واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مرد آینده و آموزههای امروز تهران- ایرنا- یکم) دیروز؛ او و تاریخ: هاشمی بیش و پیش از آنکه مبارزات و حرکتهای سیاسی را از منظر «اکنون» بنگرد، همواره به «تاریخ» تکیه میزد. نگاه عمیق او به تاریخ، پشتوانه «بینشِ او» در گرهگشایی اتفاقات روز و بالاتر از آن بحرانهای حاضر بود.
روزنامه شرق در یادداشتی در شماره سه شنبه به قلم مجید رضاییان، آورده است: اهتمام ویژه به تاریخنگاری و یادداشتِ خاطرات از چهار دهه انقلاب- و نیز از مبارزات پیش از انقلاب- نگاه منسجم او به این پشتوانه بینشی را نشان میدهد. شاید به همین دلیل است که سیاستمداران بزرگ، آن هنگام که به جامعهشناسی و تاریخ روی میآورند و با نگاهی فلسفی این دو را درهم میآمیزند، تاریخ برای آنان حکم معلمی را پیدا میکند که بهجای «دانشافزایی»، «بینشافزایی» میکند. شاید بههمیندلیل، اندیشمندانی چون وبر، آبراهامز و اسکوکپول تا آنجا پیش رفتند که گفتند جامعهشناسی تبیینی و توصیفی، باید یک جامعهشناسی تاریخی باشد. به باور این افراد، «جامعهشناسی تاریخی»، عصاره و چکیده «دو رشته جامعهشناسی و تاریخ» بود. گویا مرحوم آیتالله هاشمی نیز سالها بود که نگاهی تلفیقی به این دو رشته داشت و البته ثمرات این نوع نگاه را همه دیدیم و لمس کردیم. نگاهی که زیروبم تحولات جامعه را در «آیینه تاریخ» جستوجو میکرد و حتی برای آن درمانی مییافت. همین دیدِ تاریخی بود که از او- در کنار یک مجتهد دینی، آگاه و انقلابی- یک اصلاحگرِ معتدل و همهجانبهنگر ساخت.دوم) امروز؛ او و مقتضیات زمان: آن هنگام که تحولات، «روندی منسجم» را طی میکند، با اتفاقات پیچیده کمتر روبهرو هستیم، اما کافی است که در شرایط خاص و ویژه، نگاهها قدری تغییر کند و در برابر رویدادها و حوادثِ پیشآمده و گاه بحرانها، کمتر پاسخ داشته باشیم یا حتی پاسخی نداشته باشیم. افزون بر آن، گاه شرایطی نیز، از نظر ساختاری پیش میآید که به اقتضای زمان و در چارچوب یک نگاه بلندمدت، باید برای آن پاسخی داشته باشیم. از ویژگی مردان بزرگ، تنها «زیاددانستنِ آنها» نیست، بلکه «درستدیدن» است. اینکه به اقتضای زمان، چه پاسخی را برای حادثه یا شرایطی که پیش آمده ارائه میکنند. هاشمی از شخصیتهایی بود که به تعبیر بزرگانی چون دنگ شیائوپنگ، رهبر پیشین چین، هلموت کهل، صدر اعظم سابق آلمان و بسیاری از شخصیتهای تأثیرگذار بینالمللی، بینشی ورای زمان داشت و به تناسب اقتضائات زمان، پاسخ مطلوب را – برای رویداد یا بحران یا شرایط خاص- پیدا میکرد.سوم) فردا؛ او و آینده: یکی از ویژگیهای کمتردیدهشده، حتی برای شخصیتهای تأثیرگذار تنها نگاه آنان به آینده نیست، بلکه «درک آینده» است؛ آنچه امروزه در آیندهپژوهی از آن به «طراحی آینده» یاد میشود. هاشمی نهتنها مرد آینده بود؛ بلکه علاقه وافرش سبب شد تا در سالهای اخیر، در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در دانشگاه آزاد اسلامی، آیندهپژوهی را در قالب تشکیلات پژوهشی، تأسیس و احیا کند. درک آینده، از هاشمی مردی ساخت که به وقت مقتضی، هم تکیهگاه اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بود و هم امید اصولگرایانِ معتدل. نگاهی که سو به آینده داشت و میکوشید تا در «همافزایی نیروها» بکوشد.در مجمع نیز با نگاه آیندهنگر، تنها در جهت پیشبرد «نگاه برنامهای» و «ایران ١٤٠٠» و در دورهای ١٤٢٠، حرکت میکرد. ما امروزه فقدان این نگاه را باید مورد توجه قرار دهیم و با همه وجود بکوشیم تا این خلأ پر شود. نکته آخر: گرچه جغرافیای برخی شخصیتها از دایره فردی میگذرد، اما با نگاهی به آینده نزدیکِ تحولات کشور، باید بیاموزیم که «تثبیت دستاوردهای اعتدال» آینده ایران و منافع ملی را ازیکسوی و فردای نسل جوانی که به همه ما اندکامیدی چشم دوختهاند؛ ازدیگرسوی، حفظ خواهد کرد. این نگاه، بزرگترین آموزهای است که این روزها همه به آن نیازمندیم.*منبع:روزنامه شرق،1395،10،21**گروه اطلاع رسانی**1893**9131**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
21/10/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]