تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833220905
انقلاب اسلامی محصول سفرهای چهارگانه عرفانی امام(ره) است
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در گفتگو با مهر عنوان شد؛
انقلاب اسلامی محصول سفرهای چهارگانه عرفانی امام(ره) است
شناسهٔ خبر: 3672375 - شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۴
دین و اندیشه > اندیشمندان
انقلاب اسلامی محصول سفرهای چهارگانه عرفانی امام(ره) بوده است و استمرار آن نیز به یک رویکرد عرفانی همانند آن نیازمند است. عرفانی که شریعت، طریقت و حقیقت را به هم پیوند می زند. به گزارش خبرنگار مهر، در عرفان سیاسی، هدف نشاندن انسان کامل بر اریکه قدرت است. وقتی چنین شد انسان کامل خود الگو و مدل را به همراه خواهد داشت. در زمان غیبت حضرت ولی عصر(ع) حضرت امام خمینی(ره) با انقلابی عرفانی حکومت پهلوی را سرنگون کرد، الگو و ساختار حکومت توسط امام خمینی(ره) نه شباهتی به الگوهای شرقی داشت و نه غربی. امام خمینی به عنوان رهبر، ویژگیهای شخصی، شخصیتی، مدیریتی و نوع نگرش جهان بینی با رویکرد عرفانی داشت. ایشان الگویی از حکومت علوی و مدلی از حکومت پیامبران الهی را مد نظر داشت که هیچ منافاتی با عرفان سیاسی نداشت. در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین بهرام دلیر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد خارج فقه، اصول و عرفان و نویسنده کتاب فلسفه عرفان سیاسی به گفتگو نشستیم تا برخی از سؤالات و شبهات این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. *آقای دکتر! چه نوع ارتباطی میان عرفان و سیاست وجود دارد، به باور و ادعای برخی از افراد این دو علم از دیدگاه نظری و عملی با هم متفاوت هستند. بنابراین وجه اشتراکی بین آنها وجود ندارد؟ در نوع ارتباط میان عرفان و سیاست این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که برخلاف پندار برخی، اصول و مبانی عرفان با سیاست در تضاد نیست. به دیگر سخن هنگامی که در تعریف عرفان سخن از شناخت، معرفت حق، رسیدن به حقیقت از راه کشف شهودی مطرح است هیچ یک از این مفاهیم با سیاست مخالفتی ندارد. به تعبیر دیگر هر اندازه آگاهی و معرفت انسان بالاتر باشد دیگران را که بنده و عیال خداوند میداند بیشتر تحمل می کند و گستره تساهل با دیگران در عرصه سیاسی ـ اجتماعی بازتر می شود. با این نگرش پرداختن به امور سیاسی راحت تر، دقیق تر و استوارتر خواهد بود. بنابراین عرفان به گسترش معرفت و معنویت در عمل سیاسی کمک می کند. کسانی که مدعی اند ارتباطی بین سیاست و عرفان نیست، دلیلی از معانی لغوی و اصطلاحی مفاهیم یاد شده در دست ندارند. آنها بخشی از عرفان را دیده یا به بررسی سلیقه عارفی می پردازند، سپس سلیقه آنرا به عرفان یا دیگر عرفا نسبت می دهند و در پایان قضاوت سطحی ارائه می دهند. عرفان سیاسی از بعدهای مختلف بنیادی و کاربردی پراهمیت است. از حیث بنیادی پژوهش درباره ماهیت عرفان سیاسی موجب افزایش و ارتقای علمی میشود و میتواند افقهای دانش سیاسی را گسترش دهد و نهادهای معرفتی سیاسی را تقویت کند. از حیث کاربردی با اجرایی شدن آموزه های بلند عرفان در عرصه سیاست، می توان به نوعی نظارت باطنی عمیق و کارکردی درونی دست یافت که هم عارف و هم جامعه را به سوی سعادت رهنمون سازد. *معمولا گفته می شود عرفان موافق عشق و شهود و مخالف عقل است، اگر این ادعا درست باشد عرفان چگونه می تواند با سیاست که پر از تصمیمهای مهم است ارتباط برقرار کند؟ در عرفان مخالفتی با عقل نشده است، بلکه در مقام مقایسه بین معرفت عقلی و معرفت شهودی معرفت شهودی مقدم بر معرفت عقلی دانسته شده است در عرفان سیاسی، تعاون و تفاهم بین عقل که رسول باطنی است با رسول ظاهری که شریعت محمدی است حاصل می گردد. با این نگرش و بینش مباحث عقل ابزاری رخت برمی بندد و انگاره جدایی دین از سیاست رنگ می بازد. *عرفان در تصمیم گیری سیاسی چه نقشی می تواند ایفا کند، یعنی عرفان چه کمکی به سیاست می کند؟ همان طور که گاه انسان در مسائل کم اهمیت زندگی اش، دقت و مشورت می کند، مگر می توان نسبت به امور بااهمیتی چون سیاست که مهندسی اجتماعی است، بی اهمیت بود. کار عرفان و عرفا این است که انسان را به سمت باطن امور هدایت می کند، افق دید را باز می کند و به دنبال آن تصمیم گیریها و سیاست ورزیها را عمیق تر و دقیق تر می سازد، البته این امر موجب نمی شود که به امور ظاهری توجه نداشته باشند. عرفان توانایی جریان سازی سیاسی و رهبری جامعه و مدیریت در سطح کلان را دارد و صاحب منصب چنین مدیریتی، انسان کامل است. در عرفان تعریف، تبیین و تعیین انسان کامل ازجمله کیستی، ویژگیها، آثار و کارآمدیهایش، اندازه دانایی و توانایی آن و اینکه دارای چه مقامی است، به تصویر کشیده می شود. زمانی که برخی از گزاره ها و آموزه های عرفانی را مورد مطالعه قرار می دهیم، متوجه می شویم درمان دردهای سیاسی و گره گشای مسائل سیاسی اند، اما استفاده نکردن و یا مورد بیمهری قرار دادن آن آموزه ها از درمان بودن آنها نمیکاهد، چرا که این گزاره ها در تاریخ آزموده شده اند. معنویت بوده است که گره گشای مشکلات بوده و تمام ابعاد جامعه را در نظر می گرفته است نه آخرت فدای دنیا می شد و نه دنیای فدای آخرت؛ نه فرد، فدای جامعه و نه جامعه، فدای فرد. با آموزه های عرفانی، بسیاری از رذیلت ها و بحران های اخلاقی کم رنگ می شود که می توانند سرچشمه بحران های سیاسی شوند. در این نگرش، قدرت برای قدرت یا ریاست به جهت ریاست نخواهد بود، همه مظاهر دنیا بهانه و وسیله خدمت به خلق خدا و دستیابی به رضایت حق، دغدغه مسئولان نظام سیاسی خواهد بود. با حضور نگرش عرفانی در سیاست، دست یافتن به سعادت دنیوی و اخروی، امری محسوس و دست یافتنی خواهد شد. وجدان بیدار اجتماعی شکل می گیرد و استعدادهای درونی شکوفا می شود. کنترل غریزه های بشری با حراست درونی آدمی، امکان پذیر و به واقعیت نزدیکتر می شود. بنابراین در این زمانه از حیث نظری و عملی که بسیاری از راهکارهای ظاهری و بشری کارایی خود را یا از دست داده اند و یا با چالشهای جدی مواجه اند، رویکرد عرفانی می تواند یکی از بهترین جایگزینها باشد، زیرا هدف عرفان، استقرار و استمرار حاکمیت حق بر روح و زندگی انسان است. *چه نمونه های تاریخی می توان از حکومت عارف سیاستمدار نام برد؟ شکل تکامل یافته تمام دولتهای عرفانی در دولت نبوی بوده است که از جامعه عقب افتاده و جاهلی، جامعه ای ساخت که فضیلت ها جایگزین رذیلت ها گشت، انتقام جاهلی از یکدیگر رخت بربست و به جای او بخشش ها و برادریها جایگزین شد. نمونه دیگر در زمان معاصر رهبری عارفانه و عالمانه امام راحل(ره) بوده است؛ هم در دوره مبارزه و هم در دوران پیروزی و جنگ که با مدیریت سیاسی الهی او درهای بسته، گشوده می شد و اضطراب ها را تبدیل به آرامش می کرد. *چه رابطه ای میان نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره) و حکومت عارف سیاستمدار یا عرفان سیاسی وجود دارد؟ در عصر کنونی نظام اسلامی براساس نظریه ولایت فقیه شکل گرفته است. از حیث نظری در ارتباط با موضوع ولایت فقیه و اینکه ولایت از آن کیست، اگر بحث براساس تکامل و پیشرفت باشد، ولایت عرفانی مطرح می شود که مصداقش انسان کامل است. از دیدگاه نظری، ولایت فقیه با آموزه های عرفانی، به ولایت عرفانی می رسد که بسیاری از چالش ها را حل خواهد کرد. از این منظر، قدرتمند از استبدادورزی و عمل براساس خواسته ها و امیالش دور و ویژگی های متصلبانه کم رنگ می شود. اینجاست که هدایت منافق و از راه به در رفته هم مورد دغدغه قرار خواهد گرفت. صاحبان قدرت اگر خود را به معنویت آراسته کنند، فضیلت های اخلاقی در شهروندان نیز جاری خواهد شد. *اگر حکومت عارف سیاستمدار را ایده آل بدانیم، تحقق این امر به چه عواملی بستگی دارد؟ تحقق چنین آرمانی مستلزم سعی و مبارزه و جهاد دائمی است؛ هدف عرفان، تکامل هر لحظه انسان است و حرکت او را به سوی بی نهایت می داند؛ حرکتی برای به کمال رساندن دو وجهه روحانی و جسمانی انسان؛ زیرا جسم انسان، مَرکَبی است برای صعود و تعالی روح؛ پس باید در اندیشه اصلاح این مرکب نیز بود که مبادا خود، هدف قرار گیرد زیرا در این صورت بزرگ ترین دام و زندان انسان است و مسلم است که زندانی و اسیر هواهای نفسانی بودن، یعنی گرفتار «ادنی» مرتبه وجودی خویش بودن شایسته مقام انسانی نخواهد بود. از دیدگاه امام خمینی(ره) در وجود آدمی دو لشکر رحمان و شیطان در ستیزند و برای سرکوب کردن لشکریان کفر، ابلیس و حاکمیت بخشیدن به لشکریان الله، تلاش و مبارزه مستمر ضروری است؛ اما به ما می آموزد که انسانیت انسان و دیانت او به میزان آگاهی، خرد، آزادی و آزادگی او بستگی دارد. آزادی و آزادگی امری است که زمینه را برای ارتقای انسان و رسیدن به جایگاه رفیعش آماده می سازد ... . به نظر امام(ره) اگر پدیده ها و حیات به وسیله علم شناخته می شوند و حقیقتها و کلیات به وسیله عقل ادراک می شوند، اما با عرفان مشهود می گردند. در حقیقت، عرفان رسیدن و یافتن است و به تعبیر رسای امام، رفع حجب است نه جمع کتب. از آنجا که عارف نمی تواند حکومت پلیدی، زشتی، زورگویی و خودمداری را بر انسانها تحمیل کند، جهاد در اینجا معنای حقیقی خود را می یابد و پیوستگی ذاتی اش را با عرفان به اثبات می رساند. *صاحب قدرت و حکومت در حکومت عارف سیاستمدار یا عرفان سیاسی با بقیه نظامها و مدلها چه تفاوتی دارد؟ در عرفان سیاسی صاحب قدرت و سیاست، عارفی مجاهد و مبارزی دلاور است که هدفی جز کمال طلبی و نیل به مقام معنوی و فانی شدن در مطلق و ابدیت ندارد. رویکرد چنین سیاستمداری نسبت به انسان، او را جانشین خدا بر روی زمین میداند و هرگز روا نمیدارد که بر چنین موجودی هواهای نفسانی(در جان انسان) و طاغوتهای زمان(در بعد خارجی) حکومت و سلطهجویی کنند. از دید او، انسان عصاره هستی است؛ جلای آیینه وجود است و او اشراف مخلوقات است. جای چنین نگرشها و بینشها نسبت به انسان و جهان در میان رهبران جهان سیاست خالی است؛ نگرشی که می تواند گوشه ای از مشکلات امروز جوامع بشری را حل کند. با وجود عرفان در سیاست، افق دید به سمت آسمان معطوف خواهد شد، کوته نظریها رخت برخواهد بست و هدف اصلی، رسیدن به حق و وصال پروردگار عالم خواهد شد. با رویکرد عرفانی حقوق انسانها به راستی رعایت می شود، آدمی برابر با عالم خواهد بود و کشتن یک انسان با از بین بردن جهان مساوی خواهد بود. در این نکتب دروغ، تهمت، فریب، حیرانی و سرگردانی وجود ندارد. آینده به مراتب روشن تر از گذشته است. آغاز و انجام هستی معنا پیدا می کند، انسانها صاحب حقوق مسلم انسانی اند، فرداستی متعلق به ملت است. دولت به معنای واقعی نه ظاهرسازی و ریایی در خدمت بندگان خدا هستند. با وجود چنین ارزشهایی، بینشها و ارزشها دگرگون می شود، نگرشها از تکسویی و مادی صرف به نگرش دو ساحتی(هم معاش و معاد، هم روح و ماده) تبدیل می گردد. *عرفان چه کمکی می تواند به حل مشکلات و مسائل دنیای سیاست امروز بکند؟ در دنیای امروز توجه به آغاز و انجام جهان و رعایت واقعی حقوق انسانها کم رنگ شده است و حقوق بشر با چالشهای جدی مواجه است. انسان دوران مدرن، انسانی است که پیوسته به دنبال رفاه مادی خود است. امروزه در سیاست به خصوص در عرصه جهانی، معنویت و اخلاق کم رنگ شده است و تمام منافع ملی در منابع مالی و مادی خلاصه شده است. همچنین پیامدهای وحشتناکی برای بشر به وجود آورده که قابل چشم پوشی نیست، ازجمله اینکه افراد برای کسب قدرت دست به هر کاری می زنند و کرامت انسانها را بازی می انگارد. اگر به طور جدی نظریه پردازان دانش سیاست، آموزه های عرفانی را تحلیل و بررسی کنند و صاحبان قدرت آنها را به اجرا دربیاورند، می توان برخی از دردها و بحرانهای پیچیده را درمان کرد. پیوستگی سیاست، عرفان، اخلاق و معنویت می تواند در زندگی قدرتمندان این دغدغه واجب را که خداوند هر لحظه بر اعمال و زندگی او ناظر است برجسته سازد. پس خلأهایی که هست همچون نادیده گرفتن خدا و صفتهای او، اخلاق و فضیلتهای انسانی، عالم واپسین و نقش آن در حوزه زندگی را پر می کند. با عرفان سیاسی، بستر روش شناسی نو و نگرش جدید به مسائل به وجود می آید. موضوع سیاست اگر قدرت باشد با رویکرد عرفان سیاسی، قدرت در راستای قدرت خدا و در طول آن دیده می شود و این قدرت مورد نظر نه آفتزا می شود و نه صاحبان آن، آفتزده؛ بلکه صاحب قدرت، تلقی جدیدی از قدرت پیدا می کند و قدرت را به عنوان یکی از اسم های مهم خدا می شناسد و سعی دارد که خود را آراسته به اسماء الحسنی کند. برای خداوند قادر بنده عاجز مطلوب نیست پس به قدرت رسیدن یعنی آراسته شدن به اسم حق. این همه ناشی از آن است که میان عملکرد موحد و غیرموحد، تفاوت اساسی وجود دارد که ناشی از اختلاف جهان بینیهاست؛ اختلافی که سر از اختلاف کنش و واکنشهای اجتماعی و سیاسی درمی آورد. *هدف عرفان سیاسی از به دست گرفتن حکومت چیست؟ اندیشمندان عرصه سیاست هر یک سیاست را برای نیل به امری می دانند؛ یکی برای رسیدن به سعادت، دیگری برای فضیلت و گروهی برای رسیدن به خیر. عرفان سیاسی نیز برای رسیدن به خیر برین، گزاره ها و آموزه های برتر را که شاید قابل تطبیق با راهکارهای موجود ندانند، ارائه می کند و مفاهیم عرفانی را دور از واقعیت تلقی کنند؛ مفاهیمی نظیر اخلاص، عبادت و مواظبت بر طاعت، آدمی را به خیر مطلوب می رساند، در امور سیاسی نیز همین مفاهیم، دولت و حکومت و تمام حوزه های متعلق به سیاست را می تواند به خیر مطلوب خود برساند، البته این توانایی فقط در عرصه سیاسی نیست، در تمام زوایای زندگی وجود دارد؛ چه، عبادت حق از روی خلوص و مواظبت بر طاعت و اوامر الهی توأم با موفقیت در انسان، نورانیت ایجاد می کند و قلب به نور حق منور و به بصیرت معنوی مزین می شود. در پایان نیز حقایق ملک و ملکوت بر باطن وجود انسان افاضه می شود. روح انسانی تا به کدورت خود باقی است و غرق در عالم طبع است، تا سالک از منازل و مراتب طبع و نفس عبور ننماید، درهای خیر بر او گشوده نمی شود و از علوم صافی از کدورت استفاده نمی کند. بسیاری از چالشها و نگرانیهایی که در قلمرو سیاسی و در حوزه صاحبان قدرت وجود دارد در عرفان سیاسی یا نخواهد بود و یا به حداقل خواهد رسید. نگرانیهایی که از استبداد، دیکتاتوری، سوء استفاده از قدرت، خیانت به ملت و دستبرد زدن به منابع مالی وجود دارد، در عرفان سیاسی با حضور انسان کامل در رأس هرم قدرت، کم و کمتر می شود. *عرفان سیاسی از چه طریق مشکلات اخلاقی و رفتاری را حل می کند؟ عارف کامل در عرفان سیاسی، دارای ولایت معرفی می شود؛ این تلقی امری اعتباری نیست بلکه واقعیت است؛ یعنی اگر نظام تشریع را در وفاق نظام تکوین بدانیم و هر دو هماهنگ باشند، ولایت از آن انسان کامل خواهد بود؛ زیرا صاحبان ولایت تکوینی واصلان به حق هستند و قدرت باید در اختیار آنها قرار گیرد تا وحدت حاکم در نظام تکوین در حوزه سیاست نیز ظهور داشته باشد. اگر در بحران های سیاسی و اجتماعی ریشه یابی کنیم به عواملی می رسیم که مهمترین آنها عدم هماهنگی میان دو نظام تکوین و تشریع خواهد بود. گاهی عدم انسجام بین دو امر نتیجه اش آسیب های سیاسی و اجتماعی است؛ مثل عدم هماهنگی دل با زبان و یا ظاهر با باطن که منجر به نفاق های فردی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. عدم هماهنگی ولایت تکوینی با ولایت تشریعی می تواند سیاست را با چالش های جدی مواجه کند. تمام بحران های سیاسی امروز در جهان، از همین ناهماهنگی نشئت می گیرد. برای هماهنگی میان این دو جهان، می توان به درون و باطن عرفان سفر کرد؛ چرا که معنای لغوی عرفان، شناخت، معرفت و کسب آگاهی عمیق است و معناس اصطلاحی آن شناخت خداوند، اسماء الحسنی و صفت های اوست. تمام مبحثهایی که به طور مستقیم به خدا مربوط می شود و نیز مبحثهای انسان کامل و خودشناسی، اگر به معنای واقعی طرح شوند، شناخت مطلوبی به دست می آید و دیگر جایی برای طاغوت نمی ماند. طاغوت همگان را به خود دعوت می کند و عارف همگان را به خدا. برخی از نظامهای سیاسی تمام همتشان این است که قدرت محور باشند و آنچه را که خود می خواهند همه همت ها با آن متمرکز شود، اما با رویکرد عرفانی حق محور خواهد بود. تمام همت عارف این است که بین این دو نظام پیوند ایجاد کند و سیاستهای او، هدایت محور خواهد بود نه قدرت محور. عارف سیاستمدار کسی است که عرفانش در خدمت سیاستش و سیاستش در خدمت عرفانش باشد. این دو با رویکرد عرفان سیاسی از یکدیگر جدا نخواهد بود و عرفان و سیاست نخواهیم داشت. از حیث مفهومی، جدای از یکدیگرند اما از حیث خارجی و عینی متحدند و هیچ دوگانگی ای را نخواهند پذیرفت. می توان برای نمونه از دولتهای قرآنی یاد کرد: دولت حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع)، حضرت سلیمان(ع)، حضرت داوود(ع) و حضرت محمد(ص) و در عدم هماهنگی به دولت های نمرودی، فرعونی، قارونی، ابوجهل، معاویه و یزید اشاره کرد. *اثرات و نتایج بکارگیری عرفان سیاسی در حکومت چه خواهد بود؟ عرفان سیاسی می تواند زبان مشترک جهانیان باشد، سیاست جهانی یا بار فرهنگی آن تنها با زبان عرفانی ممکن خواهد بود، زیرا همه با هر دینی، به عرفان گرایش دارند. به خصوص در زمان معاصر جریانهای بزرگ در عرفان یهودی یا عرفان مسیحی مورد توجه محققان و پژوهشگران است. خود عرفان از زبان جهان شمولی برخوردار است و البته با انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری عارفی فرزانه چون امام خمینی (ره) این جهان شمولی بیشتر اهمیت پیدا کرد و معنویت با مادیت و مبحثهای عرشی با فرشی پیوند خورد. امام، عرفان و به خصوص محتوای آنرا در مسائل نظامی و جنگ، امنیت، سیاست داخلی و خارجی جاری کرد و از این رو بیشتر رویکردهای سیاسی امام(ره) با زبان سیاسی صرف، بی عرفان، قابل تجزیه و تحلیل نیست اینکه گفت: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» برای کسانی که با منطق مادیت نفس کشیده اند و می کشند، قابل درک نخواهد بود. یا برخورد ایشان با سران دنیا و نامه ای که به گورباچف نوشت، ثابت می کند که هدفی ماورای این عالم دارد و مقام او برای رهایی مردم ستم دیده از دست ستم پیشگان و رساندن دست عبد به دست حق بوده است. اگر او بر مسند رهبری نشست، بهانه ای بیش نبود، بی شک هدف خدا بوده است. هنگامی که دستورها و آموزه های عرفان سیاسی در جامعه همه گیر شود، نوعی اعتماد و صمیمیت در جامعه حکمفرما می شود و نگاه به شهروندان نیز نگاهی مثبت و باز خواهد بود بی آنکه شخص حاکم گرفتار محدودیت ها و انحصارگرایی شود، چه زیباست این جمله حضرت علی به مالک اشتر که «ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم به او نگاه نکن؛ شاید که سحر توبه کرده باشد.» با این منطق گذشت از لغزش ها، بزرگترین عامل پیوند و موجب هماهنگی و الفتهای مختلف در میان حاکمان و شهروندان می شود. عرفان سیاسی ظرفیتی بالا برای گفتگو و تفحص دارد، در همگرایی منطقه ای، درونی و جغرافیایی مسلمان، می تواند بهترین زبان باشد زیرا زبان عرفان، جهانی است. زبانی که می توان برون رفتی از بحران های انسانی در دوره معاصر باشد. همین زبان است که به نوبه خود می تواند گسست هایی که در روابط بین الملل ایجاد شده، به پیوستگی و بی اعتمادی ها را به اعتماد رهنمون سازد. *عارف سیاستمدار چگونه به این درجه از شناخت و توانایی می رسد که می تواند با تدبیر و بینش خود مسائل و مشکلات جامعه را حل کند؟ عرفان، شناخت حق و اسماءالحسنی یا معرفت شهودی خداوند سبحان و تِعیّنات و تجلیات وجودی اوست که دارای دو بخش عرفان نظری و عملی است. عرفان نظری، ترجمه و تعبیر تجربه عرفانی عارف، در مقام فنا و بقا بعد از فناء فی الله است، به عبارت دیگر سالک الهی پس از طی مقامات معنوی و اسفار اربعه، عرفان خود را به اسمای الهی آراسته می سازد و از ویژگیهای غیرالهی پیراسته می شود. پس از سفر سوم و چهارم رسالت هدایت، دستگیری عبادالله را به عهده می گیرد و از مستعدان سیر و سلوک، به طور ویژه دستگیری کرده و دست آنان را به حق می رساند، یعنی از هجران جان سوز به درآورده و به وصال دلنشین رهنمون می سازد. در نهایت به اصلاح امور و علوم اهتمام می ورزد. آنگاه در زمره متعهدترین افراد جامعه به شمار می آیند. عارف مسلمان، تنها به درون گرایی نمی پردازد و کنج خرابات نمی نشیند، بلکه بایسته است که برون گرا نیز باشد به خصوص در عرفان شیعی این امر بیشتر دیده می شود. بنابراین در عرفان ناب اسلامی، تعهد و مسئولیت پذیری نسبت به فرد و جامعه است. تنها به تنظیم رابطه خود با خدا نمی پردازد، بلکه به تنظیم رابطه خود با جامعه و تلاش در راه اقامه عدالت اجتماعی، تربیت معنوی فرد فرد انسانها نیز همت می گمارد. نمونه های کل چنین عرفان جامع و کاملی در سیره عملی و رفتاری پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) تجلی یافته است. نمونه های تربیت یافته چنین مکتبی نیز کسانی چون سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، کمیل بن زیاد نخعی، میثم تمار و ... هستند که چهره عرفان حقیقی را ترسیم کرده اند و در طرفداری از مظلوم و شوریدن بر ظالم کار بزرگی کرده اند. در حقیقت عارف مسلمان همان عالم ربانی است که رسالت انبیایی و ولایی بر دوش گرفته و از راه ولایت باطنی دارای ولایت ظاهری نیز می شوند. همچنین در شرایط مقتضی و احساس تکلیف به انجام آن، اهتمام جدی می ورزند. عارف ولایی، عارفی اجتماعی ـ سیاسی نیز هست و عرفان سیاسی و سیاست عرفانی را در متن جامعه متبلور می سازد. در واقع عارفی جهادی، حماسی و مدیریتی است که در شرایط خاص، شایسته است به جامعه و سیاست ورود یافته و به وظایفش عمل کند. بنابراین عرفان ولایی، عرفانی است که از متن قرآن، احادیث، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، ادعیه و آموزه های علمی و عملی و سنت و سیره معصومین(ع) دریافت شده است که با اندک تأملی در زندگی سیاسی ـ اجتماعی امامان، هدایت و نور تفکر یادشده به اثبات می رسد. *چگونه می توانیم مطمئن شویم که یک عارف سیاستمدار از قدرت به نفع خود بهره نمی گیرد، یعنی آیا احتمال خطای عارف سیاستمدار وجود دارد؟ یکی از اصول اساسی عرفان، تِزَّکی و خودسازی است، باید این امر قبل از ورود فرد به عرصه قدرت انجام گیرد، در غیر این صورت، قدرتمند بی اخلاق یا قدرتمندی که خودسازی نداشته باشد به بسیاری از امور جامعه آسیب می رساند، لذا اگر عرفا و استادان عرفان، به عزلت نشینی دعوت می کنند، برای پاکسازی و خودسازی فرد است زیرا اگر این خودسازی صورت نگیرد و داخل جامعه شود چنین فردی هم خودسوز و هم جامعه سوز خواهد شد. اگر خودسازی را به کمال خود برساند آن وقت است که هم جامعه را به سامان می رساند و زمینه ساز رشد و کمال آن خواهد شد؛ زیرا اصلاح جامعه و سیاست از مسیر اصلاح فرد عبور می کند و اگر فرد آن هم فرد انسانی که در رأس هرم سیاست و قدرت قرار گرفته است خودساخته نباشد و لشکر رحمانی در وجودش بر لشکر شیطانی غلبه نکند، همه پیرامون و زیرمجموعه خود را به تباهی خواهد کشاند. این امور مسائلی هستند که در طول تاریخ تحقق یافته اند و بشر تمام اینها را تجربه کرده است. عارفی که به دستگیری اجتماع می پردازد کسی است که سفرهای عرفانی را پشت سر گذاشته است، اکثر ویژگیهای که در روایات اهل بیت(ع) در پیرامون آنان آمده است، مطابقت با گزاره های عرفانی دارد. در عرفان شیعی باطن نبوت مطلقه، ولایت مطلقه است آن باور در ذهن و ضمیر امام خمینی(ره) منجر شد که ایشان با گذار از سفرهای عرفانی به جامعه سفر کند و هدایت آنرا برعهده گیرد. بنابراین می توان گفت انقلاب اسلامی محصول سفرهای چهارگانه عرفانی امام خمینی(ره) بوده است و استمرار آن نیز به یک رویکرد عرفانی همانند او نیازمند است یعنی عرفانی که شریعت، طریقت و حقیقت را به هم پیوند می زند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]
صفحات پیشنهادی
بازشناسی هویت انقلاب اسلامی در مکتب امام(ره)از نظر «آیتالله مکارم»
پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۹ عمل به گفتار و هدف امام خمینی رحمتالله علیه مصداق بارز خدمت راستین به ملت و کشور است از این رو باید اصول قیام امام رحمت الله علیه را حفظ کرده و زیر یک پرچم اتحاد داشته و با حفظ قاطعیت در برابر دشمن پایههای مذهب را تقویت کنیم به گزارش ایسنا پایگاهوصیتنامه امام؛ نقشه راه انقلاب/ توجه فوق العاده امام به محرومین
یک تاریخ نگار در گفتگو با مهر عنوان کرد وصیتنامه امام نقشه راه انقلاب توجه فوق العاده امام به محرومین شناسهٔ خبر 3675174 - پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰ ۰۷ دین و اندیشه > سایر یک پژوهشگر تاریخ انقلاب و دفاع مقدس گفت وصیتنامه امام نقشه راه انقلاب اسلامی است که باید همواره وهربسیج سازمان تبلیغات اسلامی سالگرد ارتحال امام(ره)را گرامی داشت
پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹ ۵۳ مرکز مقاومت بسیج سازمان تبلیغات اسلامی بهمناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی ره و قیام پانزدهم خرداد بیانیهای منتشر کرد به گزارش ایسنا در این بیانیه آمده است بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَمبانی عرفانی امام (ره) و ظهور انقلاب اسلامی
بدون آن که ادعایی عرفانی و عرفانشناسی در میان باشد و تنها از باب یک اشاره که میتواند سر نخی برای تحقیقات بعدیام باشد بتازگی که توفیق مرور با حوصله و آرامش بر تفسیر پر مغز تفسیر سوره حمد و آشنایی با روش تفسیری امام از طریق مطالعه تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی رهامام راحل یک انقلابی بزرگ بود که از عبودیت غافل نشد
جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶ ۵۹ یک استاد حوزه و دانشگاه گفت انقلاب اسلامی ایران از مصادیق کلمه طیبه است که ریشه ای عمیق در بطن اسلام دارد و عمق آن به انقلاب صدر اسلام باز می گردد به گزارش ایسنا منطقه مرکزی آیتالله سپاسی آشتیانی استاد حوزه و دانشگاه در مراسم بزرگداشت بیست و هفتمینتجدید بیعت با آرمان های قرآنی و انقلابی معمار کبیر انقلاب اسلامی
بیانیه موسسه کشوری مهد قرآن به مناسبت ۱۴ خرداد تجدید بیعت با آرمان های قرآنی و انقلابی معمار کبیر انقلاب اسلامی شناسهٔ خبر 3675733 - جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲ ۰۴ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی موسسه کشوری مهد قرآن به مناسبت سالروز ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی ره و سامام پیشتاز رهبران انقلابی/ وجوه تمایز امام با دیگر رهبران دنیا
رموز جاودانگی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام پیشتاز رهبران انقلابی وجوه تمایز امام با دیگر رهبران دنیا شناسهٔ خبر 3674515 - جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۶ ۴۴ دین و اندیشه > سایر رهبران انقلاب های بزرگ دنیا تنها یک یا دو نقش از سه نقش متفاوت در امر رهبری انقلاب را به انجام رسانیدندسبک زندگی اسلامی ایرانی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است
پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶ ۵۶ یک مدرس حوزه و دانشگاه گفت سبک زندگی اسلامی ایرانی از دستاوردهای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ره است به گزارش ایسنا منطقه قم احسانه سادات شیرازی در همایش طلاب غیرحضوری در جامعة الزهرا قم در خصوص ویژگی های طلبگی و سبک زندگی اسلامی و قرآنی اشخصیت معنوی، عرفانی، سیاسی، اجتماعی امام خمینی ( ره )
خدای عالمیان انسان رابرروی زمین خلیفهالله نامیدو وی راحاملامانتهایخودش قراردادکه البته برای رهنمودهای وی اتمام حجت کردوچندین هزار پیامبررا فرستادتاکه ازپیامدهای آسمانی برای مردمان بگویند شخصیت معنوی عرفانی سیاسی اجتماعی امام خمینی ره خدای عالمیان انسان رابرروی زمین خبیانیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بهمناسبت سالگرد ارتحال امام(ره)
پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹ ۱۶ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در بیانیهای بیستوهفتمین سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی ره را گرامی داشت به گزارش ایسنا در این بیانیه آمده است بأسمه تعالی بیستوهفتمین سالگرد ارتحال مصلح بزرگ پیر فرزانه بنیانگ-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها