واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
چگونه جریانشناسی بخوانیم؟

شناسهٔ خبر: 3659145 - دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۶
دین و اندیشه > اندیشمندان
چندی است جریان شناسی فكری بصورت مستقل رواج یافته و سعی دارد راه خود را از تاریخ فلسفه و اندیشه شناسیهای دینی و سیاسی جدا كند. به این صورت می توان مهمترین ویژگی های فكرها را در کنار هم دید. به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از علیرضا سمیعی در خصوص ضرورت جریان شناسی فکری است که از نظر می گذرد. صورت رسمی شرح افكار در جغرافیایی خاص را با اصطلاح «جریان شناسی فكری» نامگذاری كردهاند. در گذشته كتابهایی مثل «ملل و نحل» از شهرستانی را داشته ایم كه معرفی و نقد افكار امتها بوده است. در چنین روشی اغلب عقاید فلسفی بیشتر با حقیتی دینی سنجیده میشدند. محمد غزالی تلاش زیادی در این باب داشته است. در این نمونهها بحث از افكار گذشتگان غالبا برای رد و ابطال آنها به میان میآید. شمس الدین شهرزوری كه چیزی شبیه تاریخ فلسفه نوشت كتابش را با فصلی در مورد حضرت آدم شروع كرد؛ ولی نوشتن تاریخ فلسفه عمری بلندتر از رنسانس ندارد. در تاریخ، فلسفه افكار از پی هم شرح داده میشوند و هدف بیشتر طرح آنهاست هر چند كه فلاسفه را نقد نیز میكنند. در ایران اولین تاریخ فلسفه اسلامی از قلم هانری كربن تراوید. جالب است كه به یاد داشته باشیم عبارت «فلسفه اسلامی» در دوره جدید وضع شده و در این دست آثار، از كندی و فارابی و... شروع میكنند تا به زمان حاضر برسند. در حالی كه در گذشته واژه فلسفه بدون هیچ صفتی میآمد. جریان شناسی در ایران اغلب فعالیتی سیاسی بود و افكار شبه فلسفی در جنب مقاصد سیاسی خوانده میشدند. اما چندی است كه جریان شناسی فكری به صورتی مستقل رواج یافته و سعی دارد راه خود را از تاریخ فلسفه و اندیشه شناسیهای دینی و سیاسی جدا كند. این در واقع روشی است تا با كاربست آن بتوانیم مهمترین ویژگی های فكرها را با همه تنوعی كه دارد در كنار هم ببینیم. پس بسیار اهمیت دارد كه روش خود را از روش تاریخ نویسی فكر یا فكر شناسی جدا كنیم. در جریان شناسی به جای اینكه افكار در طول یكدیگر دیده شوند بیشتر در عرض هم لحاظ می شوند. در اینجا پیوست ها و گسست های یك جریان فكری به صورت تقویمی دنبال نمی شوند بلكه آنها در یك بازه زمانی مشخص در كنار یكدیگر طرح می شوند. فكر شناسی نیز تفاوت بسیار مهمی با جریان شناسی دارد. جریان شناسی فكری در عمل مجبور میشود مدام به سوی مركزی ترین ویژگی های یك جریان فكری برود. از همین رو معمولا شیوه ای فروكاهنده است. فكر امری بی قرار است و هر لحظه فرا می رود و شاخ و برگ می گیرد. این در حالی است كه جریان شناسی مجبور است آن را در بند برچسبی كند كه قبلا برایش تدارك دیده است. از همین جا بعضی جریان شناسی را حتی رهزن فكر قلمداد می كنند. چنان كه گفته شد جریان شناسی روشی در كنار سایر روش هاست و روش، علی اصول كاری فروكاهنده است. امروزه دیگر در جهان مانند گذشته عبارت «روشمند» مترادف با صحیح نیست و نمی توان گفتاری را به صرف روشمندی و علمی بودن پذیرفتنی دانست. با این اوضاع باید تحقیق كرد كه به طور كلی روش و به ویژه جریان شناسی به چه كار می آید. آیا ضرورت روش شناسی در جامعه احساس می شود؟ ضرورت های جامعه به شكل صدور احكامی از سوی نخبگان آشكار نمی شود و وقتی بعضی نخبگان به صرافت كاری می افتند و سپس كار آنها نزد مردم یا لااقل نزد گروهی از مردم مورد قبول واقع می شود. وقتی ضرورت چیزی در جامعه هویدا شد باید به جوانبش اندیشید و تلاش كرد بهترین راه استفاده از آن را شناخت. هنگام نوشتن یا مطالعه كتابی در جریان شناسی خوب است بدانیم در حال مطالعه كاری هستیم كه به ذات فروكاهنده است. این بدان معنا نیست كه كار نوشتن جریان شناسی فكری را سهل بگیریم و با بی قیدی انجام دهیم بلكه به این معناست كه باید نوعی فروتنی در خور كاری كه پیش رو داریم، داشته باشیم. باید با وجود به كار بستن بهترین تلاش ها بدانیم فكرها در بند عنوان ها نمی مانند و هر قدر بیشتر عمیق باشند كمتر به دام شناخته شدن می افتند. خواننده نیز اگر بداند كتاب یا رساله جریان شناسانه را همچون تمهیدی برای ورود پیش رو دارد چه بسا به راه خطا برود. كتاب جریان شناسانه فارغ از اینكه چقدر خوب یا چقدر ضعیف نوشته شده باشد - به هر رو تصویری ابتدایی از ماجرای فكری ارائه می دهد. كتاب های جریان شناسی را باید خواند. زیرا برخی حقایق هنگام تلاش برای جریان شناسی به چشم بیاید و مثلا بتوانیم افار یك دوره را با هم مقایسه كنیم؛ اما نباید كار را با آن یكسره كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]