واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
جایگاه مسجد در جامعه اسلامی
شناسهٔ خبر: 3750746 - چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۴
دین و اندیشه > اندیشمندان
.jwplayer{ display: inline-block; } سید سعید زاهد زاهدانی دانشیار جامعه شناسی دانشگاه شیراز گفت:از میان مکان هایی که در جامعه وجود دارد، مسجد به عنوان خانه خدا شهرت دارد، به عبارت دیگر مساجد خانه خدا در جوامع انسانی هستند. به گزارش خبرنگار مهر، یادداشتی با عنوان «جایگاه مسجد در جامعه اسلامی» نوشته سید سعید زاهد زاهدانی دانشیار جامعه شناسی دانشگاه شیراز در پی می آید. بنا بر اعتقادات اسلامی، حکومت عالم در اختیار خداوند تبارک و تعالی است، همان طور که در دعای کمیل می خوانیم «وَلا یُمکِنُ الفرارُ مِن حُکومَتِک: کسی نمی تواند از حکومت الهی فرار کند و خارج شود.» نیابت حکومت الهی در اختیار پیامبران اولوالعزم(ع) و بعد از آنها براساس اعتقادات شیعی به دست امام معصوم(ع) است و امروز حاکمیت الهی توسط حکومت امام زمان(عج) تحقق پیدا می کند که به علت غیبت آن حضرت در اختیار نائب ایشان است که در جمهوری اسلامی تحت نظام ولایت فقیه سازمان داده شده و به حمدالله تحقق اجرایی و عینی پیدا کرده است. از نگاه دیگر این حکومت وقتی عملیاتی و اجرایی می شود نیاز به محل استقرار دارد. از میان مکان هایی که در جامعه وجود دارد، مسجد به عنوان خانه خدا شهرت دارد، به عبارت دیگر مساجد خانه خدا در جوامع انسانی هستند. اگر ما آن بحث سلسله حاکمیت را که نهایتا به نائب امام زمان(عج) در زمان حاضر رسید و بحث مکان فیزیکی که مسجد را خانه خداوند می دانیم با هم ترکیب کنیم به این نتیجه می رسیم که پس جایگاهی که باید حاکمیت الهی در روی زمین عملیاتی و اجرایی شود، مسجد است. به همان گونه که در مدینه در زمان پیغمبر اکرم (ص) چنین بود. به عبارت دیگر با توجه به مقدمه ای که گفته شد مسجد، محل اعمال حاکمیت خداوند تبارک و تعالی در بین اجتماعات انسانی است. شمول حاکمیت خداوند و بالطبع حاکمیت نائب امام زمان(عج) بر همه مسائل مبتلابه اجتماعی است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی هم ولی فقیه، سیاست های کلی نظام ـ سیاست های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ـ را معین می کند. بنابراین در یک جامعۀ اسلامی مساجد، به مکان هایی تبدیل می شوند که مردم مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را در رابطه با حکومت باید از آنجا پی گیری کنند. اما در کشور ما این طرح نظری هنوز تحقق نیافته است. بعد از انقلاب مشروطه فرهنگ مدرنیته رسماً وارد جامعه ما شد. بعد از آن رضاخان شبه مدرنیسم را به زور در جامعه ما گسترش داد. ساختارهای تازه ای به عنوان ادارات و وزارت خانه های دولتی تحت حکومت و مدیریت دولت ساخته شد. در واقع شبکه های مدیریتی برای اعمال نظام طاغوتی به وجود آمدند. مردم ایران پادشاه را طاغوت می دانند. انقلاب اسلامی بر علیه حکومت شاهنشاهی و نظام طاغوتی شکل گرفت. اما هنوز بعد از انقلاب ساختار های حاکمیتی چندان تغییری نیافته است. اگر الگوی حاکمیت اسلامی را بخواهیم در جامعه مستقر کنیم، می باید به سمت مسجد محوری حرکت نمائیم. به طوری که نیازمندی های مردم که امروز از طریق سازمان های دولتی مرتفع می شود به سمت مسجد ها کانالیزه شود. به عبارت دیگر مساجد می باید مکان هائی باشند که رهبری دستگاه های مرتفع کنند نیاز های مردم را رهبری کنند. حرکت هائی در این راستا شروع شده است. برای مثال در هفته دولت مسئولان در محل های نماز جمعه می نشینند و مردم به آنها برای حل مسائلشان مستقیما مراجعه می کنند، همین الگو اگر کامل شود و به همۀ امور تسری پیدا کند وظیفه مساجد در حل مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مردم احیاء می شود و به جایگاه مسجد در الگوی مدیریت و جامعه شناسی اسلامی نزدیک می شویم. در چنین سازمان دهی طبیعتا کسانی را که به عنوان مدیران مسجد می شناسیم باید این نوع وظایف را درک کنند و خودشان را آماده کنند برای اینکه مساجد محل رفع نیازهای مردم در کلیه امور باشد. با توجه به گستردگی مسائل، نیاز به آموزش های زیادی است و نمی توان انتظار داشته باشیم که این تحول به سرعت اتفاق بیفتد. با توجه به اینکه دستگاه های اداری امروز ما از نظام تمدن مدرن الگوبرداری شده است طبیعتا باید برنامه ریزی گسترده ای برای جایگزینی طرز آرایش نظام اداری به طرز اسلامی که محور فعالیتها از داخل مسجد هدایت میشود صورت پذیرد البته لازم به تذکر است که این گونه نیست که ما در نظام اسلامی به دستگاه های اداری نیازی نداشته باشیم اما رهبری آنها از طریق مساجد اتفاق می افتد. به عبارت دیگر اگر بخواهیم مقایسه ای با نظام تمدن مدرن داشته باشیم در شهرهای کشورهای اروپایی و آمریکا مکان هایی بنام تالار شهر(City hall) وجود دارد که گردهم آئیهای عمومی و حل مسائل عمومی مردم در آنها انجام می شود. در واقع مسجد جامع در هر شهر تقریباً نقش همین تالارهای شهر در شهرهای اسلامی را بازی می کند. در شهرهای اسلامی مساجد محله ای نیز وجود دارد، در هر شهرمساجد متعددی هستند که مدیریت امور سیاسی و فرهنگی و اقتصادی مردم را رهبری می کنند. در واقع مردم مسائل و نیازهای خودشان را به آنجا ارجاع می دهند و بعد از طریق مساجد از طریق دستگاه های اجرایی، رفع نیاز مدیریت می شود. بنابراین در واقع مساجد نقش محوری پیدا می کنند در اداره امور محلات شهرها. هر شهری تقسیم می شود به محلات مختلف و بر این اساس، مدیریتِ محله محوری صورت می گیرد. در مسجد جامع یا مسجد جمعه که تجمعات کلی شهر در هر هفته در آنجا انجام میگیرد مسائل کلی شهر پی گیری می شود اما مساجد محلات، مسئولیت اداره امور هر یک از محلات را به عهده دارند که به دستگاه های دولتی برای عملیاتی شدن رفع نیاز را ارجاع می دهند. در شرایط حاضر در جامعۀ ما دستگاههای دولتی، فعالیت های عمدتاً حاکمیتی یا سیاسی را پیگیری میکنند. فرهنگسراها فعالیتهای فرهنگی را پی می گیرند و دستگاه هایی مثل اداره صنایع و تعاون و رفاه امور اقتصادی را دنبال می کنند. اینها همه الگوهای نظام تمدن غرب هستند، اگر بخواهیم سازمان های ادارۀ جامعه را به نظام اسلامی تبدیل کنیم باید همه اینها زیر نظر مساجد قرار گیرند تا امور فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مردم از لحاظ کلان و راهبردی از طریق مساجد و با قواعد و آداب اسلامی مدیریت شود. در حال حاضر الگوی سازمان ها و ادارات ما از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی براساس نظام سرمایه داری و لیبرال دموکراسی است که متفاوت با مدیریت اجتماعی اسلامی است. باید به تدریج این وضعیت تغییر کند و به نظام اداری اسلامی تبدیل شود، که البته این تغییرات نیازمند زمان است. بعد از انقلاب اسلامی ما فقط ستاد مدیریت کشور را اسلامی کرده ایم و تا حدی مراودات خارجی کشور را براساس اصول اسلامی تنظیم نموده ایم. مناسبات داخلی هنوز نیازمند اصلاحات فراوانی است تا ان شاء الله اسلامی شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]