واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: 11 همان برج های دوقلوی جهانی شدن تهران - خبرگزاری ایسکانیوز : وقایع 11 سپتامبر 2001 آمریکابه عنوان یک روز فراموش نشدنی در تاریخ این کشور به دلیل تبعات آن در سطح جهان ثبت شده است. در این روز، عظیم ترین عملیات تروریستی تاریخ تا به امروز و بزرگترین حمله به خاک آمریکا پس از تهاجم هوایی امپراطوری ژاپن در بندر پرل هاربر در هفتم دسامبر 1941، با تلفاتی در حدود سه برابر آن به وقوع پیوست. با اینکه تروریسم یک مفهوم گنگ و مبهم است اما 11 حادثه سپتامبر همیشه مفهوم تروریست را بر دوش خود می کشد و بی شک بعد از حوادث 11 سپتامبر یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه کنونی جهان شمرده شد ، در این تاریخ بود که بسیاری از دولت ها تروریسم را تهدید جدی علیه کشور خود دانستند لذا با رویکردهای تبعیض آمیز خود با کشورهای آسیایی و نه چندان مثبت برای مبارزه با این پدیده شوم پرداختند. امروزه جهان غرب و سازمانهای بین المللی وابسته حاضر به دادن تعریف درستی از ترور و تروریست نیستند. آنها بسته به منافع خود و قدرت رسانهای که در اختیار دارند هر شخص یا گروه یا سازمان و کشوری که با عقاید و منافع آنها در تضاد باشد تروریست مینامند، ولی این نامشخص بودن تعریف تروریسم باعث نشده است تا رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری از پرداختن به آن غافل بمانند . تاریخ چاپ و انتشارات کمتر به خود دیده است که یک پدیده این مقدار عظیم از کتاب و نشریه را به خود اختصاص دهد، پدیده ای که در نوع خود باعث آغاز جنگی شد که آغازش به تاریخ یازده سپتامبر 2001 باز می گردد. تبلیغاتی که در آن بسیاری از کشورها از جمله آمریکا سعی کرد به نفع خود از این حادثه بهره برداری نماید. دنیای کنونی ، با توجه به ادعای داشتن امنیت ملی ، تروریسم را همچون بسیاری از مسائل اجتماعی و اقتصادی می دانند و این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که جامعه جهانی بخاطر پیچیدگی این مفهوم هنوز به تعریفی روشن از تروریسم دست نیافته است. اصطلاح و واژه تروریسم پیش از قرن نوزدهم معمول نبود و واژه "ترور" به معنای ایجاد ترس و وحشت وارعاب بکار می رفت، اگر کسی شاه یا مقام عالی دولتی را ترور می کرد، به این عمل "سوء قصد" می گفتند. از سال 1937 جامعه ملل ـ به خاطر عدم وجود توافق در میان اعضا ـ در تنظیم معاهده مقابله با تروریسم ناکام ماند و از این رو، جایگزین آن یعنی سازمان ملل نیز موفق به ارائه تعریف دقیقی از این پدیده نشد. در دهه های 60 و 70 قرن بیستم اعمال تروریستی در اروپا و قاره های دیگر گسترش فوق العاده ای یافت و گروه هایی مانند "بریگاد سرخ" در ایتالیا و "بادر ماینهوف" در آلمان پدید آمدند که تروریسم را به مثابه استراتژی مبارزه سیاسی _ اجتماعی پذیرفته بودند. ماتئو کار، نویسنده کتاب هایی با موضوع چالش های جهانی در کتاب خود تحت عنوان "سربازان ناشناخته" پرچم مخالفت بانئومحافظه کاران را بر می افرازد و می گوید: تروریسم چیزی نیست جز سیاستی که اساس آن استفاده از خشونت است. ماتئو تروریسم را یک پدیده عادی و طبیعی می داند و به ترورهایی اشاره می کند که سازمان های مدعی تداوم انقلاب 1798 فرانسه در روسیه قرن نوزده بدان دست می زدند. برخی نخبگان برجسته آمریکایی نظریه های مختلفی در خصوص تروریسم دارند که از جمله این افراد می توان به ساموئل هانتینگتون، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد اشاره کرد. وی در سال 1993 بروز جنگ تمدن ها میان غرب و اسلام را پیش بینی کرد. ویل ریز در کتابی بی نظیر تحت عنوان "شبی با تروریست ها" پرده از تمامی خرافاتی که در خصوص تروریسم وجود دارد، زدود. وی که از برجسته ترین روزنامه نگاران و محققان به شمار می رود، تمامی کره خاکی را گشت تا بتواند دوره ای را با مسئولان سازمان های خشونت محور بگذراند. کلید موفقیت نفوذ او به قلب جنبش های مخفیانه در کشورهای کلمبیا، الجزایر، باسک، اندونزی، سریلانکا، افغانستان، لبنان، ایران، مصر، ایرلند، یوگسلاوی، کشمیر، پاکستان و فلسطین