محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829429248
روشنفكري برآمده از عصر خفقان
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روشنفكري برآمده از عصر خفقان
بيشك شرايط اجتماعي و عصر زندگي روشنفكران و انديشمندان، بر نظرات و آراي آنان تأثيرات مستقيم دارد..
نویسنده : حامد طوني
بيشك شرايط اجتماعي و عصر زندگي روشنفكران و انديشمندان، بر نظرات و آراي آنان تأثيرات مستقيم دارد. فضاي كليسا به شكلگيري فلاسفه مدرسي ميانجامد، تجددخواهي به انديشه اصلاح و به تبع آن تجديدنظرطلبي مدرنيته ميل ميكند و اعتراض به دستاوردهاي انديشه مدرن، به ظهور و بروز فلاسفه پسامدرن منجر ميشود. در فضاي داخلي كشور ما نيز همين قاعده كمابيش حكمفرماست و شرايط اجتماعي و تاريخي را در شكلگيري بسترهاي فكري انديشمندان نميتوان ناديده گرفت. در يادداشت زير و پيش از آنكه به نقد و بررسي آراي احمد فرديد پرداخته شود، ميكوشيم، شرايط اجتماعي و سياسي حاكم بر رشد و شكلگيري انديشه اين استاد دانشگاه را بكاويم.
برآمدن انديشه فرديد، در فضاي مسموم رضاخاني
اولين بارقههاي فكري سيداحمد فرديد در دوران رضاشاه پديدار ميشود كه او با نوشتن سلسله مقالاتي، با مدرنيته مخالفت ميورزد و علاقه خويش را به تفكر معنوي و شرقي نشان ميدهد. فرديد از دوره جواني خويش كه مقارن با دوره حاكميت رضاخاني و پهلوي اول بر ايران است، آرام آرام وارد پهنه فكري و انديشه كشور ميشود و از مدرنيته انتقاد ميكند. دوره جواني فرديد مصادف با دورهاي است كه رضاخان پهلوي و گروهي از ياران او، آغازگر برنامه نوسازي گستردهاي ميشوند كه همه جنبههاي جامعه را متأثر ميكند.
رضاخان تلاش ميكند با تضعيف نقش مذهب در دو قلمرو آموزش و قضا، نظامهاي آموزشي و قضايي را از طريق اقدامات قدرتمندانه و آمرانه نوسازي كند. در حيطه اجتماعي و فرهنگي تلاش ميكند به وسيله قدرت حكومت، هنجارهايي متناسب با دنياي مدرن ايجاد كند كه يكي از بحثانگيزترين اين تلاشها، فعال كردن زنان از طريق گسستن از برخي سنتهاي جامعه چون برداشتن حجاب است.
در دوره رضاشاه، سياست دولت در راستاي نابودي جلوههاي اجتماعي مذهب قرار داشت. حجاب مهمترين نماد اجتماعي مذهب بود كه به سختي مورد حمله دولت قرار گرفت. رضاشاه در سال 1307، قانون لباس متحدالشكل را به اجرا درآورد و مردان را به استفاده از لباس يك شكل و كلاه پهلوي واداشت. هدف رضاشاه از اقداماتي چون كشف حجاب و متحد الشكل كردن لباس مردان اين بود كه اختلافات ظاهري ايرانيان و غربيها را به زعم خويش از بين ببرد. او در راستاي نيل به هدف خويش كه همانا غربيسازي ايران بود، دستورهايي نيز راجع به روش استفاده از كلاه جديد و آداب و رسوم مربوط به آنها صادر كرد و ايرانيها موظف شدند در ديدارها و احوالپرسيها همانند اروپاييان كلاه از سر بردارند. رضاخان براي پيشبرد اهداف خويش كه همانا بركندن سنتها و به طور مشخص حذف دين بود به ناسيوناليسم ايراني متوسل شد. انديشه ناسيوناليسم كه در جريان جنگ جهاني اول و بعد از آن در ايران اوج گرفت، در افكار روشنفكران ايراني نيز تجلي پيدا كرد و رضاخان نيز متأثر از اين فضا با علم كردن ناسيوناليسم، سياست بياعتنايي به فرهنگ و تمدن اسلامي و هويت مذهبي مردم را در پيش گرفت. زنده كردن مفاخر ايران باستان همراه با تحقير ارزشها و افتخارهاي اسلامي صورت گرفت و تاريخ اسلامي ايران به عنوان دوره عقب ماندگي طرد گرديد. ويژگي ديگر ناسيوناليسم رضاخاني، تأكيد بر شاه به عنوان نماد هويت و محور انسجام جامعه ايراني بود. در واقع اين نوع ناسيوناليسم ميكوشيد با بازسازي و زنده كردن انديشه كهن شاهي ايراني، پايههاي مشروعيت دولت پهلوي را استوار سازد.
رضاخان، گفتمان ناسيوناليستي خويش را با گفتمان غربگرايي گره زد. البته غربگرايي رضاخان، شبه مدرنيستي بود و مراد از شبه مدرنيسم، تقليد از ظواهر تمدن غرب است كه جنبههاي منطقي و فكري آن را در برنميگرفت. رضاخان بر آن شد با مدرنيزاسيون از بالا و به شيوهاي آمرانه، ايران را ظرف مدت زمان كوتاهي تبديل به كشور غربي كند. البته او در راستاي نيل به مقصد خويش، ناكام بود و رضاخان دركي سطحي از تجدد داشت و گمان ميكرد تجدد تنها محدود به بعد سختافزاري آن ميشود. از طرفي او به درستي ماهيت هويت ايران زمين را كه اسلام از مميزههاي شاخص آن بود نشناخته بود و به دليل فقدان شناخت و آگاهي از واقعيات جامعه ايراني، سياستهايش ارمغاني جز شكست در بر نداشت.
در فضاي فكري سالهاي پس از جنگ جهاني اول، به دليل هرج و مرج، ناامني، جنبشها و شورشهاي محلي و بيم تجزيه، بازسازي اقتدار دولت مركزي به يك آرزوي بزرگ تبديل شده بود. وجود اين شرايط بود كه زمينه را براي قدرتگيري رضاخان فراهم ساخت. دوران حكومت رضاخان، دوران تاريك و به غايت هولناكي در تاريخ معاصر ايران محسوب ميشود. رضاخان با تجدد آمرانه و سركوب كردن ناراضيان سياسي، عملاً شرايط را براي دخالت بيگانگان در شهريور 1320 فراهم كرد.
احمد فرديد كه در دوران رضاشاه، دوره جواني خويش را تجربه مينمود، در واكنش به فضاي ملال آور ناشي از شبه مدرنيسم رضاخاني، از انديشه هايدگر كه مروج و مبلغ نوعي بومي گرايي، مخالفت با مدرنيسم، بازسازي ارزشهاي فراموش شده جهان سنتي و احياي تفكر شهودي و حضوري بود، استقبال ميكند و مينويسد:«مارتينهايدگر كه اكنون در دانشگاه فرايبورگ آلمان به جاي هوسرل به تدريس اشتغال دارد و فلسفه او در آلمان رواج و قبول خاصي پيدا كرده، تاكنون همت خود را بيشتر به بحث و تحقيق در وجود از اينرو كه وجود است (مطلق وجود) و انحاي آن از جمله به بحث وتحقيق در زمان كه آن را نيز از وجود و مرتبهاي از آن قرار ميدهد، مصروف داشته است.»
فرديد همچون در جاي ديگري مينويسد:«گاه ميشود كه ميبينيم دل ما از جهان و هر چه در اوست سخت ملال گرفته است. هيچ چيز نميخواهيم، هيچ چيز به خصوص مورد توجه ما نيست، همه چيز براي ما يكسان و نسبت به همه اشيا و اشخاص بياعتنا و از هرچه رنگ تعلق پذيرد، آزاد هستيم و بالجمله در درون خاطر خود يك نحو تنهايي و بيكسي و فقدان و نيستي را ادراك ميكنيم. در اينگونه احوال و موارد است كه بايد گفت در عين ادراك فقدان يا تمام ذات هستي به نحوي وجدان پيدا كردهايم.»
فرديد جوان در اين نوشتهها به وضوح از مدرنيسم شكوه ميكند و درصدد پيدا كردن راهي جهت خروج از مدرنيسم است. واقع امر اين است كه شهرت فرديد نه به دوره جواني او بلكه به دوره ميانسالي او برميگردد. دورهاي كه بعد از 40 شروع ميشود و تا بعد از انقلاب اسلامي ادامه پيدا ميكند.
تأثيرات فضاي پهلوي دوم بر انديشه سياسي فرديد
بعد از سقوط دولت رضاشاه، پسر او محمدرضا بر تخت سلطنت جلوس كرد. مهمترين حادثهاي كه در دوران محمدرضا پهلوي رخ داد كودتاي 28 مرداد بود كه با هدايت امريكاييان و انگليسيها، دولت محمد مصدق را سرنگون كرد و زمينه را جهت استبداد تام و تمام پهلوي دوم فراهم نمود. دولت كودتا با وعده اصلاح وضع موجود، پايان هرج و مرج، بهبود اوضاع اقتصادي و حفظ دستاوردهاي نهضت ملي به ويژه در زمينه صنعت نفت، كار خويش را آغاز كرد. محمدرضا پهلوي پس از كودتا، سياست حذف تدريجي مخالفان را در پيش گرفت و ساختار سياسي را به سوي استبداد و ديكتاتوري هدايت كرد. مسئله نفت در دولت كودتا، با شرايطي به مراتب تحقيرآميزتر از پيشنهادهايي كه به مصدق شده بود حل شد و توليد فروش نفت ايران در اختيار كنسرسيومي مركب از شركتهاي امريكايي، انگليسي و اروپايي قرار گرفت.
در سال 1344، ايران با پيوستن به پيمان بغداد به طور رسمي وارد جرگه كشورهاي بلوك غرب شد و چندي بعد با امضاي موافقتنامه دفاعي با امريكا به همپيمان رسمي اين كشور تبديل گرديد و بر اتهام وابستگي خود به اين كشور مهر تأييد زد. اقدامات شاه مبني بر وابستگي به امريكا، همزمان با سركوب داخلي نيز بود. شاه در سال 1336، ساواك- سازمان مخوف امنيتي- را براي كشف و سركوب سازمانها و نيروهاي مخالف تأسيس نمود تا از اين طريق مخالفان خويش را ساكت نمايد. البته به دنبال فشار امريكا بر شاه و سر برآوردن كمونيسم در اكثر كشورهاي جهان سوم، شاه تصميم گرفت اصلاحات صوري را تحت عنوان پر طمطراق اصلاحات ارضي در ايران به مرحله اجرا درآورد. اصلاحات امريكايي شاه با لايحه انجمنهاي ايالتي ولايتي آغاز شد و در نخستين گام با مخالفت شديد روحانيان روبهرو گرديد.
طبق لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، واژه اسلام از شرايط انتخاب شوندگان و انتخابكنندگان حذف شده بود و منتخبان نيز به جاي آنكه مراسم تحليف را با سوگند به قرآن به جاي آورند، از اين پس با سوگند به كتاب آسماني اين كار را انجام ميدادند. روحانيون اين لايحه را مقدمهاي براي سياستهاي ضدديني دولت و زمينهساز حضور غيرمسلمانان به ويژه بهائيان ميدانستند. در واقع، روحانيون در اين لايحه، طليعه پيدايش يك دولت غربگراي ضد مذهبي را ميديدند و نگران بازگشت رضاشاه در چهرهاي جديد بودند.
