سر میدهد. امام جماعت وقت مسجد سلطانی امام تهران صدای او را از دور میشنود و پیش از ظهر سراغ او را از تمام خانههای این خیابان میگیرد به او میگویند که شیخی از اردبیل آمده و میهمان خانه حاج مطلب بلوری است. با درخواست امام جماعت ظهر همان روز شیخ عبدالکریم در پشت میکروفون مسجد امام قرارگرفته و ندای توحیدی "اشهدان لااله الاالله" را بگوش همگان میرساند. او پس از بازگشت از زیارت مشهد مقدس در تهران ماندگار شده و موذن رسمی مسجد امام میشود و از اوایل سال 1322 شمسی تا سال 1329 که دار فانی را وداع گفت، اذان با صدای وی هر روز ظهر و مغرب از رادیو ایران در میدان ارک تهران پخش میشد ." علت حزن و ماندگاری اذان مؤذن زاده چه بود ؟ مرحوم موذن زاده درباره علت حزن اذان خود در گفتگویی بیان کرد: " وقتی آمدم این اذان را ضبط کنم، روزه بودم. در استودیو به من گفتند برو بعد از اذان بیا تا ضبط کنیم. گفتم نه، من میخواهم با زبان روزه برای یادگاری این اذان ضبط شود. اذانی بود در ذکر و غروب و غربت! شاید تمام دردهای من در این اذان است که این جلا را پیدا کرده و توفیق خدا بود. خدا قبول کند." او درباره میزان اثرگذاری این اذان تاریخی و ماندگار بر روح و وران خود نیز گفته است: " اگر اذان و هنر و همه چیز با معنویت مرتبط نباشد، تاثیر گذار نخواهد بود. بدون ارتباط هیچ اتفاقی نمیافتد، مخصوصا در عالم هنر. البته مقداری هم این درک و ارتباط موروثی است. الان 150 سال است که این اذان در خاندان ماست. خاندان من همه موذن بودهاند و این افتخار ماست. الان من سالها است که دنبال صدای پدرم میگردم اما مثل اینکه هر چه می گردم کمتر پیدا می کنم. به درخواست حجاج دیگر کشورهای اسلامی در مکه نیز اذان خود را گفته است: «میگفت ازش خواستهاند که در عرفات اذانش را بخواند ولی «علیا ولیالله» را نگوید. قبول نکرده بود. دست آخر آنها قبول میکنند که اذانش را کامل بخواند. میگفت اذانش را 20 دقیقه خوانده است» بیماری و فوت پدر اذان گویان پسر شیخ رحیم مؤذن زاده پیرامون بیماری پدر بیان می کند : بیماری پدر از سال 74 شروع شد و در سال 84 به اوج رسید. این اواخر، سرطان از مثانه، به کلیه و کبد و ریههایش هم رسیده بود». جعفر تعریف میکند که تنها یکبار از پدر گلهای درباره بیماریاش شنیده است؛ «در تمام مدتی که مریض بود، اصلا گله و شکایت نمیکرد و خیلی آرام بود؛ جز یکبار که به من گفت نمیدانم چرا این مریضی را گرفتهام. آدمی مذهبیای بود و دکترها برای مریضیاش به او سوند بسته بودند. او هم مدام مراقب بود که نجس نشود. فقط این موضوع بود که خیلی ناراحتش میکرد». حاج مهدی سراجزاده - دوست جوان موذنزاده اردبیلی - هم تاکید میکند که این حرف را به او هم گفته است: «یادم هست که در بیمارستان بودیم و 5 روز مانده بود به رفتنش. تا آنروز حتی یکبار هم ندیده بودم که از وضعیت خود گله کند اما آنروز دست منرا گرفت و گفت مهدی، چرا من به این روز افتادم و این نوع مریضی نصیبم شد؟ چشمهایش پر از اشک شده بود و من هم گریهام گرفته بود. قبل از اینکه چیزی بگویم، خودش بلافاصله گفت که همهچیز خواست خداست. بعد هم فضا عوض شد و خندید». همسر آن مرحوم هم از روزهای بیماری موذنزاده تعریف میکند؛ «این اواخر خیلی مریضی کشید و همهاش بیمارستان بود. بیچاره اصلا اهل غر زدن نبود. من بداخلاقی میکردم؛ خب آدم باید راستش را بگوید؛ من هر چی میگفتم اصلا حرفی نمیزد». موذن زاده اردبیلی حاجی به دیار باقی رفت موذنزاده در آخرین ماههای زندگیاش نهایتا موفق میشود به آرزوی خود برسد و حاجی شود. پسر بزرگ او میگوید که پدرش پس از شنیدن خبر سفر حج بسیار خوشحال شده است؛ «وقتی قرار شد که از طرف لاریجانی که آنموقع رییس صدا و سیما بود، به مکه برود، حالش خیلی بد بود و 2تا سوند بهاش وصل بود ولی خوشحال بود و میگفت به آرزویش رسیده است. من رفتم اداره اوقاف و گفتم حال پدرم خوب نیست، از نظر پزشکی تاییدش نکنید. گفتند مگر میشود موذنزاده را رد کرد. این مرد باید به زیارت خانه خدا برود. 4ماه قبل از فوتش بود که با وضع خرابی که داشت به مکه رفت. من خیلی نگرانش بودم. روزی که آمد، سریع خودم را بهاش رساندم و دیدم حالش زیاد خوب نیست. گفتم فقط یک چیزی به من بگو، رفتی مکه چی دیدی؟ گفت فقط همین را بگویم که رفتم خدا را دیدم و آمدم». جعفر تعریف میکند که پدرش بنا به درخواست حجاج دیگر کشورهای اسلامی در مکه نیز اذان خود را گفته است: «میگفت ازش خواستهاند که در عرفات اذانش را بخواند ولی «علیا ولیالله» را نگوید. قبول نکرده بود. دست آخر آنها قبول میکنند که اذانش را کامل بخواند. میگفت اذانش را 20 دقیقه خوانده است». موذنزاده اردبیلی پس از بازگشت از سفر حج، به علت پیشروی بیماری سرطان، در بیمارستان بستری میشود. پزشکان برای بهبود او دست بهکار میشوند ولی سرطان دیگر تمام بدن او را فرا گرفته بود و کاری از کسی ساخته نبود. سرانجام این اذان گوی سرشناس ایرانی، در سن هشتاد سالگی روز پنجشنبه 5 خرداد ?? در تهران دعوت حق را لبیک گفت. گروه دین تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]