بود. چامسکی نیز با اشاره به تحقیقات انجام شده توسط ویل ریز که با تصویرهای شگرف همراه است، می گوید: "چهره انسانی این مبارزان و ایمانی که باورهای شان دارند، افراد را بر می انگیزد تا در پی یافتن راهکار دیگری ـ به جز استفاده از قدرت ـ جهت مقابله با اقدامات خشونت آمیز آنان باشند." آنتونی گیدنز یکی از جامعه شناسان معاصر در نظریه دولت و ملت حق انحصاری استفاده از ابزار خشونت در اختیار دولت – ملت می داند و بیان می کند که دولت های سنتی ، انحصار خشونت نظامی را هرگز نتوانستند در اختیار بگیرند . هر چند امروزه با شبکه های تروریستی و حادثه ای مانند 11 سپتامبر این مساله دوباره مورد شبهه واقع شده است . ایمانوئل والرشتاین نیز در آخرین شماره نشریه «فورن پالیسی» نوشته است: «مسئله این نیست که آیا آمریکا سقوط می کند یا نه. بلکه سؤال اینجاست که آیا آمریکا آبرومندانه افول می کند و یا با مقاومت لجوجانه و محافظه کارانه خود ناگهان به ورطه سقوط می افتد»،مسئله این نیست که آیا آمریکا سقوط می کند یا نه. بلکه سؤال اینجاست که آیا آمریکا آبرومندانه افول می کند و یا با مقاومت لجوجانه و محافظه کارانه خود ناگهان به ورطه سقوط می افتد» کاستلز معتقد است بعد از تراژدی 11 سپتامبر هویت مذهبی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. از طرف دیگر این رویداد فرصتی را فراهم کرده که بتوانند هویت مذهبی و هویت اسلامی را برای منافع گروهای قدرتمند در غرب تحریف و مخدوش کنند.فرآیند خیلی ظریفی هست که بخواهند هویت اسلامی و هویت مذهبی را ابتدا با بنیادگرایی و سپس تروریسم تلفیق کنند. این عملکرد خیلی ظریفی از تبلیغات است. این در واقع همان چیزی بود که با واقعه11 سپتامبر تبلیغات را تقویت کرده و ارتباط این مسئله را با هویت مذهبی ، بنیادگرایی مذهبی و تروریسم برای تمامی دنیا مطرح شد واز آنجا بود که این عواقب جدی را در دنیا به دنبال آورد و توسعه یافت و باعث شد این هویت مقدس و اسلامی دوباره به همان تروریست و بنیادگرایی برگردد. تروریست ها با به وجود آوردن شرایط خاص و سوار شدن بر امواج حوادث ، سعی در جلب توجه و ترحم افکار دیپلماتیک به منظور بهره برداری از مواضع و اظهارات آنان ( عموماْ غیر مسئول و نا آشنا ) در محافل سیاسی دارند . شاید بتوان گفت که نمونه بسیار موفق تروریسم تبلیغاتی در سالهای گذشته پیام های " بن لادن " رهبر گروه القاعده بود که از دور افتاده ترین نقطه دنیا با سراسر جهان ارتباط برقرار کرده و قدرت نمایی می نمود . با گذشت چند سال از حوادث 11 سپتامبر 2001 ، مهمترین بخش از استراتژی امنیت ملی و سیاست خارجی امریکا مبارزه با تروریسم است ، اما دیگر سخنی از بن لادن و تعقیب او در محافل سیاسی ، نظامی و امنیتی امریکا در میان نیست. بن لادن که به هنگام وقوع حوادث 11 سپتامبر از سوی این محافل ، مهمترین دشمن امریکا معرفی شد، اینک کاملا به فراموشی سپرده شده و دولت امریکا به هنگام بحث در باب استراتژی مبارزه با تروریسم، از دشمنان دیگری نام می برد که در حوادث 11 سپتامبر نقشی نداشتند و علیه مردم امریکا به حربه تروریسم متوسل نشده اند. 11 سپتامبر چنان تحولی در نظم جهانی به وجود آورد که امروزه بسیاری از کارشناسان جهان را به دو دوره پیش و پس از 11 سپتامبر تقسیم میکنند. تغییر گفتمان حاکم بر تعاملات جهانی و تثبیت یکجانبه گرایی کاخ سفید که در لوای مبارزه با تروریسم و در واقع با هدف بسط هژمونی واشنگتن بر جهان صورت گرفت، در بعد بین المللی دولت نظامی گرا و مداخله جوی بوش فرصت مناسبی برای تحقق برنامه های از پیش طراحی شده خود در نقاط مختلف به خصوص منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه را پیدا کرد و پس از مدتی با سوء استفاده از افکار عمومی و به بهانه دخالت طالبان در این فاجعه و حضور آنها در افغانستان این کشور را اشغال کرد. نکته آخر این که با وجود گذشت سالها از این حادثه دلخراش هنوز هم ناگفته های بسیاری در پرده ابهام قرار دارد که برای شناخت آن نیازمند گذشت زمان و افشای اخبار جدید می باشد. /110/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 847]