در اثر اعتراض روحانيون به اين لايحه ضدديني، دولت وقت ناچار شد لغو لايحه را به طور رسمي اعلام كند ولي شاه كه مصر به انجام اصلاحات مورد نظر خويش بود، برنامه انقلاب سفيد را مطرح كرد. اين برنامه عبارت بود از تقسيم زمينهاي كشاورزي و خلع يد از مالكان بزرگ، ملي كردن جنگلها، اصلاح قانون انتخابات و اعطاي حق رأي و وكالت مجلس به زنان، عرضه سهام انحصارهاي دولتي به مردم براي تأمين منابع مالي اصلاحات ارضي، سهيم شدن كارگران در سود كارخانهها و فروش سهام به آنان و سرانجام ايجاد سپاه دانش از راه فرستادن ديپلمههاي وظيفه براي مبارزه با بيسوادي. هدف شاه از اين اصلاحات، مشروعيت بخشي به رژيم، خلع سلاح مخالفان داخلي و به دست آوردن پشتيباني امريكا بود. اين بار نيز علما به مخالفت با انقلاب سفيد برخاستند و آن را دنباله سياستهاي ضد مذهبي گذشته قلمداد كردند. امام خميني از روحانيون شاخصي بود كه از مخالفت با انقلاب سفيد دست نكشيد و قيام تاريخي 15 خرداد را تدارك ديد كه البته با سركوب شديد محمدرضا پهلوي مواجه شد. پس از سركوب خونين قيام 15 خرداد، مخالفان مذهبي به كلي از نظام پهلوي نااميد شدند و حكومت شاه نيز با دستگيري تمام مخالفان عملاً به فضاي خاصي ميان مخالفان و حكومت دامن زد. همزمان با سركوب نيروهاي مذهبي توسط شاه، گرايش نظام سياسي به غرب نيز افزايش يافت.
تجدد در نظام شاه و دولتمردانش در خريد و استفاده از مدرنترين تكنولوژيها، به ويژه از نوع نظامياش و تقليد از الگوي فرهنگي غرب و گرايش به امريكا در عرصه سياست خلاصه شد و شاه سعي كرد وابستگي خويش به امريكا را بيش از پيش كند.
در اين دوره ناسيوناليسم و باستانگرايي و اشاعه آن بار دگر در دستور كار دولتمردان پهلوي دوم قرار گرفت و از اين رهگذر ارزشها و نهادهاي اسلامي به حاشيه رانده شد.
در واكنش به مدرنيسم بيدنده و ترمز محمدرضا پهلوي كه ارمغاني جز توسعه نامتوازن، حاشيهنشيني و اعتراض تودههاي سنتي مردم نداشت، روشنفكران ايراني نيز دست به كار شدند و با رويكردي انتقادي به نقد مدرنيزاسيون محمدرضا پهلوي پرداختند. در دهه 40 شمسي، نويسندگان و روشنفكران بسياري به مباحثي مانند شرق و غرب، غربزدگي، مخالفت با تكنيك، نقد زندگي شهرنشيني جديد و تأكيد بر مفاهيم بومي در قبال بحرانهاي تجدد و مدرنيزاسيون پرداختند. به همين خاطر دهه 40 را اوج جريان بوميگرايي ميدانند؛ دههاي كه غلبه گفتار غربزدگي و بازگشت به خويشتن، ابزار نظري لازم براي يك جنبش فكري اسلامي را در دهه بعد فراهم كرده بود (بروجردي، 1384: 199- 268). آل احمد يكي از مشهورترين روشنفكراني بود كه نقدي جدي عليه غرب و فرايند نوسازي درايران ارائه كرد و در اين نقد، تهاجم اصلي خويش را متوجه روشنفكران غربزده نمود.
آل احمد كه تحت تأثير فرديد بود، غربزدگي را با مسئله هويت شرقي و اسلامي پيوند ميدهد و ميگويد:«اجازه بدهيد كه اكنون به عنوان يك شرقي پاي در سنت و شايق به پرشي 200، 300 ساله و مجبور به جبران اين همه درماندگي و واماندگي و نشسته بر زمين آن كليت تجزيه شده اسلامي، غربزدگي را چنين تعبير كنم كه مجموعه عوارضي كه در زندگي و فرهنگ و تمدن و روش انديشه مردمان نقطهاي از عالم حادث شده است بيهيچ سنتي به عنوان تكيهگاهي و بيهيچ تداومي در تاريخ.»
پيامد رويكرد غرب ستيزانه آل احمد و مخالفتش با پهلوي دوم او را به تأييد مشروعهخواهي شيخ فضلالله نوري ميكشاند. او در اين باره ميگويد:«اينكه پيشواي روحاني طرفدار مشروعه در نهضت مشروطيت بالاي دار رفت، نشانهاي از عقبنشيني مردم در برابر روشنفكران غربزده بود. از آن روز بود كه نقش غربزدگي را همچون داغي بر پيشاني ما زدند و من نعش آن بزرگوار را- شيخ فضل الله نوري- بر سر دار همچون پرچمي ميدانم كه به علامت استيلاي غم بزرگي پس از 200 سال كشمكش بر بام سراي مملكت افراشته شد.»
آل احمد غربزدگي را از بعدي جامعهشناسانه مورد بررسي قرار ميدهد و اين سخن را به ميان ميآورد كه: «غربزدگي مشخصه دوراني از تاريخ ماست كه هنوز به ماشين دست نيافتهايم و رمز ساختمان آن و سازمان آن را نميدانيم. غربزدگي مشخصه دوراني از تاريخ ماست كه بر مقدمات ماشين، يعني با علوم جديد و تكنولوژي آشنا نشدهايم. غربزدگي، مشخصه دوراني از تاريخ ماست كه بر جبر بازار و اقتصاد و رفتوآمد نفت ناچار از خريدن و مصرف كردن ماشينيم.»
در نهايت آل احمد، در پي يافتن راهحلي ميپرسد:«آيا همچنان كه تاكنون بودهايم بايد فقط مصرفكننده باقي بمانيم؟ يا بايد درهاي زندگي را به روي ماشين و تكنولوژي ببنديم و به قعر رسوم عميق و سنن مالي و مذهبي بگريزيم.»
فخرالدين شادمان ديگر روشنفكري بود كه در كتاب تسخير تمدن فرهنگي بر اين نكته تأكيد ورزيد كه ايران براي اينكه تحت تسلط تمدن غرب در نيايد بايد بكوشد كه از روي ميل و رضايت و هوشمندانه، آن تمدن را به تسخير خود درآورد. شادمان، فكليها يا غربزدگان را كه براي غربي شدن، ريشههاي ملي- ديني و آداب و رسوم خود را قرباني ميكنند خطرناكترين دشمنان ايران تلقي ميكرد و از كساني كه اسلام را عامل عقبماندگي ايرانيان ميدانند سخت انتقاد ميكرد.
شريعتي، ديگر روشنفكر مذهبي بود كه با نقد مدرنيته و طرح تز «بازگشت به خويشتن» نوعي واكنش انتقادي به سياستهاي غربگرايانه محمدرضا پهلوي از خود نشان ميداد. واقع اين امر اين است كه مبحث بوميگرايي و غربزدگي و مخالفت با مدرنيته، همان زماني در ايران شكوفا شد كه حساسترين ذهنهاي جهان غربي مانند آلبركامو، اريك فروم، ماركوزه، ژان پل سارتر، آرنولدتويين بي و هايدگر به خاطر بحرانهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و فلسفي بعد از جنگ در اروپا درباره شايستگيها و مسير غرب، ترديدهاي جدي وارد كردند.
دهه 50 و 60 ميلادي كه نوعي فضاي انتقادي عليه مدرنيته در جهان حاكم بود، ظهور جريانهاي استقلال طلب مليگرا و ضد استعماري در بخشي بزرگ از آفريقا و آسيا نيز در برجسته كردن تفكرضد مدرن در ايران تأثيرگذار بود. در اين دوره بود كه نظريهپردازان مكتب وابستگي مانند پل باران و آندره گوندر فرانك، انتقادات شديدي را به تئوري نوسازي وارد كردند و از آنجا كه مدرنيزاسيون محمدرضا به نحوي از انحاي متأثر از جريان فكري نوسازي امريكايي قرار داشت، مكتب وابستگي ميتوانست خوراك فكري مناسبي جهت مقابله با سياستهاي نوسازي غربي محمدرضا باشد.
در اين ميان روحانيون نيز به عنوان يكي از اقشار مهم در سمت دهي تحولات سياسي- اجتماعي ايران، با اعلام انزجار شديد از سياستهاي دين ستيزانه شاه همبستگي خويش را با نسل شوريده، فقير و از خود بيگانهاي كه در اثر سياستهاي نوسازي شاه، حاشيهاي شده بود اعلام نمود.
در امتداد تحولات سياسي و تاريخي، پيدايش داستانهاي اقليمي و روستاييها يكي ديگر از ويژگيهاي فضاي گفتاري در دهه 40 است. يكي از مهمترين مضامين نويسندگان ايران در اين دوره، پرداختن به معضلات اجتماعي و روحي ايرانيان در قبال مدرنيزاسيون و از دست رفتن سامان زندگي سنتي است.
فرديد نيز همگام با بسياري از روشنفكران هم عصر خويش، نقدي گزنده عليه مباني تمدن غرب صورت داد و اصطلاح غربزدگي را براي اولين بار وضع كرد. همچنين وي، متأثر از هايدگر كه مروج مخالفت با مدرنيته و سرمايهداري، احياي نوعي معنويتگرايي و زنده كردن فرهنگ بومي آلمان بود، سعي كرد از طريق همسخني با هايدگر و نقد سياستهاي شبه مدرنيستي پهلوي دوم و با توشهگيري از منابع ديني ايران زمين، منظومه فكري را صورت بندي كند كه امروزه تحت عنوان رهيافت هايدگري از آن ياد ميشود.
شرح احوال و آثار سيداحمد فرديد
سيداحمد ميهني كه بعدها نام فرديد را براي خود برگزيد در يزد به سال 1289 شمسي متولد شد. وي تحصيلات مقدماتي و ابتدايي و نيز مختصري از تحصيلات حوزوي و ديني خود را در ديار خود سپري كرد و در عنفوان جواني راهي تهران شد و در عرض يك سال ليسانس خود را در رشته فلسفه از دانشگاه تهران اخذ كرد. سپس وي عازم فرانسه و بعد آلمان شد و البته وي موفق به اخذ دريافت مدرك دكترا در آلمان نشد. فرديد بعد از بازگشت به ايران، مشغول تدريس فلسفه شد و كمكم بحثهاي او جمعي را به دور خود جمع كرد. حلقهاي كه بعدها هر كدام جزو اشخاص شاخص و برجستهاي شدند از جمله: رضا داوري اردكاني، جلال آل احمد، يوسفعلي ميرشكاك، محمدرضا ريخته گران و...
فرديد در دوران قبل از انقلاب اسلامي و در سال 1356 در سخنرانيهاي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، تئوري ولايت فقيه را با مباني حكمي خود تئوريزه كرد. لذا ابتداي انقلاب در دفاع از مواضع انقلاب اسلامي و امام سخنرانيهاي فراواني انجام داد و در مخالفت با تفكرات سكولار و مليگرا دست به افشاگري زد. مهمترين تضاد فكري فرديد در دوران انقلاب اسلامي، حملات لفظي او عليه جريان پوپري به رهبري عبدالكريم سروش است. فرديد با لحني گزنده و تند، جريان پوپري و پوپريان را زير ضرب ميگيرد و ميگويد: «اينها مارهايي هستند كه در تورات آمده است. اينها لوياتان آخرالزماناند، اينها مظهر نفس امارهاند و ملاصدرا را وسيله قرار ميدهند؛ اينها ابرمردند. يعني اينكه انسان تا آخرين مرحله نفس اماره جلو برود.»
فرديد در جاي ديگري در باب عبدالكريم سروش كه نماينده جريان پوپري در ايران است، ميگويد:«آدمي مانند آن پوپر زده را كه سر تا پايش يهوديت و ماسونيت بينالملل زده است، عدهاي جوان را دنبال خود انداخته و چهار جمله درست كرده است. با بايد و نبايد و با اين جملههاي بيربط براي من عجيب است با اين كتابها، بعد برود در قم منطق درس بدهد و در دانشگاه الهيات ملاصدرا را درس بدهد.»
فرديد در آن زمان در خصوص آينده سروش پيشبيني ميكند و ميگويد:«ميخواهم پيامي به امام خميني بدهم و درد دلي با ايشان كنم؛ سيد احمد فرديد آدمي است كه براي خودش كار كرده است. اگر كتاب ننوشته نخواسته تشبه به كثافات ديگران كند. من پيام كوچكي به امام دارم. اين انقلاب را عبدالكريم سروش خراب ميكند، فضلاي قديم ما خوبند، ولي يك جهتشان ضعيف است كه من آن را ميدانم، من پوپر را ميشناسم و به ريش او ميخندم.» فرديد در خصوص توهين سروش به قرآن كريم هشدار ميدهد و ميگويد: «همين طور فلسفه علم يهودي زده به كشور ما ميآيد و آن منطق و روش پوپر است كه توهين به قرآن است با نفس اماره.» اين سخنان فرديد عليه سروش و جريان پوپري كه لحني گزنده و شداد و غلاظ دارد، در سخنرانيهاي او عليه غربزدگي و مدرنيته نمود ويژهاي پيدا ميكند. از فرديد آثار مكتوب اندكي به جاي مانده است و به اين اعتبار، برخي او را فيلسوف شفاهي لقب دادهاند. بنابراين براي شناخت آرا و انديشههاي سيداحمد فرديد با مشكل فقدان يا كمبود منابع مكتوب اصلي از دوران بلوغ فكري و نظري او روبهرو هستيم. آنچه از اين مرحله از حيات فلسفي او باقي مانده است مجموعهاي از سخنرانيها، مصاحبهها، گفتارها و گزارشات و نقل قولهاي پراكنده، بيانسجام و نابسامان است كه از برخي شاگردانش به ما رسيده است. البته مجموعهاي از مقالات، اعم از ترجمه و تأليف از دوره جواني فرديد باقي است كه طي سنوات1225 تا 1316 به رشته تحرير درآمدهاند، يعني دورهاي كه فرديد جوان 27 تا 36 ساله بوده و هنوز تحول فكري عميق او شكل نگرفته است. از همان اولين مقالاتي كه فرديد در سنين جواني تقرير كرده است دغدغههاي معنوي و ناخرسندي وي نسبت به جهان مدرن و مرگ و اضمحلال معنويت در آن آشكار است. دو مقاله از مقالات فرديد جوان كه بعدها الهامبخش او در تأثيرپذيري از انديشه هايدگر شد، مقاله «سير فلسفه در قرن بيستم» و «از كانت تا هايدگر» بود كه اولين مقاله در سال 1318 و دومين مقاله در سال 1323 نگاشته شده است. فرديد در اين دو مقاله است كه براي نخستين بار از نام هايدگر به نحو مستقل و آشكارا اسم ميبرد. وي در مقاله «سير فلسفه در قرن بيستم» مينويسد:«فلسفه وجود وجداني مارتين هايدگر، تازهترين جريان مهم فلسفه غرب و از لحاظ شهرت و اهميت تالي و جايگزيني فلسفه وجود هانري برگسون فرانسوي در اروپاست.»
فرديد، همچنين در مقاله «از كانت تا هايدگر»هايدگر را متفكر اگزيستانسياليست مينامد.
همين چند مقالهاي كه از فرديد در مجله سخن منتشر شده حاكي از دانش عميق فرديد نسبت به فلسفه غرب است. شاگردان فرديد نيز نقش عمدهاي در اشاعه و باز تقرير آزاد او داشتهاند. كتاب «ديدار فرهي و فتوحات آخرالزماني» درسهايي از فرديد است كه توسط محمد مددپور از نوار پياده شده و همراه با مؤخرهاي مفصل از خود مددپور تحت عنوان «حكمت انسي و علم الاسماء تاريخي» منتشر گرديده است. كتابي ديگر با عنوان آرا و عقايد سيداحمد فرديد يا مفردات فرديدي حاوي سخنان فرديد است كه توسط سيدمصطفي ديباج به ترتيب الفبايي تنظيم و منتشر شده است. از آثار رضا داوري نيز ميتوان وجوهي از تفكر فرديدي را يافت، اما مهمترين اثري كه در تبيين و دفاع از نظام فكري فرديد منتشر گرديده است از مرحوم سيدعباس معارف است. او از فرديد با عناويني چون «استاد بزرگ حكمت مشرق» يا «حكيم بزرگي انسي معاصر» ياد ميكند. كتاب «نگاهي دوباره به مباني حكمت انسي معارف» كه قرار بود در سه مجلد تدوين شود و فقط يك مجلد آن منتشر گرديد، نما و شمايي از تفكر فلسفي و عرفاني فرديد را نشان ميدهد.
حقيقت امر اين است كه از اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 آنچه در فرديد بالقوه بود، به فعليت ميرسد و او در سال 1340 در جلسات شوراي هدف فرهنگ ايران شركت ميكند. در اين جلسات جلال آل احمد نيز حضور دارد كه بعدها تحت تأثير فرديد كتاب غربزدگي را مينويسد. روند جهش فكري فرديد تا بعد از انقلاب اسلامي نيز بهرغم فراز و فرودهاي بسيار تداوم پيدا ميكند تا اينكه او در 25 مرداد 1373 از اين جهان رخت بر ميبندد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]
صفحات پیشنهادی
نشست بررسی جریان روشنفکری در تاریخ معاصر برگزار می شود
امروز نشست بررسی جریان روشنفکری در تاریخ معاصر برگزار می شود شناسهٔ خبر 3839103 - شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱ ۵۶ دین و اندیشه > اندیشکده ها jwplayer display inline-block; نشست بررسی جریان روشنفکری در تاریخ معاصر به همت دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز برگزار می شنمود کمرنگ قرآن سبب حضور شیادان در عصر غیبت شده است
یک کارشناس مذهبی مطرح کرد نمود کمرنگ قرآن سبب حضور شیادان در عصر غیبت شده است شناسهٔ خبر 3845836 - شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳ ۳۱ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; حجت الاسلام آخوند پور با اشاره به مکتب ها و شیادانی که خود را رابط امام زمان معضرورت های عصر امام حسن عسکری(ع)
یادداشت ضرورت های عصر امام حسن عسکری ع شناسهٔ خبر 3844508 - پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱ ۰۲ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; آنچه مسلم است آوردن امام هادی و عسکری ع از جهاتی شبیه سیاست مأمون در آوردن امام رضا ع به خراسان بود زیرا داوضاع سیاسی ـ اجتماعی عصر امام حسن عسکری(ع)
یادداشت اوضاع سیاسی ـ اجتماعی عصر امام حسن عسکری ع شناسهٔ خبر 3844515 - پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۳ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; اینکه سه پیشوای شیعه در سامراء و مرکز حکومت عباسی تحت نظارت سلطنت قرار می گیرند و در جوانی به شهادبرترین نوع انتظار ظهور امام عصر (عج) چیست؟
جمعه های انتظار برترین نوع انتظار ظهور امام عصر عج چیست شناسهٔ خبر 3838231 - جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹ ۳۰ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; انتظار امید میآورد و امید به آیندۀ روشن سبب حرکت و نشاط و پویایی میشود امید به تحقّق ارزشها سمهم ترین ستون دین مردم هستند/ نقش مردم در عصر ظهور
آیت الله جوادی آملی عنوان کرد مهم ترین ستون دین مردم هستند نقش مردم در عصر ظهور شناسهٔ خبر 3842874 - سهشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵ ۴۹ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; آیت الله جوادی آملی در دیدار با جمعی از اعضای همایش بین المللی دکترینجامعه عصر غیبت در مسیر رسیدن به تمدن مهدوی بیمسئولیت نیست
محمد صابر جعفری جامعه عصر غیبت در مسیر رسیدن به تمدن مهدوی بیمسئولیت نیست شناسهٔ خبر 3844721 - جمعه ۱۹ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹ ۲۴ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت گفت قطعاً آینده آرمانی و متعالی به وقوع خواهدغیبت امام زمان از اسرار خداوند است/ بزرگ ترین سرمایه در عصر غیبت
یک استاد حوزه علمیه غیبت امام زمان از اسرار خداوند است بزرگ ترین سرمایه در عصر غیبت شناسهٔ خبر 3841588 - دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵ ۲۷ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; آیت الله حسینی مازندرانی گفت بزرگ ترین سرمایه در عصر غیبت تقوا اتشبه یا تشرف؟/ وظیفه اصلی ما نسبت به امام عصر(عج) چیست؟
یادداشتی از حجت الاسلام علوی تهرانی تشبه یا تشرف وظیفه اصلی ما نسبت به امام عصر عج چیست شناسهٔ خبر 3847038 - یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۴۹ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; عدهای بر این باور هستند که از اصلیترین وظایف منتظران نسبتاجتماع بزرگ مردمی بیعت با امام عصر (عج) برگزار می شود
در میدان امام حسین ع اجتماع بزرگ مردمی بیعت با امام عصر عج برگزار می شود شناسهٔ خبر 3842574 - سهشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳ ۰۸ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی jwplayer display inline-block; اجتماع بزرگ مردمی بیعت با امام عصر عج همزمان با سالروز آغاز امامت حضرت-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها