تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829388747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهدای کربلا(2) وهب تازه داماد نصرانی


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: قيام حسيني با همه رمز و رازهاي آشكار و نهانش، شاهدي براي از جان گذشتگي و ايثار افلاكياني است كه بدون توجه به ظواهر دنيايي، زيباترين و خوش‌ترين عاقبت‌ها را براي خود خريداري كردند.

وهب«وهب» جوان تازه‌داماد نصراني، با ديدن امام حسين (ع)، به همراه همسر و مادرش به دين اسلام گرويد و در دشت كربلا با رسيدن به حقانيت، چنان جهادي از خود نشان داد كه مايه افتخار جوانان هم‌عصر خود شد.قيام حسيني با همه رمز و رازهاي آشكار و نهانش، شاهدي براي از جان گذشتگي و ايثار افلاكياني است كه بدون توجه به ظواهر دنيايي، زيباترين و خوش‌ترين عاقبت‌ها را براي خود خريداري كردند و شهداي كربلا را بايد جزو برترين انسان‌هاي تاريخ و همنشين انبيا‌ء و اولياء در بهشت جاويدان خدا ناميد.درباره اين شخص، افزون بر متوني كه خواهد آمد، اطلاعي در دست نيست. گفتني است كه يكي از ياران مشهور و شجاع امام حسين (ع) كه به همراه همسرش ام وهب، به كربلا آمده بود و همسرش نيز به شهادت رسيد. «عبدالله بن عمير كلبي» است. برخي متون مربوط به وهب، مشابهت‌ها و مشتركاتي با متون مربوط به عبدالله بن عمير دارند. همين باعث شده تا برخي محققان، معتقد شوند كه وهب به بن وهب، وجود خارجي نداشته است و در واقع، همان عبدالله بن عمير است كه نامش بر اثر خلط، شخص يا اشخاص ديگري پديد آمده‌اند.به هر حال، در آنچه اكنون وجود دارد، ضمن مشابهت‌ها و خلط‌ها، تفاوت‌هاي فاحشي هم بين اين دو ماجرا، وجود دارد. بنابراين، ضمن آن كه سخن برخي محققان، مبني بر دو نفر بودن آنها امكان دارد؛ ولي دلايل آنها در حد اطمينان‌آوري نيست و دو نفر بودن آنها، بعيد نيست، به ويژه بحث نصراني بودن وهب كه در برخي منابع آمده، با عبدالله بن عمير كه از ياران نامي امام حسين (ع) است، به هيچ وجه، قابل جمع نيست.شيخ صدوق در كتاب «الامالي» به نقل از عبدالله بن منصور، از امام صادق، از پدرش امام باقر، از جدش امام زين‌العابدين (ع) مي‌نويسد: وهب بن وهب، به ميدان آمد. او و مادرش، مسيحي بودند كه به دست امام حسين (ع)، مسلمان شدند و تا كربلا به دنبال او آمده بودند. وهب، بر اسب، سوار شد و عمود خيمه را به دست گرفت و جنگيد تا هفت يا هشت تن [از سپاه دشمن] را كشت و سپس، اسير شد. او را نزد عمر بن سعد ـ كه خدا، لعنتش كند ـ آوردند. فرمان داد تا گردنش را بزنند. او را گردن زدند و [سرش را] به سوي لشكر امام حسين (ع) انداختند. مادرش، شمشير او را بر گرفت و به ميدان آمد. امام حسين (ع) به او فرمود: «اي ام ‌وهب! بنشين كه خداوند، جهاد را از دوش زنان، برداشته است. تو و پسرت، با جدم محمد (ع)،‌در بهشت خواهيد بود.»در كتاب «الملهوف» هم آمده است: وهب بن حُباب كلبي، به ميدان آمد و خوب، شمشير زد و نيكو جنگيد. سپس، به سوي همسر و مادرش ـ كه با او آمده بودند ـ بازگشت و گفت: «اي مادر! آيا راضي شدي يا نه؟»مادر گفت: «نه. راضي نمي‌شوم تا آن كه در ركاب حسين (ع)، كشته شوي.»همسرش نيز گفت: «تو را به خدا سوگند مي‌دهم كه مرا به [مرگ] خودت، سوگوار مكن.»اما مادرش به او گفت: «پسر عزيزم! سخنش را نشنيده بگير و بازگرد و پيش روي فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا به شفاعت جدش در روز قيامت، نائل شوي.»وهب نيز بازگشت و جنگيد تا دستانش قطع شد. همسرش، عمود خيمه‌اي را برداشت و به سوي او پيش رفت، در حالي كه مي‌گفت: «پدر و مادرم، فدايت باد! در دفاع از پاكان حرم پيامبر خدا (ع) بجنگ.»وهب، جلو آمد تا او را به سوي زنان بازگرداند؛ اما همسرش، لباس او را گرفت و گفت: «باز نمي‌گردم تا اين كه همراه تو بميرم.»امام حسين (ع) فرمود: «پاداش خير، نصيب شما خانواده باد! به سوي زنان، بازگرد، خدا، رحمتت كند!»
او نيز به سوي آنها بازگشت، و كلبي نيز پيوسته مي‌جنگيد تا كشته شد. رضوان الهي بر او باد!همچنين در كتاب «مقتل الحسين (ع)» به نقل از خوارزمي آمده است: وهب بن عبدالله بن جَناب كلبي ـ در حالي كه مادرش همراهش بود ـ بيرون آمد. مادرش به او گفت: «برخيز ـ اي پسرم ـ و فرزند دختر پيامبر خدا (ص) را ياري ده. او گفت: «اي مادر! چنين مي‌كنم و ـ به ياري خدا ـ كوتاهي نخواهم كرد.»
سپس به ميدان آمد، در حالي كه مي‌گفت:اگر مرا نمي‌شناسيد،
من فرزند كلبمبه زودي،
مرا و ضربه‌هايم را خواهيم ديد
و نيز يورش و هجوم مرا
در نبرد انتقام خودم را
پس از گرفتن انتقام همراهانم خواهم گرفت
و سختي را در روز سختي مي‌رانم.
جولانم در نبرد، بازي نيست.آن‌گاه، حمله كرد و پيوسته مي‌جنگيد تا گروهي [از سپاهيان دشمن] را كُشت. سپس به سوي مادر و همسرش بازگشت و نزديك آنها ايستاد و گفت: «اي مادر! آيا از من، راضي شدي؟» مادرش گفت: «راضي نمي‌شوم، مگر آن كه پيش‌روي فرزند دختر پيامبر خدا (ع) كشته شوي.» همسرش به او گفت: «تو را به خدا سوگند مي‌دهم كه مرا به [مرگ] خود، سوگوار نكني.»مادرش به او گفت: «به سخنش، گوش مده و بازگرد و پيش‌روي فرزند دختر پيامبر خدا (ع) بجنگ تا فردا، شفيع تو نزد پروردگارت باشد.»او نيز [براي نبرد] جلو رفت، در حالي كه مي‌گفت:
من به تو قول مي‌دهم ـ اي ام وهب ـ
كه آنان را با سرنيزه و ضربت شمشير، بزنم
ضربه جوان مؤمن به پروردگار
تا آن كه دشمن، تلخي جنگ را بچشد
من، مردي نيرومند و قوي و خويش‌دار هستم
و به گاه سختي، ناتوان نيستم
از [خاندان] عُلَيم بودن، براي من بس باشد،
بس، چرا كه تبارم، به كريمان عرب مي‌رسد.سپس، پيوسته جنگيد تا دست راستش قطع شد؛ اما توجهي نكرد و باز جنگيد تا دست چپش نيز قطع شد و سپس، كشته شد. مادرش به سوي او آمد تا خون را از چهره‌اش پاك كند كه شمر بن ذي‌الجوشن، او را ديد و به يكي از غلامانش فرمان داد تا با عمود خيمه، به او بزند. [اون نيز چنين كرد] و سرش را شكست و وي را كشت. او نخستين زني بود كه در نبرد [همراه با] حسين (ع)، به شهادت رسيد.مجدالائمّه سَرَخسَكي، از ابوعبدالله حداد نقل مي‌كند كه وهب بن عبدالله، [نخست] مسيحي بود كه همراه با مادرش، به دست امام حسين (ع) اسلام آورده بود.وي در مبارزه، بيست و چهار تن پياده و دوازده تن سواره [از سپاه دشمن] را كشت و سپس، اسير شد. او را نزد عمر بن سعد آوردند. او به وهب گفت: «‌حمله‌ات، خيلي سخت بود!» سپس، فرمان داد تا گردنش را بزنند و [سرش را] به سوي لشكر امام حسين (ع) بيندازند.مادرش، سر وي را برگرفت و آن را بوسيد و با عمود خيمه، [به دشمن] حمله كرد و با آن، دو تن را كشت.
امام حسين (ع) به او فرمود: «ام وهب بازگرد كه جهاد، از دوش زنان، برداشته شده است.» او نيز بازگشت، در حالي كه مي‌گفت: «خداي من! اميد مرا، قطع مكن.»پس امام حسين (ع) به او فرمود: «خداوند، اميدت را قطع نمي‌كند، اي ام وهب! تو و فرزندت، در بهشت، همراه پيامبر خدا (ص) و فرزندانش خواهي بود.» فارسمطالب مرتبط :شهدای کربلا(1) حر بن یزید ریاحی شهیدی که امام زمان یادش کرددرجات و مقامات شهدای کربلاشاخصه‌های برتری اصحاب امام حسین بر دیگر شهدای تاریخمراسم شام غريبان شهدای کربلا در نيويورک + فیلم



سوختن لباس‌تان را فراموش کنید


فروشگاه اینترنتی مدیسه


لباس مجلسی



الی گشت




سه شنبه 13 مهر 1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن