تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص): طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845641862




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

غرق شدن در رفاه و دنیازدگی موجب فراموشی خدا است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: محسن اسماعیلی در شرح نهج البلاغه؛
غرق شدن در رفاه و دنیازدگی موجب فراموشی خدا است

محسن اسماعیلی


شناسهٔ خبر: 3620913 - دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۳
دین و اندیشه > قرآن و متون دینی

محسن اسماعیلی گفت: غرق شدن در رفاه و دنیازدگی موجب فراموشی خدا است. پيامبر(ص) بيش از حداقل نياز از متاع دنيا استفاده نكرد و به آن‌تمايلى نشان نداد. به گزارش خبرگزاری مهر، متن  جلسه اخیر درس شرح و تفسیر نهج البلاغه محسن اسماعیلی برای علاقه مندان در پی می آید؛ بحث درباره جمله اخیر از نامه شصت و نهم بود که در آن دستور به آشکار شدن اثر نعمت بر متنعّم داده‌اند. خلاصه بحث این شد که باید تفاوتی میان داشتن و نداشتن نعمت وجود داشته باشد؛ وگرنه به معنای کفران نعمت خواهد بود. اثر نعمت هم علاوه بر ایجاد و تقویت محبت قلبی نسبت به مُنعم، شکر زبانی و استفاده عملی از عطایای الهی است. اما در پایان این بحث، تذکر دو مطلب ضروری است؛ یکی آنکه اظهار نعمت به معنای روا دانستن زیاده روی و اسراف نیست، و دیگر آنکه دو دسته از این حکم استثنا شده اند. تذکر اول: حرمت اسراف و معیار زمانه قطعاً دعوت به استفاده از نعمت و اظهار آن به معنای تجویز اسراف و زیاده‌روی که عملی حرام است، نمی‌باشد. هم در روایات و هم در فتاوی فقهی تصریح شده است که مقصود از اظهار نعمت، استفاده متعارفْ و به اندازه نیاز است؛ وگرنه غرق شدن در رفاه و دنیازدگی خودش موجب فراموشی خدا است؛ در حالی که هدف از اظهار نعمت، تقویت یاد خدا بود. اظهار نعمت یعنی آنکه مانند مردم زمان خود زندگی کنیم، و به رغم داشتن امکانات، فقیرنمایی نکنیم. اینکه در روایات به «زیّ قوم» و «اهل زمانه» اشاره شده است، به همین دلیل است. در فتواهای فقهی نیز «شأن» و «عرف» زمان به عنوان معیار هزینهْ کردْ و نوع زندگی تعیین شده است. در باره اندازه مقبول برای هزینه های زندگی، یا اصطلاحاً «مؤونه»، در مبحث خمس توضیحات مفید و لازمی وجود دارد.  از امام کاظم(ع) سوال شد که آيا داشتن ده پيراهن اسراف است؟ فرمودخير. بلكه داشتن پيراهن زياد باعث مى شود كه پيراهن هايش بيشتر عمر كند. اسراف آن است كه لباس بيرونت را در جاى كثيف بپوشى. پس حتی «تجمّل» به معنای درست آن؛ یعنی آراستگی و زیباسازی ظاهر نه تنها ایرادی ندارد، که مستحب هم هست؛ گرچه تجمل در عرف ما به معنای زیاده‌روی و خودنمایی جا افتاده که البته به آن معنا، در برخی موارد حرام و در برخی موارد هم نکوهیده است. همان بزرگواری که فرمود: «وَلْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللهُ بِهِ عَلَیْکَ»؛ همو نیز فرموده است: «فَدَعِ الاِِْسْرَافَ مُقْتَصِداً، وَاذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً، وَأَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ، وَقَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ»؛ اسراف را كنار بگذار و ميانه روى را پيشه كن! از امروز به فكر فردا باش‌و از اموال دنيا به مقدار ضرورت براى خويش نگاهدار و زيادى را براى روز نيازت از پيش بفرست. تذکر دوم: عالمان و حاکمان؛ دو استثنای مهم دو گروه هستند که باید از استفاده از امکاناتی که خداوند در اختیار آنان نهاده است، اجتناب کنند. این دو گروه باید حتی از مال شخصی و حلال خود چشم‌پوشی نمایند و داوطلبانه از دارایی خود بگذرند؛ یکی علماء و دیگری امراء. حالا اگر علماء امیر هم بشوند که تکلیفشان مضاعف خواهد شد! اشتباه نشود! منظور تظاهر به ساده‌زیستی نیست که خود ترفندی شیطانی است. مقصود این نیست که در ظاهر طوری زندگی کنند و در پنهان طوری دیگر. نه! مقصود این است که یا عهده‌دار این دو منصب نشوند، و یا اگر می‌خواهند در زمره علماء و امراء قرار گیرند، داوطلبانه از مباحات و تنعّمات معمول نیز چشم بپوشند؛ چرا که در غیر این صورت نمی‌توانند درد محرومین را لمس و در دل آنان نفوذ کنند. امیرالمؤمنین(ع) در مورد علماء فرموده است: « ... خداونداز علماء و دانشمندان پیمان گرفته است كه در برابر شكمبارگی ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، و آرام و قرار نیابند.» ایشان در مورد امراء نیز همین استثناء را لازم شمرده است، و از جمله راجع به خود می فرماید: «آيا به همين قناعت كنم كه گفته شود:من امير مؤمنانم؛ اما با آنان‌در سختيهاى روزگار شركت نكنم!؟ و پيشوا و مقتدايشان در تلخيهاى زندگى‌نباشم؟» در نهج‌البلاغه است که: علاء ابن زياد حارثى به حضرت عرض کرد که: اى امير مومنان از برادرم‌ عاصم بن زياد پيش تو شكايت مى‌آورم. فرمود:مگر چه كرده؟ علاء پاسخ داد:عبایى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است. امام(ع) فرمود: حاضرش كنيد. هنگامى كه آمد به او فرمود: اى دشمنك جان خود! شيطان در تو راه يافته و هدف تير او قرار گرفته‌اى! آيا به خانواده‌و فرزندانت رحم نمى‌كنى؟ تو خيال مى‌كنى خداوند به ظاهر طيبات را بر تو حلال كرده، اما در واقع دوست نداردكه از آنها استفاده كنى!؟ تو در پيشگاه خداوند بى‌ارزشتر از آنى كه بدينگونه با تو رفتار كند! عاصم‌ گفت:اى امير مؤمنان! اما تو خود با اين لباس خشن و آن غذاى ناگوار به سر مي برى؛ یعنی تو پيشوا و امام ما هستى و بر ما لازم است‌به تو اقتدا كنيم. فرمود: «وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ. إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ اَلنَّاسِ كَيْلاَ يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ»؛ واى بر تو! من مثل تو نيستم؛ یعنی وظيفه من غير از شما است. خداوند بر پيشوايان‌حق واجب شمرده كه بر خود سخت گيرند و همچون طبقه ضعيف مردم باشند، تا ندارىِ فقير او را به هيجان نياورد كه سر از فرمان خداوند برتابد. پیامبر؛ اسوه حاکمان ساده زیست البته این درسی است که او از برادر و مقتدایش گرفته بود، و دستوری است که خداوند به پیامبرش داده بود. حقاً هم پیامبر چنین کرد: «قَدْ حَقَّرَ الدُّنْيَا وَصَغَّرَهَا، وَأَهْوَنَ بَهَا وَهَوَّنَهَا، وَعَلِمَ أَنَّ اللهَ تعالى زَوَاهَا عَنْهُ اخْتِيَاراً»، او دنيا را بس حقير مى‌شمرد، و در چشم ديگران آن را كوچك جلوه مى‌داد، آن را خوار مى‌دانست، و در پيش ديگران خوارش مى‌شمرد، آگاه بود كه خداوند براى احترام ‌او با اختيار دنيا را از وى گرفت. «وَبَسَطَهَا لِغَيْرِهِ احْتِقَاراً، فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ، وَأَمَاتَ ذِكْرَهَا عَنْ نَفْسِهَ، وَأَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ، لِكَيْلاَ يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً، أوْ يَرْجُوَ فِيهَا مَقَاماً»؛ و آن را به غير او به خاطر كوچكيش گشاده ساخت، اوبا قلب و روح خود را از دنيا اعراض نمود، و ياد آن را در دل خود ميرانيد، دوست مى‌داشت‌كه زينت هاى آن از پيش چشمش پنهان باشد تا از آن لباس فاخرى تهيه نكند، يا اقامت درآن را آرزو ننمايد. البته این، شیوه همه پیامبران بوده است، اما پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سرآمد تمام آنان و الگوی جاودانه ساده زیستی برای زمامداران معنوی و سیاسی تاریخ است. امیر مومنان(ع)، که خود به این وصف شهره است، ضمن توصیف ساده زیستی و فقر انتخابی برخی پیامبران، رسول گرامی اسلام را برای الگوگیری کافی می داند، و می فرماید: «از پيامبر پاك و پاكيزه‌ات(ص)، پيروى كن! زيرا راه و رسمش‌سرمشقى است ‌براى آن كس كه به خواهد تاسّى جويد و انتسابى است  براى كسى كه بخواهدمنتسب گردد، و محبوب ترين بندگان نزد خداوند كسى است كه از پيامبرش سر مشق گيردو قدم به جاى قدم او گذارد. پيامبر(ص) بيش از حداقل نياز از متاع دنيا استفاده نكرد و به آن‌تمايلى نشان نداد. پهلويش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنه‌تر بود. چرا؟ آیا به این دلیل که نمی توانست به دنیا دست یابد؟ نه! «عُرِضَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا، وَعَلِمَ أَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ، وَحَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ، وَصَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ. وَلَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلاَّ حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللهُ، وَتَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللهُ، لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً للهِِ، وَمُحَادَّةً عَنْ أَمْرِاللهِ»؛ دنيا به وى عرضه شد، اما از پذيرفتن آن امتناع ورزيد. او از آنچه مبغوض خداوند است آگاهى داشت، لذا خود نيز آنها را منفور مي شمرد، و آنچه خداوند آن را حقير شمرده بود او نيز حقير مي دانست، و كوچك ها را كوچك و كم اهميت. اگر در ما چيزى جز محبت آنچه مورد غضب خدا و رسول، و بزرگداشت آنچه خداوند و پيامبرش آن را كوچك شمرده‌اند، نباشد، همين خود براى مخالفت ما با خدا و سرپيچى ازفرمانش كافى است. سپس نمونه ای از ساده زیستی های پیامبر را تبیین کرد و فرمود: «پيامبر(ص) روى زمين بدون فرش مى‌نشست و غذا مي خورد، و با تواضع‌ همچون بردگان جلوس مي كرد. با دست ‌خويش كفش و لباسش را وصله مي كرد، بر مركب برهنه‌ سوار مي شد و حتى كسى را پشت‌سر خويش سوار مي نمود، پرده‌اى را بر در اتاقش ديد كه درآن تصويرهایى بود. همسرش را صدا زد و گفت: آن را از نظرم پنهان كن كه هر گاه چشمم به آن‌ مى‌افتد به ياد دنيا و زرق و برقش مي افتم. او با تمام قلب خويش از زرق و برق دنيا اعراض، و ياد آن را از وجودش مي راند. وى سخت علاقمند بود كه زينتها و زيورهاى دنيا از چشمش ‌پنهان گردد، تا از آن لباس زيبایى تهيه نكند و آن را قرارگاه هميشگى نداند واميد اقامت دائم در آن نداشته باشد.» پیامبر چنین بود که توانست قلب های قساوت بار اهل جاهلیت را تسخیر کند و از مردم خشن، بی رحم و فرزندْ کُش انسان بسازد. آیا کسی که توانست در مدتی کوتاه و بدون هیچ امکاناتی این مردم را متحول سازد و مسیر جهان را تغییر دهد، بزرگ ترین نعمت خدا نیست؟ و آیا جا ندارد که خداوند از میان همه نعمت های خود، چه نعمت انبیا و چه نعمت های دیگر، تنها برای بعثت و ارسال این نعمت بر ما منّت بنهد!؟ «لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...»؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد.

‌یادآوری می شود که جلسات شرح و تفسیر نهج البلاغه روزهای چهارشنبه پس از نماز مغرب و عشا درشهادتگاه شهید بهشتی واقع در میدان بهارستان نرسیده به چهار راه سرچشمه کوچه شهید صیرفی پور برگزار می شود. شرکت عموم خواهران و برادران در این سلسله درس ها آزاد است.










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن