واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتاری از علیرضا عالیپناه، به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری؛
سیرۀ فکری و علمی شهید مطهری در موضوع اسلام و نیازهای زمان
شناسهٔ خبر: 3613505 - یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۴
دین و اندیشه > اندیشمندان
بررسی واقعه مجادله قلمی شهید مطهری با قاضی مهدوی زنجانی(ره) در مجله زن روز میتواند در درک سر تفاوت او با دیگر همسلکان وی مؤثر باشد و ابعاد دیگری از سیرهی فکری، علمی ویرا نشان دهد. به گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو برداشتی از کتاب «بازاندیشی اسلام و نیازهای زمان» اثر «علیرضا عالی پناه» با موضوع بررسی موضوع اسلام و نیازهای زمان در اندیشۀ شهید مطهری است؛ این کتاب به زودی توسط نشر سدید(انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق) منتشر خواهد شد. سیرۀ فکری ـ علمی استاد استاد از طرفی استاد فلسفهی دانشگاه تهران و از طرفی از مجتهدان بنام روزگار خویش بوده است و همین دو وصف کافی بود که با عنایت به اوضاع و احوال روزگار حیات استاد، وی واجد جایگاه اجتماعی مهمی در بین مؤمنان و روحانیان و روشنفکران و دانشگاهیان، به ويژه در تهران، باشد. علاوه بر این، استاد دارای نقشی محوری در مبارزات مردمی علیه نظام سیاسی حاکم بوده و لذا از رجال سیاسی عصر خویش نیز به شمار میآمده است. اجتماع این اوصاف در یک شخص به خودی خود کافی است که اولاً، او را به سمت طراحی طرحهای فکری با محوریت علایق شخصی یا پسند محافل خاص بکشاند و ثانیاً، عافیتطلبی و مصلحتبینی را سرلوحهی افکار و اعمال او قرار دهد. معهذا، بررسی آثار استاد حاکی از برکناربودن او از این دو وصف است که فی نفسه شایستهی بررسی است. به نظر ما بررسی واقعهی مجادلهی قلمی استاد با قاضی مهدوی زنجانی(ره) در مجله زن روز هم میتواند در درک سر تفاوت استاد با دیگر همکاران و همسلکان وی مؤثر باشد و هم ابعاد دیگری از سیرهی فکری ـ علمی وی را نیز بنمایاند. ۱. توجه به تحولات فکری ملاحظه آثار استاد درباره اسلام و مقتضیات زمان حاکی از توجه وی به تحولات فکری و خلأهای حوزهی اندیشه در عصر و مصر خود استاد است. وی بر خلاف بسیاری از همکاران و همسلکان خویش که درگیر طرحهای فکری خود هستند و بررسی مسائل مربوط به گذشته یا حل و فصل مسائل مربوط به آیندههای دور یا محافل خاص یا جوامع دیگر را وجههی همت خود قرار دادهاند، حساسیت و توجه ويژهای به تحولات فکری جامعهی خود داشته و در پی حل و فصل آنها بوده است. پس تفکر برای تفکر و تفنن در دستور کار استاد نبوده و تفکر هدفمند وجههی همت وی بوده است. ۲. اولویت شناسی در مواجهه با افکار استاد، نهتنها، توجه تام به تحولات فکری و خلأهای حوزهی اندیشه در عصر و مصر خود داشت که با عنایت به محدودیت فرصت اولویتشناسی و عمل بر اساس آن در این حوزه را نیز سرلوحهی کار خود قرار داده بود. چه بسا، متفکرانی که دل در گرو حل معضلات فکری جامعه خود دارند، ولی به سبب غفلت از پیرامون یا موضوعی برای تفکر نمییابند یا در تشخیص اولویتها اشتباه میکنند و عمری را صرف مجاهدت با دشمن فرضی میکنند یا از روی غفلت و به سبب فقدان تشخیص، به عارضه جهل مرکب مبتلا و آلت دست دیگران میشوند. ۳. اعتقاد به اصالت فکر در مواجهه با فکر استاد به اصل لزوم بهکارگیری فکر در مواجهه با فکر التفات تمام دارند و به جای اینکه برای حل مسائل فکری به حربههای غیرفکری متوسل شوند تفکر را تنهاترین و مناسبترین وسیله برای مواجهه با اندیشههای دیگر میدانند. از این رو است که در جای دیگر ابراز عقیده کردهاند که باید کرسی تدریس فلسفهی مارکسیسم در دانشکده الهیات به یک استاد مؤمن به مارکسیسم و غیرمعتقد به خدا سپرده شود و استادان مخالف مارکسیسم و معتقد به خدا به نقد آرای او بپردازند.[۱] این دیدگاه، البته، بر دو پیشفرض احترام فکر و احترام مخاطب فکر متکی است که استاد در جای جای آثار خود بر این امر تأکید داشتهاند.[۲] ۴. اعتقاد به مجاهدت فکری ورود استاد به مجادله قلمی با یک مقام حکومتی در مجلهای نهچندان خوشنام از نظر دینداران آن زمان، حتی روشنفکران دیندار، حاکی از وظیفهدانی و وظیفهورزی وی فارغ از مصلحتاندیشیهای مرسوم دیندارانه[۳] است. این مسأله آنچنان مهم به نظر میرسیده که ممکن بوده است موجب شگفتی دینداران شود[۴] و لذا استاد خود را موظف به پاسخگویی دیده و در مقدمهای که در سال ۱۳۵۳ بر کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" نوشته، دربارهی "شأن نزول" مقالات چاپشده در مجله زن روز توضیح داده و آن را به درخواست تلفنی "یکی از مقامات محترم و مشهور روحانی تهران"[۵] در پی ناراحتیهای مردم مسلمان ایران از بالاگرفتن تب تعويض قوانين مدنى در مورد حقوق خانوادگى در سطح مجلات، خصوصاً مجلات زنانه، مستند کرده است.[۶] چه بسا، اگر استاد در آن زمان از این امور صرف نظر میکرد و فرصت بیشتری را به بررسی تخصصی مسائل فلسفه یا فقه اختصاص میداد، امروزه، در محافل علمی و دانشگاهی سهم بیشتری از افتخار و تشویق نصیبش میشد، ولی ایشان به افتخارات و تشویقات اینچنینی توجه نکرد و رندانه مصلحتبینی را به ارباب ملک سپرد[۷] و آگاهانه مسیر تقریر حقیقت برای آحاد جامعه را انتخاب کرد. این تفدیه و خطرکردن را که در دوران خود استاد نادر بوده و در دوران ما نایاب است، جز مجاهدت نمیتوان نام نهاد. ۵. رعایت اخلاق و آداب در مجادلات فکری استاد در جدال قلمی خویش در مجلهی زن روز به رعایت اخلاق و آداب توجه وافر داشته و در نقدهای خویش از جاده انصاف خارج نشده است. برای مثال، استاد به هنگام یادکرد طرف مقابل خود از تعبیر «قاضی فقید عفی الله عنه» استفاده و برای او از خدا طلب مغفرت میکند[۸] و بدون این که قلم مغلطه بر دفتر دانش کشد و از موقعیت دینی خود برای ارعاب رقیب بهره و عَلَم تکفیر و تفسیق وی را بالا برد، تنها به نقد اندیشههای وی پرداخته است. بیشک، این جدال را میتوان مصداق "جدال احسن"[۹] دانست.[۱۰] ۶. توجه به لوازم افکار استاد توجه فراوانی به آثار و لوازم تفکرات داشته است. از جمله در نقد نظرات آقای مهدوی زنجانی تأکید کرده است که دیدگاه ایشان مآلاً اسلام را به گوشه معابد و مساجد میراند و به "گیتیانگی"[۱۱] دامن میزند.[۱۲] ۷. توجه به آثار عینی افکار استاد به آثار عینی افکار در حوزهی عمومی نیز توجه داشت. گاهی متفکر مطالبی را ارائه میکند، ولی مخاطب فکر و گاهی خود متفکر به آثار عینی آن التفات ندارد و حتا ممکن است آثار عینی فکر با انگیزهی مطرحکننده آن نیز متضاد یا متناقض باشد. به عنوان مثال، استاد درباره دیدگاه آقای مهدوی زنجانی معتقد است که این تفکر گرچه برای جلوگیری از ورود کمونیسم و بازکردن راه برای غرب طراحی شده است، لکن در عمل راه را برای غرب نیز میبندد.[۱۳] این نقد فکر طرف مقابل را هدف نگرفته است، بلکه لوازم و تبعات عینی فکر را مورد نقد قرار داده است. ۸. توجه به انگیزهی متفکران استاد در مباحثه با آقای مهدوی زنجانی تأکید میکند که انگیزهی طرح دیدگاه وی برکشیدن این سیاست است که «اسلام تا آنجا كه در برابر كمونيسم بايستد و جلو آن را بگيرد بايد بماند، اما آنجا كه با منافع غرب تماس دارد بايد برود».[۱۴] این شیوه از بحث را ممکن است امروزه از قبیل "مغالطه انگیزه و انگیخته"[۱۵] بدانند، لکن باید توجه داشت که غرض از تبیین انگیزهها همیشه مغالطه نیست و برخی از روشهای تحقیق جدید از جمله "تبارشناسی"[۱۶] فهم و نقد اندیشهها بدون توجه به انگیزههای طرح آنها را ناممکن یا نامطلوب میدانند. [۱]. همان، ج۲۴، ص۱۲۵.
[۲]. برای نمونه رک. همان، ص۱۱۹.
[۳]. اینگونه مصلحتاندیشیها خصوصاً بین طیفی از روحانیان مرسوم بوده است.
[۴]. همان، ج۱۹، ص۳۸.
[۵]. احتمالاً واعظ شهیر حجت الاسلام و المسلمین فلسفی (ره) یا حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی (ره) مدنظر بوده است.
[۶]. همان، ص۳۷.
[۷]. رند عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار؟!/کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش. دیوان حافظ، تصحیح: علامه قزوینی و قاسم غنی، غزل ۲۷۶.
[۸]. مجموعه آثار، ج۱۹، ص۳۸
[۹]. قال الله تعالی: «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن» النحل/۱۲۵.
[۱۰]. البته، استاد در جواب آقای مهدوی زنجانی و همفکران وی یکبار تعبیر «کور خواندهاند» را استعمال کرده است (همان، ص۱۰۷) که ممکن است امروزه توهینآمیز به نظر رسد. لکن باید توجه داشت که در عرف آن روزگاران این تعبیر معنایی جز "غلطخواندن" و "بد فهمیدن" افاده نمیکرده است. (رک. لغتنامه دهخدا، ذیل مدخل "کورخواندن")
[۱۱]. secularism
[۱۲]. وی مینویسد: «ابداعكنندگان ... تز [اسلام فقط برای مبارزه با کمونیسم] بايد بدانند اسلام هنگامى قادر است در مقابل يك سيستم الحادى يا غيرالحادى مقاومت كند كه به صورت يك فلسفه زندگى بر اجتماع حكومت كند و به گوشه مساجد و معابد محدود نباشد. اسلامى كه او را به گوشه معابد و مساجد محصور كرده باشند، همان طورى كه ميدان را براى افكار غربى خالى مىكند، براى افكار ضد غربى نيز خالى خواهد كرد. غرامتى كه امروز غرب در برخى كشورهاى اسلامى مىپردازد ثمره همين اشتباه است.» مجموعه آثار، همان، ص۱۰۷.
[۱۳]. همان.
[۱۴]. همان، ص۱۰۶.
[۱۵]. مشخصات کتابشناختی این اثر به قرار زیر است: علی اصغر خندان، مغالطات، قم: موسسه بوستان کتاب، چاپ نهم: ۱۳۹۲
[۱۶]. genealogy
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]