واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش گفتگوی گلشنی و خاکبان در برنامه زاویه؛
علم ذاتاً بومزاد وبومی است/علم اگر بومی نشود مضر و آسیبزا میشود
شناسهٔ خبر: 3725634 - چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۰
دین و اندیشه > اندیشکده ها
.jwplayer{ display: inline-block; } «علم» ذاتاً«بومزاد» و «بومی» است لذا وقتی میخواهد به عنوان میهمان واردیک بوم دیگر شود باید از فیلتر «هندسه و شبکه نیازها و مسایل و مشکلات جامعه میزبان» عبور کندتا متناسب و هماهنگ با آن شود. به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه زاویه اول مردادماه با موضوع امکان یا امتناع بومی سازی علوم انسانی با حضور دکتر مهدی گلشنی مدیرگروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و سلیمان خاکبان عضو هیئت علمی دانشگاه قم برگزار شد. اکنون در این مجال مروری بر این برنامه خواهیم داشت: در سرمقاله این برنامه که توسط دکتر امیر دبیری مهر نوشته شده آمده است:اگر این واقعیت را بپذیریم که برخلاف تصور عامه که پیشرفت جوامع را در پیوند با رشد صنعت و فناوریها می بییند زیربنای توسعه و پیشرفت هر کشوری پیوند عمیق و بنیادینی با پویایی و سرزندگی علوم انسانی دارد. زیرا علوم انسانی اعم از فلسفه و جامعه شناسی و علوم سیاسی و روان شناسی و مدیریت و…چارچوبهای حرکت عمومی جامعه را به سوی اهداف و چشم انداز های معین و مشخص ترسیم می کنند و بین مولفه های متعدد قدرت ملی هم افزایی ایجاد می کنند. از این رو امروزه در جهان بین رونق و سرامدی رشته های علوم انسانی در کشورهای مختلف و قدرت و اعتبار بین المللی انها رابطه مستقیمی وجود دارد. اما یکی از موضوعات مهم و محل بحث درباره علوم انسانی امکان یا امتناع بومی سازی علوم انسانی است؟ در این خصوص باید به چند پرسش اصلی پاسخ داد. نخست اینکه وقتی سخن از بومی سازی می کنیم بحث ما ناظر به مبانی علم و روشهای علمی است یا جنبه های کاربردی علوم انسانی مد نظر است؟ فواید و مزایا و در عین حال مضرات و معایب و اسیب های طرح مساله بومی سازی علوم انسانی چیست؟ و اخر اینکه آیا در بومی سازی علوم انسانی اولویت و تقدمی در رشته های اصلی وجود دارد یا خیر؟ *جناب آقای دکتر گلشنی تلقی شما از بومیسازی چیست؟ گلشنی: درباره بومیسازی سه دیدگاه قابل طرح است: ۱) عدهای مخالف بومیسازی هستند و معتقدند هر آنچه در جهان به نام علم تولید شده و میشود باید دربست گرفت و استفاده کرد و نیازی به بومیسازی نیست. ۲) عدهای هم اساساً با آنچه در غرب تولید شده مخالفند و معتقدند همه چیز را باید از نو ساخت. ۳) عدهای هم معتقدند علم دو بعد نظری و کاربردی دارد که بعد نظری آن متأثر از جهانبینی است و بعد کاربردی آن تابع نیازهاست لذا وقتی علمی از بوم خاصی مثل غرب وارد بوم دیگری مثل جهان اسلام میشود باید آنرا به محک چارچوب خود بزنیم و بعد استفاده کنیم. مثلاً جهانبینی حاکم بر علم مدرن که سکولار است باید جای خود را به جهانبینی اسلامی بدهد. و در بعد کاربرد هم باید آن را هماهنگ و متناسب با نیازها و مقتضیات خود کنیم. از آنجا که در علوم انسانی مفروضات متافیزیکیاش بیشتر است لذا بیش از سایر علوم نیاز به بومیسازی دارد. *آقای دکتر خاکبان تلقی شما از بومیسازی چیست؟ خاکبان: قبل از پاسخ به پرسش شما لازم است بر این نکته تأکید کنم که «بومیسازی علم، عموماً، و بومیسازی علوم انسانی»، خصوصاً، یک بحث بسیار دقیق و پیچیده و مهم و حساس و ذوابعاد است و هر بعد نیز دارای لایههای گوناگون خاص خود میباشد و ارتباط تنگاتنگی با نوع تفکر و سبک زندگی و جامعهسازی و تمدنسازی ملل و جوامع گوناگون دارد لذا حق چنین بحث درازدامن و ذوابعاد و عمیقی در قالب یک یا دو جلسه ادا نمیشود. اما پاسخ اجمالی پرسش شما مبنی بر «معناشناسی بومیسازی علم» : بومیسازی معانی گوناگون دارد که در این برنامه صرفاً به بخشی از یکی از معانی آن میپردازم: بخش اول معنای اول بومیسازی علم (بوم نیازها و مسایل و مشکلات) به گمان بنده اگر با معنای علم و کم و کیف تولید و تولد آن به صورت درست و دقیق آشنا شویم یکی از ابعاد معنای بومیسازی و ضرورت آن به خوبی مشخص و مفهوم خواهد شد. نکته بسیار مهم نخست اینکه: علم در خلاء تولید نمیشود. علم در یک فضا و بستر و شرایط خاص تولید میشود. علم در مرحله تولید و تولد هماهنگ و متناسب با فضای فکری و روحی و نیازها و مسایل و مشکلات و مقتضیات بوم خاص خود است. پس: علم اساساً و ذاتاً بومزاد و بومی است؛ لذا وقتی هم که میخواهد وارد یک بوم جدید بشود؛ حتماً باید بومی شود. توضیح اینکه: «علم دارای سه رکن اصلی و چند رکن فرعی است. ارکان اصلی علم عبارتند از: «سؤال» و «جواب» و «دلیل». برای آنکه به درک دقیقتر و عمیقتری از علم برسیم لازمست تأملی نیز در خاستگاه رکن نخست علم، یعنی «سؤال» یا «پرسش» داشته باشیم. چرا برای بشر «سؤال» یا «پرسش» مطرح میشود؟ «سؤال» یا «پرسش» سه خاستگاه دارد: «کنجکاوی»، «نیاز» و «مشکل یا Problem». اکنون، فارغ از مقوله «کنجاوی»، این پرسش قابل طرح است که آیا «نیازها» و «مشکلات» همه جوامع یکسان است؟ در پاسخ باید گفت: یک سلسله از نیازها و مشکلات در همه جوامع یکسان و مشابه است و ربطی به این بوم یا آن بوم ندارد؛ مثل نیازهای فیزیولوژیک. اما برخی نیازها و مشکلات وجود دارد که خاص و ویژه است و نیاز همه انسانها و جوامع نیست. به عنوان مثال: جامعهای را در نظر بگیرید که کاملاً ساده و طبیعی یا پیشاصنعتی است و هنوز وارد عصر صنعت نشده؛ آیا نیازها و مشکلات این جامعه مانند نیازها و مشکلات یک جامعه کاملاً صنعتی یا فراصنعتی است؟ بیشک چنین نیست. حال، آیا درست است که مسئولان و متولیان آن جامعه پیشاصنعتی آنچه را که به نام علم در یک جامعه پساصنعتی تولید شده، بدون نقد و بررسی، وارد نظام رسمی علمیتربیتی خود کنند!؟ بیشک درست نیست. زیرا: بخشی از آموزههای آن بسته معرفتی اصلاً و اساساً ربطی به نیازها و مسایل و مشکلات جامعه میزبان ندارد. در اینجاست که بحث بومیسازی به تناسب هندسه یا شبکه نیازها و مسایل و مشکلات یک جامعه ضرورت پیدا میکند. به عبارت دقیقتر و فنیتر: رابطه و نسبت میان «هندسه یا شبکه نیازها و مسایل و مشکلات» دو جامعه متفاوت از میان روابط چهارگانهای که در منطق وجود دارد «عام و خاص من وجه» است نه «تساوی» یا «تباین» یا «عام و خاص مطلق» : پس: «علم» ذاتاً «بومزاد» و «بومی» است؛ لذا وقتی میخواهد به عنوان میهمان وارد یک بوم دیگر شود؛ حتماً باید از فیلتر «هندسه و شبکه نیازها و مسایل و مشکلات جامعه میزبان» عبور کند؛ تا متناسب و هماهنگ با آن شود؛ در غیر این صورت، ممکن است به جای مفید و درمانگر بودن، مضر و آسیبزا بشود. علاقه مندان برای مشاهده توضیحات بیشتر این گفتگو اینجا کلیک کنند! pdf این موضوع با حضور مهدی گلشنی و سلیمان خاکبان در برنامه زاویه چهارشنبه ۶ مردادماه ادامه می یابد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]