واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در مرکز کانون های فرهنگ و اندیشه دانشگاه ها؛
نشست «قرآن، کلام خدا یا رویای نبی؟» برگزار شد
شناسهٔ خبر: 3679950 - سهشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۸
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
در جلسه مناظره «قرآن، کلام خدا یا رویای نبی؟»، دو نفر از اساتید علوم قرآنی با یکدیگر به بحث و مناظره پرداختند. به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی دیدگاه «رویای رسولانه» عبدالکریم سروش با تبیین و نقد و بررسی این دیدگاه عصر روز گذشته در مرکز کفا (کانون های فرهنگ و اندیشه دانشگاه ها) برگزار شد. در این نشست جعفر نکونام، استاد دانشگاه قم و نائب رئیس انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی و خلیل قنبری، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب و عضو انجمن مباحثات قرآنی قم سخنرانی کردند. قنبری در ابتدای این نشست گفت: تاریخ بحث درباره اینکه قرآن وحی الهی است یا رویای رسولانه، برخلاف چیزی که رایج است به دوران دهلوی برنمی گردد و برای فهم دیدگاه سروش باید به تفکر غرب مراجعه کرد و دید که در آنجا چه گذشته است. وی افزود: سروش در نظریه خود به مجموعه ای از داده ها اشاره و سپس ادعا می کند که تفکر دینی سنتی نمی تواند این داده ها را تبیین کند اگرچه الهیات مدرن هم نمی تواند این کار را انجام دهد ولی به هرحال برای تبیین آن لازم است که به یک تبیین جدید برسیم. استاد دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: بعد از کانت نظریه و دیدگاه های مختلفی درباره گزاره های دینی مطرح شد؛ دسته اول گزاره ها این بود که گزاره های دینی شناختاری نیستند یعنی جزو موضوعاتی نیستند که اندیشه بشری از پس آن بربیاید. دسته دوم گزاره ها این است که گزاره های دینی شناختاری منطق ناپذیرند. چون بنابر یک تقسیم بندی گزاره های شناختاری به دو دسته شناختاری تابع منطق و منطق ناپذیرتقسیم می شوند. بنا بر این گزینه دوم تاکید می شود که گزاره های دینی ورای منطق هستند پس با منطق برای فهم آنها حرکت نکنید. دسته سوم نظریه پردازارن مثل جان هیک معتقدند که گزاره های دینی شناختاری و منطق بردار هستند اما ترجمان معرفت ما از معرفت غایی نیست به بیان دیگر گزاره های دینی واقعیت غایی پدیدار شده برای ما را نشان می دهد و نه واقعیت غایی را. قنبری توضیح داد: به عقیده سروش و بنابراین سه نظریه گزاره های دینی گزاره های شناختاری متناقض و پریشان اند که نظم منطقی ندارند. از طرفی این گزاره ها، واقعیت غایی صورت مند شده را نشان می دهد و حقیقت جنبه انسانی پیدا می کند به همین دلیل هم باید به زبان رویا و خواب اعتقاد داشته باشیم چون زبان بیداری نمی تواند پاسخ تناقضات را بدهد. به عبارت دیگر نظریه رویای رسولانه سروش با دیدگاه دسته دوم وسوم نظریه پردازان موافق است به این شرط که زبان خواب را بدانیم. بنابراین زبان خواب یکی از کلیدی ترین واژه هایی است که در نظریه او استفاده می شود. پس از بخش اول سخنان قنبری، نکونام سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت: نگرش آقای قنبری به بحث فلسفی است ولی نگرش و نظر من دینی و قرآنی است بنابراین سخنان من ناظر به سخنان ایشان نیست بلکه نظر خود من درباره نظریه رویای رسولانه سروش است. بنا بر نظریه سروش، قرآن روایت پیغمبر از رویایی است که دیده، نوع رویای آن هم رویای رمزی است. چون رویاها به سه دسته رویای رمزی، خواب های منطقی و رویاهای نفسانی تقسیم می شوند. وی افزود: ما چه بخواهیم چه نخواهیم باید یک سری تناقضات ظاهری و موضوعات مسئله دار قرآن را بپذیریم. همین مسائل موجب می شود که عده ای دنبال راه حل برای این تناقضات بروند ولی به نظر بنده دیدگاه سروش وقتی به آیات قرآن می رسد اینگونه است که به طورکلی صورت مسئله را پاک می کند و به بیان دیگر گویی وی درباره برخی از آیات می گوید که آنها را جدی نگیر چون فقط یک رویاست! نکونام در ادامه سخنرانی خود به ایرادات وارد بر نظریه سروش پرداخت و گفت: اصلی ترین ایراد نظریه سروش این است که روشن نیست و ابهامات بسیار زیادی دارد علاوه براینکه مشخص نیست که معبر این رویاها چه کسی است. در این میان قنبری به نقد نکونام پاسخ داد و گفت: به نظر من این ایراد بر نظریه سروش وارد نیست و می توان به آن پاسخ داد. ما باید پیش از هرچیز توجه کنیم که رویای رسولانه از ذهن یک عالم دینی مدرن یا الهی دان مدرن تراوش کرده است. بنده در یک دسته بندی علوم را به دو دسته علوم درجه یک و درجه دو تقسیم می کنم. علوم درجه یک علومی هستند که ناظر به عالم اند مثل شیمی، فیزیک، الهیات و.... اما علوم درجه دوم علومی هستند که ناظر به علوم دیگرند مثل فلسفه فیزیک، فلسفه جامعه شناسی، فلسفه دین و امثال اینها. بنابر این تقسیم بندی مشخص می شود که نظریه رویای رسولانه جزو علوم درجه دو است یعنی یک عالم دینی درباره علوم دیگر اظهار نظر کرده است.
وی افزود: در خصوص موضوعی که آقای نکونام گفتند که معبر مشخص نیست هم لازم است بگویم که به عقیده سروش الهیات چه سنتی چه مدرن همه مبتنی بر زبان بیداری هستند حالا برای اینکه بتوان از پس پرسش های دینی برآمد لازم است که زبان را عوض کنیم و از زبان بیداری به زبان رویا تغییر دهیم. به بیانی دیگر سروش توصیه می کند که ما پیش فرضمان را عوض کنیم و زبان وحی را زبان خواب و رویا بدانیم. اینکه چرا سروش آنها را تعبیر نمی کند به دلیل آن است که اعتقاد دارد تعبیر، کار عالم دینی است، خواب گذار، عالم دینی است و من فقط فیلسوف علم دینی هستم. به نظر بنده برای فهم نظریه سروش لازم است که پارادایم خود را عوض کنیم و بپذیریم که سروش بیش از آنکه یک عالم دینی باشد، یک فیلسوف علم دین است در این صورت خیلی از مشکلات ما با نظریه وی حل می شود. نکونام هم در پاسخ به توضیحات قنبری افزود: بنده اصلا نمی توانم بیانات جناب قنبری را درک کنم. من تصور می کنم اینکه یک نفر نظریه ای را مطرح کند و بعد بگوید تعبیر آن کار من نیست، فلسفه بافی است. به بیان دیگر ایشان یک سنگی می اندازند و بعد توقع دارند بقیه آن را بردارند. به اعتقاد من، نظریه سروش پیراهنی است که به تن قرآن دوخته نشده است. به عقیده ایشان ماجرا از این قرار است که برای پیغمبر یک سلسله اتفاقاتی افتاده که خودش آن را گزارش نکرده و به عقیده سروش خود پیامبر هم نمی تواند آن را تعبیر کند به این ترتیب مشخص می شود که سخنان او با قرآن تطابق ندارد در حالی که مگر می شود اتفاقات تاریخی بزرگ قرآن مثل جنگ حنین، صلح حدیبیه، جنگ بدررا نادیده گرفت و بگوئیم خواب و رویاست. از طرفی تناقضات احکام قرآنی با حقوق بشر را چگونه می توان با رویای رسولانه حل کرد؟ قنبری پس از سخنان نکونام گفت: دوستان توجه داشته باشید که من از نظریه سروش دفاع نمی کنم و فقط آن را گونه ای که متوجه می شوم می گویم. بنابر نظریه سروش به نظر می رسد که عالمان دینی تا امروز نتوانستند به بسیاری از پرسش های حوزه علوم دینی پاسخ دهند به همین دلیل باید به فکر راه حلی برای این مشکل بود. به نظر سروش عالمان دینی علی رغم تلاش های بسیاری که انجام داده اند باز هم نتوانستند از پس بسیاری از مشکلات بربیایند. بنابراین بسیاری از اشکالات به عالم دینی برمی گردد. در حالی که فیلسوف علوم دینی به جای جستجوی اشکال در متن به دنبال پیدا کردن مشکل در عالم است. مشکل اساسی این است که بسیاری از منتقدان نظریه سروش نظریه رویای رسولانه را نظریه درجه یک می دانند و این یک اشتباه است. نکونام در جواب به قنبری توضیح داد: همانطور که اشاره شد به نظر من نظریه سروش روشنی و تطابق ندارد این درحالی است که ما نظریه های بدیل و کاراتر از این هم داریم. به بیان دیگر نظریه سروش کارآیی لازم را که ندارد هیچ بلکه در بعضی از مواقع زیرآب قرآن را هم می زند. به طورکلی نظریه سروش ما را با بن بست مواجه می کند و چنین نظریه ای ارزش دفاع ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]