واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
عمده برنامه لیپمن بر مبنای ارزش های انسانی بنا نهاده شده است
شناسهٔ خبر: 3758821 - پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۶
دین و اندیشه > اندیشمندان
.jwplayer{ display: inline-block; } وجه تمایز عمده برنامه لیپمن و فراگیر شدن آن در بیش از ۱۱۰ کشور در جهان در این است که بر مبنای ارزش های انسانی بنا نهاده شده و نیز متاثر از جنبش کاربردی بر مسایل روزمره زندگی تاکید دارد. خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-الهام فخرایی: اخیرا علی ستاری در مصاحبه ای انتخاب مفهوم فلسفه در برنامه فلسفه برای کودکان را از طرف لیپمن ذوقی دانسته و اشاره کرده که لیپمن هدفش تربیت فیلسوف از میان کودکان یا انتقال مفاهیم فلسفی به ذهن کودکان نبوده؛ فلسفه در این برنامه صرفا یک روش است و اینکه می توان با آموختن حکمت اسلامی به کودکان، مهارت های شناختی ایشان را تقویت کرد و نیز بر دغدغه فلسفه برای کودکان با رویکرد بومی و اسلامی تاکید نموده است، ایشان کتابی نیز در نقد مبانی فلسفی این برنامه تالیف کرده اند. نویسنده در این مجال بر آنست ضمن نقد بخشی از محتوای سخن ایشان؛ مواردی را در توضیح برنامه فلسفه برای کودکان بیان کند؛ آنچه مسلم است در نقد و توضیح آرای لیپمن، بیش از برداشت و خوانش شخصی باید به منابع دست اول و تالیف خود او استناد کرد؛ لیپمن در طی چند دهه (از ۱۹۷۰ به بعد) ضمن تالیف کتابها و مقالات متعدد تلاش کرد برنامه فلسفه برای کودکان را طراحی، تدوین و معرفی نماید. نگاهی به آثار تالیف شده توسط او و دستیارش مارگارت شارپ و به ویژه کتاب های اختصاصی این برنامه که یک بازه زمانی چند ساله را از ۴ سالگی تا پایان دوره متوسطه پوشش می دهد؛ روشن خواهد کرد که این مجموعه داستان ها از کتاب «بیمارستان عروسک ها» در دوره پیش دبستان گرفته تا کتاب لیزا و مارک در دوره متوسطه سرشار از مفاهیم فلسفی ست و بر مبنای همین مفاهیم راهنمای معلمان برای استفاده از کتاب نیز نگاشته شده است. مفاهیمی که شاخه های مختلفی نظیر منطق، زیبایی شناسی، معرفت شناسی، فلسفه زبان، اخلاق، هنر و ... را دربر میگیرد و مجموعه ای از ساختارها و فرایندهای شناختی نظیر انواع تفکر، اشکال داوری، مهارت های فکر و فعالیت ذهنی و شرایط موثر را رقم می زند و تمام این مجموعه مبتنی است بر داستان هایی که در آنها تاریخ فلسفه بازسازی شده است. او همچنین در کتاب تفکر در تعلیم و تربیت می نویسد: «در میان مربیانی که طرفدار نقش فلسفه در تعلیم و تربیت هستند، اختلاف نظرهایی مشاهده می شود که بازتابی از اختلاف نظر خود فیلسوفان می باشد. ممکن است درباره ترغیب کودکان به یادگیری فلسفه یا فلسفیدن بحث های چندانی صورت نگرفته باشد، اما در مورد اهمیت شق دوم تقریبا توافق وجود دارد. البته هنوز کاملا معلوم نیست که فقط معلمان باید به این کار تشویق شوند یا هر دو. به نظرمن این دست نوشته بر روی دیوار به اندازه کافی گویا هست که «تا زمانی که معلمان فلسفه را یاد نگرفته باشند و نتوانند فلسفه ورزی کنند، چشم اندازهای تفکر در تعلیم و تربیت روشن نخواهد شد.» و «همان گونه که ادبیات منبع مناسبی برای آموزش نوشتن است، فلسفه منبع مناسبی برای آموزش تفکر است. علم، فلسفه و ادبیات رشته هایی هستند که از آنها ارزش های انسانی برگرفته می شود و توصیه های عملی ارایه می دهند. ادبیات بسیار وسیع تر و پراکنده تر از آن است که بتواند منبع آموزش تفکر قرار گیرد و علم نیز بسیار محدود و یکدست است. فلسفه با تاکید زیادش بر دقت منطقی و انعطاف، گزینه بسیار مناسبی برای این کار است. (ص۹۶-۹۴) فلسفه محض فراگیران را برای تفکر در سایر رشته ها آماده می سازد. تقویت مهارت های استدلال، مفهوم سازی و قضاوت توسط فلسفه باید از دوره دبستان شروع شود. آن چه فلسفه در کل مدارس ابتدایی به ارمغان می آورد، گنجینه ای از نظریات اساسی انسان گرایانه است برای بحث در کلاس، نه تنها برای دوره متوسطه بلکه برای دانشگاه و شهروندی یعنی پدری و مادری هم ضروری و حیاتی است. اینکه فلسفه به بزرگسالان تعلق دارد، درست نیست.» (ص ۹۸) در همین کتاب لیپمن به تفصیل برداشت های مختلف را بررسی و بیان می کند و به دیویی نیز اشاره دارد؛ اما با وجود ارجاعات فوق نمی توان مدعی شد که برنامه فلسفه برای کودک صرفا همان رویکرد دیویی است؛ به ویژه که دیویی فلسفه را مختص بزرگسالان می دانست و لیپمن این مورد را صریحا رد می کند. (رک. گفتگو با پیشگامان فبک) علی ستاری در ادامه بدرستی بیان می کند: «نتایج تحقیقات نشان داده است که میتوانیم با بهرهگیری از فلسفه برای کودکان مهارت فکری و شناختی کودکان را ارتقا بدهیم.» ؛ این نتایج در مقالات و پژوهش های بسیاری چه در ایران و چه خارج از آن مورد تایید قرار گرفته است؛ چنانکه لیپمن طی دو دهه جایزه سال انجمن فلسفی آمریکا را به خود اختصاص داد و از طرف یونسکو و انجمن معلمان فلسفه امریکا مورد تقدیر واقع شد. استرنبرگ نیز در کتاب «روانشناسی شناختی» (رک. ۲۰۰۶. ص ۷۱۹) بر پیشتازی این برنامه در زمینه ارتقای مهارت های شناختی تاکید کرده است. اما در ادامه علی ستاری با استناد به مقدمه بیان شده نتیجه می گیرد: «پس در هر دو رویکرد چه آموزش حکمت اسلامی سادهسازی شده به کودکان و چه آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان از طریق برنامه فلسفه برای کودکان میتوان به تقویت مهارتهای شناختی کودکان کمک کرد.» سوال این است که چطور از نتایج تحقیق روی آثار برنامه فلسفه برای کودکان می توان نتیجه گرفت که آموزش حکمت اسلامی ساده سازی شده یا همان فلسفه صدرایی و مشایی (عمدتا) نیز چنین تاثیری خواهد داشت. درواقع می توان این امر را به عنوان یک فرضیه مطرح کرد و سپس برنامه ای بر اساس آن تدوین کرد و آموزش داد و بعد از بررسی طی چند دهه (آنچنان که در مورد برنامه فلسفه برای کودکان اتفاق افتاد) ادعا کرد که این آموزش نیز نتایجی معادل آن برنامه خواهد داشت. درواقع می خواهم توجه مخاطب را به این نکته جلب کنم که همانطور که در بالا اشاره شد و در پیشینه تاریخی برنامه فلسفه برای کودکان آمده (رک .بررسی مبانی نظری آموزش فلسفه به کودکان) و نیز در تقسیم بندی های خود لیپمن به آن اشاره شده؛ وجه تمایز عمده برنامه لیپمن و فراگیر شدن آن در بیش از ۱۱۰ کشور در جهان در این است که بر مبنای ارزش های انسانی بنا نهاده شده و نیز متاثر از جنبش کاربردی بر مسایل روزمره زندگی تاکید دارد. لیپمن در این برنامه علاوه بر حفظ سنت گذشتگان بر مفاهیم مرزی تاکید می کند که در دنیای مدرن فعلی چالش برانگیز است و مورد نیاز. بنابراین اگر هر کدام از ما دغدغه بومی سازی و اسلامی کردن این برنامه را داریم، بیش از ساده سازی صرف آموزه ها باید این سوال را از خودمان بپرسیم که به عنوان مثال این بومی سازی به معنای آموزش مفاهیم جوهر و عرض و حرکت جوهری و ربط و رابط است یا اینکه بومی سازی به این معناست که موضوع و مساله ای که آموزش داده می شود؛ برای فراگیر شخصی شده باشد و به قول لیپمن «مفهوم تفکر در اصل مستلزم حل مساله است یا جستجوی مساله؟» (رک. ص ۸۹) نکته آخر اینکه در حوزه اندیشه شاید تقدم و تاخر و اینکه ابتدا چه کسی چه چیزی را ابداع کرد و حتی جغرافیا تا جایی که با یک موضوع فراگیر انسانی روبرو هستیم؛ چندان مهم نباشد؛ بلکه مهم آن است که محصول ارایه شده تاب و توان به اصطلاح چکش پذیری و در عین حال تاب آوری را به لحاظ مبنایی داشته باشد. با امید به اینکه بومی سازی نیز با چنین قوتی پی گرفته شود!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]