تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813005715




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امام حسین (ع) چرا و چگونه با مدینه وداع فرمود؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: امام حسین علیه السلام در شب دوّم به کنار قبر جدش (ص) شتافت در حالی که غمگین و اندوهناک بود تا از ستم ستمکاران نزد آن حضرت شکایت بَرَد. امام (ع) در برابر قبر شریف ایستاد، دو رکعت نماز خواند، بسیار متأثر و افسرده‌خاطر بود، آنگاه از محنت‌ها و گرفتاری‌هایی که بر آن حضرت وارد شده بود، شکایت کرد و گفت:


 وداع امام حسین (ع) با مدینه
 وداع امام حسین (ع) با مدینه 
امام حسین علیه السلام در شب دوّم به کنار قبر جدش (ص) شتافت در حالی که غمگین و اندوهناک بود تا از ستم ستمکاران نزد آن حضرت شکایت بَرَد. امام (ع) در برابر قبر شریف ایستاد، دو رکعت نماز خواند، بسیار متأثر و افسرده‌خاطر بود، آنگاه از محنت‌ها و گرفتاری‌هایی که بر آن حضرت وارد شده بود، شکایت کرد و گفت:
 
 «خداوندا! این قبر پیامبرت محمد است و من فرزند دختر محمد، ماجراهایی برایم پیش آمده که تو می‌دانی. خداوندا! من معروف را دوست می‌دارم و از منکر، بیزارم،‌ ای دارنده شکوه و عظمت، به حق این قبر و هر کسی که در آن است از تو می‌خواهم برای من آنچه را موجب رضایت تو و پیامبرت است، انتخاب فرمایی.»
 
امام حسین (ع) جدش را در خواب می‌بیند
حضرت حسین (ع) برای مدتی طولانی به قبر جدش نگاه کرد، در حالی که اطمینان یافته بود که دیگر آن را نخواهد دید، آنگاه به گریه افتاد.
 
هنوز سپیده صبح ندمیده بود که آن حضرت را خواب فرا گرفت، جدّش حضرت رسول (ص) را در خواب دید که با گروهی از فرشتگان آمده بود. آن حضرت، امام حسین (ع) را در آغوش گرفت و میان دو چشم وی را بوسید در حالی که به وی می‌فرمود: «ای پسرم! گویی که تو به زودی در کرب‌و‌بلا در میان جمعی از امتم، کشته شده و سربریده خواهی شد در حالی که تشنه خواهی بود و به تو آب نخواهند داد و تشنه‌کام خواهی بود اما سیراب نخواهی شد، آن‌ها با این وجود به شفاعتم در روز قیامت امید خواهند داشت، برای آنان در نزد خداوند، بهره‌ای نخواهد بود.
 
عزیزم! حسین! پدر، مادر و برادرت بر من وارد شده‌اند، آن‌ها مشتاق تو هستند، همانا برای تو در بهشت درجاتی است که جز با شهادت به آن‌ها دست نخواهی یافت...»
 
امام حسین (ع) برای مدتی طولانی به جدش (ص) نگاه کرد و عطوفت و مهربانی آن حضرت را نسبت به خود به یاد آورد. آنگاه، اشتیاقش فزونی یافت و محنت‌های بزرگی که از حکومت اموی بر او وارد می‌شد در نظرش مجسم گشت؛ زیرا وی یا باید با فاجر بنی‌امیه بیعت کند و یا کشته شود. آنگاه به جدش متوسل شد و با تضرع به او گفت: «ای جد من! نیازی به بازگشت به دنیا ندارم، مرا نزد خود ببر و مرا با خود به منزلت وارد کن.» پیامبر (ص) متأثر شد و به وی فرمود: «باید به دنیا باز گردی تا شهادت روزی‌ات شود و پاداش بزرگی که خداوند در آن برای تو قرارداده است، تو و پدر و عمو و عموی پدرت، روز قیامت در یک گروه محشور می‌شوید تا وارد بهشت گردید.»
 
حضرت حسین (ع) پریشان و مضطرب، از خواب برخاست، در حالی که امواجی از درد و غم بر او دست یافته بود و به یقینی که کوچک‌ترین شکی در آن راه نداشت، رسیده بود که حتماً شهادت روزی‌اش خواهد گشت، پس همه اهل خانه‌اش را جمع کرد و آن خواب غم انگیز را برایشان گفت، در آن روز در شرق زمین یا در غرب آن، هیچ کس بیش از اهل بیت رسول اللَّه (ص) غمگین و هیچ مرد و زنی بیشتر از آنان گریان نبود. وداع امام حسین با حضرت زینبهنگامی که امام تصمیم به ترک مدینه گرفت، بانوان خاندان عبدالمطلب غرق در اندوه و غم شدند 
 وداع امام حسین (ع) با قبر مادر و برادرش
حضرت حسین (ع) در تاریکی شب به سوی قبر مادرش، یادگار پیامبر (ص) و پاره تن آن حضرت رفت و مدتی در برابر قبر شریفش ایستاد، در حالی که نگاه‌های آخرین وداع را بر قبر می‌افکند و عواطف سرشار و مهربانی‌های فراوانش را به یاد می‌آورد، دوست می‌داشت که زمین باز شود تا مادر، وی را همراه خود به زیر خاک برد، آنگاه به گریه افتاد و با قبر، وداعی گرم نمود و سپس به طرف قبر برادر پاکش حضرت حسن (ع) رفت و با اشک خود، زمین قبر را سیراب کرد، در‌‌ همان حال درد‌ها و غم‌ها او را در بر گرفته بودند. پس از آن، غرق در اندوه و غم به خانه خود بازگشت.[۳] هراس بانوان بنی‌هاشم
هنگامی که امام تصمیم به ترک مدینه و پناه بردن به مکه گرفت، بانوان خاندان عبدالمطلب، در حالی که به شدت محزون و متأثر بودند جمع شدند؛ زیرا خبرهای بسیاری از رسول خدا (ص) در مورد کشته شدن فرزندش حسین (ع)، به آنان رسیده بود.
 
آن‌ها شروع به نوحه سرایی نمودند و صدایشان به گریه بلند شد. منظره‌ای هراس‌انگیز بود، حضرت حسین (ع) با اراده‌ای محکم، روی به آنان کرد و فرمود: «شما را به خدا! این کار را که معصیت خداوند و پیامبر است، آشکار نکنید.»
 
دل‌هایشان به درد آمد و فریاد زدند: «نوحه سرایی و گریه را برای چه کسی می‌خواهیم، امروز نزد ما همانند روزی است که رسول خدا (ص)، علی، فاطمه و حسن درگذشته بودند... خداوند ما را فدای تو قرار دهد،‌ ای محبوب نیکان...!»
 
یکی از عمه‌های آن حضرت به سوی او آمد در حالی که چهره‌اش برافروخته شده بود. با صدایی که از گریه مرتباً قطع می‌شد، گفت: هاتفی را شنیدم که می‌گفت:
 
وان قتیل الطف من آل هاشم
 اذل رقاباً من قریش فذلت
 
«آن کشته سرزمین طف، از خاندان هاشم، گردنهایی از قریش را به ذلّت نشاند و آن‌ها خوار شدند.»
 
امام (ع) او را آرام کرد و دستور به شکیبایی داد‌‌ همان گونه که دیگر بانوان از خاندان عبدالمطلب را چنین امر فرموده بود.»کرب و بلامطالب مرتبط :عشق عجیب حسین تهی به امام حسین(ع)!+تصاویرگریه کننده بر امام حسین علیه السلام قطعاً بهشتی است؟!بیان معناى صدای حیوانات توسط امام حسین (ع) ‏ + عکسنام مبارک امام حسین(ع) در تورات و انجیلعلائم ظهور ‎به روایت امام حسين(ع)



سوختن لباس‌تان را فراموش کنید


فروشگاه اینترنتی مدیسه


لباس مجلسی



الی گشت




سه شنبه 13 مهر 1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن