تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826689971




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سنتوري در زير پوست شهرها


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسنا-علي سنتوري واپسين ساخته داريوش مهرجويي سرانجام و پس از يك سال از پايين كشيده‌شدن از اكران جشنواره و مسدود بودن تمامي راه‌ها براي نمايش عمومي، از زيرزمين‌ها و تمدن‌هاي غيررسمي شكل گرفته در زير پوست شهرها سر درآورد. جايي كه به نظر مي‌رسد هم خاستگاه داستان فيلم است و هم مخاطبان واقعي سنتوري. آنان كه خود را در فيلم مي يابند و با آن اشك مي ريزند، در آنجا سكونت دارند... نويسنده وبلاگي به نشاني http://melquiades.blogfa.com نوشته است: شخصيت‌هاي فيلم سنتوري به راحتي تفكيك پذير مي‌شوند و طبقه فكري و ميزان مقاومتشان در برابر شعار «هر كسي قيمتي دارد» قابل ارزيابي ست. پدر و مادر علي كاملا در مناسبات تمدن شهري سُر خورده‌اند. طوري كه ديگر از سركردگان و گردانندگان اين روابط نابهنجار هستند. شخصيت مادر – با تمام قداستي كه اين واژه دارد – براي سركوب فرزندش كه از «خانه» (نماد يك واحد اجتماعي محدوديت زا و مستبد) دل بريده است، تنها به پولش (قدرت) متوسل مي‌شود. برهمين اساس حتي آن گريه و بغض مادرانه نيز به شدت رياكارانه و «روزميني» جلوه مي كند. بويژه وقتي با اين جمله مستبدانه همراه مي شود كه: ...من بيرونش كردم؟!...من فقط بهش گفتم يا اين خونه يا اون ساز كوفتي... و ساز گويي سمبل رانده‌شدگان و دردمندان به زير كشيده شده است. تا جايي كه علي تمام توهين‌ها و تحقيرهاي هانيه نسبت به خودش را تحمل مي كند و به جان مي خرد اما اهانت به سازش را تاب نمي آورد و با تندي پاسخ مي دهد(در يك نماي رويايي و جاويدان). بله، ساز صداي فرو خشكيده و فرياد در گلو مانده ساكنان معبد و تمدني ست كه در زير شهرها مي خزد. پس ساز و صدايش هم در شهر ممنوع است و تحمل نمي شود! «حامد»، برادر علي، نماينده يك اكثريتي ست كه در شهرها زندگي مي‌كنند و كاملا موافق جريان ناسالم حاكم نيستند. اما، نه جرات مخالفت با آن را دارند، نه اراده‌اي كه از زرق و برق آن دل بكنند و به زيرزمين‌ها بروند. و حامدها (اكثريت) محكومند به ماندن در اين «بازيگرخانه»‌اي كه نه تنها ساز، كه «مداد» هم در آن پيدا نمي شود(استعاره گرفتن مداد از دست يك كودك يعني نسل فردا هم تكان دهنده و اميدبخش است). شخصيت «پدر» آنقدر مجذوب «قدرت» بوده است كه روحش را كاملا واگذار مناسبات آن كرده است و حالا با خود قدرت هيچ فرقي ندارد. او حالا يك گرداننده بازيگرخانه است و شرايطي را با دست خود رقم زده كه اينك بايد فراموشي و دوا را هم با همين دستان به رگ‌هاي خشك فرزندش تزريق كند. (اين سكانس به هيچ وجه اضافي نيست، آنان كه مي گويند بدآموزي دارد بايد از خود بپرسند؛ چند درصد «ساكنان شهر» اين كار را بلد نبوده‌اند و اينجا ياد گرفتند؟!! بله، نماي تزريق لازم بود تا همه ببيند كه يك نابخشوده و حذف شده بدست جريان پوپوليسم، چطور يك نماد قدرتمند و مستبد شهري را به زانو درمي‌آورد و وادار به گريستن مي‌كند.) «جاويد» كه زماني پشت سر علي ساز مي‌زد، حالا راهش را عوض كرده و در اين تغير مسير خيانت را هم چاشني نموده است. او نمونه كامل يك عنصر ضعيف النفس است كه هميشه فرار را بر قرار ترجيح مي‌دهد. روابط اجتماع شهري جايي براي او نيز باقي نگذاشته، اما به جاي پيوستن به «معبد» به فكر فرار است. او مي رود چون از هرگونه رويارويي و چالش هراس دارد و به شدت نيز از آرمان تهي ست. و شعارهايي مي دهد كه خود نيز معاني آن را بدرستي درك نمي كند و به آن عمل نمي كند: - موسيقي در وهله اول به نظر من ... اخلاقه، انضباطه! تفاوت نگاه علي و جاويد در موسيقي، پافشاري اولي در ماندن و جنگيدن، و تمايل دومي به فرار و آزادي بي‌دغدغه، به خوبي نگرش آرماني علي را حقانيت مي‌بخشد. «هانيه» تا وقتي همراه علي ست پاك و طاهر است اما در سكانس پاياني كه همه گمان مي كنند مانده است، اما ناگهان جايش خالي مي شود و به خاطرات علي مي پيوندد، در ذهن تماشاچي هم فرو مي ريزد. پس از ديدن فيلم ديگر كسي هانيه را به ياد نمي آورد، چون مهرجويي نگاه‌ها را بسوي معبد معطوف كرده است و هانيه آنجا نيست. همه فقط نگران علي و معبد دورافتاده‌اش هستند و او را نظاره مي‌كنند. به هرحال بايد يك تفاوتي ميان آنكه بر جاي ماند و درد كشيد با كسي كه دل بريد و راحتي گزيد وجود داشته باشد. مهرجويي نيز با تيزهوشي در تمام نماهاي پس از جدايي، هركجا كه هانيه را مي‌بينيم يا اثري از او را، از ويولن (ساز جاويد) به جاي سنتور استفاده مي‌كند. [علي]سنتوري داستان وقوع يك فاجعه اجتماعي و اثري به شدت هشداردهنده است، براي آنان كه تصميم مي‌گيرند... شخصا اگر پايان فيلم بصورتي پيش مي‌رفت كه علي را به «شهر» برگرداند، هرگز مهرجويي را نمي‌بخشيدم. مهرجويي نشان داد كه تا چه اندازه به اين زيرزمين‌ها سرك كشيده است و چقدر به معبد رانده‌شدگان نزديك است. انتهاي پيام




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن