تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 22 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مبادا جز حق، با تو اُنس بگيرد و جز باطل، از تو بهراسد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828637392




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دوم خرداد پاد گفتمان سوم خرداد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دوم خرداد پاد گفتمان سوم خرداد
در طول تاريخ معاصر ايران خاصه در خرداد ماه اتفاقات و حوادث فراواني رخ داده كه آن چنان كه شايسته و بايسته است به آن نپرداخته‌ايم، شايد آيندگان آنها را مورد مداقه و كالبدشكافي قرار دهند و...
نویسنده : ناصر ترابي * 


 
در طول تاريخ معاصر ايران خاصه در خرداد ماه اتفاقات و حوادث فراواني رخ داده كه تشريح بسياري از آنها كتاب‌ها مي‌طلبد، تعدادي دچار حجاب معاصرت شده و آن چنان كه شايسته و بايسته است به آن نپرداخته‌ايم، شايد آيندگان آنها را مورد مداقه و كالبدشكافي قرار دهند و بخشي نيز چنان برجسته گرديده كه هميشه و همه جا در خاطرها هست وليكن دو اتفاق و رخداد برآمده از دو انديشه كاملاً مجزا توانستند به دو گفتمان در ادبيات سياسي- اجتماعي كشور تبديل شوند و از رهگذر اين گفتمان به دو جريان نيز مبدل گردند، فارغ از ژرفا، فراگيري و به ويژه پايداري اين جريانات، كنكاش در اين دو گفتمان لازم و ضروري مي‌نماياند، زيرا اصطكاك و نبرد آنان ريشه به قدمت تاريخ دارد.
گفتمان سوم خرداد برخاسته در دهه 60 و در دهه اول انقلاب و سال‌هاي اوليه آن و گفتمان دوم خرداد با ظهور و بروزي در نيمه دوم دهه 70 و در سال‌هاي پاياني دهه دوم انقلاب. البته همانگونه كه ذكر شد خاستگاه اين دو گفتمان ريشه در انديشه‌هايي دارد به قدمت تاريخ و به خصوص تاريخ انقلاب گرچه به ظاهر تفكر دوم خردادي با اختلافي بيش از 15 سال به مخالفت با انديشه سوم خرداد برمي‌خيزد و سعي در غالب نمودن گفتمان خويش مي‌كند ولي اين تفكر همزاد انقلاب بوده و در مواقع و نقاط مختلف سعي در اعلام حضور و وجود مي‌نمايد كه مختصات آن در ادوار مختلف موجود مي‌باشد اما از آن جا كه موضوع اين مقاله نيست و بيان آن خود مجالي مفصل مي‌طلبد به همين اندك بسنده مي‌نماييم و با تمام اهميت، بيان افراد، شاخصه‌ها، مؤلفه‌ها و اركان آن را به مقالي ديگر وامي‌نهيم. در اين يادداشت سعي نموديم با تحليلي گفتماني به اين دو تفكر بنگريم لذا پس از بررسي دال مركزي اين دو و بيان نقاط افتراق و سنجش زوايايي متفاوت اضلاع آنان در پنج حوزه دال‌هاي شناور را مورد كاوش قرار خواهيم داد.


 دين، دال مركزي
نقطه كانوني و محل جدايش گفتمان دوم خرداد از گفتمان سوم خرداد، خدا باوري مي‌باشد و تمامي و ساير امور از اين رابطه نشئت مي‌گيرد. دال مركزي گفتمان سوم خرداد، خدا و دين خدا است، لذا سعي مي‌كند تا در مسير شريعت اسلام حركت نمايد، چه برنامه‌ريزي براي امور مهم و چه در سبك زندگي و حتي زماني كه پيروزي بزرگي در سوم خرداد به دست مي‌آورد و مي‌تواند خرمشهر را كه دشمني كه تمام توان و برنامه خويش را در اين محل متمركز نموده آزاد نمايد و نقطه عطفي در طول جنگ باشد به شكلي كه جنگ را مي‌توان به بخش قبل و پس از آزاد‌سازي خرمشهر تقسيم نمود، همچنان اين مهم را از الطاف الهي مي‌داند، لذا امام راحل به عنوان پيشوا و مدير اين گفتمان با بينشي عميق و بصيرتي همه‌جانبه چنين تذكر مي‌دهد: «‌هان ‌اي فرزندان قرآن كريم و نيروهاي ارتش و سپاهي و بسيج و ژاندارمري و شهرباني و كميته‌ها و عشاير و نيروهاي مردمي داوطلب و ملت عزيز، هوشيار باشيد كه پيروزي‌ها هرچند عظيم و حيرت‌انگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند كه اين آفتي بزرگ و دامي خطرناك است كه با وسوسه شيطان به سراغ آدم مي‌آيد و براي اولاد آدم تباهي مي‌آورد.»
و اما در آن سوي ميدان در آموزه‌ها و انديشه دوم خرداد مملو و سرشار از نيروي گريز از دين مي‌باشد، به عنوان مشتي نمونه‌ از خروار به موارد ذيل توجه نماييد؛
غلامرضا سالار بهزادي، روزنامه صبح امروز، 23/8/78: «تفكر شيعه‌گري موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است.»
عبدالكريم سروش، صبح امروز، 16/6/78: « در تعارض تكاليف ديني و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است ولي متأسفانه، فقهاي ما اطلاعات برون‌ديني ندارند و متوجه اين نكات نيستند.»
محسن كديور، دانشگاه تهران، 79: «امروز خدا در جامعه هيچ كاره است. اگر امروز خدا هم حرفي بزند كه با عقل مردم منطبق نباشد نخواهند پذيرفت. امروز خدا در جامعه هيچ كاره است، همه كاره مردمند.»
و اگر قصد ادامه بيان اين نظرات بدون هيچ گونه توضيحي را داشته باشيم، قطعاً اين فضا بايد چند 10 برابري شود، وليكن از آنجا كه سه مؤلفه در تشكيل پارادايم گفتمان دوم خرداد يا به تعبيري اصلاح‌طلبي نقش بسزایي داشته به صورت گذرا به آنان اشاره‌اي مي‌كنيم.
پلوراليسم ديني يكي از اين اركان بود كه دستاويز اين تفكر قرار گرفت. جهت برداشت‌هاي كثرت‌گرايانه از شريعت به نمونه ذيل از زبان اصلي‌ترين نظريه‌پردازان آموزه دوم خرداد توجه فرماييد: «‌‌نزاع، عمقاً و نهايتاً بر سر دو مقوله مهم حقيقت و فهم حقيقت مي‌رود...پلوراليست‌ها مي‌گويند كه يك حق نداريم، بلكه حق‌هاي بسيار داريم.»وي چنين ادامه مي‌دهد: «‌اولين كسي كه بذر پلوراليسم را در جهان كاشت، خود خداوند بود كه پيامبران مختلف را فرستاد. بر هر كدام ظهوري كرد و هر يك را در جامعه‌اي مبعوث و مأمور كرد و بر ذهن و زبان هر كدام تفسيري نهاد و چنين بود كه كوره پلوراليسم گرم شد.» تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل!
ضلع دوم مؤلفه‌هاي اين شالوده سكولاريسم به معني ضديت با دين است، گرچه در ادبيات مفهومي اصلاحات نقطه مشترك گريز از دين مي‌باشد اما در محل فرود و تجمع هيچ فرودگاه ثابتي ندارند لذا اين دكترين شامل مجموع پراكنده‌اي از خروجيات مي‌باشند با رفتار و آداب متفاوت و بي‌دليل نيست كه آنان را تجديد نظرطلب خوانده‌اند، به موارد ذيل در خصوص ديدگاه بزرگان اين مكتب توجه فرماييد:
«سكولاريسم، منظور منحصر كردن توجه به عالم زمانيات يا عالم ماده است، پس سكولاريسم، يعني همان عالم ماده‌گرايي و معطوف كردن توجه از عوامل ديگر(به فرض وجود) به اين عالم و چشم برگرفتن از آن عوالم...سكولاريسم ضد مذهب نيست، ولي اين سخن بايد درست فهميده شود. ضد مذهب نيست، اما بدتر از مذهب است! براي اينكه رقيب و جانشين مذهب است و جاي آن را درست پر مي‌كند.»
شبستري يكي ديگر از تئوریسين‌هاي اين گفتمان در اين خصوص چنين بيان مي‌كند:«دين، نظام حكومتي ندارد و حكومت كردن دين، ايمان ديني مردم را پژمرده مي‌كند. اسلام در طول بسط تاريخي خود نشان داده است كه نظام حكومتي ندارد و اصلاً چنيني چيزي معقول نيست.»
ضلع سوم اين پارادايم به تبعيت از غرب و جنبش اصلاحات ديني و اعتراضي در مسيحيت، پروتستانتيسم اسلامي بود كه اينان سعي نمودند با تقليد كاريكاتوري و فارغ از ماهيت و شباهت اسلام با مسيحيت كليسايي پيش از دگرديسي رنسانس آن را در ايران اسلامي عملياتي نمايند. به عنوان نمونه به هتاكي‌هاي آغاجري در همدان توجه نماييد:
«تمام آموزه‌هاي ديني كه در دستگاه رسمي و سنتي مذهب ارائه مي‌كرد، آموزه‌هاي گرد گرفته، سياه و عتيقه است كه بايد نقادي مي‌شد و به دور ريخته مي‌شد.»
قابل بيان و توجه است كه در گفتمان اصلاحات سعي نمودند پازل خود را با تساهل و تسامح و بيان تجربي از شريعت تكميل نمايند كه از بيان جزئيات و توضيحات و مصاديق آن به دليل كثرت گذر مي‌نماييم. در پايان ضمن توجه به فاصله فراوان دال مركزي اين دو گفتمان در دين‌گرايي و دين‌گريزي، لازم به ذكر مي‌دانم، بسياري از اين مطالب در مخالفت و تفسير دين پيش‌تر توسط نو‌انديشان و روشنفكرنماهاي عرب با تقليد از غرب بيان شده بود و كساني كه داعيه اين تفكر را در ايران داشتند (و يكي از ادعاهاي هميشگي آنان رعايت حق بود) حداقل انصاف را به خرج ندادند و رعايت حق مؤلف را ننمودند. پيش از ورود به بررسي و مقايسه دال‌هاي شناور اين دو مكتب اشاره‌اي دوباره به بعضي بيانات بزرگان و پيشقراولان گفتمان دوم خرداد را در خصوص دين مبين اسلام خالي از لطف نمي‌بينم:
ح. م. تبريز: «صحت قصه حضرت يوسف در قرآن كريم از محالات است»( روزنامه صبح امروز، خرداد 78).
اكبر گنجي در مصاحبه روزنامه تاگس اشپيگل آلمان: «دين يك قسمت از فرهنگ است، حركت اصلاح‌طلبان ما عاقبت به جدايي دين از سياست خواهد انجاميد»(كيهان 24/1/79).
غلامرضا سالار بهزادي، روزنامه صبح امروز، 23/8/78: «تفكر شيعه‌گري موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است.»
ابراهيم اصغرزاده:‌«عليه خدا هم مي‌توان تظاهرات كرد. اگر مجوز راهپيمايي به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشكال ندارد حتي عليه خدا.» ( آفتاب امروز 3/6/78 )

  اصلاحات

اولين دال شناوري كه در اين حوزه مورد كنكاش قرار مي‌دهيم(هرچند به صورت موجز) اصلاح‌طلبي و اصلاح‌گرايي است. در تمام تعاريفي كه اصلاحات(Reformism)  شده، نقطه هدف آن را شيوه‌ها، روش‌ها، تاكتيك‌ها يا در صورت لزوم راهبردها مي‌دانند و اگر چناچه اصلاحات در اصول، اركان و بنيادها صورت پذيرد، تعريف و نام آن تغيير مي‌نمايد و بالطبع برنامه و رسالتش نيز متحول مي‌شود كه تعبير انقلاب براي آن به ثواب نزديك‌تر است. در گفتمان سوم خرداد يكي از مواردي كه هميشه مورد توجه بود اصلاح روش‌ها بود. شهيد بزرگوار حسن باقري در همان اوايل جنگ از لزوم تغيير استراتژي‌ها نام مي‌برد و با همين تغيير شيوه عمليات از كلاسيك به چريكي و شناور بسياري از عمليات‌ها مانند فتح‌المبين و طريق‌القدس و...به نتيجه مي‌رسد و همين اصلاح‌طلبي و تغيير زمين بازي از زمين به رودخانه اروند بود كه دشمن را غافلگير كرد، محلي كه هيچ كس فكر ورود نيرو از آنجا را نمي‌نمود، مصاديق اين اصلاحات در گفتمان سوم خرداد بسيار فراوان است كه بيان آن از حوصله اين مقال خارج است اما به عنوان نمونه بايد ذكر كرد پيروزي عمليات‌هاي خارق‌العاده و شگفت‌انگيزي مانند والفجر8، كربلاي5 و...حاصل همين انعطاف‌پذيري بود اما در گفتمان دوم خرداد، آنچه مد‌نظر بود اصلاح اصول و پايه‌هاي مهم انقلاب و نظام بود(البته به شكلي ناشيانه و سراسيمه). به موارد ذيل توجه فرماييد:
محسن كديور:‌«معصومين فقط در كليات و اصول اسوه‌اند نه در جزئيات و فروع»(ماهنامه كيان بهمن 77).
«يك بخش از حاكميت دوگانه كشور كه غير دموكراتيك است و مبتني بر آراي مردم نيست، به شدت مشروعيت خود را از دست داده است. به عبارت ديگر، نهادهاي قدرت خارج از سلطه اصلاح‌طلبان دچار بحران مشروعيت شده‌اند»(احمد زيدآبادي، هفته‌نامه پيام‌ هامون، 2 اسفند78، شماره 60 ص 20).
«انتخابات دوم خرداد، خبرگان رهبري و شوراها مشروعيت سياسي ولي فقيه را زير سؤال برده است»(عمادالدين باقي، روزنامه نشاط، ارديبهشت 78).
 
مقاومت

يكي از اصولي‌ترين مباني گفتمان سوم خرداد مقاومت است، سراسر تاريخ اين آموزه سرشار از لحظات سخت و بحراني است كه نيروهاي خداجو و حق طلب آن با ايثار جان، مال و آبروي خود(به تأسي از ابي عبدالله(ع) كه همه چيز خود را در اين راه فدا نمود) انقلاب، نظام و سرزمين‌هاي كشور را از گزند دشمنان و اهريمنان حفظ نمودند. از لحظات سخت و طاقت‌فرسا زير باران خمپاره‌ها تا شكنجه‌گاه‌هاي استخبارات حزب بعث از تنفس در فضاي شيميايي تا اتمسفر آلوده سياست‌زده شهرها اما در گفتمان دوم خرداد با كوچكترين خطري و حتي تهديد به خطر، شاهد عقب‌نشيني و پا پس كشيدن از آرمان‌ها هستيم. از فشار بين‌المللي در مسئله هسته‌اي تا هشت سال دفاع مقدس.
و وجه اصلي اين مقاومت نيز تأكيد ويژه بر «ما مي‌توانيم» است. اعتقاد به ما مي‌توانيم بر اساس آموزه‌هاي ديني سبب تحقق عمليات الي بيت‌المقدس و بازپس‌گيري اراضي خاك ايران از دست دشمن بعثي شد، درحالي كه بسياري از كارشناسان نظامي در شرايط ايران موفقيت چنين عملياتي را متصور نبودند.
اما گفتمان مقابل، به دليل عدم اعتقاد به ظرفيت و توان داخلي، جهت حركتش بيش از مقاومت، مايل به «سازش» است و اين رويكرد نه در سياست دولت دوم خرداد مشهود است بلكه غالب تئوريسين‌ها و مديران حاصل گفتمان دوم خرداد، ذاتاً مقاومت‌ستيز بودند. جالب آنكه بسياري از مدعيان دوم خرداد نه تنها در جبهه‌هاي حق عليه باطل حضور نداشتند(يا حضور نمايشي داشتند) بلكه بيشتر فشارهاي وارده از سوي جبهه استكبار به مردمي وارد شد كه تا آخرين قطره خون به پاي انقلاب و آرمان‌هاي آن ايستادند همان كوخ‌نشينان، مستضعفين و پابرهنگان كه امام خميني(ره) آنان را صاحبان اصلي انقلاب و ولي‌نعمتان آن خواند كساني كه بيشترين شهدا را تقديم نهال انقلاب نمودند.
 
نسبت با ولايت

يكي از نمودهاي اصلي افتراق ميان گفتماني كه پس از سوم خرداد رواج يافت با گفتمان دوم خرداد، نسبت با امام و ولي جامعه است. مهم‌ترين نكته قابل ملاحظه در طراحي عمليات‌هاي دفاع مقدس و نيز در اعتقادات قلبي رزمندگان كه منجر به فتح عظيم خرمشهر شد، اعتقاد و اعتماد كامل به مصداق ولايت مطلقه فقيه (امام خميني) بود به گونه‌اي كه كمتر وصيت‌نامه‌اي از شهدا قابل مشاهده است كه بر رهروي از ولايت تأكيد نداشته باشد.
اما در مقابل گفتمان دوم خرداد به دليل تأكيد بر ساختارهاي عرفي دموكراتيك، جايگاهي براي رهبري جامعه قائل نيست و اساساً جامعه امام‌مدار را جامعه‌اي مبتلا به اقتدارگرايي –به مفهوم عرفي- مي‌داند. لذا تئوريسين‌ها و مردان اصلاحات از همان ابتدا پروژه عبور از امام خميني را با اسم رمز «سپردن امام به موزه تاريخ» آغاز كردند، پروژه‌اي كه مي‌خواستند 12 سال بعد با پاره كردن تصوير بنيانگذار انقلاب، ثمره آن را بچينند.
 
قانون

گفتمان سوم خرداد خود را هميشه پايبند به قانون مي‌دانسته و هيچ‌گاه از آن سرپيچي ننموده نه تنها قوانين كشور و شريعت بلكه قوانين بين‌المللي و حتي قوانين نانوشته مردانگي و مروّت كه بايد سراغ آن را از خلبانان غيور ارتش گرفت كه جان خود را به خطر انداختند ولي حاضر به كشته شدن بي‌گناهان نشدند يا هنگامي كه مي‌توانستند و همه انتظار داشتند طبق قواعد جنگي پاسخ موشك شيميايي را با مقابله به مثل بدهند از اين كار پرهيز كردند. البته در اين راه اگر مدعياني داشته باشند كه به صورت بدلي و قلابي لباس حقيقت به تن كنند دير يا زود دستشان بر همگان رو مي‌شود اما در گفتمان دوم خرداد با ادعاي قانون آمدند ولي با اين ادعا نماندند و دست به هر قانون گريزي و ساختار‌شكني كه مي‌توانستند زدند؛ از ارائه لوايح مخالف قانون اساسي تا فساد مالي و اداري و حتي اخلاقي از تحصن تا ادعاي تقلب و...
و جالب آنكه در اين راه از بيان نظرات خويش و زير سؤال بردن قانون اساسي كه خود را متعهد به اجرايي آن مي‌دانستند نيز هيچ ابايي نداشتند، به موارد ذيل توجه نماييد:
«قانون اساسي ما پشتوانه علمي ندارد، زيرا تدوين‌كنندگان آن با حقوق اساسي آشنايي نداشتند»(حسن سيف‌زاده، هفته‌نامه آبان، مرداد77).
محسن حكيمي: «قانون اساسي در مسئله مشروعيت نظام و آزادي، دچار تناقض دروني است» (ماهنامه فرهنگ و توسعه، اسفند77)
 
مردم

چهارمين نقطه افتراق اين دو گفتمان مردم مي‌باشد. مردم نه تنها در گفتمان سوم خرداد نقش محوري دارد بلكه مردم به وجود آورنده و عامل حياتي اين گفتمان هستند مردم بودند كه انقلاب كردند و مردم بودند كه هشت سال جنگ نا‌برابر را با پيروزي گذراندند و مردم قلب تپنده تمام پيروزي‌ها و فتوحات اين چهار دهه نظام هستند البته با زعامت ولي فقيه كه رهبري و مديريت آن در اين ادوار با دو فرزانه استثنايي بود. وليكن در گفتمان دوم خرداد هميشه سخن از مردم، دموكراسي، رأي، حق و سخن آنان بوده ولي به محض رويگرداني مردم از آنان به دليل خلف وعده‌ها و شناخت مردم از ماهيت و سرشت حقيقي آنان به بي‌رحمانه‌ترين و بي‌ادبانه‌ترين شكل ممكن آحاد جامعه و ملت را مورد نوازش و خطاب قرار دادند و حاضر به پذيرش نظر آنان نگشتند و به راحتي در يك برنامه‌اي از پيش تعيين شده بر طبل تقلب كوبيدند. جالب آنكه وقتي شعارهاي تو خالي آنان در اقتصاد رنگ باخت، به كل منكر فعاليت اقتصادي و معيشتي براي مردم شدند و ادعاي توسعه سياسي را برجسته نمودند و صف كشيدن اجباري مردم براي خريد يا دريافت مايحتاج خويش را بارها مورد تمسخر قرار دادند (رجب مزروعي؛ مردم حتي براي دريافت مرگ موش هم صف مي‌كشند). جالب‌تر آنكه در اين گفتمان توهين به شهرستاني‌ها و جنوب شهري‌ها و ارزش‌گذاري به رأي شمال شهر تهراني امري عادي است.
 
دشمن شناسي

پنجمين و آخرين دال شناوري كه در اين مقاله مورد كاوش قرار مي‌دهيم، ارتباط اين گفتمان با دشمن است. دشمن و دسيسه‌هاي آن هميشه مورد توجه گفتمان سوم خرداد بود. تاريخ هيچ‌گاه شاهد نبوده كه اين تفكر و آموزه به دشمنان به خصوص مستكبرين و كساني كه در سابقه سياه خود سال‌ها استعمارگري، خون‌ريزي و وحشي‌گري بوده باشد، خوشبين گردد و اعتماد نمايد. طبق آموزه‌هاي قرآني (أشِدّاءُ عَلَي الكفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم- فتح 29) و روايات معصومين (حضرت رسول(ص): دل‌هاي مردم با اين تمايل فطري آفريده شده است كه بدكنندگان به خويش را دشمن دارند، تحفل العقول ص 37) و رهنمودهاي زعيمان انقلاب اين گفتمان هيچ گاه با دشمن قدّار و خونخواه خويش سر سازش نداشته و نخواهد داشت زيرا آنان اين چنين هستند و به فرموده امام راحل تا ما دست از اسلام بر نداريم آنان دست از سر ما بر‌نمي‌دارند.
اما در گفتمان دوم خرداد درست نقطه مقابل اين تفكر جاري و ساري است و درست در زماني كه تئوريسين‌ها و استراتژيست من‌هاي آنان در حال طراحي و اجرای جنگ تمدن‌ها بودند آنان سخن از گفت‌وگوي تمدن‌ها مي‌زدند و خوشبينانه دل به دشمن داده بودند (البته خيل عظيم ارتباطات پنهاني و پناهندگي آنان به دامن دشمن نشان‌دار انقلاب و اسلام، نشان از آن دارد بسياري از اين افراد از سال‌ها قبل مهره حريف بودند) و در اين راه چنان پيش رفتند كه از دست خبيث‌ترين و منفورترين افراد روي زمين (شيمون پرز و نتانياهو) مدال، بزرگ‌ترين سرمايه و سربازان اسرائيل را دريافت نمودند و دريغ از تنها و تنها يك اعلام موضع و پاسخ در برابر اين گستاخي.
در پايان ضمن اينكه بايد پذيرفت گفتمان دوم خرداد پادگفتمان سوم خرداد است (حقيقتي كه خود اصلاح‌طلبان نيز با آن مخالفتي ندارند) توجه به خاطرات «ران كراكر» مسئول مذاكره‌كننده امريكايي در زمان اصلاحات مي‌تواند چراغ راهي باشد براي شناخت عمق اختلاف اين دو گفتمان، وي در خصوص علاقه طرف ايراني براي حمله امريكا به افغانستان چنين مي‌نويسد: «من وقتي آنقدر اشتياق مي‌ديدم، تا پاسي از شب، درباره موضوعات مختلف صحبت مي‌كرديم. براي من خيلي باعث تعجب بود كه تيم ايراني اين همه اشتياق داشت كه شيطان بزرگ در كنار مرزهايشان حضور پيدا كند!»

*  كارشناس ارشد علوم سياسي


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن