واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: درهم تنيدگي حكومت و دولت در ايران عامل تهديد مردمسالاري
دكتر ابراهیم برزگر در مقالهاي كه اخيراً منتشر ساخته است، به آسيبشناسي مردمسالاري ديني از نقطه نظر «اقدام و عمل» پرداخته است. آنچه ميخوانيد تلخيصي است از اين مقاله كاربردي كه به خوبي موانع يا به عبارتي تهديدهاي اين مهم را بررسي ميكند.
در اين مجال سعي ميكنيم با نگاه جزئي و مسئله محور به موضوع مردمسالاري توجه كنيم؛ بدين معنا كه اكنون پس از 30 سال از حيات نظريه مردمسالاري در ايران چه مشكلات و مسائلي حين عمل توليد شده است، از اين رو ميكوشيم با نگاهي استقرايي، نظريه مردمسالاري را در صحنه اجرايي كشور بررسي كنيم.
1- تعارض ثابت و متغيرات
در مردمسالاري غربي بين state of government تفكيكي صورت گرفته است. state جوهره ثابت ليبرال دموكراسي است كه از نظر آنها خط قرمز به شمار ميآيد و ديگر تغيير نميكند، اما government بخش متغير نظام سياسي است. بنابراين وقتي دولتي روي كار ميآيد گذر زمان به زيان اوست و به طور قهري نارضايتيهايي ايجاد ميشود و مردم از دولت دلزده ميشوند. نارضايتيهاي ناشي از مشكل تورم، اشتغال و مشكلات مختلف ديگر در زمان انتخابات به قسمتgovement معطوف ميشود. بنابراين حكومت جابهجا ميشود. با اين جابهجايي، نارضايتيها التيام مييابد؛ يعني خشم و خروش ناشي از نارضايتيها تنه اصلي و ساختار حكومت يا state را هدف قرار نميدهد، بلكه به تغيير دولتها ميانجامد. يك مشكل اين است كه به نظر ميرسد ما هنوز نتوانستهايم در مردمسالاري اين دو را از يكديگر متمايز كنيم. همچنان كه حتي از نظر ادبيات فارسي، واژههاي كاملاً مشخصي براي اين دو در نظر نگرفتهايم.
2- جايگاه شوراي نگهبان
شوراي نگهبان به مثابه يكي از نمادهاي اسلاميت نظام، با توجه به جايگاه ويژهاي كه دارد، مانند هر نهادي يك سرمايه سياسي دارد، اما اين شورا در انتخابهاي گوناگون مورد هجمه احزاب، اشخاص و گروههاي مختلف قرار ميگيرد؛ در حاليكه يكي از نهادهاي ثابت نظام است و نبايد سرمايه سياسي آن كاهش يابد. براي نمونه، يك كانديداي انتخابات رياست جمهوري، نماينده بخشي از مردم كشور است. در صورت عدم احراز صلاحيت يك فرد، مسئله محدود به صلاحيت يك نفر نميشود و نارضايتي در بدنه قابل توجهي از جامعه (براي مثال 2 يا 5 ميليون نفر) تسري مييابد.
3- ناسازگاري با نظام بينالمللي
نوعي از مردمسالاري ديني كه ما در ايران تعريف كردهايم با استكبار جهاني ناسازگاري دارد. در دنيايي كه همه نظامهاي سياسي آن مبتني بر سكولاريسم است، انقلاب اسلامي براي اولين مرتبه، يك نظام سياسي مبتني بر رابطه بين دين و سياست تعريف كرده است؛ يعني يك روند معكوس و نوعي مردمسالاري ديني، متفاوت با همه نظامهاي دموكراسي دنيا. از اين رو از منظر آنها، اين نظامها به منزله وصلهاي ناهمگون است كه ميكوشند آن را از بين ببرند. بنابراين تلاش ميكنند كه اين الگو، الگوي موفقي نباشد.
4- تعارض مردمسالاري ديني
با هوا و هوسهاي برخي از اقشار جامعه
با مقايسه مردمسالاري ديني و مردمسالاري غرب درمييابيم كه در ليبرال دموكراسي هيچ محدوديتي براي ارضاي غرايز لجام گسيخته وجود ندارد. از اين رو يكي از مطالبات جدي انتخاباتي در امريكا، رعايت حقوق همجنس بازان است. جمهوري اسلامي ايران نيز با توجه به اهداف و مباني كلامي خود، يكسري كاركردهاي مختلف سياسي، امنيتي و اقتصادي دارد. يكي از اين كاركردها، كاركرد تربيتي است كه با اين غرايز لجامگسيخته ناسازگار است. مواجهه ما با اين پديده چگونه بايد باشد؟ زيرا اين موضوع در حكومت مدعي مردمسالاري ديني بروز پيدا ميكند و اگر در درازمدت اكثريت مردم غيرمهذب باشند، بيشك اين گروه، حكومت مهذب و اسلامي را برنمي تابد. در نتيجه، بيثباتي ايجاد ميشود.
جمهوري اسلامي در صورتي با ثبات خواهد بود كه مردم و مسئولان مهذب باشند. اگر در جامعه چنين مشكلي ايجاد شود، در درازمدت دچار مشكل خواهيم شد. به همين دليل، بخشي از هجمه رسانههاي غربي در جنگ نرم معطوف به اين موضوع است كه ابتذال اخلاقي را در جامعه رواج دهند تا از اين طريق، جمهوري اسلامي را منزوي كنند، ولي اين موضوع براي نظامهاي مردمسالاري غربي مشكلي ايجاد نميكند؛ زيرا آنها فضا را به طور كامل باز نگه داشتهاند و حتي براي تخليه انرژي مردم (براساس تصور خودشان در يك فضاي بيخطر) بسترسازي ميكنند.
5- جعبه بد
در مباحث روانشناسي سياسي، دو موضوع ساختار و كارگزار را مطرح ميكنند. برخي اصالت را به ساختار ميدهند؛ يعني معتقدند براي انجام دادن اصلاح، بايد ساختار اصلاح شود، اما عدهاي ديگر اصالت را به كارگزار ميدهند. طرفداران اصالت ساختار تشبيهي را در اين زمينه بيان ميكنند و آن اين است كه اگر سيبي در يك جامعه فاسد ميشود، اين فساد ناشي از جعبه بد است؛ يعني خود سيب مشكلي نداشته است، بلكه جعبه آن را به سمت فاسد شدن سوق داده است.
وقتي اسلامگرايان به قدرت ميرسند (چه در دوران پيامبر و چه در جمهوري اسلامي) شرايط به گونهاي ايجاد ميشود كه اقشاري كه اعتقادي به اسلام يا جمهوري اسلامي يا دولت پيامبر ندارند، در موقعيت خاص قرار ميگيرند؛ بدين معنا كه از يك طرف اعتقادي به اين نوع نظام ندارند و از طرف ديگر اگر بياعتقاديشان را بروز دهند، از برخي مواهب و موقعيتها محروم ميشوند. در چنين وضعيتي راهحل چيست؟ به ويژه زماني كه كارگزاران اجرايي بخواهند كاستيها و نارساييها را از روش بخشنامهاي و به طور ضربتي حل كنند. در اين صورت، جعبه بد تعبير ميشود؛ يعني ما در حال طراحي جعبه بدي هستيم كه افرادي را به سمت معارضه و نفاق سوق ميدهد. در صدر اسلام، منافقين در مكه نبودند، بلكه در مدينه پيدا شدند؛ يعني زماني كه پيامبر به قدرت رسيد. بنابراين با پديدهاي به نام نفاق مواجه ميشويم. اگر سيستم بخواهد مشكلات فرهنگي و اخلاقي را به ويژه در ميان قشر دانشجويان و دانشگاهيان، با بخشنامه حل كند، چه بسا در درست كردن ظاهر موفق باشد، ولي باطن را خراب كند.
6- رابطه مردم و مسئولان
رابطه مردم و مسئولان در اوايل انقلاب، خارج از تشريفات و كادر حفاظتي بود. در آغاز انقلاب وزيران با اتوبوس به محل كار خود ميرفتند و اگر اتوبوس نيز در ترافيك ميماند، پياده ميشدند و ميدويدند، ولي بعد از ترورهاي سازمان منافقين، از روي اجبار، تيمهاي حفاظتي تشكيل شد و به تعبير ديني، حاجب پيدا شد. (حاجب يعني كسي كه بين مردم و مسئولان حجاب ميشود.) اما اين موضوع ميتواند در درازمدت براي مردمسالاري ديني مسئلهساز باشد؛ زيرا به تدريج با معضل شكاف بين مردم و مسئولان مواجه ميشويم؛ پديدهاي كه در مقاطعي از تاريخ انقلاب اسلامي به اشرافيگري برخي از مسئولان ختم شد و اين افراد به طور رسمي در كاخ نياوران مستقر شدند و برنامههايشان را در آنجا طراحي ميكردند. چگونه ممكن است مردمسالاري ديني بر مبناي مباحث قياسي كلامي هيچ مشكلي نداشته باشد، اما در عرصه عمل به تدريج با مسائلي روبهرو شود كه در درازمدت دردسرآفرين باشد؟ در صدر اسلام، پيامبر به راحتي با مردم ملاقات ميكرد و اگر در جمع مردم بود و كسي او را نميشناخت، نميتوانست تشخيص دهد چه كسي پيامبر است، ولي پس از ترور خليفه دوم و شهادت امام علي، تيمهاي حفاظتي تشكيل شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]