تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):خدايا به تو پناه مى برم از اين كه باطل را بر حق ترجيح دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798318811




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشکل بچه دار نشدن : روانشناسی کودک


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: خواهر من حدود 6 سال میشه که ازدواج کرده خب مثله خیلی از عروس و داماد های جوون اونا هم دو سال اول زندگیشون بچه نمیخواستن.تا اینکه تصمیم گرفتن بچه دار بشن اما یه مشکلی وجود داشت یک سال گذشت و هنوز بچه دار نشده بود از اون طرف هم که قربونشون برم همه شروع کردن که وای چرا بچه دار نمیشی و از این حرفا که خودتون خوب میدونید.دیگه با یه سری آزمایش و ... متوجه شدن که مشکل دارن.یعنی شوهر خواهرم مشکل داره و نمیتونن طبیعی بچه دار بشن.الان هم دو بار خواهرم عمل لقاح مصنوعی انجام داده ولی جواب نداد از یه طرف روحیشون داغون شد از اون طرف هم مخارج بالایه این عمل ها اذیتشون میکنه.
به قوله خود خواهرم خودشون دو تا با این موضوع کنار اومدن اما میگه از حرف مردم خسته شدم.
حالا تصمیم گرفته که برن بچه بیارن بزرگ کنن وقتی این موضوع مطرح شد کسی مخالفت نکرد که هیچ استقبال هم شد ازش، اما سمیه(خواهرم)میگه اگه چند روز دیگه که بزرگ بشه بچه های فامیل به رخش بکشن که تو این موضوع رو داشتی اون موقع اون بچه اذیت میشه.

حالا میخوام ببینم نظر شما چیه اقدام بکنه واسه بچه آوردن یا بازم عمل و...

سپیده جون به نظر من پدر و مادری کردن خیلی شیرینتر از بچه دنیا آوردنه. اما 2 بار آزمایش کردن زیاد نیست . من اینجا کسی رو دارم که 6 بار انجام داد تا در سن 39 سالگی موفق شد.
متاسفانه ما هنوز راه خیلی طولانی در پیش داریم تا به این فرهنگ پذیرش فرزند خواندگی برسیم.
اما اینجا من خودم چند بار با کسایی برخورد کردم اون هم دفعه اول که هر کی از خودش و خانوادش میگه , طرف خیلی راحت گفت این که می بینی اسمش هست فلان و فرزند خونده ماست.
یا بچه ها تو مدرسه خیلی راحت تو ضیح میدن که اینا پدر و مادر بیولوژیکی من نیستند.
روانشناسها معتقدند که باید به بچه ها در سنین پایین باید گفت . من پیشنهاد می کنم با یه روانشناس و مشاور خوب قبل از این کار صحبت کنند.
آرزوی خوشبختی براشون می کنم

مونا جان حرفات رو قبول دارم اما به قوله خودت هنوز خیلی مونده که اینجا این فرهنگ جا بیفته.
با این عمل هایی که انجام شد متاسفانه بدنه خواهرم عکس العمل نشون داد به داروها و فعلا حاله خوشی نداره.نمیتونه دوباره عمل کنه.

فقط از خدا میخوام که مشکلشون هرچی زودتر حل بشه

دوست عزیزقبل از آوردن بچه خواهرشماو همچنین همسرش وکلیه اقوام نزدیک بایدابتدابااین مسئله کناربیایندو آن بچه را به چشم یک فرزند خوانده نبینند وبعدسعی کنیدفرزندی که قبول می کنید را ازهمان بچگی (چندماهگی)بیاورید سپس سعی کنید بایک مشاور خوب در تماس باشید و در همان کودکی ( در حدود هفت یا هشت سالگی )بصورت منطقی و قابل درک مسئله را برای او بازگو کنید این کار را حتماًخود شما انجام بدهید قبل از اینکه از دهان دیگری بشنود چون در این مواقع اعتماد خود را نسبت به خانواده ای که به فرزندی اورا قبول کردند از دست می دهد.راستی اینها که گفتم همگی تجربه ای است که دختر خاله ام با آوردن فرزند دختری کسب نموده البته دخترش را از هشت ماهگی به فرزندی قبول نموده و الان هم در حدود 20 سال سن دارد و دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر است البته در سن هشت سالگی با نظر مشاور مطلب را به او گفت که مدتی هم مشکلاتی برای او بوجود آمد که به گفته مشاور طبیعی بود اما چون زود به او گفته بودند مشکلات خیلی کمتری داشتند و فرزند خوانده آنها هم زودتر با این مسئله کنار آمد.اما این نکته را هم بگویم دختر خاله من از اینکه فقط همین یک بچه را آورده بود پشیمان شده بود و الان اظهار می کند کاش یک فرزند دیگر را نیز به فرزند خواندگی قبول نموده بودتا دخترش اینهمه تنها نبود البته می گفت اگر فرنددیگری میاوردم حتماً مثل اولی دختر میاوردم تا همدم و همزبون هم باشند.

سلام دوست عزیز من اینجا دوستی‌ دارم که میگفت به یزد رفته اسم دکتر را نمیدانم خواستی‌ میپرسم و با دارو حامله شده در ضمن خاویار هم پیشنهاد می‌کنم خواهرت بخوره اگر مشکل تخمدان داره یه دکتری هم ایران بود من اون موقع میرفتم اگه زنده باشه دکتر خیلی‌ خوبی‌ هست بهتون راحت میگه ادامه بدین یا نه دکتر هنجنی بود اسمش و خیابون ویلا مطب داشت تلفن ندارم ازش اینجا امیدوارم خواهرت نتیجه خوبی‌ بگیره سرپرستی یه بچه دیگه خیلی‌ هم خوب هست به شرطی که در خودشون توانایی‌ ببینن که می‌تونن پدری و مادری کنن براش حتا وجود اون بچه میتونه باعث بشه خواهرتون حامله بشن ما باید برای خودمون زندگی‌ کنیم نه حرف مردم می‌تونن خواهر شما وقتی‌ که بچه به سنی‌ رسید که میفهمه باهاش صحبت کنن و بهش بگن که اون را از خدا خواستن و خدا این فرشته کوچولو را هدیه داده بهشون و بیشتر از هر چیز در دنیا دوستش دارن و اون را پارهی از وجودشون میدونن در ضمن ییک روانپزشک خوب هم میتونه کمک خوبی‌ باشه برای اینکه عشقشون را بتونن به بچه نشان دهند

سلام.
من فکر کی کنم این موضوع خییلی خیلی شخصی باشه.
من خودم چه بچه دار شم و چه نشم حتما دو تا بچه به سرپرستی قبول میکنم. بهشون دروغ هم نمی گم که مادرشون هستم و راستش رو هم میگم که فرزند خوانده من هستند چون کلا با دروغ مخالفم!برام سن و سال هم مهم نیست . دوست صمیمی خودم 14 سالگی به فرزند خواندگی پذیرفته شده و همون جور که مونا جون گفتند اینجا خیلی عادیه.
اما ایران رو نمیدونم. حرف مردم و فامیل و... خیلی قضیه پیچیده است.
ولی بازم من موافقم...

سلام دوست عزیزم.مادر من خودشون بازنشسته سازمان بهزیستی هستن و از اول هم کارشون با بچه های بی سرپرست بوده حتی الان هم که ایشون بازنشسته شدن بازم مدیر فنی دو تا از مراکز نگهداری بچه های بی سرپرست هستن.من وقتی که از مادرم در مورد قبول کردن بچه به فرزند خواندگی سوال می کنم مامانم می گن بچه به فرزندی قبول کردن هم یه سری مشکلات مخصوص به خودش رو داره و مهم ترین اون مشکلات وجود ژن پدرها و مادرها در وجود این بچه هاست که معیوب هست.البته این قضیه 50-50 هست و ممکنه بچه مثل بچه هایی که دوستامون در فامیلهاشون هستند خوب باشه ولی شما از همون اول که نمیدونید بچه ای که قبول می کنید جزء کدوم دسته است.بازم اگر دوست داشته باشین من می تونم شماره مادرم رو بدم که خواهرتون با خودشون هم صحبت کنند و اگر راهنمایی خواستن مادرم کمکشون کنه آخه مادرم علاوه بر این کار دکتر روانشناس هم هستند.موفق باشی.

اسپرینگ عزیز:
ژن معیوب را توضیح میدید لطفا؟ منظورتون حالت عقب افتادگی است؟ چرا ؟

سلام عزیز دلم.نه منظورم از ژن معیوب حالتهای فیزیکی مثل عقب افتادگی نیست.ببینید همونطور که میدونید هر بچه ای که به دنیا میاد ژن موجود در بدنش بر گرفته از پدر و مادر اون بچه است یعنی بچه از لحاظ رفتاری اخلاقی شبیه به پدر و مادر خودش هست نه شمایی که اون رو به فرزندی پذیرفتین مثلا امکان داره اون مادر در ژنش یک سری خصوصیات مثل دزدی،فاحشه گری و...چیزهای دیگر باشه و پدرش خصوصیات سست اراده بودن در امر اعتیادو.... چون معلوم نیست اون پدروماذری که بچه شون رو سر راه می گذارند یا به بهزیستی میدن علتش مثلا این بوده که وضع مالیه خوبی نداشتن ولی آدمهای خوبی بودن یا اینکه مثلا مادر یه مشکلات دیگه ای داشته که فکر میکرده بچه اش جلوی دست و پاش رو میگیره.
امیدوارم خوب توضیح داده باشم.

بچه ها یه سوال :حالا اومدیم و یه بچه رو از شیرخوارگی به فرزندی گرفتیم به نظر شما لازمه بعدها بهش گفته بشه که فرزند حقیقی ما نبوده؟
مرسی
من خودم خیلی دوست دارم یک یا دو بچه رو به فرزندی بگیرم انشالا برگشتیم دنبال کار رو میگیرم

مریم جون , چون من در اطرافیان خودم این تجربه فرزند خواندگی رو دارم اون هم نه یکی و دو تا خواستم در حد خودم بهت بگم که , من فکر می کنم به این علت روی گفتن حقیقت به بچه صحبت میشه که اگر یه زمانی از یه جایی غیر از اون پدر و مادر به گوش بچه برسه , خیلی بچه ضربه می بینه.
چون احساس میکنه همیشه بهش دروغ گفتند . اما نمونه هایی که حقیقت رو میدونستند ویا از خود اون پدر ومادر شنیدند خیلی راحتتر ند. اما من نمونه هایی رو هم دارم که با وجود سن بالای 25 هنوز چیزی نمیدونند. اما یه نگرانی دائما با این پدر و مادرا هست .
اما در دید من این یه پدیده بسیار زیباست چون محبت به فرزندی که خودت بوجود آوردی در همه موجودات هست . اما اینکه تصمیم بگیری به یه موجودی که از نظر بیولوژیکی از تو نیست محبت کنی خیلی قشنگ و فداکارانه است.

سپيده جان گلم
در ني ني سايت گشت مي زدم و دنبال پزشك خوب مي گشتم كه چشمم به نام اين 2 دكتر خورد كه خيلي از آنها تعريف و تمجيد شده بود به خصوص : شادانلو در خصوص نازايي
1- فروغ شادانلو 88716727 فكر كنم در تهران كلنيك ويزيت مي كند
2- مرضيه رمضان زاده 66939080 مطب در ميدان توحيد است احتمالاً در يوسف آباد هم داشته باشد
گفتم شايد به درد بخورد عزيزم نتيجه را به ما هم بگو :smilie_liebe4:

مونا جون مرسی عزیزم . این سوال رو هم واسه خودم پرسیدم و هم واسه یکی از اشناهامون
اشنامون از همون کوچیکی (فکر کنم 1ماهگی) یه پسرخوشگل رو به فرزندی میگیرند ولی تا الان که کلاس سوم دبستان هست چیزی بهش نگفتند .برن پیش مشاور یا زوده الان؟
ممنون عزیزم

سلام. من یه مدت بچه هایی یه خانواده را بیبی سیتینگ می‌کردم که هر ۲ تا این دختر ها را از پرورشگاه اورده بودند. پدر خوانده و مادر خوانده اینها هر شب از این بچه هایی کوچولو می‌خواست که برای پدر مادر اصلی‌ خودشون دعای کنند. و جالب این بود که مدرهأی این ۲ بچه هر ۲ خنمهأی بودند این بچه‌ها را از ارتباط نامشروع داشتند. وقتی‌ به مادر خوانده این بچه‌ها گفتم که احساس خطر نمیکنی‌ برام داستان پدر خودش را گفت. پدر این خانوم با وجود داشتن ۵ فرزند تنی ۲ فرزند دیگر را به فرزند خواندگی قبول کرده بود که این بچه‌ها همین مشکلات مشابه را داشتند یعنی‌ از مادران نه سالم بودند. میگفت برادر خوانده‌ام الان فوق تخصص کودکان در انگلیس و خواهر خوانده‌ام که از روز اول عقب افتاده و افلیج کامل بود. هیلی تجب کردم گفتم شما آاه الان پدرت فوت کرده کی‌ از این بچه‌ها سرپرستی میکنه گفت مادرم از خواهر خوانده‌ام پرستاری میکنه و پدرم به می‌زنه کافی‌ براش ارثیه گذشته و برادر خوانده‌ام از ما بیشتر به پدر و مادرم میرسید و بیشتر از ما دوستشون داشت. در نتیجه نگران نیستم.تربیت از جعن مهمتره. ببخید فضولی کردم ولی‌ اینتجربه من بود.در نتیجه من هر مشکی اساسی‌ در مورد سام داشته باشم از برادر خوانده این خانوم میپرسم.و دیگه اینکه دختر هایی این خانوم ۵ساله و۱.۵ ساله هستند و بسیار با نمک و باهوش.

مرسی اسپرینگ جان از توضیح.
ولی من به تربیت بیشتر اعتقاد دارم تا ژن.
بعدم ملک بانو خانوم من پیشنهادم اینه که پدر و مادر بچه سر پرستی شده برن پیش مشاور. این چیز هارا رو فقط مشاور می تونه حل کنه...

همکار من یه دختر خوشگل را به سرپرستی گرفته از شیرخوارگی. الان دخترش 5 سالش هست.
یه چیزجالب که همکار من به دخترش گفته این بود :

من یه مادر بودم که نی نی نداشتم و همیشه از خدا نی نی می خواستم. تو هم یه نی نی بودی و از خدا مادر می خواستی و نداشتی . یک روز که من میام شیرخوارگاه یه خانوم مهربون ما رو به هم میروسونه والان ما جز خوش شانس ترین موجودات دنیا هستیم که هم پیدا کردیم!

و دخترش این قدر ناز اینو مهد برای مربی اش تعریف کرده بود که مربی مهد تو چشاش اشک جمع شده.
منظورم اینه که چرا باید از اول دروغ گفت به بچه و همیشه ترسید که یه وقت لو نره؟
بچه ها خیلی راحت درک می کنند و می پذیرند...






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن