واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمای ما - سعید حسینی: فروش بسیار بالای اخراجی های 2 علی رغم شادی ظاهری که تعدادی از تهیه کنندگان را در بر گرفته یک علامت خطر است علامت خطری برای سینما برای مخاطبانی که نتوانستیم به درستی سلیقه انها را مدیریت کنیم. آنقدر از طریق تلویزیون و سینما کمدی های سطحی و نازل به خوردشان دادیم تا سر انجام به این روز افتادند که برای دیدن اخراجی ها حاضرند تا ساعت 2 شب هم در صف بایستند. اتفاقی که افتاده آنقدر تاثر اور است که هر چه سریعتر باید همه دست به کار شویم. فروش بالای اخراجی های 2 یک شروع است شروع فیلم هایی به سبک اخراجی ها و سقوط سینمای بدنه ایران که به واقع مهمترین بخش سینمای هر کشور است چون سینمای هنری و روشنفکرانه به هر صورت کار خود را می کند اما این سینمای بدنه هر کشور است که قدرت سینمای آن کشور را نشان می دهد . این سینمای بدنه است که سطح فرهنگی جامعه ان کشور را نشان می دهد. اینجا است وقتی که می گوییم رسیدن سینمای بدنه به اخراجی ها یک سقوط است .سینمایی که زمانی با اثاری مثل چهارشنبه سوری-مارمولک-زیر پوست شهر و مهمان مامان حرکت می کرد امروز و در اغاز سال 1388 برای ادامه حیات دست به دامان اخراجی ها شده است. در وقوع این اتفاق همه مقصرند از مسئولان که با ندادن مجوز اثاری مثل سنتوری -کتاب قانون -صدسال به این سالها - و آتشکار نگذاشتند سطح سلیقه مخاطب عام سینما بالا برود و کارگردانانی مثل داریوش مهر جویی - محسن امیر یوسفی و سامان مقدم نا امید شدند. از سینما گرانی مثل تهمینه میلانی -کمال تبریزی-بهروز افخمی -رخشان بنی اعتماد که به جای این که نگران مخاطبشان باشند، به جای این که به سینما به مثابه یک ضیافت جمعی در مسیر رهایی انرژی نهفته جامعه و رسیدن به یک لذت جمعی بنگرند، همه یا روشنفکر شدند یا منتقد اجتماعی یا فییلسوف و به این نکته دقت نکردند که هنر این نیست که سینما را کلاس درس کرده و مخاطب را موعظه کنیم بلکه تاثیر گزاری باید از طریق ناخودآگاه باشد. تهمینه میلانی دقت نمی کند که آتش بس فیلم انسانی تر و معناگرا تری است نسبت به سوپر استار چون لاقل نخستین هدف سینما که رساندن مخاطب به یک لذت بصری است به انجام می رساند. کاری که سوپر استار در انجامش ناتوان است و هر وقت کارگردانی از ابزار کارش، از خود سینما لذت نبرد، فیلمش هم باعث آزار مخاطب آگاه خواهد شد. اوج سینمای تهمینه میلانی دیگه چه خبر و اتش بس است چون شیطنت و هوش تهمینه میلانی در این دو فیلم نهفته است نه در اثاری مثل سو پر استار که کارگردان خوش ذوق ما به فیلسوف تغییر جایگاه داده است. اینجاست که کمال تبریزی هم سقوط می کند وقتی می خواهد در همیشه پای یک زن در میان است حرف فلسفی بزند به واقع بدترین لحظه های سینمایی اش را رقم می زند چون نمی داند که فیلسوف بزرگ سینمای ما داریوش مهر جویی لذت مخاطبش از سینما را به همه حرف های فلسفی که که از همه این دوستان بهتر بلد است ترجیح می دهد و اینجا است که سنتوری ساخته می شود که هم انسان شناسی دارد هم نقد اجتماعی هم زیبایی و در نهایت رساندن مخاطب به یک لذت بصری. وقتی داریوش مهر جویی نمی تواند فیلمش را اکران کند وقتی کمال تبریزی و تهمینه میلانی از مسیر اصلی شان منحرف می شوند وقتی جوانانی مثل سامان مقدم -اصغر فرهادی-محسن امیر یوسفی و مازیار میری در اکران اثرشان با مشکل مواجهند وقتی مسعود کیمیایی به رییس می رسد و بیضایی از سگ کشی به فیلم اعصاب خرد کن وقتی همه خوابیم، پس حقمان است که بنشینیم و اینچنین رقص اخراجی ها را در میانه سینمای بدنه مان ببینیم بنشینیم تا مسعود دهنمکی به ما سر کوفت بزند که ببینید مردم این جور سینما را میپسندند. و حیف که نمی داند فروش بالای اخراجی ها فقط یک واکنش است. واکنش به لذتی که مخاطب سالهاست از سینما در این کشور نبرده و به جای سنتوری و درباره الی مجبور است با اخراجی ها ببرد. یادداشت خواندنی یکی از کاربران «سینمای ما» درباره دلایل فروش فیلم مسعود دهنمکی؛
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]